پرده سینما

در مکانی دورافتاده؛ نگاهی به فیلم «وحشی» ساخته ژان پل راینو

غلامعباس فاضلی

 


 

 








هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

وحشی

وحشی و زیبا (نمایش در ایران)

Le Sauvage (نمایش در فرانسه)

(Call me Savage) (نمایش در انگلستان)

Lovers Like Us)) (نمایش در ایالات متحده)

کارگردان: ژان پل راینو

فیلمنامه: ژان لو دادبادی، الیزابت راینو، و ژان پل راینو

بازیگران: ایو مونتان، کاترین دونوو، لوییجی وانوکی، دانا وینتر و...

تهیه کننده: ریموند دانون

موسیقی متن: میشل لوگران

مدیر فیلمبرداری: پی یر لوم

زمان فیلم: ۱۰۷ دقیقه

تاریخ نخسین نمایش: ۱۹۷۵

فروش فیلم در اکران نخست:   ۱۷.۸ میلیون دلار

محصول: فرانسه

زبان فیلم: فرانسه- انگلیسی

 

 

طعم سینما- شماره ۱۶۳ وحشی (Le Sauvage)

 

 

پوستر فیلم وحشییکی دو هفته پیش در آخرین روز بخش بین الملل جشنواره فجر، یکی از دوستان بسیار فرهیخته ام را دیدم. در طول چند روز گذشته به دفعات و البته به طور گذرا همدیگر را دیده بودیم و با هم احوالپرسی مختصری کرده بودیم. در آن دیدار سرپایی روز آخر ازش پرسیدم آیا آن فیلمی را که در جشنواره فجر (بهمن ماه) دیده بود و خیلی دوست اش داشت، در نمایش مجددش در بخش بین الملل پردیس «چارسو» مجدداً دید؟

بهم پاسخ عجیبی داد! پاسخی به زعم من عجیب! و البته به جای خود بسیار مستدل و محکم. گفت هر چقدر هم از فیلمی خوش اش بیاید آن را بیش از یک بار نمی بیند. و اضافه کرد این عادتی جاری و ساری در زندگی اوست. هرگز کتابی را برای بار دوم نمی خواند، هرگز تئاتری را برای بار دوم نمی بیند، و هرگز رابطه ای را که قطع شده باشد برای بار دوم از سر نمی گیرد.

احساس کردم پاسخ اش اگرچه بسیار خردمندانه بود، اما برای من کنایه و انتقادی همراه داشت، چون لابلای حرفهایش گفت «مدتهاست پرده سینما را ندیده ام». با خودم فکر کردم حق دارد از دست من ناراحت باشد. چون او احتمالاً در جریان آشتی من و یکی از دوستان قدیمی ام قرار گرفته بود و با این کنایه به من می فهماند نه خودش آن رابطه را از سر می گیرد، نه کار من را درست می داند. درباره حرفهایش فکر کردم و دیدم خب من اینطوری هستم! من به دوستی با دوستان ام پایبندم و تا زمانی که از آنها خطایی نابخشودنی (بر اساس معیارهای خودم) سر نزند می توانم آنها را ببخشم! من می توانم و گاهی دوست دارم یک کتاب یا بخشی از آن را بارها و بارها بخوانم؛ کتابهای زیادی در زندگی ام وجود دارند که هروقت اندکی از زمانه دلگیر می شوم سروقت آنها می روم و با خواندن یک فصل، یا حتی چند بند از آنها از نو به زندگی امیدوار می شوم؛ و البته گرچه حوصله ام برای تماشای بیشتر فیلمهای این سالها پس از گذشت بیست دقیقه سر می رود، اما وقتی فیلمی را دوست داشته باشم می توانم آن را بارها و بارها ببینم! وحشی یکی از آن فیلمهاست!

 

*****

 

نخستین بار نسخه دوبله به فارسی فیلم را در «فیلمخانه ملی ایران» دیدم. فیلم با نام وحشی و زیبا در برنامه «فیلمخانه ملی ایران» گنجانده شده بود. (چقدر دل ام برای آن نمایشها در سینما «صحرا» تنگ شده است. هنوز هم یکی از تکه های تهران که قدم زدن در آنجا برایم پرخاطره است، همان حول و حوش تقاطع «تخت جمشید» و «جاده قدیم شمیران» است.) فیلم به شکل غافلگیرکننده ای در نظرم افسونگرانه جلوه کرد و نمی دانستم چرا؟ یک فیلم مهجور فرانسوی از کارگردانی که چندان شناخته شده نیست چطور می تواند چنین مسحورکننده باشد؟

در طول سالهای بعد نسخه ویدئویی فیلم روی نوار «وی اچ اس» و بعد روی «دی وی دی» به دست ام رسید. چندی پیش به نسخه «بلوری» فیلم که صداها و رنگ به شدتی خیره کننده در آن تصحیح شده بود دست پیدا کردم و هربار که فیلم را دیدم از خودم پرسیدم «چرا؟» «چرا این فیلم اینهمه دیدنی است؟!» منظور دقیق ام از واژه ی «دیدنی» این است که فیلم جهانی را پیش روی تماشاگر قرار می دهد که آن جهان به قدری ویژه است که با تماشای مجدد کهنه نمی شود. به نظرم در پاسخ این «چرایی» می شود عناصری را برشمرد که وجودشان ماهیت فعلی فیلم وحشی را شکل داده و اگر نمی بودند فیلم اثر فعلی نمی شد:

 

 

۱)رمانس

 

ایو مونتان و کاترین دونوو در فیلم وحشیفیلم وحشی یک «رمانس» است و این مهمترین برگ برنده آن است. وحشی یک «ملودرام»، یک فیلم «حادثه ای»، «معمایی»، یا هر چیز دیگری تعریف نشده، بلکه یک «رمانس» است. «رمانس» گونه ی محبوب من در سینماست و اگر عمری باقی بود تلاش می کنم در چند شماره آینده به معرفی چند «رمانس» مهم تاریخ سینما بپردازم.

واژه ی «رمانس» در فرهنگ رایج سینمایی معمولاً به فیلم «عاشقانه» معنا می شود. در حالی که به اعتقاد من اصلاً چنین نیست. کما اینکه در ادبیات واژه «رمانس» مفهومی کاملاً مستقل از داستان عاشقانه دارد. در میان عناصری که «رمانس» تشکیل می دهند اتفاقاً «عشق» اولویت چندانی ندارد! شاید بتوان عنصر اصلی تشکیل دهنده «رمانس» را «ماجرا» دانست. یک «رمانس» از تعداد قابل توجهی ماجرا تشکیل می شود که معمولاً این ماجراها در بستر جغرافیایی متنوع رخ می دهند. بنابراین «جغرافیا» دومین عنصر شکل دهنده ساختار یک رمانس است. یک «رمانس» معمولاً به «پایان خوش» منتهی می شود و این را می توان سومین عنصر شکل دهنده در «رمانس» محسوب کرد. همچنین باید اشاره کنم که در «رمانس» ماجرا اهمیت بیشتری از شخصیت پردازی دارد. بنابراین باید بدانیم که با «کنت مونت کریستو» مواجه این نه دیمیتری کارامازوف!

معمولاً دن کیشوت سروانتس و شمال از شمال غربی هیچکاک به عنوان نمونه هایی گویا از «رمانس» در ادبیات و سینما قابل ارائه اند. [۱]

فیلم وحشی یک فیلم ماجرایی است که تعدد ماجراها ما را از یک جغرافیا (ونزوئلا-کاراکاس) به جغرافیایی دیگر (جزیره ای وسط اقیانوس) و از آنجا به کشوری دیگر (فرانسه) و بعد به مکانی دورافتاده (احتمالاً در همان ونزوئلا) می کشاند. داستان زنی که در شب عروسی اش از دست داماد می گریزد با داستان مردی که از دست جامعه و حتی همسر خوب اش گریخته و در جزیره ای دوردست مأوا گزیده پیوند می خورد. یک پایان خوش در انتظار ماست و تنوع ماجراها و رنگارنگی اش جایی برای تمرکز روی شخصیت پردازی باقی نمی گذارد.

 

 

۲)رابینسون کروزو

رابینسون کروزو (۱۷۲۰) دانیل دوفو بدون شک یک شاهکار ابدی است که خدا می داند چند اقتباس در شکلها و مقیاسهای گوناگون از آن بر پرده سینما جان گرفته است. آیا می توان جداافتاده (رابرت زمه کیس) را یک رابینسون کروزو جدید قلمداد نکرد؟ در طول سالیان سال این داستان ازلی نه تنها به طور مستقیم و به صورت «اقتباس ادبی» بلکه حتی به اشکالی پیچیده تر (نظیر یک کمدی ایتالیایی، یک فیلم ضدنژادپرستانه انگلیسی و...) بر پرده سینما جان گرفته است.

اثری در شکل ظاهری ساده و در باطن سرشار از معنا که شخصاً نخستین بار در کودکی از طریق داستانهای مصور مجله «کیهان بچه ها» با آن آشنا شدم و افسون خیره کننده آن هنوز همراه من هست. تصور می کنم بهترین ترجمه فارسی آن را زنده یاد غلامحسین مصاحب تقبل کرده باشد (ترجمه متأخری که چند سال قبل به فارسی صورت گرفت و ظاهراً متن کاملتر داستان دوفو است را چندان دوست ندارم!)

در فیلم وحشی تأثیرات داستان دوفو غیرقابل انکار است. «مارتن» (ایو مونتان) یک کروزو مدرن است که از جهان شلوغ امروز گریخته است و دوست ندارد هیچکس خلوت او را به هم بزند. در اینجا به نظر می رسد «جمعه» شخصیت داستان دانیل دوفو در قالب یک زن («نلی» با بازی کاترین دونوو) تجلی یافته است.

 

 

۳)کاترین دونوو

 

دونوو مناسب ترین انتخاب برای نقش «نلی» به نظر می رسد. از سویی صرف حضور او خواه ناخواه خاطره ی حضورش در فیلمهایی زیبای روز و تریستانا لوئیس بونوئل با آن غرابت حیرت آور را تداعی می کند، و از سوی دیگر او با آن ترکیب استثنایی فریبندگیِ آمیخته با وقار، خاموشیِ عجین شده با شرارت، و جذابیتِ عجین شده با بی اعتنایی، و تشخصِ همراه با بی اعتمادی، تجسمی کم نظیر از یک زن را بر پرده سینما مجسم می کند.

 

۴)میشل لوگران

 

یکی از آهنگسازان خوش قریحه تاریخ سینما که شاید ماجرای توماس کراون را بتوان معروفترین آلبوم او قلمداد کرد. او در این فیلم می درخشد. فقط کافی است به موسیقی سکانس افتتاحیه توجه کنید! افسوس هیچ آلبومی از موسیقی وحشی در دسترس نیست!

 

 

۵)فیلمنامه-کارگردانی

 

ایو مونتان در فیلم وحشینمایی بسته از یک تصویر محو شاخه ای از یک درخت.

موسیقی اسپانیایی نواخته می شود و دسته نوازنده ای وارد قاب می شود. در ادامه متوجه می شویم اینجا یک ویلاست و در آن جشن عروسی برگزار است. همه برای عروس و داماد می خوانند و تبریک می گویند، عروس هم شادمان است و هم اندکی نگران به نظر می رسد. یکی از حضار مسن از پشت میزش خطابه ای غرا در تبریک به او و داماد ایراد می کند. عروس لبخند می زند و غریو شادی جمع همراه با موسیقی پرشور صحنه را فرا می گیرد. دیده بوسی عروس و داماد با جمع در کمال شادمانی.

کات!

عروس در اتاقی کنار همسری است که به خوابی عمیق فرورفته است. آرام از جا برمی خیزد، سوی کمد می رود، تلاش می کند سر و صدایی نکند که داماد از خواب بیدار شود، کمی لباس و وسیله از کمد داخل یک ساک می ریزد و می بینیم قصد دارد مخفیانه آنجا را ترک کند! چرا؟ در شب عروسی؟ چرا عروسی کرده؟ چرا می گریزد؟ به کجا می گریزد؟

فیلم سه فیلمنامه نویس دارد که معلوم نیست نوشتن این دو صحنه درخشان کار کدامیک از آنها بوده (یا شاید مشارکتی جمعی) اما به هر حال از همان آغاز ما درمی یابیم با فیلمی سر و کار داریم که درجه یک نوشته شده و درجه یک کارگردانی شده است.

 

 

*****

 

وحشی در زمره فیلمهایی است که فرصت کشف به تماشاگر می دهد. تماشاگری که فرقی نمی کند بیننده حرفه ای سینما باشد، بیننده اتفاقی، متخصص، یا منتقد فیلم! وحشی برای هر تماشاگری دیدنی و جذاب خواهد بود! یکی از جواهرهای دهه ی شگفت انگیز سینماست. دهه ی هزار و نهصد و هفتاد!

 

 

توضیح: هفته گذشته طعم سینما به علت مشغله من منتشر نشد و از این بابت از خوانندگان عزیز پوزش می خواهم. علت تأخیر یک روزه این شماره طعم سینما من نیستم! بلکه یکی از نویسندگان عزیز بود که وعده کرده بود مقاله ای در دست نگارش برای این صفحه دارد و بعد فرصت نوشتن پیدا نکرد. امیدوارم در هفته آینده نه بدقول باشیم و نه بهانه ای برای بدقولی داشته باشیم!

 

 

غلامعباس فاضلی

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 

 

پانوشت

 

۱. سیاوش دانش آذر در مقاله ای مشروح درباره ویژگی های «رمانس» در وبلاگ شخصی اش چنین نوشته است:

داستان تخیلی منظوم یا منثوری است که ماجراهای شگفت انگیز و نامحتمل اشخاصی آرمانی را در زمینه ای غیر واقعی و جادویی شرح می دهد. معنای واژه ی رمانس بسیار ابهام برانگیز است زیرا در گذشته و حال به معنای دقیقی از آن اشاره نشده است. در فرانسه ی قدیم به صورت زبان عامیانه یا گویش مردمی رمانس می گفتند. رمانس را به آن دسته از آثار ادبی اطلاق می کنند که از زبان های رومیایی یعنی زبان های مشتق شده از لاتین مانند فرانسه و اسپانیایی راه گرفته باشند. موضوع رمانس غیر واقعی و غیر تاریخی است. در قرون وسطی به هر داستان پرماجرایی که شهسواری و عاشقانه بوده رمانس می گفتند. با ظهور رمانتیسم در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده معنای این واژه دست خوش دگرگونی شد و بر مفاهیمی چون خیال پردازی و تخیل دلالت کرد. رمانتیک ها با عطف توجه به دنیای باستانی رمانس به دوباره خلق نمودن آثار گذشته پرداختند. چنان که رمانس نماد چیزهای باستانی، آرمانی و حتا جوانی گم شده گشت. در عصر ما این واژه افزون بر معنای اصطلاحی معانی عام هم پیدا کرده است که به موجب آن رمانس گرایشی است در داستان نویسی که به واقعیت یا گرایش واقع گرایانه توجهی ندارد و به این مفهوم چندین قالب داستانی را از جمله رمان گوتیک و داستان های عامینه ی عشق و واقع گریز تا داستان های علمی تخیلی در بر می گیرد. از نظر قدرت عمل قهرمان رمانس را از اسطوره متمایز می دانند. زیرا در اسطوره ی ناب قهرمان از خدایان است و در رمانس ناب قهرمان انسانی است. از سوی دیگر قهرمان رمانس در قیاس با قهرمان اسطوره شخصیتی است که دیگر به نوع بشر و نظم الهی یا شبه الهی تعلق ندارد. بلکه با جامعه ای مستقر و مستقل مرتبط است که نظام طبقات اجتماعی اش ارزش ها، آرمان ها، فرهنگ، هنجار و عرف خاص خود را دارد. گفته اند حماسه در پایان تاریخ خود به رمانس تبدیل می شود. یعنی پس از طی دوره های حماسی و اساطیری کهن انسان تفکر حماسی و اساطیری خود را به صورت رمانس ادامه داده است. و با وجود شباهت های موجود میان حماسه و رمانس باید گفت که این ها در چهار مقوله از هم متمایز هستند که عبارتند از:


۱ ـ در حماسه وقایع خارق العاده به خواست و اعمال خدایان صورت می گیرد. اما در رمانس وقایع فراطبیعی حالتی رویایی دارند و تأثیری که ایجاد می کنند بسیار جادویی تر، اسرار آمیز تر و پر از سحر و افسون است.

 

۲ ـ حماسه عصری پهلوانی از جنگ های قبیله ای یا قومی و ملی را بازگویی می کند در حالی که رمانس به خلق دوران شهسواری و آرمانی و اغلب آداب و آیینی بسیار مترقی می پردازد.

 

۳ ـ لحن رمانس به اندازه ی حماسه پهلوان منشانه نیست چرا که به جنبه ی وهم انگیز اثر توجه بیش تری کرده است.

 

۴ ـ قهرمان حماسه گاهی در نبردها شکست می خورد یا حتی کشته می شود اما شخصیت قهرمان رمانس همیشه پیروز است و سرانجام تحت هر شرایطی به مقصود خود دست می یابد.

 

در کنار تفاوت هایی که نام بردیم رمانس خصوصیت های دیگری هم دارد که برخی از آن ها به شرح زیر می باشد:

 

الف ـ رمانس در برگیرنده ی دنیایی آرمانی است که واقعیت در آن مطلق و تغییر ناپذیر است به عبارت دیگر رمانس واقعیت را به تفصیل و جزئی نگرانه نگه می دارد.

 

ب ـ رمانس بر پایه ی خیال پردازی و حوداث نامحتمل و نامعقول استوار است.

 

ج ـ در رمانس عمل داستانی بر شخصیت می چربد.

 

د ـ پیوند اشخاص استان رمانس با یکدیگر و با طبقه ی اجتماعی و گذشته ی خویش چندان پیچیده نیست، چرا که آن ها در طیفی از روابط آرمانی نشان داده می شوند.

 

هـ ـ شخصیت های رمانس افرادی هستند که واقعی نبوده بلکه اشخاصی تک بعدی، انتزاعی و آرمان اند که بر پایه ی الگوهای روان شناختی شکل گرفته اند.

 

و ـ عنصر اساسی طرح در رمانس جست و جو، ماجراجویی و حادثه است.

 

ز ـ در رمانس کشمکش در ذات داستان قرار دارد و این تنیده گی کشمکش در آن موجب می شود که داستان به گره گشایی و رمز گشایی منطقی نیانجامد و به تعبیری رویدادها در آن فرجامی نداشته باشند و به این سبب تضادها رو به هماهنگی سیر نمی کنند و همچنان پا بر جا باقی می مانند.

 

نوتروپ فرای گفته است: رمانس نزدیک ترین شکل ادبی به رویای تحقق یافته است و از لحاظ اجتماعی نقشی تناقض آمیز و مهم دارد. چرا که هر عصری اجتماع حاکم یا طبقه ی روشن فکر مایل است آرمان های اش را در قالب رمانس باز بتاباند. یعنی جایی که در آن قهرمانان شریف و زنان زیباروی نشان دهنده ی آرمان های شان هستند و اشخاص بدنهاد به منزله ی تهدید هایی برای سلطه و تفوق شان.

به نظر فرای این خصلت عامی است که در رمانس شهسواری سده های میانه، رمانس اشرافی در رنسانس، رمانس بورژوازی از قرن هجدهم میلادی به بعد و رمانس انقلابی در روسیه ی معاصر دیده می شود. اما رمانس شهسواری / قرون وسطایی که نقل کننده ی اعمال خارق العاده و اسرار آمیز یا ماجراهای عاشقانه و قهرمانی شهسواری است دارای شکلی روایی هستند که در اواسط سده ی دوازدهم میلادی در فرانسه پیدا شد و رفته رفته محبوبیت اش جای انواع حماسه و روایت های پهلوانی اسطوره ای را گرفت. و به ادبیات بومی دیگر کشورهای اروپا نیز کشیده شد. پیشینه ی این رمانس ها را آثار حماسی و پاره ای آثار معروف به رمانس های یونانی دانسته اند. دربارهای اشراف رمانس را استقبال کردند و در عوض رمانس های قرون وسطایی نیز از بنیادهای فرهنگی و اجتماعی قدرتمند زمان خود یعنی فئودال ها دفاع می کردند . رمانس های قرون وسطایی از سه موضوع اصلی سرچشمه می گیرد که عبارتند از :

 

۱ ـ ماده ی کلاسیک: داستان های برگرفته از تاریخ افسانه های دوران کلاسیک، عموماً روم قدیم و یونان باستان که برخی از آن ها شامل ماجراهای اسکندر، جنگ تروا و ... می شود.

 

۲ ـ ماده ی بریتانیایی: موضوعات مبتنی بر زندگی آرتور شاه و شهسواران او.

 

۳ ـ ماده ی فرانسوی: موضوعاتی که از دربار شارلمان اقتباس شده اند.

 

به این موارد باید برخی رمانس های مربوط به اعمال پهلوانان انگلیسی را نیز اضافه کرد که به هیچ طبقه ی خاصی تعلق ندارند. موضوع اصلی رمانس های قرون وسطایی ماجرای پهلوانان است که گاه در کنار این پهلوانی ها داستان های عاشقانه و تمثیل های مذهبی نیز یافت می شوند که البته نقش فرعی دارند . آرمان شهسواران بر عفو دشمنان، رفتار پسندیده، شجاعت و دلیری و وفاداری و شرافت که در محیطی سرشار از ماجراجویی و عشق صورت می پذیرد در رمانس می تواند اتفاق بیافتد. از عناصر بنیادین همه ی رمانس های اولیه پیروزی در عشق است که بر مبنای خدمت به معشوق و توجه به خواسته های او صورت می گیرد . و موجب تزکیه و استحاله ی دل داده در وجود معشوق می شود و او را به انجام کارهایی بالاتر از توانایی معمولی اش وا می دارد. دوران شکوفا شدن رمانس را از میانه ی سده ی دوازدهم تا میانه ی سده ی سیزدهم در فرانسه و آلمان می توان یافت . رمانس ها در آغاز منظوم بودند و رمانس منثور بعد ها پدید آمد. در میان رمانس های جالب اولیه ای که موضوعات خود را از یونان و روم وام گرفته اند می توان به رمانس تروا و آثار شاعران لاتین اشاره داشت .

شرتین دوتروی شاعر فرانسوی مضمون جام مقدس را به ادبیات اروپا معرفی نمود و باید از دوره ای که در او می زیست به رمانس های معروف ایون، اثر هارتمان فون او ، تریستان و ایزولت اثر گوت فریت فون اشتراس بورگ و پارتسیفال اثر ولفرام فون اشتنباخ اشاره کرد.

در ادبیات انگلیس دو رمانس برجسته وجود دارد، چکامه هولوک دانمارکی و رمانس اشرافی سرگوین و شهسوار سبز که بعد ها نیز رمانس منثور مرگ آرتور از سرتامس مالوری به آن ها اضافه شد. سنت های رمانس در دوره ی رنسانس هم در آثار شاعران ایتالیایی از جمله آریوستو و تاسو در ملکه ی پریان، سروده ی ادموند اسپنسر و آثار متعدد دیگر ادامه یافت. شاعران و نویسندگان عصر الیزابت هم به داستان سرایی از این دست اهتمام ورزیدند به طوری که برخی از ویژگی های رمانس در درام و حتی کمدی رمانتیک راه پیا کرد. که از نمونه های آن رمانس روستایی آرکادیا اثر سر فیلیپ سیدنی و نیز رمانس هندوستو اثر گرین از بقیه معروف ترند . از کسانی که در آثارشان رمانس را هجو کرده اند باید به جفری چاسر که در اثر سرتوپاس به شدت رمانس را هجو کرده است می توان اشاره نمود. و بعد از او هم گهگاه افرادی به هجو رمانس و سنت ها و احساسات مورد توجه رمانس پرداخته اند که بزرگ آن ها میگل دوسر وانتس بود که در کتاب معروف خود دن کیشوت  این شیوه را به اوج رساند و بر ادبیات پس از خود تاثیر به سزایی گذارد. سروانتس در این اثر ضمن مسخره کردن سنت ها و عرف های شهسواری شوالیه ای و تقابل آن ها با واقعیت زندگی روزمره ناهماهنگی و تضاد رمانس را برملا کرد. طبیعی است که پس از دن کیشوت رمانس دیگر نمی توانست به مسیر سابق خود ادامه دهد بنابراین دست خوش تحولاتی اساسی گشت. با این همه گفتنی است که نوع سنتی رمانس در سده ی هفدهم به ویژه در فرانسه و انگلستان هم چنان رایج و محبوب ماند. در قرن هجدهم با عطف توجه نویسندگان به مسائل زندگی روزمره نوع ادبی رمان رفته رفته جای خود را در میان گونه های ادبی پس از رمانس باز می کرد. ولی با پیدایی رمان گوتیک ، رمانس قدیم به گونه ای جدید احیاء شد که در آن از خصلت های خیالی و غریب قرون وسطایی استفاده شد.

از پایان سده ی هجدم میلادی به بعد جنبش های رمانتیک در واکنش به فلسفه ی زمان خود کوشیدند دوره ی رمانس را در آثار خود بازآفرینی کنند. شعرهای بلند سروالتر اسکات، لرد بایرون نمونه های منظوم رمانس این دوره اند. در سده ی نوزدهم رمان نویسانی چون سروالتر اسکات و ناتانیل هاتورن و جرج مردیت آثاری پدید آوردند که می توان آن ها را رمانس تلقی کرد.

بیشتر رمان های تاریخی اسکات ریشه در رمانس های کهن دارد و رمان های هاتورن و مردیت نیز رمانس های عرصه ی روزگار خود به شمار می روند . از اواخر سده ی نوزدهم میلادی با گرایش داستان نویسان به واقعیت و توجه به رمان، نوع ادبی رمانس کمتر با این گرایش کنار آمد و رمانس به شکلی از سرگرمی ادبی تبدیل شد و نسبتاً کنار گذاشته شد. و صرفاً به حیطه ی ادبیات عامیانه تعلق گرفت . این در حالی بود که برخی از روان نویسان جدی ماند اچ جی ولز در صدد بودند تا میان رمانس و واقع پردازی آشتی ایجاد نمایند، منتقدان تعدادی از انواع ادبی نوین را مانند داستان های علمی تخیلی و داستان های پلیسی جنایی را شکل تازه ای از رمانس قلمداد کرده اند. در ادبیات گذشته ی فارسی نیز نوع ادبی رمانس هم به صورت ادبی و هم به صورت عامی رواج داشته است که می توان به قصه ی امیر ارسلان نامدار یا حسین کرد شبستری اشاره کرد . و نیز به رمانس های ادبی همای وهمایون سروده ی خواجوی کرمانی و ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی اشاره کرد. رمانس های فارسی به نظم و نثر نوشته شده اند. رمانس منظوم را می توان در برخی از داستان های شاهنامه ی فردوسی مانند بیژن و منیژه و برخی حماسه ها و منظومه های غنایی مانند گل و نوروز پیدا کرد که همیشه در قالب مثنوی سروده شده اند. و به رمانس های منثور نیز می توان از سمک عیار و داراب نامه ی طرسوسی اشاره نمود. درون مایه ی رمانس های فارسی تلفیقی است از عشق و ماجراجویی و یا اعمال پهلوانان که گاه در میان رمانس به مضامین عیاری نیز بر می خوریم. در رمانس های فارسی ویژگی هایی چون دخالت نیروهای فراطبیعی، جادو و جنبل تقابل میان نیکی و بدی، ستایش آرمان های والا، اخلاقیات و عرف و آداب کاملاً سنتی و معمولا فئوالی نیز می توان یافت. دوره ی واقعی رمانس فارسی با آغاز جنبش مشروطه و پیروزی طبقه ی متوسط در ایران به پایان رسید به طوری که در ادبیات معاصر ایران (به جز داستان کوتاه تخت ابونصر اثر صادق هدایت و چند اثر معدود دیگر) به رمانس و گرایش خیال پردازانه اش بی توجهی صورت گرفت.

 

 


 تاريخ ارسال: 1395/2/24
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>مجتبی :

با درود من این فیلم را قبل از انقلاب در سینما BB دیدم فوق‌العاده زیباست. خیلی دوست دارم که دوباره ببینم . اگر امکانش هست لطفاً آنرا در اینترنت قرار دهید . سپاسگزارم

0+0-

شنبه 21 بهمن 1402



>>>مترجم (رومانس با رومانتیک فرق دارد):

جناب فاضلی به نکته خیلی درستی اشاره کردن که امیدوارم باب آن میان نویسندگان سینمایی ایران گشوده شود. اینجا بحث "ژانرشناسی" مطرح است. نه فقط در ایران بلکه در اروپا و آمریکا هم ژانر "رومانس" با "رومانتیک" اشتباه گرفته میشود.

3+0-

دوشنبه 27 ارديبهش



>>>دیگه چه فیلمهایی رمانس هستند؟:

در ویکی پدیا مدخلی به نام "لیست فیلمهای رمانس" هست که فیلمهای عاشقانه و ملودرام رو ردیف کرده نه فیلمهای ماجرایی مثل شمال از شمال غربی و... چندین سال پیش بنیاد سینمایی فارابی ویژه نامه ای چاپ کرد به نام "ویژه رمانس و ملودرام" و آنجا این دو را تفکیک کرده بود از هم. کاش میشد مقاله هایی از اون ویژه نامه رو اینجا بازنشر کنید چون خیلی بهدرد بخور هستند. لیست فیلمهای ویکی پدیا اینه ولی بنظر حقیر اینا ملودرام یا درام عاشقانه هستند 2 States Aashiqui 2 About Time "A Walk To Remember" An Affair to Remember Angel Eyes Annie Hall The Artist Autumn in New York Band Baaja Baaraat Be Together (2015) Beautiful Thing Before Midnight Before Sunrise Before Sunset The Beloved (2015) The Best of Me Beyond Borders Bitter Love (2014) Blood Ransom (2014) Bobby Bounce The Break-up Season (2014) Breakfast at Tiffany's The Bridges of Madison County Brief Encounter Brokeback Mountain Camille Casablanca Charlie St. Cloud Cherish in Love (2014) The Choice (2016) City Lights City of Angels Close Range Love (2014) Dawn Break Up (2015) Dear John Devdas Different from the Others Dil To Pagal Hai Dilwale Dulhania Le Jayenge Dirty Dancing Dirty Dancing: Havana Nights Doctor Zhivago Dying Young Endless Love (1981) Endless Love (2014) The Eighth House The English Patient Ex Fighting (2014) Fall in Love Like a Star (2015) Falling In Love The Fault in Our Stars Fifty Shades of Grey (2015) Five Minutes to Tomorrow (2014) Fleet of Time (2014) Flower's Curse (2014)] Forever Love (2014) Forever Young (2014) Forget All Remember (2014) Friends with Benefits Fitoor The Glass Mountain Ghajini Gone with the Wind The Goodbye Girl Griffin and Phoenix (1976) Griffin & Phoenix (2006) Hanamizuki Hello, My Dolly Girlfriend Hum Dil De Chuke Sanam I Just Wanna Hug You If I Stay If Only Ishaqzaade The Illusionist In the Mood for Love In Your eyes Initiation Love (2015) The Jane Austen Book Club Jodhaa Akbar Kate and Leopold Kuch Kuch Hota Hai The Lake House Last Chance Harvey The Last Song Last Tango in Paris The Lead Singer and Dancer and His Woman (2015) Less Than a Whisper (2014) Let's Get Married (2015) Letters to Juliet The Longest Ride Love & Basketball Love & Other Drugs Love Exposure Love Happens Love on the Cloud Love Actually (2014) Love Story Love's Whirlpool (2014) Lovestruck The Lucky One Mad Love Meet Joe Black Message in a Bottle Mr. & Mrs. Smith Mughal-e-Azam Murmur of the Hearts (2015) My Hawaiian Discovery My Man Nana to Kaoru (2011) Nana to Kaoru: Chapter 2 (2012) Nights in Rodanthe No Strings Attached The Notebook One Day One Step Away Otoko no Isshō (2014) Le Paon de Nuit (2015) Paper Towns Pearl Harbor The Phantom of the Opera Pride and Prejudice The Princess Diaries The Proposal P.S. I Love You Qayamat Se Qayamat Tak The Queens (2015) The Reader Relationship Dilemma (2015) Remember Me Romeo + Juliet (1996) Romeo and Juliet (1968) Safe Haven ( Appeal (2014) Shakespeare in Love Shelter Simple Agi Ondh Love Story Snow Blossom (2014) Something Borrowed Something's Gotta Give Somewhere in Time Sophie's Choice Sorry, I Love You (2014) South of the Clouds (2014) Spicy Hot in Love (2016) Splash Spring (2014) Sunrise: A Song of Two Humans Thattathin Marayathu Titanic Tristan & Isolde The Unbearable Lightness of Inspector Fan (2015) Veer-Zaara The Vow A Walk to Remember Warm Bodies Water for Elephants When Harry Met Sally... Where the Heart Is Who Moved My Dream (2014) Wimbledon Working Girl World of Delight (2015) Yeh Jawaani Hai Deewani You Are My Sunshine (2015) Young Friend Forever (2014) Zutto Mae Kara Suki Deshita: Kokuhaku Jikkō Iinkai (2016)

3+0-

دوشنبه 27 ارديبهش



>>>سعید:

طعم سینما مأمنی است برای عاشقان سینما

107+0-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>ارشیا:

دیگه چه فیلمهایی رمانس هستند؟

51+0-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>رویا جاهد:

من این فیلمو ندیده ام و جایی هم بهش برخورد نکردم ولی کاترین دونوو بینظیره. چند سال پیش فیلم "شوک" رو ازش دیدم که شبکه سوم پخش کرد با آلن دلون همبازی بود

59+0-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>اکبری:

"طعم سینما" سوخت و سوز نداشته باشه دیر و زودش زیاد مهم نیست! فقط بنویس

130+2-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>مینو. ش:

بسیار ممنون از بابت نوشتار جالبتون درباره رمانس چون خودم همیشه فکر می کردم "رمانس" یعنی فیلم عاشقانه

69+0-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>سلطان:

تحلیل سکانس افتتاحیه خیلی خوب بود مرسی

97+1-

جمعه 24 ارديبهشت 1395



>>>v.i.p:

like Le Sauvage

147+6-

جمعه 24 ارديبهشت 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.