پرده سینما

از جان گذشته، به مقصود نمی‌رسد! نگاهی به «ساحر» ساخته‌ی ویلیام فریدکین

پیمان عباسی‌نیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

Sorcerer

كارگردان: ویلیام فریدکین

فيلمنامه: والُن گرین [براساس رمانی از ژرژ آرنو]

بازيگران: روی شایدر، برونو کرِمر، فرانسیسکو رابال و...

محصول: آمریکا، ۱۹۷۷

زبان: انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی

مدت: ۱۲۲ دقیقه

گونه: اکشن، ماجراجویی، درام

بودجه: حدود ۲۲ میلیون دلار

فروش جهانی: ۹ میلیون دلار

جوایز مهم: کاندیدای اسکار بهترین صداگذاری

 

 

 طعم سینما - شماره‌ی ۳۴: ساحر (Sorcerer)

 

 

ساحردر سی‌وُچهارمین شماره، می‌خواهم رجوعی داشته باشم به یکی از هدف‌گذاری‌های اولیه‌ی طعم سینما؛ یعنی پرداختن به فیلم‌هایی که در زمان اکران‌شان به هر دلیلی مهجور ماندند... از جمله مشهورترین آثار شایسته و قدرندیده‌ی تاریخ سینما، ساحر ساخته‌ی سال ۱۹۷۷ ویلیام فریدکین است. ساحر تحویل که گرفته نشد، هیچ بلکه به‌عنوان یک شکست مفتضحانه‌ی تجاری نیز اشتهار پیدا کرد! چرا که از ۲۲ میلیون دلاری که صرف تولید فیلم شده بود، فقط ۹ میلیون‌اش به جیب سرمایه‌گذارها بازگشت.

ساحر درست در زمانی با بی‌مهری‌ مواجه شد که فریدکین به‌واسطه‌ی کارگردانی فیلم‌های -هنوز- برجسته‌ی ارتباط فرانسوی (The French Connection) [محصول ۱۹۷۱] و جن‌گیر (The Exorcist) [محصول ۱۹۷۳] -و مخصوصاً جن‌گیر- بر فراز قله‌ی شهرت و موفقیت تکیه زده بود. بدین‌ترتیب، ساحر را می‌توان نقطه‌ی آغاز ناکامی‌های یک کارگردان بزرگ برشمرد؛ مثال خوبی برای این ادعا، گشت‌زنی (Cruising) [محصول ۱۹۸۰] -با بازی آل پاچینو- است که چهار سال بعد در رشته‌های بدترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه طی اولین دوره‌ی اهدای جوایز تمشک طلایی (Golden Raspberry Awards) کاندیدا شد.

جدا از شیوه‌ی روایت داستان، چگونگی به پایان رساندن‌اش و سلیقه‌ی بصری خاصّ حاکم بر فیلم که شاید هرکدام به مذاق عده‌ای خوش نیاید؛ به‌نظرم بخش عمده‌ای از قدرنادیدگی پیش‌گفته، به فرامتن بازگردد تا متن. آقای فریدکین! قبول کنید که نام مناسبی روی فیلم‌تان نگذاشته‌اید! وقتی شما -بعد از استقبال غیرقابل تصور از فیلم بسیار برجسته و جریان‌ساز کارنامه‌تان، جن‌گیر- اسم گمراه‌کننده‌ی ساحر را برای این یکی می‌گذارید، باید هم انتظار یأس و سرخوردگیِ خیل تماشاگران مشتاقی را داشته باشید که به سینما آمده‌اند تا جن‌گیری دیگر ببینند. عنوان ساحر، چیزی به‌جز "نشانی غلط" به مخاطب نمی‌دهد. البته نقل است که ویلیام فریدکین خودش علت عدم توفیق ساحر در گیشه را هم‌زمانی اکران آن با جنگ ستارگان (Star Wars) [ساخته‌ی جُرج لوکاس/ ۱۹۷۷] می‌داند.

 

ساحر براساس رمان مزد ترس (Le Salaire de la peur) نوشته‌ی ژرژ آرنو [۱] ساخته شده و قصه‌ی چهار مرد است که هریک به‌علتی، نیاز دارند گم‌وُگور شوند. آن‌ها در سرزمینی پرت و توسری‌خورده از قاره‌ی آمریکا -جایی انگار تهِ دنیا- در حالی گرفتار می‌آیند که مجبورند در برابر دستمزدی ناچیز، تن به کارهای طاقت‌فرسا بدهند. در چنین شرایطی، نماینده‌ی یک شرکت استخراج نفت با پیشنهادی وسوسه‌انگیز و فوق‌العاده خطرناک وارد داستان می‌شود؛ پول هنگفت به‌اضافه‌ی تابعیت قانونیِ همان ناکجاآباد! او احتیاج به چهار مردِ از جان گذشته دارد تا سوار بر دو کامیون اسقاطی، چند جعبه پر از نیتروگلیسیرین را به چاه‌های نفت انتقال دهند...

 فیلم‌هایی از جنس ساحر را می‌شود به نهال زیتون تشبیه کرد! زیرا برای بار دادن‌شان باید مقداری حوصله به خرج داد و شکیبا بود. البته کتمان نمی‌کنم -تا به‌قول معروف، فیلم راه بیفتد- گاه ممکن است خسته شویم؛ با این وجود، به‌شکلی غریزی مطمئنیم که سرانجام پاداش صبوری‌مان را خواهیم گرفت و از صرف دو ساعت عمر نازنین‌مان پشیمان نخواهیم شد. ساحر کم حرف می‌زند، گفتگومحور نیست و تنها در حدّ رفع نیاز، از دیالوگ بهره می‌برد.

با راه افتادن کامیون‌ها در صبحِ روز موعود، موتور فیلم نیز گویی به‌کار می‌افتد و جانی تازه می‌گیرد؛ ساحر درواقع از اینجاست که "شروع می‌شود". اگرچه در تایم قابل توجهی از ساحر شاهد چشم‌اندازهایی سرسبز و زیبا هستیم ولی نگاهِ فریدکین به این مناظر، به‌هیچ‌وجه توریستی و کارت‌پستالی نیست و اتفاقاً خودِ همین درخت‌ها و رودها و صخره‌ها در موقعیت‌های حساسِ فیلم، تبدیل به عواملی برای تهدید زندگیِ چهار کاراکتر محوری می‌شوند.

سکانس‌های حاوی باران‌های سیل‌آسای موسمی و انفجارهای عظیم ساحر، قوی و ستایش‌برانگیز گرفته شده‌اند. توجه داریم که در ۳۷ سال پیش طبیعتاً خبری از اسپشیال‌افکت‌های امروزی، پرده‌های سبز و آبی نبوده است. می‌دانید که به‌واسطه‌ی پیشرفت‌های کنونیِ صنعت سینما، دیگر حتی به چشم‌هایمان هم نمی‌توانیم اعتماد کامل داشته باشیم زیرا احتمال دارد -تمام یا بخشی از- ساده‌ترین اتفاقی که روی پرده در جریان است، به کمک کامپیوتر بازسازی شده باشد!

ساحر یک شاهکار بی‌عیب‌وُنقص نیست اما در اکثر قریب به‌اتفاق دقایق‌اش با پلان‌هایی فکرشده طرفیم که نشان از حضور مقتدرانه‌ی فیلمسازی قبراق و مسلط، پشت دوربین دارند. ساحر روی کاغذ، هیچ است! ساحر به‌معنیِ واقعیِ کلمه، سینماست و صددرصد وابسته‌ی کارگردانی و اجرا. ساحر را اصلاً بایستی فیلمِ کارگردان‌اش به‌حساب آورد و ناگفته پیداست که ستاره‌ی فیلم هم هیچ‌کسی نمی‌تواند باشد به‌جز ویلیام فریدکین.

علی‌رغم اوضاع بغرنجی که در ساحر نظاره‌گرش هستیم، تعبیه‌ی رگه‌هایی از طنز در بعضی لحظات -به عقیده‌ی من- فیلم را تحمل‌پذیرتر کرده است. در این زمینه، میل دارم شیرین‌کاری‌های خوشایندِ آن مرد بومیِ سرخوش و ماشین‌ندیده را مثال بزنم! ضمناً برای کشف ارتباط نام فیلم با مضمون‌اش، لازم نیست به مغزتان فشار بیاورید و فسفر بسوزانید! ساحر درواقع ترجمه‌ی Sorcerer است که اسم یکی از همان دو کامیون کذایی بود و تصویرش اکنون روی تمامی پوسترهای فیلم دیده می‌شود.

و اما یک اصل تخلف‌ناپذیر: آثار هنری ارزشمند و درست‌وُحسابی -دیر یا زود- وقت‌اش که برسد، بالاخره دیده می‌شوند و شأن و منزلت‌شان فهمیده خواهد شد. نسخه‌ی ترمیم‌شده‌ی ساحر، سپتامبر سال گذشته‌ (۲۰۱۳) حین برگزاری هفتادُمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم ونیز به نمایش گذاشته شد و فریدکین، جایزه‌ی شیر طلایی یک عمر دستاورد هنری گرفت. این‌بار هم ماه پشت ابر نماند؛ ما قدر زحمات‌تان را خوب می‌دانیم آقای فریدکین!

 

پیمان عباسی ­نیا

پنج‌‌شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۳

 

[۱]: هانری ژرژ کلوزو نیز در سال ۱۹۵۳ فیلمی به‌همین نام (مزد ترس) ساخت که ملهم از رمان آرنو بود.

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"


 تاريخ ارسال: 1393/7/10
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>آویژه:

سلام دوست عزیز خیلی استفاده کردم از نقد فیلم ها...فقط یه سوال ؟میشه بگید این فیلما رو چطوری میشه تهیه کنم؟ممنون.

36+1-

جمعه 11 مهر 1393



>>>هوتن:

سلام نقدها خيلي خوب هستند خسته نباشيد اميدوارم به كار خوبتون ادامه دهيد.

35+0-

جمعه 11 مهر 1393



>>>Majid:

ممنون بابت نقد فیلم.

35+0-

جمعه 11 مهر 1393



>>>mehrDaD:

سکانس های مبارزه با سختی های مسیر و رد کردن مشکلات با کامیون های درب و داغون ش عاااالی بودن...

35+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>پارسا87:

بازی ها همه عالی بود.

63+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>Naderii:

سلام.خسته نباشید.من این فیلم رو ندیدم ولی با توجه به نقدتون باید فیلم تاثیر گذار وخوبی باشه.

63+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>لایق:

خیلی نقد خوبی بود.با دوست خوبم \"نونا\" موافقم.

63+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>طاهر:

اینبا‌ر هم ماه پشت ابر نماند؛ ما قدر زحمات‌تان را خوب می‌دانیم آقای فریدکین...بامزه بود اینجای مقاله تون =)

62+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>Jim:

Thanks my friend. I lovoe this movie very much. Good look★

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>یه نفر:

ویلیام فریدکین (William Friedkin؛ زاده ۲۹ اوت ۱۹۳۵) یک کارگردان، تهیه‌کننده، و فیلم‌نامه‌نویس اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۶۵ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به آربیتراژ اشاره کرد.

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>خادم:

سپاس............................................

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>زینب کریمی:

سلام و خدا قوت.نقد بسیار سنجیده و منسجمی بود. از دیدن فیلم بسیار لذت بردم. امیدوارم موفق و موید باشید. قلم تان سبز و نویسا.

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>سین:

وقتی کامیون اول ترکید کلی سورپرایز شدم.اصلن انتظارشو نداشتم... پایان فیلمو زیاد دوس نداشتم:-[

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>eli:

♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡ LIkE LIKE♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡

80+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>دانشمند:

خیلی متفاوت بود.

82+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>ويليام فردكين:

دستت درد نكنه پژمان جان ، مگر اينكه تو منو ببيني و ازم ياد كني پسرم، پير شي ايشالا...

11+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393



>>>نونا:

"فیلم‌هایی از جنس ساحر را می‌شود به نهال زیتون تشبیه کرد!زیرا برای بار دادن‌شان باید مقداری حوصله به خرج داد و شکیبا بود. " ممنون از تشبيه زيبا و دل نشينتان

81+0-

پنجشنبه 10 مهر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.