موحد منتقم
In A Better World -Susanne Bier -2010
در یک دنیای بهتر ساخته سوزان بی یر برنده اسکار «بهترین فیلم خارجی زبان» این هفته روانه اکران شد. در حالی که همه کارشناسان منتظر بودند تا نام فیلم زیبا ساخته آلخاندرو گوانزالز ايناريتو را به عنوان برنده اسکار بشنوند، این سوزان بی یر بود که به خاطر فیلم سنگین و خوش ساخت خود با نام در یک دنیای بهتر برنده این جایزه ارزشمند شد. این دو فیلم از نظر موضوع شباهت های زیادی با یکدیگر دارند و هر دو فیلم های عمیق و آرامی هستند که در اقیانوس سینمای بین الملل طوفانی به پا کرده بودند. ولی این از شانس خوب خانم بی یر بود که باعث شد که در مراسم اسکار نام او را بشنویم و با این جایزه قطعاً سرنوشت سینمای دانمارک را تغییر خواهد داد. بی یر قبلا یک بار هم به خاطر فیلم بعد از عروسی نامزد اسکار شده بود، ولی از اسکار بی نصیب مانده بود. چند سال پیش فیلم بسیار زیبایی از سوزان بی یر با نام چیزهایی که در آتش از دست دادیم را تماشا کردم. یک اثر هنری به شدت زیبا بود که بیننده را درگیر خود می کرد. تم های داستانی فیلم های خانم بی یر بسیار شبیه به هم است. اکثر فیلم های سوزان بی یر با لحن تلخی به دنیای اطراف خود نگاه می کنند و در این دنیای تنها هم همیشه دو زوج وجود دارند که در این جهان تلخ قرار است از هم جدا بشوند و سرنوشت تلخی را برای خود رقم بزنند. در فیلم در دنیای بهتر هم دقیقاً موضوع حول و حوش همین موضوع است. شما با دیدن این فیلم حیرت می کنید که یک کارگردان زن می تواند چنین جهان بینی وسیعی داشته باشد و از زوایای استثنایی زندگی را به تصویر بکشد.
در یک جهان بهتر داستان یک دکترسوئدی با نام آنتون (مایکل پرس برانت) و همسرش ماریان (ترینه دیرهولم) است که متارکه کرده اند. آنها در شهر کوچکی در دانمارک زندگی می کند. آنتون هر روز برای انجام کار مجبور است بین این شهر و یک اردوگاه کمپ پناهندگان سودانی رفت و آمد کند. از سویی او زندگی درست و درمانی ندارد و مشکلات خانوادگی زیادی در زندگی اش وجود دارد، از سوی دیگر وقتی وضعیت افراد داخل کمپ را می بیند دچار ناراحتی می شود. چراکه او انسانی فداکار و دلسوز است و با دیدن زندگی درد آور و سراسر بدبختی آنها ناراحت می شود. دنیای محیط کار آنتون با دنیایی که در آن زندگی می کند بسیار متفاوت است. جالب است که دنیای درون آنتون هم با دنیای محیط اطراف اش فرق می کند. یک روز پسر بزرگشان الیاس (مارکوس ریگارد) که 16 سال سن دارد در مدرسه درگیر دعوا با یکی از همشاگردی هایش دعوا می شود و پسری که کریستین نام دارد به او کمک می کند تا از دعوا نجات پیدا کند. او پسری است که از لندن به انجا آمده است و مادرش نیز به خاطر ابتلا به سرطان خون فوت کرده است. این دو خیلی زود با هم دوست می شوند. کریستین یک پسر عقده ای است که سراسر وجودش پر از عقده و کینه و انتقام است و الیاس پسرخوب و سالمی است. دوستی این دو باعث می شود که الیاس کم کم به طرف دنیای تیره و پر از انتقام کریستین کشیده شود...
بازی مایکل پرس برانت عالی است. آنتون یک مرد مهربان و خوش قلب است که بسیار احساسی و با گذشت است. او با دیدن صحنه های دلخراش در کمپ آفریقایی ها به شدت ناراحت و متوجه می شود ناراحتی های زندگی درونی ش در مقابل این مشکلات هیچ است. بازی مایکل در نشان دادن تمامی ابعاد زندگی چنین فردی واقعا حیرت انگیز است. بازی دو پسر نوجوان فیلم هم در صحنه های دو نفره واقعا جالب توجه اس . همان طور که در بالا اشاره کردم فیلم دارای جهان بینی وسیعی درباره مسائل سیاسی و اجتماعی و انسانی است که فقط محدود به کشور دانمارک نمی شود بلکه سرتاسر جهان را در بر می گیرد. پیام نهفته در فیلم که انسان ها اگر مال هر قاره ای که باشند زندگی شان بر روی یکدیگر تاثیر می گذارد درست مانند نظریه «اثر پروانه ای» است! فیلم تمامی شخصیت های فرعی و اصلی را بهم ربط می دهد و نشان می دهد که اگر چه همه آنها در دنیای متفاوت زندگی می کنند، اما همه ی آنها در دنیای یکدیگر تأثیر می گذارند. پیام های فیلم بسیار بیشتر و عمیق تر از آن چیزی است که بتوان تمام آنها را در این مقاله گنجاند. یکی از نکات جالب فیلم مقایسه و تقابل دنیای بزرگسالان و فرزندانشان است. فیلم نشان می دهد که فهمیدن دنیای این دو برای یکدیگر چقدر سخت است، اما در عین حال ضروری است که برای زندگی بهتر این دو گروه یکدیگر را بیشتر درک کنند. فیلم نشان می دهد این دو گروه باید از یکدیگر درس هایی بگیرند. فیلم زندگی آنتون را نشان می دهد که می خواهد دنیای اطرافش را مانند دنیای درون خودش خوب و سرشار از محبت کند ولی نمی تواند. در عین حال نیز نمی تواند دنیای درون اش را مانند دنیای بیرون سیاه و پر از درد و رنج و کینه کند. فیلم جمله ی معروف: «همه می خواهند دنیا را تغیییر بدهند ولی هیچکس نمی خواهد خود را تغییر دهد.» را به چالش می کشد.
موسیقی فیلم شاهکار است. اگر توانستید ساندتراک آن را تهیه و گوش کنید! محشر است و به زیبایی در خدمت درونمایه فیلم است. از آنجایی که در فیلم چندان دیالوگی ردو بدل نمی شود تا داستان فیلم تعریف شود این موسیقی فیلم است که قصه را تعریف می کند.
یک نکته ی دیگر که اینکه اگر دقت کرده باشید شاید فیلم هایی مانند شبکه اجتماعی یا زیبا از نظر سینمایی کمی قوی تراز سخنرانی پادشاه یا در یک دنیای بهتر باشند ولی یک نکته ای که باعث شد این دوم فیلم دوم در اسکار جایزه بگیرند و دو فیلم اول نه، این است که در دنیای بهتر و سخنرانی پادشاه فیلم های احساسی تری هستند تا شبکه اجتماعی و زیبا! شبکه اجتماعی با اینکه فیلمی قوی بود ولی اصلاً احساسی در آن در جریان نداشت. فیلم مانند یک «فیلم» پیش می رفت و فقط اصول فیلمسازی را درست رعایت کرده بود، ولی سخنرانی پادشاه علاوه بر این ها احساس تماشاگران را تحریک می کرد. این دلیل پیروزی اسکار سخنرانی پادشاه و در یک دنیای بهتر در اسکار امسال بود. فیلم در دنیایی بهتر سکانس های انسانی دارد که کمتر بیننده ای توانایی کنترل احساسات اش را دارد.
دیدگاه فیلم هایی مثل در دنیای بهتر همان دیدگاهی است که جشنواره های خارجی معتبر و اسکار مشتاق تشویق آن است. امسال تمامی فیلم های نامزد اسکار «بهترین فیلم خارجی زبان» نگاهی عبوس و افسرده کننده به دنیای اطراف خود داشتند و حاوی این مضمون بودند یک فردِ تنها، در این دنیا ی عبوس می خواهد سرنوشت خودش را بدون توجه به دنیای اطرافش رقم بزند و اراده کرده است دنیای اطرافش تحت تأثیر او باشد، نه او تحت تأثیر دنیای اطراف. کسی چه می داند؟! شاید اعضای آکادمی می خواهند با تشویق این فیلم ها، این قهرمان های تنها را به مردم سراسر جهان نشان دهد و به مردم یاد دهد که مثل آن ها شوند و از رفتار آنها درس بگیرند تا شاید بتوانیم همگی در یک دنیای بهتر زندگی کنیم.
امتیاز:-A
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|