پرده سینما
من نیز مانند همسن و سالهایم پایبند به کتاب و ورقزدن نسخه کاغذی آن هستم؛ اما با این کار نمیتوانم وجود شبکههای مجازی مثل فیسبوک، توییتر، تلگرام و اینستاگرام را انکار کنم
اهالی فرهنگ و ادب به شمارگان کم کتاب اعتراض میکنند و میگویند که چرا چند سال پیش شمارگان کتاب پنج هزار نسخهای بود اما امروز به ٣٠٠ نسخه رسیده است. به نظر من این حرف منطقی و درست نیست؛ چراکه با یک بررسی ساده میتوان متوجه شد که تعداد عناوین نسبت به ٢٠سال پیش ١٠٠ برابر شده است و مردم این ١٠٠ برابر شدن را نگاه نمیکنند و فقط درباره تیراژ صحبت میکنند
من کارمند دولت نیستم؛ حتی طرفدار دولت نیز نیستم اما همه اینها باعث نمیشود که چشمانم را روی حقایق ببندم و به تخریب فضای فرهنگی کشور بپردازم.
ظاهرا یکی از مزایای نامگذاری هفتهای به نام هفته کتاب این است که دوباره به همان موضوع همیشگی سرانه مطالعه در کشور بازگشتی داشته باشیم و این مبحث را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهیم. هرچندکه در بسیاری از موارد شاید نتیجه چندان سرراستی هم نگیریم اما به هر حال طرح موضوع هم چندان خالی از فایده نیست و دستکم از بیاعتنایی و بیتفاوتی بهتر است.
صحبت کردن از سرانه مطالعه در ایران موضوع تازهای نیست و هر از چندی به بهانهای درباره این موضوع داد سخن میرانیم و عموما انتقادهای تندی از وضعیت مطالعه مطرح میکنیم اما شاید خواندن نظرات تازه آیدین آغداشلو که دیدگاهی کاملا متفاوت در این زمینه دارد، جالب و حتی غیرمنتظره باشد.
به هر حال هر سال در هفته کتاب آمارهای گوناگونی درباره سرانه مطالعه در ایران ارایه میدهیم که گاه تفاوت میان آنها زمین تا آسمان است. به طوری که سال گذشته در گزارشی که یکی از روزنامهها منتشر کرده بود، سرانه مطالعه در ایران از رقم ٢ دقیقه در سال تا هفتاد و چند دقیقه در روز متغیر بود!
دلایل متعددی وجود دارد که مشخص کردن سرانه مطالعه را دشوار میسازد از جمله اینکه در وهله اول باید مشخص کنیم منظور ما از مطالعه دقیقا مطالعه چه چیزی است. عدهای سرانه مطالعه را تنها شامل خواندن کتاب میدانند اما برخی دیگر خواندن مجله و روزنامه را هم به عنوان سرانه مطالعه در نظر میگیرند. در این میان در کشوری مانند سرزمین ما هستند کسانی که خواندن قرآن و کتاب دعا را هم جزو سرانه مطالعه محسوب میکنند. در این بین خواندن کتابهای درسی و دانشگاهی نیز محل اختلاف است و طبیعی است با در نظر گرفتن همه اینها، رقم سرانه مطالعه دامنه گستردهای را در بر بگیرد.
اما با پیشرفت تکنولوژی و فناوریهای روز، تعیین سرانه مطالعه باز هم دشوارتر میشود. در حال حاضر با رواج کتابهای صوتی و متون تلگرامی، عدهای، خواندن متون در فضای مجازی را هم به عنوان یکی دیگر از پارامترهای سرانه مطالعه در نظر میگیرند. این موضوع به خودی خود جالب است اما ماجرا زمانی جذابتر میشود که برخی، خواندن پیامهای تلگرامی را که میتواند شامل جوک هم باشد، در رقم سرانه مطالعه محاسبه میکنند!
با این وصف به نظر میرسد طبیعی است که برای تعیین این رقم تا این حد دچار دردسر شویم و ارقامی که به عنوان سرانه مطالعه اعلام میشود، تفاوتهای نجومی داشته باشد.
علیایحال قرار نیست در این نوشتار کوتاه در این زمینه به خصوص به نتیجه برسیم اما دیروز که هفته کتاب آغاز شد، دو اظهارنظر متفاوت درباره وضعیت مطالعه در ایران بر خروجی خبرگزاری ایبنا قرار گرفت و ما بدون هیچ گونه داوری، مروری کوتاه بر این دو اظهارنظر داریم چراکه هریک از زاویهای متفاوت به کتاب و کتابخوانی میپردازند.
هرچند بسیاری از روشنفکران مدام از پایین بودن سرانه مطالعه انتقاد میکنند، اما آیدین آغداشلو نظراتی دیگر دارد. هرچند او بیشتر به عنوان نقاش در اذهان عمومی شناخته شده است، اما از عالم ادبیات هم دور نیست و خود نیز دستی بر نوشتن دارد.
آغداشلو اما معتقد است که بیتوجهی مردم به کتاب و کتابخوانی مسالهای جهانی است و تنها به کشور ما مربوط نمیشود بنابراین نباید چشم به حقیقت بست و به تخریب دولت پرداخت.
او که برای دیدن پسرش هر از چندی به کانادا سفر میکند، از تجربه حضور خود در کتابفروشیهای این کشور نیز سخن گفته است: «صحبتهای مطرح شده در جامعه مانند قهر مردم با کتاب و کاهش سرانه مطالعه و تیراژ کم و مختصر را قبول ندارم زیرا وقتی به کتابفروشیهای تورنتو نیز مراجعه میکنم، پرنده پر نمیزند و مردم در حال خرید عروسک و لوازمالتحریر هستند.»
در وضعیتی که بسیاری از نویسندگان و چهرههای ادبی از کاهش شمارگان کتاب و رسیدن آن به رقم غمانگیز ٣٠٠ نسخه سخن میگویند، آغداشلو نظری متفاوت در این زمینه دارد: «اهالی فرهنگ و ادب به شمارگان کم کتاب اعتراض میکنند و میگویند که چرا چند سال پیش شمارگان کتاب پنج هزار نسخهای بود اما امروز به ٣٠٠ نسخه رسیده است. به نظر من این حرف منطقی و درست نیست؛ چراکه با یک بررسی ساده میتوان متوجه شد که تعداد عناوین نسبت به ٢٠سال پیش ١٠٠ برابر شده است و مردم این ١٠٠ برابر شدن را نگاه نمیکنند و فقط درباره تیراژ صحبت میکنند.»
آغداشلو که در کارنامه هنری خود نگارش کتابهایی همچون«تکچهرهها» و «سالهای آتش و برف» را دارد، از برخی نگاههای نادرست به حوزه کتاب انتقاد کرده و آن را غیرحقیقی دانسته است: «قهر بودن مردم با کتاب و خالی بودن کتابفروشیها صحبتی کلیشهای است که متاسفانه به بحثی مهم در حوزه فرهنگ تبدیل شده است. من کارمند دولت نیستم؛ حتی طرفدار دولت نیز نیستم اما همه اینها باعث نمیشود که چشمانم را روی حقایق ببندم و به تخریب فضای فرهنگی کشور بپردازم. اپوزیسیون بودن به تخریب دولت و چشم بستن به روی حقایق نیست. عدهای فکر میکنند برای اپوزیسیون شدن باید به هر چیزی چنگ بزنند و با کوچکترین موضوعی به تخریب دولت بپردازند. متاسفانه اینها تفکرات غلطی است که ما این روزها با آن روبهرو هستیم.»
او نیز از گسترش فضای مجازی که باعث شده جوانترها کمتر به کتاب روی آورند، سخن گفته اما همچنان تاکید دارد فضای مجازی هرگز نمیتواند جای کتاب را پر کند: «من نیز مانند همسن و سالهایم پایبند به کتاب و ورقزدن نسخه کاغذی آن هستم؛ اما با این کار نمیتوانم وجود شبکههای مجازی مثل فیسبوک، توییتر، تلگرام و اینستاگرام را انکار کنم. گوگل و اینترنت در دنیای ما جای همهچیز را گرفتهاند اما فکر نمیکنم که فضای مجازی بتواند جای کتاب را بگیرد. درست است که مردم و جوانان چندوقتی است درگیر این فضا هستند اما بدون شک شرایط تغییر خواهد کرد.».
ندا آلطیب
برگرفته از روزنامه «اعتماد»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|