پرده سینما

رد پای «جویندگان» در یک فیلم نیویورکی؛ نقد و بررسی فیلم «راننده تاکسی» ساخته مارتین اسکورسیزی

غلامعباس فاضلی


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

 

Taxi Driver

کارگردان: مارتین اسکورسیزی

نویسنده فیلمنامه: پل شریدر

فیلمبردار: مایکل چاپمن

موسیقی: برنارد هرمن

بازیگران: رابرت دنیرو، سیبل شپرد، لنرد هریس، هاروی کایتل، جودی فاستر، و...

محصول: ایالات متحده آمریکا ۱۹۷۶

زبان: انگلیسی

مدت: ۱۱۴ دقیقه

رنگی

 

 

■ طعم سینما - شماره‌ی ۱۴۶: راننده تاکسی (Taxi Driver)

 

 

پوستر فیلم راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزیخلاصه داستان فیلم: تراویس (دنیرو) تفنگدار  سابق نیروی دریایی در جنگ ویتنام، ساکن نیویورک، که دچار بیخوابی مزمن است، تصمیم می گیرد برای کنار آمدن با بیخوابی های شبانه اش راننده تاکسی شود. به نظر او جهان اطراف او سرشار از فساد و پلیدی است و اعتقاد دارد شهر را باید از این تباهی ها پاک کرد.

تراویس دلباخته ی بتسی (شپرد) دختری است که در ستاد انتخاباتی چارلز پالنتاین (هریس) کار می کند، اما تلاش او برای برقرار ارتباط با بتسی به رنجش بتسی منجر می شود.

دغدغه تراویس برای «پاک کردن شهر» از چیزها و آدمهای «کثیف» رفته رفته جدی تر می شود. از سوی دیگر او به طور اتفاقی به دختر خیابانی دوازده ساله ای به نام آیریس (فاستر) برمی خورد. و رفته رفته او خود را موقعیت های جدیدی قرار می دهد...

 

 

معرفی فیلم راننده تاکسی را از کجا باید آغاز کرد؟ از نخل طلای بهترین فیلم فستیوال کن در سال ۱۹۷۶ ؟ قرار گرفتن فیلم در فهرست ده فیلم برتر سال نیویورک تایمز؟ جایزه منتقدان فیلم نیویورک به رابرت دنیروی جوان به عنوان بهترین بازیگر مرد سال؟ فروش ۱۱۶۰۰۰۰۰ دلاری فیلم و قرار گرفتن اش در رده دوازدهم فیلمهای پرفروش سال ۱۹۷۶؟ یا نامزدی فیلم در رشته های «بهترین فیلم»، «بهترین بازیگر مرد نقش اول»، «بهترین بازیگر زن نقش مکمل» و «بهترین موسیقی متن» در اسکار ۱۹۷۶؟

شاید هیچکدام! این فیلم بسیار پیپچیده تر از آن است که بشود با چنین مدخل هایی سردستی به پیشوازش رفت! در شرح غامض بودن فیلم همین بس که رابین وود بزرگ راننده تاکسی را فیلمی «پرنقیصه» می داند اما سرچشمه ویژگی ها استثنایی فیلم را همین «نقیصه ها» می داند! پارادوکس غریبی است!

 

مدخل یک: برای من شاید اتفاق خیلی مهمتر مقاله ای بود که حدود ۱۰ سال پس از اکران فیلم توسط منتقدی فرنگی که نام اش را به خاطر ندارم نوشته شد. در آن مقاله او به تأثیر جادویی جویندگان (۱۹۵۶) جان فورد روی فیلمساران نسل جوان آمریکا اشاره کرده بود و اینکه آن نسل جوان دانسته یا ندانسته به شدت تحت تأثیر جویندگان جان فورد بوده اند. آنطور که او نوشته بود جان میلیوس، مارتین اسکورسیزی، مایکل چیمینو، استیون اسپیلبرگ، و... به شدت از جویندگان راه گرفته اند. چرا که فیلمهای دهه هفتاد آنها درباره «شخصی است که مدتها دنبال گمشده ای می گردد، اما وقتی او را پیدا می کند، گمشده حاضر به بازگشت نیست و ترجیح می دهد گمشده باقی بماند». در جویندگان ایتان ادواردز (جان وین) ده سال دنبال برادرزاده اش دبی (ناتالی وو) می گردد که توسط سرخپوست ها ربوده شده، اما وقتی او را می یابد دبی از او می گریزد و دوست دارد با سرخپوست ها باشد.

درآن مقاله کوتاه اشاره شده بود که اسپیلبرگ در برخورد نزدیک از نوع سوم، چیمینو در شکارچی گوزن، و... اسکورسیزی در راننده تاکسی تحت تأثیر جویندگان بوده اند. در راننده تاکسی تراویس تلاش می کند آیریس را نجات دهد و به خانواده برگرداند، اما او چندان مایل نیست! در واقع دنیرو نقش جان وین و فاستر نقش ناتالی وود فیلم جویندگان را بازی می کنند. هاروی کایتل هم «اسکار» سرخپوست جویندگان است!

 

پوسنر فیلم راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزیمدخل دوم: سال ۱۹۷۶ سالی بود که جرالد فورد رییس جمهوری که پس از واترگیت به جای ریچارد نیکسون در کاخ سفید نشسته بود داشت کاخ سفید را ترک می کرد. (یا شاید اگر در انتخابات برنده می شد می ماند) فورد جمهوریخواه بود. اما بیشتر آمریکایی ها دوست داشتند یک دموکرات در انتخابات ۱۹۷۶ وارد کاخ سفید شود که بالاخره جیمی کارتر را برگزیدند. آنها حاضر بودند حتی پرزیدنت فورد را بکشند! کما اینکه او توسط زنی به نام سارا جین مور در ۱۵ ژانویه ۱۹۷۶ ترور شد که البته ناموفق بود. به نظرم چارلز پالنتاین در راننده تاکسی بازتابی از همین حال و هواست و تلاش ناکام تراویس برای کشتن او، نشان دهنده دیدگاه فیلمساز نسبت به زمانه اش است. به عبارت دیگر راننده تاکسی اتفاقاً فیلمی است سیاسی! و آیینه ی تمام نمای سال ۱۹۷۶.

 

مدخل سوم: تراویس دوست دارد شهر پر از فساد و کثافت تمیز شود. این دیدگاه بارها و بارها در فیلم مورد تأکید قرار می گیرد. یک جور دیدگاه آمریکایی و کاملاً بومی درباره کشوری که جنگ ویتنام و ترور مارتین لوترکینگ و واترگیت و... از ده سال قبل حسابی «آلوده اش» کرده بود. توجه کنیم به نماهای متعدد شستشوی شهر و خیابان ها و اتومبیل ها که شکلی حتی اغراق آمیز روی مضمون تمایل به تطهیر تأکید می کنند. و حتی تأکید تراویس به تمیز کردن صندلی عقب تاکسی اش.

 

مدخل چهارم: پل شرایدر نویسنده فیلمنامه آدم مهمی در راننده تاکسی است. تمایل به نوعی «استعلا» در آثارش به چشم می خورد. تأثیر او بر این فیلم باعث شده اسکورسیزی از فیلم های سرشار از خشونت و فحش بعدی اش فاصله بگیرد! چه گاو خشمگین، چه رفقای خوب و کازینو، و چه گرگ وال استریت. پل شرایدر آدم مرغوبی است!

 

مدخل پنجم: راننده تاکسی فیلم «فرم» هم هست. توجه کنیم به نمایی که در اوائل فیلم که تراویس از شرکت تاکسیرانی بیرون می آید. نمای «غریب»ی است. او از سمت راست وارد قاب می شود، دوربین به چپ حرکت دوِّاری دارد. او را رها می کند و یک تاکسی را نشان می دهد که وارد شرکت می شود و این حرکت دوّار ادامه پیدا می کند تا می رسد به انتهای دایره و آنجا باز تراویس را در قاب می گیرد. دیدنی است!

اینطور میزانسن دوّار چند بار در فیلم مورد استفاده قرار می گیرد.

یا نمایی که تروایس پشت فرمان است و به طور ناگهانی آیریس را می بیند که در حال عبور از عرض خیابان است. توجه کنیم این یک پلان هیچکاکی است که آدم را یاد فیلم روانی (۱۹۶۰) می اندازد. وقتی جنت لی پشت فرمان است و به طور ناگهانی کارفرمایش را می بیند. جالب اینکه هیچکاک در همین سال ۱۹۷۶ در فیلم توطئه خانوادگی در نمایی مشابه استفاده می کند.

 

پوستر فیلم راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزیمدخل ششم: نگاه افلاطونی تراویس به بتسی، تقریباً در هیچ فیلم دیگری مسبوق به سابقه نیست. فصل معرفی بتسی با صدای تراویس بی بدیل است! و دیدگاه او درباره بتسی با لباس سفیدش که «او  یک فرشته است» و به خصوص جمله پایانی سکانس که «آنها نمی توانند او را لمس کنند». این یکجور زاویه دید استثنایی برای توصیف یک عشق است. یک اظهار عشق غریب.

و حیرت آور اینجاست که تراویس برای تعمیق این عشق او را به بدترین و غیرافلاطونی ترین جایی که ممکن است می برد.

 

مدخل هفتم: موسیقی برنارد هرمن در راننده تاکسی بی نظیر است. شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و حتی شبیه هیچ یک از فیلمهای قبلی خودش نیست. هرمن استاد مسلم موسیقی «جاز» است در حالی که بیست سالی که قبل از راننده تاکسی در هالیوود آهنگساز بوده هرگز این نبوغ ذاتی اش در «جاز» را رو نکرده (حتی در مرد عوضی (۱۹۵۶)) اتمام موسیقی راننده تاکسی در آخرین روزهای عمر برنارد هرمن انجام شد و این فیلم سنگ قبر واقعاً شایسته ای برای اوست. هرمن در این فیلم گوشهای ما را به ضیافتی دعوت می کند که پیش از آن هرگز نرفته ایم و پس از آن هم هرگز نخواهیم توانست رفتن!

 

 

مدخل هشتم: راننده تاکسی سرشار از صحنه ها و نماهای غیرمتعارفی است که تا ابد تکرارناشدنی است. مثل صحنه ی تراویس رو به آینه با خودش حرف می زند و به روی خودش اسلحه می کشد. یا حرکت دوربین در پایان سکانس زد و خورد و تیراندازی. یا صحنه معرفی بتسی در نماهای اسلوموشن.

 

مدخل نهم: نیویورک. بله این شهر مورد علاقه اسکورسیزی نیویورکی است. راننده تاکسی تصویری از نیویوک به ما نشان می دهد که با فیلمهای متروگلدوین مایر زمین تا آسمان فرق می کند. و از طرفی دیگر شبیه نیویورک فیلمهای جان کاساواتیس یا وودی آلن هم نیست. نیویورک راننده تاکسی پوشیده در رنگهای تند قرمز و نارنجی (در نسخه «بلوری» به وضوح بیشتری می شود از این جزئیات لذت برد) و چراغ های نئون است. شهر جزء جدایی ناپذیر این فیلم است.

 

مدخل دهم: رابرت دنیروی این فیلم از همیشه بهتر است. خیلی متناسب و معتدل است.  بازی اش جزئیات خوبی دارد. نگاه کنیم به صحنه ای که او در اوائل فیلم از تاکسی پیاده می شود تا صندلی ماشین اش را تمیز کند. وقتی پیاده می شود به سر و گردن اش حرکتی می دهد و دستهایش را از هم باز می کند. یک بازی دقیق و درست و غیرتکراری. نمی دانم او چطور به کمدی های دست چندم دهه ۱۹۹۰ به بعدش کشیده شد؟! یا فیلمهای دیگری که با اسکورسیزی همراه بود و فقط بلد بود در آنها فحش بدهد! چه بر سر این نبوغ آمد؟!

و جودی فاستر... چه بازی خوبی دارد و چقدر خوب تا این سالها که وارد میانسالی شده به خوبی نقش «زنان قدرتمندی که در معرض خطر و آسیب قرار می گیرند اما موفق به حل بحران می شوند» را ایفا کرده بی آنکه به ورطه «فمنیسم» بیافتد. در راننده تاکسی او با وجود نوجوانی همچنان قوی حس می شود و می شود نقشهایی که در فیلمهایی مثل اتاق وحشت و نقشه پرواز ایفا کرد در ناصیه اش دید!

 

 

غلامعباس فاضلی

 

 

آذر نود و چهار

 

 

پی نوشت: ماهیت وجودی «طعم سینما» از روز نخست این بوده که در این صفحه امکانی برای نوشتن درباره فیلمهایی پیدا کنیم که جاودان اند و نمی دانیم چرا؟ فیلمهایی که لیاقت این را دارند که کشف شوند، یا اینکه کشف شده اند اما ما در مکاشفه ای جدید زاویه ای تازه برای دیدن آنها پیدا کنیم و در این صفحه یکدیگر را دعوت کنیم تا طوری فیلم را ببینیم که پیش از این ندیده ایم.

از این رو در این صفحه گاه سروقت فیلمهایی ناشناخته خواهیم رفت و تلاش خواهیم کرد آنها را به هم بشناسانیم؛ و گاه فیلم های شناخته شده را از مدخل و منظری تازه مورد توجه قرار خواهیم داد... اگر عمری باشد! انشاالله.

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند می توانید اینجا را کلیک کنید


 تاريخ ارسال: 1394/9/26
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>هوشیار:

"طعم سینما" روز به روز بهتر از دیروز. به قول معروف "خداش خیر دهاد هرکه این عمارت کرد"

7+0-

دوشنبه 30 آذر 1394



>>>jim:

Hello.mr pejman ? My good friend ... I regret not writing criticism ... of all videos that are presented in this site , thank you

8+0-

شنبه 28 آذر 1394



>>>eli:

Like and God by ♡♡♡♡♡

9+0-

جمعه 27 آذر 1394



>>>کوشیار:

سپاس بابت این ده مدخل. گرچه در خصوص این فیلم شاید بتوان حتی ده کتاب هم نوشت.

9+0-

جمعه 27 آذر 1394



>>>خادم:

با سلام و درود . چه درود و بدرود غافلگیرانه ای جناب الماسی نیا ! در هر صورت سپاس از نوشتار.................

13+0-

جمعه 27 آذر 1394



>>>ترانه:

راست گفتk از قدیم که سینما بیرحمه. در واقع شرایطش طوریه که چاره ای جز این باقی نمیگذاره. موفق باشین

15+0-

پنجشنبه 26 آذر 1394



>>>کیوان:

به به! تبریک برای شروع این دوره جدید!

15+0-

پنجشنبه 26 آذر 1394




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.