علی افتخاری
ستارههای درجه یک سینما معمولاً راننده شخصی دارند اما متیو مککانهی ترجیح میدهد خودش پشت فرمان بنشیند. او میگوید: «دوست دارم خودم رانندگی کنم.» مککانهی خود در مسیر بزرگراهی در لوئیزیاناست؛ جایی که این روزها در حال بازی در فیلم حماسی «ایالت آزاد جونز» به کارگردانی گری راس است. داستان در دوران جنگ داخلی آمریکا روی میدهد. مککانهی نقش نیوت نایت، یک کشاورز ناراضی جنوبی را بازی میکند. «ایالت آزاد جونز» روایتی از نایت و شورش مسلحانه او علیه کنفدراسیون ایالتهای جنوبی است. مککانهی در همان حال که رانندگی میکند، با تلفن همراه با یک خبرنگار صحبت میکند. او به شوخی میگوید: «دارم قانونشکنی میکنم، البته هندزفری دارم.» فیلمبرداری «ایالت آزاد جونز» سه هفته دیگر به پایان میرسد، اما مککانهی در تعطیلات آخر هفته به کن سفر کرد تا شنبه در مراسم اولین نمایش جهانی فیلم «دریای درختان» حضور داشته باشد. مککانهی ۴۵ ساله که متولد شهر کوچک یووالدی در تگزاس است، بعد از دریافت جایزه اسکار برای بازی در فیلم «باشگاه خریداران دالاس» در نقش یک کابوی واقعی که داروهای ایدز را قاچاقی وارد آمریکا میکند، موفقیت تجاری عظیم «بینستارهای» و حضور در سریال تلویزیونی تحسینشده «کارآگاه واقعی» بار دیگر به کروازت بازگشته است. اینبار او با گاس ونسنت همراه شده که یکی از چهرههای محبوب کن است. ونسنت در سال ۲۰۰۳ برای فیلم «فیل» برنده جایزه نخل طلا و همینطور جایزه بهترین کارگردان جشنواره کن شد و در سال ۲۰۰۷ نیز برای فیلم «پارک پارانویایی» جایزه ۶۰ سالگی جشنواره را دریافت کرد. او قبل از «دریای درختان» آخرینبار با فیلم «بیقرار» در جشنواره کن حضور داشت. «دریای درختان» یکی از ۱۹ رقیب جایزه نخل طلای این دوره جشنواره کن است. مککانهی در این فیلم با کن واتانابه و نائومی واتس همبازی است. او نقش یک مرد آمریکایی بهنام آرتور را بازی میکند که پس از مرگ همسرش (واتس) راهی اوکیگاهارا معروف به «دریای درختان» میشود که یک جنگل اسرارآمیز پایین کوه فوجی در ژاپن است؛ جایی که آدمها برای فکر کردن به زندگی و مرگ به آنجا میروند. آرتور که بهترین جا را برای مردن پیدا کرده است، با مردی ژاپنی (واتانابه) برخورد میکند که او هم افسرده است و راه خود را گم کرده است. «دریای درختان» در ماساچوست و ژاپن با بودجهای حدود ۲۵ میلیون دلار ساخته شد. شرکتهای لاینزگیت و ردساید اترکشنز هفته پیش حق پخش این فیلم در آمریکا را خریداری کردند. «دریای درختان» جمعه غروب برای اولینبار در کن برای اهالی رسانه به نمایش درآمد و در پایان هو شد. از پنجشنبه پیش که برنامه نمایش فیلمهای بخش مسابقه کن شروع شد، برای اولینبار بود که رسانهها چنین واکنش منفی به یک فیلم نشان دادند. مککانهی شنبه در نشست مطبوعاتی «دریای درختان» در واکنش به هو شدن این فیلم در نمایش رسانهای گفت: «مردم همان اندازه که حق دارند تشویق کنند، حق دارند هو کنند.» نقدهای نوشتهشده بر فیلم نیز نسبتاً منفی بوده است. منتقد نشریه گاردین به «دریای درختان» یک ستاره داده و از آن بهعنوان «یک فیلم بسیار آزارنده و یک اثر سوزناکِ فریبکارانه» یاد کرد. مککانهی سال گذشته در جنوب فرانسه بود تا پروژه «دریای درختان» را به خریداران بینالمللی معرفی کند. او اذعان میکند این روزها پیدا کردن سرمایهگذار برای فیلمهایی که بودجه متوسطی دارند، کار سختی است. مککانهی پیش از سفر به کن در گفتوگو با نشریه ورایتی درباره «دریای درختان»، مذاکرات مخفیانه با مارول و تغییر واقعیات حرفه فیلمسازی صحبت کرده است.
- شما سال پیش درباره این پروژه صحبت کردید. گفتید شما و گاس ونسنت همیشه میخواستید با هم کار کنید.
خیلی از کارهای او را دوست دارم و بالاخره فرصتی پیش آمد در این کار با هم باشیم. فیلمنامهاش استثنایی است. من را تحت تأثیر قرار داد. خیلی کم پیش میآید بلند شوم و مجبور باشم راه بروم و همانطور که یک فیلمنامه را میخوانم، دیالوگها را با صدای بلند بگویم. موقع خواندن این فیلمنامه فریاد میکشیدم. از دستاش عصبانی بودم. داد میزدم. این اتفاق خیلی کم پیش میآید.
- ونسنت چهجور آدمی است؟
او یک چشمچران دوستداشتنی است. خیلی حرف نمیزند اما همه چیز را میداند. او به همه چیز نگاه میکند. ونسنت هنگام فیلمبرداری از یک سیستم تصادفی برای هماهنگ کردن عرض و طول جغرافیایی استفاده میکرد. او دوربینها را در دو نقطه قرار میداد و صحنه را فیلمبرداری میکرد تا آن را از یک زاویه تصادفی نگاه کند. گاهی اوقات دوربین درنهایت با سیم از بالای یک درخت سر درمیآورد.
- قبلاً چیزی شبیه این دیده بودید؟
نه، پرهیجان بود.
- چطور خود را برای بازی در نقش آرتور آماده کردید؟
بخش زیادی از کار، تلاش برای تعریف ارتباط شخصیت نائومی با شخصیت من بود. از یک جهت میشد به «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» رجوع کرد. رابطه شخصیتها در آن فیلم یک مثال باارزش برای تعریف شخصیتهای «دریای درختان» بود. وقت زیادی را با مشاوران ازدواج که با این نوع روابط سروکار دارند، گذراندم.
- آیا این روزها سخت میشود برای درامهایی که بودجه متوسط دارند، سرمایهگذار پیدا کرد؟
یک سال پیش گفتند «میشود شما و گاس بیایید و «دریای درختان» را به خریداران معرفی کنید؟ شور و شوق شما واقعا به فروش این فیلم در بازار خارجی کمک میکند.» همینطور هم شد، اما اگر گاس و من سال گذشته نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم، چه اتفاقی میافتاد؟ هنوز در بازار خارجی خیلی میفروشیم؟ شاید. در خیلی بازارها. نمیدانم. اینطور نیست که اختیار تام داشته باشیم. باید در خیابان کار کنی، در هواپیما، حتی در این لحظه، حالا که فیلم ساخته شده است. حضور در کن به ما خیلی کمک میکند. اینجور فیلمها به حمایت بیشتر نیاز دارند.
- چرا هالیوود دیگر از این فیلمها نمیسازد؟
اجازه دهید مرور کنیم. شما فیلمهای اکشن پرهزینه را دارید: «مارولـ»، «دیسی کامیکس»، «انتقامجویان»، «آیرون من» و غیره. بعد از آن دیگر چه دارید؟ پایین همه اینها «باشگاه خریداران دالاس» را دارید؛ فیلمی که حتی پنج میلیون دلار ندارید آن را بسازید. مجبور هستید فیلم را در ۲۷ سال بسازید. من در فیلمهای درام با بودجه متوسط یا کم کار میکنم. این فیلمها ابرقهرمانی نیستند. مجموعههای سینمایی نیستند. چند ماه پیش رابرت زمهکیس را دیدم. او به من گفت: «این روزها دیگر نمیتوانی فیلمی مثل «تماس» بسازی، برای اینکه هیچ استودیویی حاضر نیست روی آن سرمایهگذاری کند.»
- هیچوقت به این فکر کردهاید که در یک فیلم ابرقهرمانی بازی کنید؟
چند تا از فیلمنامههای مارول و دیسی را خواندم و درمورد کار روی آنها حرف زدم. البته به شما نمیگویم کدام فیلمنامهها بودند یا هستند. هنوز شرایط برای من فراهم نشده است اما قطعاً آماده بازی در اینجور فیلمها هستم.
- چه چیزی شما را راضی میکند؟
برای من خیلی ساده است. فیلمنامه را میخوانم. به این فکر میکنم که آیا این یک فرصت هیجانانگیز است؟ آیا پولاش هیجانانگیز است؟ حساب احتمالات است. یک نگاه این است: «میتوانی سوار یک قطار شوی، قطاری که میتواند یک مجموعه سینمایی باشد. میتوانی در قسمتهای سوم، چهارم و پنجم بازی کنی و با ابرقهرمانها یا ضدقهرمانها کلی تفریح کنی.»، اما من به چیزی مثل این نگاه میکنم و میگویم: «موفقیت این فیلمها به آن معنی است که تو باید مدتی با این قطار سفر کنی.» بهلحاظ قراردادی، مجبور هستید بهدفعات نقش یک شخصیت را بازی کنید. اما آیا من اینقدر هیجانزده خواهم شد که برگردم و بار دیگر نقش یک شخصیت را تکرار کنم؟ آیا حاضرم با همان گروه از آدمها در تور مطبوعاتی برای تبلیغ این فیلمها شرکت کنم؟ همیشه این سؤالها را از خودم میپرسم. با داستان و شخصیت شروع میشود.
- چرا در «مایک جادویی ۲» بازی نکردید؟ به خاطر تداخل کاری بود؟
بخشی بهخاطر تداخل کاری بود. در فیلم اول بازی کردم. شخصیت دالاس همان است که در فیلم اول دیدید. او خود را سپر بلا میکند. نمیدانستم دالاس چطور میتواند یا باید برگردد. نمیتوانستم کار بیشتری انجام بدهم. میخواستم کاری کنم که این شخصیت درست از کار دربیاید اما نتوانستم.
- اسکار خود را کجا نگه میدارید؟
در خانه ما روی یک تیر شیب در اتاق نشیمن. یک سال پیش با پسرم درباره سونامی حرف میزدم. او گفت: «اگر آن جا سونامی شد چی؟» به او گفتم: «اگر سونامی شد، باید از خانه بیرون برویم. باید سگها و بقیه چیزها را از خانه خارج کنیم.» او گفت: «اسکار تو را هم باید بیرون ببریم، درست است؟» خندیدم و گفتم: «رفیق، تو بهجای من مواظبش باش!»
● پرده سینما، این گفتگوی ترجمهشده را برای انتشار از روزنامه صبا برگزید.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|