پرده سینما

آمیزه‌ی تبحر و نبوغ؛ نگاهی به «بر بیبی جین چه گذشت؟» ساخته‌ی رابرت آلدریچ

پیمان عباسی‌نیا

 


 





 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

 

What Ever Happened to Baby Jane

كارگردان: رابرت آلدریچ

فيلمنامه: لوکاس هلر [براساس رمان هنری فارل]

بازيگران: بت دیویس، جوآن کراوفورد، ویکتور بونو و...

محصول: آمریکا، ۱۹۶۲

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۳۳ دقیقه

گونه: درام، هیجان‌انگیز

بودجه: حدود ۱ میلیون دلار

فروش: ۹ میلیون دلار

جوایز مهم: برنده‌ی ۱ اسکار و کاندیدای ۴ اسکار دیگر

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۵۳: بر بیبی جین چه گذشت؟ (What Ever Happened to Baby Jane)

 

 

بر بیبی جین چه گذشتاگر پس از مشاهده‌ی برخی پوسترهای فیلم و احیاناً مرور خلاصهْ داستان‌های -اغلب- نادرست، با خیال به راه افتادن حمام خون و تماشای یک‌سری قتل‌های زنجیره‌ای جورواجور، بر بیبی جین چه گذشت؟ را می‌خواهید ببینید، متأسفم که ناامیدتان می‌کنم! بر بیبی جین چه گذشت؟ چنان‌که از اسم‌اش پیداست، سرگذشت بیبی جین هادسن را به تصویر می‌کشد و بیش از آن که تریلر باشد به‌نظرم یک درام روان‌شناسانه‌ی استخوان‌دار است.

"درام روان‌شناسانه" خواندنِ فیلم البته نبایستی باعث شکل‌گیریِ یک طرز تلقی نادرست دیگر شود که بر بیبی جین چه گذشت؟ هیچ بویی از تعلیق و هیجان نبرده است. اتفاقاً در بر بیبی جین چه گذشت؟ با اضطرابی رو به رشد مواجه‌ایم که در پی پیشرفت داستان، هر دقیقه افزایش می‌یابد. بر بیبی جین چه گذشت؟ از منظری، نقدِ خشونت است بدون توسل به نمایش آن. رابرت آلدریچ عامدانه از به تصویر کشیدن -و ترویج- خشونت پرهیز می‌کند. او به‌جای وقت گذاشتن برای تدارک صحنه‌های حاوی خون‌ریزی و کشت‌وُکشتار، تمام هم‌وُغم‌اش را مصروف شخصیت‌پردازی کاراکترهای بر بیبی جین چه گذشت؟ کرده و از حق نگذریم، نتیجه هم گرفته است.

خواهران هادسن، جین (با بازی بت دیویس) و بلانش (با بازی جوآن کراوفورد) در خانه‌ای بزرگ که یادگار دوره‌ی طلایی فعالیت هنری بلانش است، روزگار می‌گذرانند. جین نیز مثل خواهرش بازیگر بوده و به‌ویژه در دوران کودکی روی صحنه برنامه اجرا می‌کرده و شهرت فراوانی داشته است. هادسن‌ها میانسالی را پشتِ سر گذاشته‌اند؛ بلانش به‌خاطر سانحه‌ی اتومبیل -که بین مردم شایع است بیبی جین باعث‌اش بوده- ویلچرنشین شده و جین هم حال خوشی ندارد، او مدام الکل مصرف می‌کند و رفتار خصمانه و تحقیرآمیزی نسبت به بلانش دارد. آزارهای بیبی جین وقتی بالا می‌گیرد که پی می‌برد بلانش قصد کرده خانه را بفروشد و او را از سر خودش باز کند...

گرچه در مایه گذاشتنِ جوآن کراوفورد برای ایفای نقش زنی پابه‌سن‌گذاشته، باوقار، متشخص و گرفتار آمده در یک موقعیت بغرنج نمی‌توان کم‌ترین تردیدی روا داشت اما گل سرسبدِ بازی‌های خوبِ بر بیبی جین چه گذشت؟ هنرنمایی پرقدرت بت دیویس است. او با ادراک کامل، روی مرز ایفای نقش پیرزنی غالباً نفرت‌انگیز و گاهی ترحم‌انگیز حرکت می‌کند. سوای توان انکارناپذیر او در بازیگری -که دم‌دستی‌ترین گواه‌اش ۱۱ مرتبه کاندیداتوری اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن است- می‌بایست حداقل دو عامل دیگر را در این درخشش دخیل دانست.

هر دو مورد، از کفر ابلیس مشهورترند به‌طوری‌که امکان ندارد مطلبی درباره‌ی بر بیبی جین چه گذشت؟ بخوانید و اشاره‌ای به آن‌ها نشده باشد! اولاً: بیبی جین در فیلم تا سرحد مرگ از خواهرش بلانش هادسن تنفر دارد. در عالم واقع نیز بت دیویس و جوآن کراوفورد سایه‌ی یکدیگر را با تیر می‌زدند! این نفرت تا ۱۵ سال بعد -یعنی زمان درگذشت خانم کراوفورد- هم‌چنان به قوت خود باقی بود [۱]. ثانیاً: بیبی جین یک ستاره‌ی افول‌کرده است. خانم دیویس هم -اگرچه صددرصد نه از جنس و سطحِ جین هادسن- ولی به‌نوعی ستاره‌ی بخت و اقبال‌اش در هالیوودِ بی‌ترحم چند سالی بود که به‌زحمت سوسو می‌زد و اگر ابتکار منحصربه‌فردش پیش از تولید بر بیبی جین چه گذشت؟ نبود، شاید این نقش -و طبیعتاً نامزدی اسکارِ متعاقب‌اش- را نیز به‌دست نمی‌آورد و برای همیشه فراموش می‌شد [۲].

بت دیویس در ۵۴ سالگی موفق شده بیبی جین را طوری به ما بشناساند که باور کنیم او هنوز "کودک" باقی مانده است. به‌یاد بیاورید سکانسی را که الویرا (با بازی میدی نورمن) برای تحویل گرفتن کلید، به او تشر می‌زند و جین خیلی زود -به‌قول معروف- ماست‌ها را کیسه می‌کند و جا می‌زند؛ انگار که در برابر "یک بزرگ‌تر" ایستاده و باید جواب پس بدهد. بیبی جین هیچ‌وقت بزرگ نشده است، از خردسالی‌ جلوتر نیامده و رفتار زننده‌اش سنخیتی با سن‌وُسال‌اش ندارد. گاه حرکات جین هادسن -به‌علت بازی پرجزئیات خانم دیویس- با یک کودک مو نمی‌زند.

بر بیبی جین چه گذشت؟ اثری تک‌بُعدی نیست. برای مثال، فیلم را می‌توان انتقادی بر به‌کارگیری تمام‌وقتِ کودکان در صنعت سرگرمی‌سازی نیز محسوب کرد. کودکانی کودکی نکرده با کوهی از توقعات و انتظار دائمیِ در مرکز توجه بودن که همین‌ها برای تباه کردن باقی‌مانده‌ی عمرشان کفایت می‌کند. بر بیبی جین چه گذشت؟ در عین حال نمونه‌ی جالبِ توجهی برای علاقه‌مندان مباحث روان‌شناسی است؛ بیبی جین در سرتاسر فیلم به‌تناوب میان هویت کودکانه و این‌زمانی‌اش غوطه می‌خورد و تنها در فرجامِ اثر است که -چنانچه راه به خطا نبرده باشم- اصطلاحاً دچار "اختلال گسستی" [۳] می‌شود و به‌طور کامل به قالب هویتیِ جینِ خردسال فرو می‌رود.

فیلم، نقاط عطف و وجوه مثبت کم ندارد؛ با این وجود، هیچ‌کدام به پای پایان‌بندیِ دور از انتظار بر بیبی جین چه گذشت؟ نمی‌رسند. حتی تا دو دقیقه پیش از ظاهر شدن عبارتِ THE END، محال است دستِ آلدریچ را بخوانید! تصور می‌کنم با در نظر گرفتن سال ساخت بر بیبی جین چه گذشت؟ جسورانه لقب دادنِ چنین پایانی، زیاده‌روی و اغراق قلمداد نشود. بر بیبی جین چه گذشت؟ خوشبختانه فیلمی قابل پیش‌بینی نیست.

در بر بیبی جین چه گذشت؟ تنها نظاره‌گر پاره‌ای اعمال هیستریک و بدون منطق از سوی آدم‌بده‌ی فیلم نیستیم، بلکه علاوه بر نمایش موجز ریشه‌های روانی بروز چنین رفتارهای وحشتناکی، خلوت‌های بسیار خوبی هم از بیبی جین می‌بینیم که در باورپذیری کارهای بعدی او مؤثر می‌افتند. برای نمونه، نگاه کنید به سکانس درخشانی که جین هادسن -مشغول نوش‌خواری و در اوج افسردگی- در به روی ادوین (با نقش‌آفرینی به‌یادماندنی ویکتور بونو) باز نمی‌کند.

تبحر بی‌چون‌وُچرای آقای آلدریچ در کارگردانی و فیلمنامه‌ی درست‌وُحسابی لوکاس هلر که برمبنای رمان پرملاتِ هنری فارل نوشته شده را اگر کناری بگذاریم، بارزترین عنصر فیلم که پابه‌پای دیگر المان مهم آن -یعنی بازیگری- نقش خود را به‌نحو احسن ایفا می‌کند، فیلمبرداری بر بیبی جین چه گذشت؟ است؛ اثرِ ارنست هالرِ کارکشته با سابقه‌ی کار در نزدیک به ۲۰۰ پروژه‌ی سینمایی! بر بیبی جین چه گذشت؟ طی سی‌وُپنجمین مراسم آکادمی، در پنج رشته‌ی بهترین بازیگر نقش اول زن (بت دیویس)، بازیگر نقش مکمل مرد (ویکتور بونو)، فیلمبرداری سیاه‌وُسفید (ارنست هالر)، ضبط صدا (جوزف دی. کلی) و طراحی لباس سیاه‌وُسفید (نورما کخ) نامزد دریافت اسکار بود که تنها جایزه‌ی آخر را صاحب شد.

رابرت آلدریچِ پرکار با کارگردانی بر بیبی جین چه گذشت؟ دیگربار اثبات می‌کند که فقط یک وسترن‌سازِ خوش‌ذوق -ژانری که به‌واسطه‌اش با کارگردانی آپاچی(Apache) [محصول ۱۹۵۴] میخ خود را به‌عنوان فیلمسازی کاربلد در سینمای آمریکا کوبید- نیست و در یک فضای محصور و محدود نیز حاصلِ کارش فوق‌العاده است. فکر می‌کنم حالا دیگر اثبات این‌که آلدریچ فیلمساز مؤلفی هست یا نیست [۴] به‌مراتب اهمیت کم‌تری دارد از توجه به این حقیقت غیرقابلِ انکار که فیلم‌اش بر بیبی جین چه گذشت؟ بعد از ۵۲ سال [۵] هنوز زنده و پرخون، نفس می‌کشد [۶]. این یعنی آقای آلدریچ با نبوغ ذاتی‌اش نبض تماشاگر را در دست داشت و مدیوم سینما را می‌شناخت، خیلی هم خوب می‌شناخت.

 

پیمان عباسی‌نیا

دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳

 

[۱]: نقل است که وقتی خبر درگذشت کراوفورد را به دیویس دادند، گفت: «نباید پشت سر مُرده حرف زد، باید از چیزهای خوب صحبت کرد... جوآن کراوفورد مُرده، چه خوب!»

[۲]: در اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ ستاره‌ی اقبال این هنرمند رو به افول گذاشت و نقش‌های کم‌تری به او واگذار شد. آن‌گاه او به یکی از کارهای تهورآمیز و جنجالی خود دست زد و آگهی تجارتی عجیبی به روزنامه‌ها داد: «خانم هنرپیشه‌ای با ۳۰ سال سابقه در هالیوود دنبال کار می‌گردد.» (صد سالگی بت دیویس؛ زنی با نگاهی عمیق و مؤثر، نوشته‌ی علی امینی نجفی، بی‌بی‌سی فارسی، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۷).

[۳]: آسیب‌شناسی‌ روانی براساس ‌‎DSM - IV - TR، جرالد سی. دیویدسون و دیگران، ترجمه‌ی مهدی دهستانی، تهران: ویرایش، ۱۳۸۴.

[۴]: که هست!

[۵]: تاریخ انتشار این نقد، ۸ دسامبر ۲۰۱۴ است و اولین نمایش بر بیبی جین چه گذشت؟ ۳۱ اکتبر ۱۹۶۲ بود.

[۶]: برای آشنایی بیش‌تر با نگره‌ی مؤلف در سینما، رجوع کنید به مقاله‌ی غلامعباس فاضلی تحت عنوان "یادداشت‌هایی در باب تئوری مؤلف" منتشرشده به تاریخ شنبه، ۲ آبان ۱۳۸۸ در پایگاه تحلیلی پرده‌ی سینما. http://www.cinscreen.com/?id=2

 

 

برای مطالعه‌ی شماره‌های دیگر، می‌توانید لینک زیر را کلیک کنید:
     نگاهی به فیلم‌های برتر تاریخ سینما در صفحه‌ی "طعم سینما"

 

 


 تاريخ ارسال: 1393/9/17
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>unknown:

*******سلام دوست عزیز امید دارم خداوند بهترین ها رو بهت بده********

30+0-

سه‌شنبه 18 آذر 1393



>>>2:

سلام و دورود فراوان بر شما:) خواستم تشکر کنم بابت اینکه اطلاعات تون رو در اختیار بقیه ها قرار می دید و اینکه تحسین می کنم فیلم دیدن های شما رو:) شاد باشید:)

30+0-

سه‌شنبه 18 آذر 1393



>>>محمدرضا:

آهاااان. همیشه همینجوری جمع و جور مطلب رو بنویسید چقده خوبه.

30+0-

سه‌شنبه 18 آذر 1393



>>>یعقوب:

سلام علیکم در وادی فیلم بسیار تازه کار هستم و به سختی فیلم ها رو تهیه می کنم خیلی دوس دارم بتونم راجب به فیلمهایی که می بینم نقد داشته باشم اما فعلا راهکارش رو بلد نیستم!!! که امیدوارم با خوندن نقدهای شما بتونم الگوبرداری کنم. موفق باشید.

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>arash:

salam dooste aziz...kare shoma kheyli zibast...be karetoon edame bedin...

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>میثم:

واقعاً دستتون درد نکنه و خسته نباشید:-I

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>Salma Kareem:

Love it. Thanks a lot :)

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>نونا:

سلام متاسفانه فيلم رو نديدم ولي نقد جنابعالي ترغيبم كرد كه حتما ببينم . از اينكه جزيي ترين اطلاعات را در مورد هر فيلم در اختيار خوانندگان ميذاريد ازتون ممنونم.

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>یه نفر:

کراوفورد ۴ بار ازدواج کرد. ۳ ازدواج اولش با طلاق و ازدواج آخری با مرگ همسرش خاتمه یافتند. او ۵ کودک بی‌سرپرست را به فرزندی پذیرفت که بعداً یکی از آنها را به مادر واقعی‌اش بازگرداند. کراوفورد از برقرار کردن یک رابطهٔ مثبت با ۲ فرزند بزرگش کریستینا و کریستوفر ناتوان بود و آن ۲ را از ارث محروم کرد. پس از مرگش، کریستینا کتابی با نام مامی عزیزترینم نوشت که در آن ادعا کرده بود تمام عمر مورد آزار فیزیکی و احساسی جوآن کراوفورد بوده‌است. و در ۱۰ می۱۹۷۷ در نیویورک سیتی درگذشت.

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>یه نفر:

پس از ۲ سال دوری از صحنه، کرافورد در سال ۱۹۴۵ و با فیلم «Mildred Pierce» بازگشتی موفقیت‌آمیز داشت و برای آن فیلم اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد. در سال ۱۹۵۵ و در پی ازدواج با مدیر عامل پپسی کولا آلفرد استیل وارد آن شرکت شد. پس از مرگ همسرش در سال ۱۹۵۹ به‌عنوان جانشین او انتخاب شد اما در سال ۱۹۷۳ و بر خلاف میل خودش از آن سمت کناره‌گیری کرد. در دههٔ ۱۹۶۰ به صورت منظم اما کم‌تر در سینما و تلویزیون حضور داشت و سرانجام در سال ۱۹۷۰ با بازی در فیلم "Trog" برای همیشه از بازیگری کناره گرفت.از نظر زیبایی مورد توجه کارگردانان قرار داشت .

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>یه نفر:

او در ۲۳ مارس ۱۹۰۵ در سن آنتونیو تگزاس به دنیا آمد. کراوفورد در ابتدا به عنوان رقاص با برخی کمپانی‌های تئاتر همکاری می‌کرد و این پیش از آن بود که کارش را در تئاتر برادوی آغاز کند. او در سال ۱۹۲۵ اولین قراردادش را با مترو گلدوین میر امضا کرد. در ابتدا کمیت و کیفیت نقش‌هایی که برایش در نظر گرفته می‌شدند ناامید کننده بود، به همین خاطر نوعی «کمپین تبلیغ برای خود» راه انداخت به شکلی که در اواخر دههٔ ۱۹۲۰ بعنوان یک فلَپر شهرت پیدا کرده بود. کراوفورد در دههٔ ۱۹۳۰ از نظر شهرت با دیگر ستارگان «مترو گلدوین میر» مانند گرتا گاربو و نورما شیرر رقابت می‌کرد. او اغلب نقش زنان جوان و سختکوشی را ایفا می‌کرد که در پایان داستان به موفقیت عشقی و مالی می‌رسیدند. فیلم‌های کراوفورد (با مضمون پیشرفت یک زن جوان از ژنده‌پوشی به ثروت) نزد جامعهٔ آن روز آمریکا که در دوران رکود بزرگ به سر می‌برد و به خصوص بانوان بسیار محبوب شدند. کراوفورد تبدیل به یکی از برجسته‌ترین ستارگان هالیوود و یکی از پردرآمدترین زنان آمریکا شد، اما به مرور فیلم‌های او شروع به خسارت دادن در گیشه کردند به شکلی که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ به عنوان «سَم باکس آفیس» شناخته می‌شدند.

68+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>سین:

مرسی:)

81+0-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>زینب کریمی:

سلام و خدا قوت! مثل همیشه، نقد خوبی بود و بابت آن از شما تشکر می کنم. نمی توانم به بازی های خوب و روانِ بت دیویس و جوآن کراوفورد اشاره نکنم. هر دو فوق العاده بودند... قلم تان نویسا و موفق باشید. امیدوارم نوشتن و البته خوب نوشتن تان، همواره برقرار باشد. آمین.

80+1-

دوشنبه 17 آذر 1393



>>>eli:

LIKE LIKE

81+0-

دوشنبه 17 آذر 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.