بهروز رادمان
چرا انسان هزار سوم نمی تواند هم نوع اش را بخنداند؟ شاید چون مغرور است. شاید چون فقط به فکر خودش است.
به دنبال تماشای یک فیلم طنز بودم. خیلی وقت بود که فیلمی در این ژانر ندیده بودم. در مورد فیلم های طنز این اواخر به نظرم اگر کسی تمام تلاش خود را برای دیدن آنها کند شاید تا ده دقیقه اول فیلم را بتواند تحمل کند. تازه آن ها نه تنها خنده دار نیستند، بلکه تاسف برانگیز هم هستند (اگر درست نگاه شود). برای همین تصمیم گرفتم دوباره به گذشته ها برگردم (همان کمدی کلاسیک خودمان). یکی از فیلم های دو کمدین که همه ی ما آن ها را دوست داریم استنلی لورل و الیور هاردی. باورم نمی شد بعد از این همه سال و چندین بار دیدن باز هم مرا خنداندند (آن هم از ته دل! جای شما خالی). نشستم و قسمت های دیگری از کارهای آن ها را تماشا کردم. واقعا باید گفت که اسطوره های طنز سینما هستند. به دو تا از دوستانم پیشنهاد کردم ببینند؛ آن ها هم همین نظر من را داشتند. زوجی که هرگز فراموش نخواهند شد. همین که خیلی از ما باز هم بعد از چندین بار نگاه کردن باز برایمان خنده آور است خود دلیلی بر هنرمندی آنهاست.
برایم سوال است چرا دیگر در سینما همچین افرادی نیستند؟ اصلاً تاریخ سینما را که بررسی کنیم، سینمای طنز سیر نزولی داشته است و رفته رفته کمدین های با استعداد کم و کم تر شده اند. با وجود پیشرفت هایی که در زمینه های مختلف در سینما به وجود آمده، اولین چیزی که به ما ثابت می شود این است که تکنولوژی نمی تواند ما را بخنداند. (این سیر نزولی فراگیر در قصه گویی سینمای تمام کشورها به وجود آمده. به علت وابستگی فیلمسازان به جلوه های ویژه، دیگر خلاقیت بازیگری کارگردانی و ... از بین رفته است). چرا انسان هزار سوم نمی تواند هم نوع اش را بخنداند؟ شاید چون مغرور است. شاید فقط به فکر خودش است و ...
با نگاهی به اکثر فیلم های طنز این اواخر خصوصاً سینمای امریکا افت شدیدی در آن ها مشاهده می کنیم. فیلمسازان تمام تلاش خود را می کنند که تماشاگر را بخندانند. آن ها با مسخره کردن قوم، قبیله، نژاد، توهین، و هر چیزی که فکرش را بکنید تقلا می کنند به کمدی برسند. ولی خوب هیچ انسان خوش قلبی نمی تواند به این چیزها بخندد. اصلاً ایا این چیزها خنده دار است؟ اکثر فیلم های طنز این روزهای سینمای جهان نه قصه ای برای تعریف و نه گفتگوهای زیبا و بامزه ای برای خنداندن تماشاگر دارند. هیچ چیز جز ادا و شکلک درآوردن در جلوی دوربین وجود ندارد. ولی این کار را استنلی لورل و الیور هاردی با یک بالا رفتن از تختخواب قطار (با همان امکانات اولیه سینما) به خوبی انجام می دهند. این آن طنزواقعی است. سینما باید دوباره به گذشته نگاهی بیاندازد و ببیند سینما تنها جلوه های ویژه نیست. تعریف کردن یک داستان است با گفتگوهای زیبا گاهی می تواند خیلی جذاب تر از ان جلوه های ویژه باشد:
هاردی: می خواهم ازدواج کنم.
لورل: با کی؟
هاردی: معلومه دیگه با یه زن! مگه اصلاً یه مرد می تونه با مرد ازدواج کنه؟(با عصابانیت)
لورل : آره! من یکی رو می شناسم.
هاردی: کی؟
لورل:خواهرم!!!
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|