موحد منتقم
نقد و بررسی و داستان فیلم ثور Thor به کارگزدانی کنت برانا
میزان لذت بردن از فیلم ثور با ضریب هوشی شما رابطه عکس دارد. هرچه ضریب هوشی تان پایین تر باشد از فیلم لذت بیشتری خواهید برد و هرچه ضریب هوشی شما بالاتر باشد از فیلم لذت کمتری خواهید برد. هرچقدر که شما خودتان را موقع تماشای فیلم به گیجی و فراموشکاری بزنید باز صحنه هایی غیر منطقی در فیلم هست که شما را مجبور می کند به خود بگویید: ای بابا! این هم دیگه شورش را درآورده است!
سرانجام تابستان فصل رویایی هالیوود با اکران ثور آ غاز شد. در یک سو کارگردان ثور کنت برانا است. بازیگر و کارگردانی که هنوز هم که هنوز است بهترین کارهایش اقتباس هایی از شاهکارهای شکیپیر مثل هملت و هنری پنجم و هیاهو برای هیچ و... است. فردی که تا به حال هیچ علاقه و وابستگی به اقتباس های کمیک بوکی نداشته است... و در سوی دیگر ثور بر مبنای کتاب های کمیک بوک ساخته شده است. کتاب هایی که بیش از 8000 کاراکتر در آنها هست ولی مغز ندارند و فقط به درد سرگرمی می خورند، که البته تا امروز فقط در دنیای سینما بیش از 6.1 میلیارد دلار درآمد داشته اند و معدود فیلم های پر مفهومی که از روی این کتاب ها ساخته شده اند مثل شوالیه تاریکی و بتمن در سرآغاز به خاطر فیلمنامه نویس و کارگردانش بوده است.
حالا دست بر قضایی که نمی دانم علت اش تغییر ذائقه ی جناب کنت برانا بوده یا تعداد صفرهای چک دستمزد، کارگردانی این فیلم رسید به ایشان. شما این دو تا موضوع را چگونه با هم ترکیب می کنید؟ آثار شکسپیر کجا و آٍثار کمیک بوک استن لی کجا؟ در حالی که کماندار هر دو فیلم (کنت برانا) یکی است ولی هدف آن تیر کجا و این تیر کجا؟ حالا دوتا پاسخ برای این پرسش وجود دارد:
اول: اینکه کنت برانا بیاید فیلمی که 150 میلیون دلار بودجه به او داده اند بسازد را شبیه به فیلم های شکسپیری کند و یک فیلم درام قوی بسازد. که باتوجه به این بودجه و اینکه فیلمنامه را کسان دیگه نوشته است (8نفر) این امر محال بوده است.
دوم: پس تنها راه حل روبروی کنت برانا همین است که مانند سایر فیلم های سوپر قهرمانی پاپ کورنی یک اکشن بزن و بکوب و پرسروصدای هالیودی بسازد. که اتفاقاً همینطور شده است. چراکه فیلم ثور فیلمی به شدت غیر منسجم است. بعضی از صحنه های فیلم به شدت هنری و بعضی دیگر به شدت ابلهانه هستند. به گونه ای که بیننده در پایان احساس می کند که آن صحنه های هنری و خوب، اشتباهی خوب از آب در آمده اند. البته ثور در دو محیط کاملاً جداگانه «زمین» و سیاره اتفاق می افتد. اما در پرداخت، این دو محیط دو سبک کاملاً متفاوت وجود دارد! در حالی که باید این دو فضا به هم ربط داشته باشند ولی اصلاً هیچ یکسانی بین آنها وجود ندارد و بیننده احساس می کند اتفاقاتی که در آن سیاره می افتد هیچ ربطی به اتفاقات روی کره زمین ندارد. یکی از این دو بخش فیلم، مخصوصاً بخش مربوط به سیاره را می توان از این فیلم حذف کرد و بدون اینکه مشکلی پیش بیاید در هر فیلم سوپر قهرمانی دیگری (مثلاً مرد عنکبوتی)قرار داد. احتمالاً این چندپاره بودن فیلم به تعدد فیلمنامه نویسان فیلم برمی گردد. فیلمنامه توسط هشت نفرنوشته شده است و هرکدام یک قصه ی بی خاصیت به فیلم ثور اضافه کرده اند.
از طرف دیگر ثور از فقدان منطق رنج می برد. قانون جاذبه مدام در فیلم نقض می شود. این چکش ثور مدام این قانون را نقض می کند. فیلم سرتاسر پوشیده از جلوه های ویژه است. ترکیبی از فیلم های سوپر قهرمانی روز و فیلم های رومی و حماسی.برخی از سکانس ها مثل فصل سیاره آسگارد اگرچه خیلی کلیشه ای شده اند، اما خوب درآمده اند. ولی بقیه جلوه های ویژه در حد فاجعه هستند. مثل آن روبات کشنده که از چشمان اش آتش بیرون می آید و در حد پارودی فیلم های کمیک بوک است. این روبات به قدری ضعیف طراحی شده که من بیننده در نگاه اول فکر کردم با پیت حلبی درست اش کرده اند.
فیلم ثور داستان سرزمین افسانه ای به نام آزگارد است که خدایان در آن زندگی می کند. این سرزمین تحت پادشاهی اودین (آنتونی هاپکینز) اداره می شود. در این سرزمین مانند تمامی سرزمین های دنیا دشمنانی وجود دارند به نام غول های یخ زده، که به رهبری لافی (کالم فی ور) هدایت می شوند. این دو با اینکه با هم دشمنی دیرینه ای دارند ولی به خاطر اودین در ظاهر با یکدیگر در صلح هستند. اودین دو پسر بسیار شجاع به نام ثور (کریس همسورث) و لوکی (تام هیلدستون) دارد. لافی ها روزی بر قلمرو آنها یورش می برند و ثور به کمک برادرش می خواهد آنها را تنبیه کند. ولی چون اودین این عقیده را دارد که صلح از همه چیز بهتر است جلوی آنها می گیرد. ثور بدون اجازه از اودین به لافی ها حمله می کند. این امر باعث می شود لافی ها اعلام جنگ کنند و اودین به خاطر مجازات ثور که قرار بود جانشین او باشد تمام سپاه را می گیرد و ثور را به همراه پتک سنگین اش به زمین تبعید می کند. ثور راهی زمین می شود و دربیایانی در مکزیک سقوط می کند. در آنجا با جین فوستر (ناتالی پورتمن) آشنا می شود و ...
فیلم ثور شخصیت پردازی بسیار بدی دارد و شما به هیچ وجه نمی توانید با قهرمان اول آن که مهمترین شرط موفقیت یک فیلم سوپر قهرمانی است ارتباط برقرار کنید. تکه کلام ها و شوخی هایی ثور به شدت یخ هستند. اینجاست که فرق رابرت دوانی جونیور طناز در مردآهنی که به اعتقاد من مهمترین عامل فروش فیلم بود، با کریس همسورث که به نظرم مهمترین عامل شکست ثور است مشخص می شود.
ثور برخلاف مرد عنکبوتی و بتمن برای فتح گیشه ها یک مشکل بزرگ دارد. و آن این است که اکثر بچه ها و نوجوانان هیچ شناختی از این کاراکتر ندارند. بر خلاف بتمن و سوپرمن و مرد عنکبوتی از روی کاراکتر ثور انیمیشن ها و فیلمهای خیلی کمی ساخته شده است که آنها هم از بس ضعیف بوده اند از یادها رفته اند.
ثور فیلمی نیست که هر کس را با هر سلیقه ای راضی کند. میزان لذت بردن از فیلم ثور با ضریب هوشی شما رابطه عکس دارد. هرچه ضریب هوشی تان پایین تر باشد از فیلم لذت بیشتری خواهید برد و هرچه ضریب هوشی شما بالاتر باشد از فیلم لذت کمتری خواهید برد. هرچقدر که شما خودتان را موقع تماشای فیلم به گیجی و فراموشکاری بزنید باز صحنه هایی غیر منطقی در فیلم هست که شما را مجبور می کند به خود بگویید: ای بابا! این هم دیگه شورش را درآورده است!
کریس همسورث که این اولین بازی اش در یک فیلم بزرگ است «معقول» و نه خوب! ظاهر شده است. مشکل از بازی او نیست که بیننده با او ارتباط برقرار نمی کند، بلکه از فیلمنامه است. ناتالی پورتمن هم از بس بازی حرفه ای و بی نظیری در فیلم قوی سیاه ارائه کرد، هر بازی بازیگر زنی را که می بینم (حتی بازی خودش در این فیلم) دیگر به چشم نمی آید. آنتونی هاپکینز هم که از سال های اوج اش خیلی خیلی دور شده است در زیر انبوه جلوه های ویژه فیلم تبدیل به یک سایه شده. استن لی خالق کمیک بوک ثور، مردعنکبوتی و... ابتداءمی خواست خودش نقش «اوبیس» رابازی کند. ولی حالا می گوید خیلی خوشحال است که آنتونی هاپکینز آن را بازی کرده است.
موقعی که مرد عنکبوتی برای اولین بار با تارهایش از آسمانخراش های آمریکا بالا می رفت جذابیتی وصف ناشدنی داشت. ولی حالا بعد از گذشت 9 سال (چقدر زود گذشت!) و ساخت ده ها فیلم سوپر قهرمانی، قدرت ما فوق طبیعی «ثور» توی ذوق می زند و پتک سنگین اش بر سر بیننده فرود می آید! ثور فیلمی بیش از یک اثر پر سر و صدای هالیوودی که در اول تابستان اکران می شود نیست. با پایان یافتن تابستان احتمالاً بسیاری از بینندگان ثور را فراموش خواهند کرد. همانطور که من سعی می کنم خیلی زودتر او را فراموش کنم.
امتیاز c
در همین رابطه نقد و بررسی دیگر فیلم های اکران تابستان 2011 را بخوانید
پیشروی سریع، عقب نشینی سریع؛ نقد و بررسی فیلم «ترانسفورمرز: تاریکی ماه»
رابطه معکوس طنز و ضریب هوشی؛ نقد و بررسی فیلم «خماری2»
در جستجوی چشمه آب حیات، نقد و بررسی فیلم «دزدان دریایی کارائیب: سوار بر موج های غریبه»
یک کماندار با دو هدف متفاوت؛ نقد و بررسی فیلم «ثور» ساخته کنت برانا
ترکیب عشق سرعت و سرگرمی خالص؛ نقد و بررسی فیلم «سریع و خشمگین»
نه تیره، نه روشن، خارق العاده و خاکستری؛ نقد و بررسی فیلم «هری پاتر و یادگاران مرگ2»
ابر قهرمانی با مأموریت تخیلی؛ نگاهی به فیلم کاپیتان آمریکا ساخته جو جانستون
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|