غلامعباس فاضلی
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
مرغ دریایی
The Sandpiper
(۱۹۶۵)
کارگردان: وینست مینه لی
نویسنده فیلمنامه: دالتون ترامبو و مایکل ویلسون بر اساس اقتباس ایرنه کامپ و لوییس کامپ از داستانی نوشته مارتین رنسوف
بازیگران: الیزابت تیلور، ریچارد برتون، ایوا مری سنت، چالز برانسون، و...
مدیر فیلمبرداری: میلتون کراسنر
موسیقی متن: جانی مندل
تدوین: دیوید برترتون
تهیه کننده: مارتین رانسوهوف
پخش از: متروگلدوین مایر
هزینه تولید: ۵۰ میلیون دلار
فروش فیلم در اکران نخست: ۱۳ میلیون دلار
تاریخ نخستین نمایش: ۳ جون ۱۹۶۵
محصول: ایالات متحده
رنگی
۱۱۷ دقیقه
خلاصه داستان: در «مونتری» کالیفرنیا، «لارا» (الیزابت تیلور) نقاش «آزاداندیش» به دستور دادگاه موظف شده پسر نوجوان اش «دنی» را برای ادامه تحصیل یا به مراجع ذیصلاح و یا به مدرسه ای مذهبی که تحت نظر پدر روحانی «پدر ادوارد» (ریچارد برتن) اداره می شود بسپارد. او چاره ای ندارد جز اینکه راه دوم را برگزیند. در کمال تعجب «لارا» فرزندش «دنی» رابطه خیلی خوبی با «پدر ادوارد» برقرار می کند. «لارا» نیز که در ابتدا با «پدر ادوارد» نامتجانس به نظر می رسیده، رفته رفته با تفاهمات عمیق او و خودش پی می برد.
«پدر ادوارد» که همسر و دو فرزند پسر دارد رفته رفته دلباخته «لارا» می شود و این دلباختگی را نزد همسرش «کلر» (ایوامری سنت) اقرار می کند. «کلر» او را ترک می کند. «پدر ادوارد» نزد جمع اقرار می کند که عاشق «لارا» شده است. هم او و هم «لارا» در معرض هجوم کنایه ها و انتقادات دوستان و اطرافیان شان قرار می گیرند. «لارا» از برملاگویی «ادوارد» می رنجد و به رابطه شان پایان می دهد.
«پدر ادوارد» هم «کلر» و هم «لارا» را ترک می گوید و به جایی دوردست می رود تا معنای دیگری از زندگی را بیابد...
طعم سینما- شماره ۱۷۳ – مرغ دریایی (The Sandpiper)
برای «جلال» که تازگی ها مینه لی را دوست می دارد
نمی دانم چرا از پس ربع قرن دلدادگی با فیلمهای وینسنت مینه لی، نه یکی از موزیکال های سرخوشانه ی او، یکی از درام های دهه چهل یا پنجاه او، بلکه یکی از فیلمهای دهه ی شصت او، وقتی استاد از اوج فاصله گرفته است برای معرفی در این صفحه برگزیده ام؟!
شاید از این رو که تصور می کنم این شاهکار بی بدیل استاد مورد توجه کافی قرار نگرفته است؛ شاید چون فکر می کنم در آستانه ی ورود استاد به دوران حضیض، مرغ دریایی یک نقطه اوج تمام عیار برای اوست. ملودرامی که دست داگلاس سیرک را از پشت می بندد. همانطور که مینه لی کبیر یک سال قبل از این فیلم با خداحافظ چارلی (بر مبنای نمایشنامه ای از جرج اکسلراد) دست بیلی وایلدر را از پشت می بندد و فیلمی پیش روی ما می گذارد که بدون مریلین مونرو از خارش هفت ساله خیلی فراتر می رود.
مرغ دریایی یک عاشقانه ی آرام و عمیق است که در میان منتقدان ایرانی فقط یک نفر در سالهای دور را هوادارش به یاد می آورم: احمد امینی.
چشم اندازهای بی نظیر فیلم از سواحل «مونتری» کالیفرنیا خیره کننده است و این ثابت می کند مرغ دریایی از لحاظ «پلاستیک» هم فیلمی خیره کننده است.
بین چندین فیلمی که زوج هنری ریچارد برتن و الیزابت تیلور به اتفاق هم بازی کردند و از کلئوپاترا آغاز شد، اگرچه چه کسی از ویرجینیاوولف می ترسد شهرت بیشتری دارد، اما من شخصاً مرغ دریایی ار بهترین فیلم می دانم و از بقیه فراتر دوست دارم.
درونمایه ای که با هر بار تماشای مرغ دریایی مرا سحر می کند نگاه فیلم به شکل گرفتم عشق میان آدمهاست. به روایت فیلم ممکن است میان دو انسان با دو تربیت و گرایش کاملاً متضاد، یکی زنی «آزاد» و دیگری کشیشی «مقیّد» چنان همسانی و تشابهی وجود داشته باشد که تصورش را هم نشود کرد. و اینچنین است که «لارا» و «ادوارد» دلباخته هم می شوند. این یک عشق «پیش از طلوع»ی نیست! آنها برای دلداگی شان تاوان می دهند و پای این عشق رسوایی و کنایه را به جان می خرند.
چیزی که آنها را از هم جدا می کند عدم سازش میان سلوک آنها نیست، بلکه اجتماع است. جهان اطرافشان عشق آنها را برنمی تابد و از این رو کار آنها به جدایی می انجامد.
*****
مینه لی هم در موزیکال ها و هم در ملودرام ها خیره کننده است. با وجود اینکه بیشتر فیلمهای او در «متروگلدوین مایر» و تخت لوا و سبک و سیاق آن استودیو ساخته شده اند، و به رغم اینکه او هرگز فیلم وسترن، جنایی، حماسی یا...نساخته و ژانر فیلم هایش بین کمدی موزیکال و ملودرام دامنه ای محدود دارد، اما تنوع پرداخت او در محدوده ی همین ژانرها مسحور کننده است! مثلاً مرغ دریایی، بعضی ها دوان دوان آمدند، و دو هفته در شهری دیگر هر سه ملودرام هایی هستند که تقریباً پشت سر هم ساخته شده اند، اما لحن آنها کاملاً از هم متفاوت است. زشت و زیبا، تار عنکبوت و چای و احساس نیز به عنوان سه ملودرام دهه پنجاه مینه لی، هیچ شباهتی در لحن با یکدیگر ندارند.
از سوی دیگر در موزیکال ها، مینه لی گاه «ژانر» را تا محدوده های غریبی گسترش می دهد. شاید حد اعلای آن دزد دریایی باشد. (وای که چقدر دل ام برای دیدن این فیلم مسحو کننده تنگ شده است!) دزد دریایی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست که آرزو می کنم به زودی نسخه «بلو-ری» آن منتشر گردد. این موزیکال عاشقانه ی تاریخی از چنان طراوتی در لحن، و بداعتی در ساختار بهره مند است که در هیچ فیلم دیگری تکرار نشده است.
برخلاف همتایش استنلی دانن که موزیکال هایی اگرچه خلاقانه، اما شبیه به هم و به عبارت صریح تر تکراری ساخته است (در شهر، آواز در باران، همیشه در هوای خوش، مینه لی با وجود ماندن در ژانرهای محدود، از تکرار پرهیز کرده است. موزیکال های دانن از یکسانی تکرارشونده ای در طول یک دوره چند ساله رنج می برند و از تکرار این روند در فیلمهای کمدی رمانتیک دانن (مثل چمن همسایه سبزتر است، دو همسفر و حتی چهره با نمک) هم وجود دارد، اما مینه لی حتی در موزیکال های شاخص اش مثل یک آمریکایی در پاریس، دسته نمایش، ژی ژی متفاوت جلوه می کند.
*****
موسیقی جانی مندل یکی از نقاط اوج فیلم مرغ دریایی است. حضور مندل در این فیلم دلالت بر افق های وسیعی می کند که مورد نظر مینه لی بوده است. چراکه مندل آهنگساز در قیاس با داستان فیلم، و روال «متروگلدوین مایر» بسیار پیشرو محسوب می شود. (قاعدتاً باید آندره پروین موسیقی این فیلم را می ساخت!)
ترانه «سایه لبخند تو» (با اشعار پل فرانسیس وبستر) و ترومپت افسونگرانه ی جک شلدون و تونی بنت (که برنده اسکار بهترین آواز متن شد) فراموش نشدنی است.
سایه لبخندت
وقتی که رفته ای
وقت روشنی سپیده دم
تمام رویاهایم را رنگ می کند
به چشمهام نگاه کن و عشقم را ببین
ببین تمام چیزهای عاشقانه ام تو هستی
ستاره حسرتبار کوچک ما
دور است و خیلی بالا
قطره اشکی لبهایت را می بوسد
و من هم چنین می کنم
حالا وقتی به یاد بهار می افتم
تمام سرخوشی را که عشق می تواند با خود بیاورد
بیاد می آورم
سایه لبخندت را [۱]
یادم هست نخستین بار «نوار ریل» این موسیقی متن را در آرشیوی در شهر کرمانشاه پیدا کردم و مثل گنجی قدرش را دانستم. واقعاً حیرت آور بود آنجا چنین موهبتی به دست ام برسد! «نوار ریل» را به کاست تبدیل کردم و بارها به آن گوش دادم.
صفحه این آلبوم که در سال تولید فیلم روانه بازار شده بود در سال های بعد به دست ام رسید. و بالخره نسخه دیجیتال آلبوم که در سال ۱۹۹۶ در ۱۱ تراک روانه بازار شده بود چند سال پش نعمت را بر من تمام کرد. الحمدلله.
غلامعباس فاضلی
بعد از تحریر
در طعم سینما شماره ۱۶۹ درباره فیلم تشریح یک قتل اتو پره مینجر نوشتم که برای تماشای این فیلم ۲۲ سال و ۹ ماه و ۱۸ روز به انتظار نشستم. اکنون دریافتم رکورد بالاتری هم برای من وجود دارد. فیلمی که پیش از تشریح یک قتل دوست داشتم ببینمش و هنوز موفق به دیدن آن نشدم. فیلمی از وینسنت مینه لی: چهار سوار سرنوشت (۱۹۶۲)!
پانوشت
۱. The shadow of your smile
When you have gone
Will color all my dreams
And light the dawn
Look into my eyes my love and see
All the lovely things you are to me
Our wistful little star
It was far, too high
A teardrop kissed your lips
And so did I
Now when I remember spring
All the joys that love can bring
I will be remembering
The shadow of your smile
برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|