موحد منتقم
پرسش هایی اساسی درباره تنهایی انسان قرن بیست و یکم؛ نقد و بررسی فیلم شبکه اجتماعیThe social network
«ما در روستاها زندگی می کردیم و بعد در شهرها زندگی کردیم، ولی حالا در اینترنت زندگی می کنیم!» این سخن مارک زوکربرگ سازنده شبکه اجتماعی فیس بوک است. شبکه اجتماعی فیس بوک بنا به آمار با 150میلیون بازدید کننده روزانه و بیش از یک میلیارد بازدید از صفحات روبرو است، و پس از گوگل دومین سایت پربازدید اینترنتی است. پس عجیب نیست با این حجم از مخاطب فیلمی بر اساس چگونگی شکل گیری فیس بوک ساخته شود. فیس بوک در ۴ فوریه ۲۰۰۴ به وجود آمد و از شبکههای اجتماعی مجازی است که به واسطه آن میشود با دوستانی که دارای حساب کاربری در آن هستند عکس، فیلم، یا پیغام به اشتراک گذاشت. هر داستان مدرن امروزی از یک داستان کلاسیک در قدیم الهام گرفته شده است. طمع و ماهیت متغیر فرهنگ آمریکایی ها باعث شده دیوید فینچر با شبکه اجتماعی به درون حساب های کاربران سایت فیس بوک برود و فیلمی بسازد که بنا به گفته اکثر منتقدان، از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم است! فیلم هیپنوتیزم کننده و فراتر از فوق العاده است. جزئیات نهفته در فیلم به طور کامل ماهیت فیس بوک را کشف می کند و زندگی فردی را نشان می دهد که از طریق قانونی و شخصی توانست به تجارتی 25 میلیارد دلاری در سال برسد و زندگی من و ما و دیگران را تغییر دهد. فیلم شبکه اجتماعی همچنین نمایش زیرکانه ای است از روابط انسان ها و هزینه هایی که انسان ها برای رسیدن به موفقیت باید بپردازند.
فصل درخشان آغاز فیلم به طور کامل عامل تزلزل، و میل به موفیقت مارک زوکربرگ را نشان می دهد. زوکربرگ تلاش می کند در قرار ملاقاتی که با الیکا (با بازی رونی مارا که قبلا در فیلم دختری باخالکوبی اژدها بازی کرده بود) گذاشته است، او را مجذوب خودش بکند. در آن قرار ملاقات مارک به او قول می دهد که مهارتش در برنامه نویسی کامپیوتر نهایتاً به او این امکان را بدهد که وارد ساختمان اجتماعی نخبگان دانشگاه هارواردش کند. اما الیکا با ناامیدی پاسخ می دهد که «تو در سراسر زندگیت همیشه فکر می کردی که دختر ها به خاطر اینکه یک نرد (به اصطلاح خودمان خرخوان!) هستی بهت علاقه ندارند، ولی دلیل اصلیش اینه که....!» مارک بعد از شنیدن این جمله به فکر فرو می رود. الیکا از او جدا می شود و مارک در تنهایی فرو می رود، و باهیچکس حتی صمیمی ترین دوستانش هم صحبت نمی کند. مارک الکلی می شود و سعی می کند الیکا را فراموش کند. سپس سراغ فیس بوک می رود. اشتباه نکنید! این همان فیس بوک ی که امروز می شناسیم نیست، بلکه یک صرفاً رویارویی اینترنتی ساده است؛ یک ایده احمقانه که فقط دانشمندان و هکرهای فوق حرفه ای می توانند آن را جعل کنند و وارد سایت هاروارد شوند. مارک پس از هک سایت، عکس تمامی دخترانی که در سایت دانشگاه هاروارد هستند را دانلود می کند و از دانشجویان نظرخواهی می کند که کدام یک از آنها جذاب تر است؟ به خاطر این کار سیستم های کامپیوتری دانشگاه هاروارد ویروسی و دچار مشکل می شوند. مارک بخاطر این کار مجازات می شود، ولی توجه دوقلوهای نخبه دانشگاه هاروارد که تیلور و کامرون نام دارند را جلب می کند. مارک با کمک دوقلوهای بانفوذ و ثروتمند دانشگاه هاروارد سعی می کند سایت خودرا گسترش دهد و محیطی مجازی را در اینترنت خلق کنند که دانشجویان دانشگاه هاروارد بتوانند همدیگر را ملاقات کنند، به هم تبریک بگویند، و نمره های همدیگر را در آنجا ببینند. آنها به کمک یک هکر آنارشیست به نام ادوارد ساورین (اندریو گارفیلد) دست به دست هم می دهند تا سایتی را درست کنند که ا مروز به آن فیس بوک می گویند.
کارگردانی دیویدفینچر بر اساس نظم و وابستگی تمامی اجزای فیلم است. اعتماد کردن به سبک و سیاق قدیمی فیلمبرداری از یک سو و از سوی دیگر بهره گیری از یک الگوی تدوین حیرت انگیز، که کل فیلم را با سرعت به جلو می برد و از ریتم آرام فیلم می کاهد، از نکات قابل توجه فیلم شبکه اجتماعی است. سبک فیلمبرداری آرام جف کرون وست فیلمبردار شبکه اجتماعی در تناسب با شخصیت آرام و گوشه گیر مارک است. فیلم پرسش هایی اساسی درباره تنهایی انسان های قرن بیست و یکم مطرح می کند.
فیلمنامه فیلم تأثیری افسانه ای دارد. داستان فیلم با اینکه عین واقعیت است اما بیننده را به یاد داستانهای کلاسیک می اندازد. فیلم توسط آرون سورکین با تحقیق های شخصیش درباره فیس بوک و کتاب بن مرزیچ با نام «میلیاردرهای تصادفی» نوشته شده است. شبکه اجتماعی درباره قدرت، شهرت، انتقام ،خیانت و مسئولیت پذیری است. دیوید فینچر داستانش را به محیط های واقعی و انسانهای تنهایی متمرکز می کند که می خواهند با هم باشند. انسانهایی که در قرن بیست و یکم با اختراع انواع و اقسام وسایل ارتباطی از هم دور شده اند و می خواهند به فطرت طبیعی انسان که در اجتماع بودن است برگردند. تصویری که فینچر از روابط دانشجویان و محیط دانشگاه و شرایط دانشجویان نخبه نشان می دهد عالی است. شخصیت پردازی های داستان و بازی های درجه یک باعث حیرت می شود. حتی بازیگران نقش سوم هم بازی حیرت انگیزی از خود ارائه می کنند. مارک در دنیای خود تنها است. لباس های او مثل لباس خواب است. پس از شکست در عشق کسی که تمام دنیای اوست، فکر می کند در دنیا تنهاست. سعی می کند راهی برای رهایی نجات از مشکل تنهایی پیدا کند وفیس بوک را درست می کند. راه حلی برای از فرار از تنهایی انسان قرن بیست ویکم. بیش از 500 میلیون عضو گواه این ادعا است. انسانی که به قول دکتر علی شریعتی اگر در بهشت هم باشد اما تنها بماند؛ بهشت برایش مثل کویر می شود. تنهایی قهرمان فیلم شبکه اجتماعی زاده عشق است؛ عشق مارک به الیکا. مارک که با از دست دادن عشق راستین و چاره جویی برای فرار از آن، به جوان ترین میلیارد دنیا تبدیل شد. ولی آیا فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی می تواند انسان را از تنهایی نجات دهد؟ این پرسشی است که پاسخ آن را به خودتان واگذار می کنم. کل فیلم شبکه اجتماعیدیویدفینچر را می توان در این جمله دکتر علی شریعتی خلاصه کرد: «عشق زاده ی تنهایی است و تنهایی نیز زاده ی عشق است، تنهایی بدان معنا نیست که شخص بی کس باشد و کسی در پیرامونش نباشد، اگر کسی پیوندی، کششی، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد، تنها نیست. برعکس کسی که چنین اتصالی در درونش احساس می کند و بعد احساس می کند از او جدا افتاده است، بریده شده و تنها مانده است. و در انبوه جمعیت نیز تنهاست و اینگونه است که انسان از بینهایت تا بینهایت تنها است.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|