غلامعباس فاضلی
از همان ابتدای دلبستگی جدی ام با سینما، «موسیقی فیلم» یکی از حوزه های اصلی علاقه ی من بوده. این علاقه نه تنها از پس گذشت نزدیک به سه دهه همچنان پایدار بوده، بلکه تصور می کنم با گذشت زمان هر روز جدی تر و پایدارتر شده است. «موسیقی فیلم» یا «ساندتراک» چیزی است که امروز با علاقه و صرف زمانی خیلی بیشتر از گذشته ها دنبال اش می کنم.
از طرف دیگر فکر می کنم این بخش از سینما در کشور ما همیشه مورد بی مهری واقع شده است. برای بسیاری از علاقمندان سینما در ایران موسیقی فیلم یک بخش کاملاً حاشیه ای و کم اهمیت است. موسیقی فیلم در ایران زمین از موسیقی کلاسیک هم مهجورتر است. در حالی که در بسیاری از کشورهای دنیا (حتی کشورهایی که کمتر توسعه یافته اند) چنین نیست و موسیقی فیلم طرفدارانی پروپاقرص دارد که بارقه حضور آنها را می توان در صدها وبلاگ و وب سایت مربوط به موسیقی فیلم دید.
من در این مجموعه مقاله قصد دارم تا آنجا که عمر و وقت ام مجال بدهد به معرفی ده (یا صد!!!) موسیقی فیلم مهم تاریخ سینما بپردازم. تأکید می کنم که هیچ شناختی از علم موسیقی ندارم و با هیچ ساز موسیقی هم آشنا نیستم. بنابراین خیال ندارم ساختار موسیقی های مورد نظرم را برای خوانندگان تحلیل و تشریح کنم. بلکه صرفاً از منظر یک عاشق سینما، از دیدگاه یک منتقد فیلم که همیشه موسیقی فیلم برایش جدی بوده (و گاهی مهم تر از خود فیلم) تلاش می کنم تا درباره دریافت ها و خاطرات شخصی ام از این بخش دوست داشتنی سینما حرف بزنم. تأکید می کنم «دریافت ها و خاطرات شخصی»! بنابراین این مجموعه مقالات را چیزی بیشتر از این نیانگارید.
امیدوارم این خاطرات و اشاره ها تلنگری باشد برای علاقمندان سینما تا این بخش از هنر هفتم را جدی تر بیانگارند و آنها که سواد علمی درباره اش دارند توجه دقیق تری بهش بکنند و درباره اش بنویسند.
شمال از شمال غربی اثر برنارد هرمن
تصور می کنم شمال از شمال غربی محبوب ترین و گوش نوازترین موسیقی فیلم همه عمرم باشد. طرفداران هیچکاک و هرمان معمولاً روی سرگیجه (1958) به عنوان شاهکار مسلّم هر دو استاد اتفاق نظر دارند، اما من وقتی پای قضاوت درباره هیچکاک یا هرمن وسط بیاید معمولاً شمال از شمال غربی را ترجیح می دهم.
طبیعتاً نسل جدیدتر یا نسل قدیمی تر موسیقی متن شمال از شمال غربی برنارد هرمن را با فیلم آلفرد هیچکاک به یاد می آورند. اما برای نسل میانی تری که من متعلق به آن هستم موسیقی برنارد هرمن برای فیلم شمال از شمال غربی، از سریال تلویزیونی ماجراهای هکلبری فین سر بر می آورد و طبیعتاً نه به دوره جوانی بلکه به دوره کودکی و نوجوانی برمی گردد. این سریال در سال های آخر دهه ی 1350 در برنامه کودک و نوجوان تلویزیون پخش می شد و تصور می کنم مثل زورو در والت دیسنی تهیه شده بود. فصلی در ابتدای هر قسمت از این سریال تکرار می شد که در آن هکلبری فین و تام سایر و بقیه از دست «جو سرخپوسته» می گریختند و به دره ی کم عرضی می رسیدند که فقط به وسیله ی تنه ی شکننده ی درختی که روی آن خوابانیده شده بود قابل عبور بود. بچه ها در حالی که «جو سرخپوسته»ی خشمگین در تعقیب شان بود با هراس از روی آن تنه درخت رد می شدند و لحظه ای بعد که «جو سرخپوسته» سر می رسید و پایش را روی آن همان درخت می گذاشت تا از دره عبور کند، درخت می شکست و «جو سرخپوسته» در حال سقوط به دره قسم می خورد که برمی گردد و بچه ها را می کشد! فصل جذاب و مؤثری بود که در دوبله فارسی موسیقی خارق العاده ای روی آن گذاشته بودند که حس و حالی وصف ناشدنی به آن می داد. سال ها گذشت تا متوجه شدم آن موسیقی متعلق به خود سریال تلویزیونی نبوده بلکه موسیقی فیلم شمال از شمال غربی آلفرد هیچکاک است که برنارد هرمن خلق اش کرده. این نخستین مواجهه ی من با شمال از شمال غربی بود.
**********
در همکاری هیچکاک و هرمان شمال از شمال غربی از دو خصوصیت ویژه برخوردار است. اول اینکه به لحاظ تعدد سازها پرحجم ترین کار هرمن است و دوم اینکه با داشتن پنجاه قطعه موسیقی و زمانی حدود 65 دقیقه بالاترین تعداد قطعات و زمان را در دوره همکاری هرمن و هیچکاک به خود اختصاص داده است.
نکته ای که در مورد حجم و تعدد سازها در ارکستراسیون هرمن قابل اشاره است تمرکز او معمولاً به سازهای زهی است. سرگیجه، روانی، و مارنی نمونه های شاخص این توجه هستند. از طرف دیگر هرمن به عنوان یک سررشته دار موسیقی جاز (موسیقی متن فیلم های مرد عوضی و راننده تاکسی را به خاطر بیاوریم و همچنین آلبوم چهار چهره جاز او را که قرائتی خیره کننده از آثار داریوس میلهاود، جرج گرشوین، کورت ویل و ایگور استراوینسکی داشته است) تبحری هم در استفاده از سازهای بادی دارد. اما شمال از شمال غربی یکی از منحصر به فرد ترین آثاری است که هرمن در آن علاوه بر سازهای زهی و بادی، در حد چشمگیری از سازهای کوبه ای نیز استفاده کرده است.
به خاطر همین حجم خیره کننده ارکستراسیون و تنوع سازها شمال از شمال غربی از نظر اجرا سخت ترین اثر هرمن است. موسیقی خاص و منحصر به فردی است که نمی توان آن را برای تنوع (مثلاً مثل خوب، بد، زشت انیو موریکونه) در هر ارکستری اجرا کرد. کمااینکه وقتی در سال 2006 استفان اولیویا تصمیم گرفت در قرائتی جدید تعدادی از آثار هرمن را پیانو بنوازد و عرضه کند، توانست سروقت روح، سفر به مرکز زمین، همشهری کین و حتی سرگیجه برود، و از پس اجرای آنها با پیانو برآید، اما شمال از شمال غربی نه! امکان نداشت.
از طرف دیگر تعدد پنجاه قطعه ای شمال از شمال غربی هم خیره کننده است. این تعداد تراک های موسیقی در فیلم های سینمایی برنارد هرمن بی سابقه است. روانی با 39 تراک، مارنی با 41 تراک، و سرگیجه با 42 تراک از فیلم های پر حجم هرمن محسوب می شوند؛ اما هیچکدام نه در حجم رنگ آمیزی سازها و نه در تعداد تراک ها به پای شمال از شمال غربی نمی رسند.
**********
شمال از شمال غربی از نظر احساسی برای من جایگاه ویژه ای دارد. شاید از این جهت که عاشق «شهر» هستم و این «شهری»ترین موسیقی هرمن است. وقتی از واژه ای صحبت می کنم باید بتوانم آن را توضیح دهم! اما اقرار می کنم در توضیح «شهری» بودن موسیقی شمال از شمال غربی تا اندازه زیادی ناتوانم! شاید اینطور بتوانم توضیح دهم که رنگ آمیزی مردی که زیاد می دانست، سرگیجه، روح، مارنی، و پرده پاره خیلی «خاص» است. لحن روانشناسانه آنها کاملاً مشهود است. اما شمال از شمال غربی رنگی از روانشناسی، جنایت، یا یک دنیای درونی را ندارد، بلکه حال و هوایی کاملاً بیرونی و شهری در آن نهفته است. بنابراین فکر می کنم اتفاقاً پیچیده تر هم است. به نظرم این اثر هرمن بهترین مسکّن روحی برای هر روان متلاطمی است که احساس خستگی، یکنواختی، یا بیهودگی می کند. اگر حال و هوای (مود) آدم خیلی پایین باشد با گوش کردن آن بالا می آید و اگر خیلی بالا باشد با شنیدن آن پایین می آید! در یک کلام حال آدم را به وضعیت خوبی برمی گرداند!
معمولاً دوستداران سینما و حتی موسیقی فیلم شمال از شمال غربی را با موسیقی عنوانبندی آن می شناسند. قطعه ای که بیش از همه قطعات در دسترس است و در مجموعه های گردآوری شده از آثار هرمن یا آلبوم های منتخب موسیقی فیلم های تاریخ سینما می توان آن را یافت (در مجموعه تلویزیونی هکلبری فین هم از همین قطعه استفاده شده بود!) اما شاهکارهای والاتر این آلبوم در قطعات بعدی است. قطعاتی که از بین آنها می توانم اشاره کنم به «خیابان ها»، «آدم ربایی»، «به سلامتی»، «تصادف اتومبیل»، «دو دلار»، «آسانسور»، «سازمان ملل»، «چاقو»، «فرودگاه»، «خانه»، «بالکن»، «قوطی کبریت»، «پیغام»، «تلویزیون»، «هواپیما»، «دروازه»، «کوه راشمور»، «صخره ها»، «پرتگاه» و...
به جز صفحه ای که در سال 1959 از شمال از شمال غربی هرمن ارائه شد و اطلاع دقیقی از آن ندارم، در سال 1980 هم صفحه ای شامل 12 قطعه از این موسیقی متن به مدت زمان 36 دقیقه ارائه شد. طبیعتاً روی صفحه نمی شد قطعات زیادی را عرضه داشت. اما با گسترش دستاوردهای دیجیتال مجموعه کامل این موسیقی در 50 تراک در سال های 1995، و 2010 عرضه گردید که ضیافتی بود برای عاشقان موسیقی فیلم و برنارد هرمن. به علاوه در سال 2007 جوئل مک نیلی از رهبران ارکستر شیدای هرمن، اجرای مجددی با اندکی تصرف از این آلبوم را در 48 ارائه داد.
غلامعباس فاضلی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|