پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
The Hobbit: The Desolation of Smaug
كارگردان: پیتر جکسون
فيلمنامه: پیتر جکسون، فرن والش، فیلیپا بوینز و گیلرمو دلتورو [براساس کتاب جی. آر. آر. تالکین]
بازيگران: ایان مککلن، مارتین فریمن، ریچارد آرمیتاژ و...
محصول: نیوزیلند و آمریکا، ۲۰۱۳
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۶۱ دقیقه
گونه: ماجراجویی، درام، فانتزی
بودجه: ۲۲۵ میلیون دلار
فروش: نزدیک به ۹۵۸ و نیم میلیون دلار
درجهبندی: PG
جوایز مهم: کاندیدای ۳ اسکار، ۲۰۱۴
■ طعم سینما - شمارهی ۱۳۴: هابیت: تباهی اسماگ (The Hobbit: The Desolation of Smaug)
هابیت: تباهی اسماگ دومین فیلم از سهگانهی هابیت و پنجمین قسمت از مجموعهفیلمهایی بهشمار میرود که پیتر جکسون براساس کتابهای جی.آر.آر. تالکین ساخته است. داستان فیلم ۶۰ سال پیشتر از تریلوژیِ ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) [محصول ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳] اتفاق میافتد. «سیزده دورف پردلوُجرئت به سرکردگی تورین سپربلوط (با بازی ریچارد آرمیتاژ) -بهدنبال ماجراهای قسمت نخست، هابیت: یک سفر غیرمنتظره (The Hobbit: An Unexpected Journey) [محصول ۲۰۱۲]- همراه با بیلبو بگینز (با بازی مارتین فریمن) و گندالف (با بازی ایان مککلن) به سفر دوروُدرازشان برای رهایی سرزمین مادری خود، "ارهبور" [۱] از چنگال اژدهایی قدرتمند بهنام اسماگ (با صداپیشگی بندیکت کامبربچ) ادامه میدهند درحالیکه دیگر چیزی به "روز دورین" [۲] باقی نمانده است و نیروهای نکرومانسر (با صداپیشگی بندیکت کامبربچ) هم دست از تعقیبشان برنمیدارند...»
اصلیترین درونمایهی هابیت: تباهی اسماگ همچون سایر ساختههای تالکینیِ آقای جکسون [اعم از ۲ قسمت دیگرِ هابیت]، نیرو پیدا کردن و سربازگیری جبههی شر برای نبرد نهایی با قوای خیر است. اگر فیلم میبینید تا حیرتزده شوید، اگر علاقهمندِ ورود به جهان رؤیاها هستید و بالاخره چنانچه دیدن زندگی روزمره روی پردهی سینما به وجدتان نمیآورد و هابیت: تباهی اسماگ را انتخاب کردهاید، مطمئن باشید که مسیر را اشتباهی نیامدهاید؛ مقصد همینجاست!
مردم نیوزیلند شاید بیش از هر شخصیت دیگری، شناخته شدن کشور کوچک خودشان را مدیون پیتر جکسون و فیلمهایش [و لوکیشنهایی که اغلب از نیوزیلند انتخاب میکند] باشند! هابیت: تباهی اسماگ نیز از این قاعده مستثنی نبوده و اغراقآمیز نیست اگر بگوییم ما پستیها و بلندیهای "سرزمین میانه" [۳] را اصلاً بهواسطهی نیوزیلند است که میشناسیم.
جزء بدیهیات است که هابیت: تباهی اسماگ طرفداران دوآتشهی دنیای خلقشده توسط جناب تالکین را تماموُکمال راضی نکند؛جنگِ علاقهمندان رمانها و منابع اقتباس با سینماگران ظاهراً بیپایان است! چرا که در هر صورت، سینما [بهواسطهی تفاوت اساسیاش با مدیوم ادبیات] نمیتواند بهطور صددرصد وفادار به متن اصلی باقی بماند. هابیت: تباهی اسماگ هم تافتهی جدابافتهای از این قانون کلی نیست.
هابیت: تباهی اسماگ یک اقتباس نعلبهنعل از کتاب آقای تالکین نیست و فیلمنامهنویسها (پیتر جکسون، فرن والش، فیلیپا بوینز و گیلرمو دلتورو) تخیلات خودشان را هم بهکار گرفتهاند تا حفرههای فیلمنامهای را به حداقل برسانند و این دقیقاً همان چیزی است که به مذاق اکثر دلبستگان به جهان ساختهوُپرداختهی پروفسور خوش نمیآید! بارزترین نمود دخالت مورد اشاره، وارد کردن اِلفی مؤنث بهنام تائوریل (با بازی اوانجلین لیلی) به قصه و جان بخشیدن به رابطهی عاشقانهاش با یکی از دورفها بهاسم کیلی (با بازی ایدن ترنر) است که اتفاقاً بهنظرم به فیلم، گرما و رنگ بخشیده و پربیراه نیست اگر ادعا کنم سر درآوردن از عاقبتِ این دلدادگی نیز میتواند از جمله عوامل ترغیب بیننده به تماشای قسمت سوم باشد.
اسماگی که برای فیلم طراحی شده، آنقدر باورپذیر و رعبآور از کار درآمده است که جلوههای ویژهی فیلم (جو لتری، اریک سایندون، دیوید کلیتون و اریک رینولدز) بهحق شایستهی کاندیداتوری تندیس اسکار باشد؛ البته سهم صداپیشهی اعجوبهی اسماگ، بندیکت کامبربچ را هم در بالا بردن این تأثیرگذاری بههیچروی نمیتوان فراموش کرد. نقشگویی آقای کامبربچ بهجای اسماگ چنان وزنی به هابیت: تباهی اسماگ داده است که تماشاگرانِ مشتاق به دیدن فیلمی نامگرفته از این اژدهای پرابهت را ابداً مأیوس نمیکند.
هابیت: تباهی اسماگ علاوه بر کاندیداتوری مذبور، در دو رشتهی بهترین صداگذاری (کریستوفر بویز، مایکل هجز، مایکل سمانیک و تونی جانسون) و تدوین صدا (برنت بورگ و کریس وارد) نیز نامزد دریافت جایزه از هشتادوُششمین مراسم آکادمی بود. فیلم بهعلاوه توانست بیش از چهار برابر بودجهی اولیهاش در گیشه فروش داشته باشد که برای چنین تولید عظیمی، رقم قابلِ توجهی بهنظر میرسد.
قصد زیر سؤال بردن ارزشهای هابیتها را ندارم اما با وجود کثرت هواداران سینهچاک آثار پروفسور تالکین و خاطرهی خوبشان از هر سه اپیزود ارباب حلقهها، اقدام آقای جکسون برای تولید این تریلوژی را باید بهمثابهی وارد شدن به یک بازیِ دوسر بُرد بهحساب آورد! هابیت: تباهی اسماگ همانطور که اشاره شد، مقدمهای برای عزیمت به سرزمین افسانهای ارباب حلقههاست؛ بنابراین چنانچه هنوز موفق به تماشای سهگانهی درخشان مذکور نشدهاید، پیشنهاد میکنم اول نسخههای اکستنددِ [۴] هابیتها را ببینید.
مسئلهی ریتم در هابیت: تباهی اسماگ در مقایسه با هابیت: یک سفر غیرمنتظره وضع بهتری دارد و بیننده را کمتر خسته میکند. خوشبختانه هابیت: تباهی اسماگ تا حدی قابلِ اعتنا از ایرادات گلدرشتِ منتسب به قسمت اول [بهعنوان مثال: در زمینهی فیلمنامه و اسپشیالافکت] که [حتی] صدای برخی علاقهمندان سرسخت مجموعه را درآورده بود(!)، مبراست. هابیت: تباهی اسماگ در عین حال، احتمالاً بیشتر [از هر گونهی دیگری] دلِ دوستداران سینمای اکشن را بهدست خواهد آورد. پیتر جکسون در تزریق حالوُهوایی هراسآلود به هابیت: تباهی اسماگ نیز موفق عمل کرده که معتقدم از پوئنهای مثبت فیلم است.
چنانچه بنا باشد سه بخش هابیت را به همدیگر بچسبانیم تا تشکیل فیلمی واحد بدهد؛ هابیت: یک سفر غیرمنتظره وظیفهی مقدمهچینی و شناساندن کاراکترها را بر عهده دارد، هابیت: تباهی اسماگ بهمنزلهی بدنهی ماجراست و به سیر وقایع سرعت میبخشد و نهایتاً هابیت: نبرد پنج سپاه را داریم که از عنواناش میتوان حدس زد تکلیف تمامی قضایا را روشن میکند و درواقع فصل نتیجهگیری داستان بهشمار میآید.
ویژگی غیرقابلِ انکار تریلوژی هابیت را بایستی فیلمبهفیلم بهتر شدن و افزایش دوزِ هیجانِ مجموعه محسوب کرد. نگارنده طی نوشتاری دیگر، اختصاصاً به حُسنِ ختام این سری یعنی هابیت: نبرد پنج سپاه پرداخته است [۵]. وجه تمایز هابیت: تباهی اسماگ از سایر فیلمهای مجموعهی هابیت، بالا بودن بار طنزش است که آن را جذابتر و قابلِتحملتر کرده. هابیت: تباهی اسماگ درست مثل هابیت: یک سفر غیرمنتظره تماشاگرش را در اشتیاق پی بردن به ادامهی ماجراهای فیلم نگه میدارد و همانجایی تمام میشود که باید.
از جمله نکاتی که بهعنوان ضعف مجموعهی هابیت [و علیالخصوص قسمت اول] روی آن مانور زیادی داده میشد، کُندیاش بود. حتی اگر صحت چنین اتهامی را پذیرا باشم، من یکی جزء گروهی از مخاطبان این تریلوژی بودم که به هیچ قیمتی دوست نداشتم پایم را از سرزمین رازآلودِ میانی بیرون بگذارم و بدم نمیآمد قهرمانهایمان ۱۰ سال دیگر به ارهبور برسند! هابیتها شاید به پای غنای سهگانهی ارباب حلقهها نرسند اما بیانصافیِ محض است که جکسون و همکاراناش را در انتقالِ توأم با جذابیتِ جادوی تالکین به پردهی نقرهای، شکستخورده خطاب کنیم. از شما چه پنهان که پس از رجوع به حافظهی سینماییام برای نوشتن طعم سینمای ۱۳۴، بدجور وسوسه شدهام تا دوباره هر ۶ ارمغان آقای جکسون از دنیای دستنوشتههای عالیجناب تالکین را مرور کنم!
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴
[۱]: Erebor.
[۲]: Durin's Day، اولین روز سال دورفی را مطابق آخرین ماه نوی پاییز محاسبه میکردند؛ یعنی ماه نویی که بین دو هفته از ششم اکتبر امروزی رخ میداد. ولی در هر سال جدید، روز دورین نبود. تورین میگوید: «وقتی که آخرین ماه پاییز و خورشید با هم در آسمان باشند آن را نیز روز دورین میخوانیم.» بهاصطلاح، تنها یک سال نوی دورفی هست که چنین روز دورینی در آن رخ داده باشد (فرهنگنامهی وبگاه آردا).
[۳]: Middle-earth، نام سرزمینهایی تخیلی است که بعضی از داستانهای جی.آر.آر. تالکین در آن اتفاق میافتند؛ در مقابل آمان یا سرزمینهای نامیرا که والاهای فرشتهسان بههمراه بیشتر الفهای برین در آنجا زندگی میکنند. این واژه ترجمهی لغت انگلیسی میانه middel-erde است (در آلمانی مدرن، mittelerde)؛ که خودِ آن هم از واژهی انگلیسی قدیم Middangeard مشتق شده است. سرزمین میانه بخشی از دنیای بزرگتری است که آردا نامیده میشود (ویکیپدیای فارسی، مدخل سرزمین میانی).
[۴]: Extended Edition.
[۵]: برای مطالعهی نقد هابیت: نبرد پنج سپاه، کلیک کنید بر لینکِ «هم شادمانی، هم اندوه»؛ منتشره در سهشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳، پردهی سینما.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|