موحد منتقم
سال 2009 یک کمدی کم خرج و جمع و جور، ولی بهره مند از یک ایده ی داستانی درجه یک با نام خماری روانه اکران شد شد. این فیلم فروش خیره کننده ای در گیشه های جهانی داشت و از مراسم گلدن گلاب برنده جایزه بهترین کمدی سال شد. خودتان بهتر از من می دانید که بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟ هالیوود دنباله ای با همان عوامل و خط داستانی مشابه، ولی با هزینه بیشتر می سازد و روانه ی اکران می کند که نتیجه اش میشود خماری2. این فیلم را می توان از دو زاویه بررسی کرد. یک زاویه دیدگاه منتقدانه است. اگر عینک منتقدانه به چشم بزنیم و به این فیلم نگاه کنیم ارزیابی ما از آن احتمالاً بیش از یک «آشغال کمدی دنباله ای» نیست. مخصوصاً اینکه توقع خوب بودن این فیلم با توجه به قسمت اول که اثری بسیار خوش ساخت بود برآورده نمی شود.
خماری2 به هیچ وجه صمیمت قسمت اول را ندارد و شما احساس می کنید برای سرکیسه کردن شما ساخته شده است. برخلاف قسمت اول که مخاطب را دست بالا فرض کرده بود و احترام زیادی برای بیننده اش قائل بود، در این دومی دقیقاً موضوع برعکس شده است. سازندگان خماری2 تصور کرده اند مخاطبان فیلم دچار بیماری آلزایمر هستند. چون این قسمت دقیقاً مانند قسمت اول است، فقط جای شهرها در آن عوض شده است! بنابراین فقط کسانی از تماشای آن لذت می برند که قسمت اول را ندیده یا فراموش کرده باشند!
برای کسانی که قسمت اول خماری را دیده اند، خماری 2 از نظر داستان هیچ چیز تازه ای ندارد. و از همه بدتر گفتگوهای بد و کلمات رکیکی است که بر زبان شخصیت های فیلم جاری است. جملاتی که من حتی در تنهایی خجالت می کشم آنها را به زبان بیاورم. و صحنه هایی که آنقدر وقیح اند که فکر می کنم در سالن سینما نیمی از تماشاگران با دیدن آنها از خجالت تا زیر صندلی فرو روند.
ولی همیشه حالت دومی هستند که به مثابه یک راه حل عمل می کند و راه میانبر را نشان می دهد. من به شما پیشنهاد می کنم از این راه دوم به تماشای فیلم بنشینید. (چون شکر خدا در ایران این فیلم اکران نمی شود) اگر دی وی دی اش را گرفتید در اتاق را سه قفله کنید، کرکره مغزتان را تا ته پایین بکشید، شعور و احترام فیلم را به مخاطب را شوخی فرض کنید و یک ظرف چیپس و پفک هم کنارتان بگذارید و با خیال راحت به تماشای فیلم بنشینید. آن وقت است که معجزه ی خماری را دریافت خواهید کرد! خماری 2 فیلمی است که اگر از راه دوم به تمایش بنشینید لذت زیادی خواهید برد و خیلی خواهید خندید. حتی ممکن است از شدت خنده ی زیاد گریه تان بگیرد و ریسه بروید! همه توهین هایی که فیلم به مخاطبانش می کند را به خود نگیرید و آن را به حساب شوخی بگذارید. اما من از زاویه اول به فیلم نگاه می کنم.
فیلم خماری2 را تاد فیلیپس (خماری، موعدمقرر) ساخته است. تاد فیلیپس متخصص ساختن فیلم های جاده ای درباره رفاقت هاست. یه علاوه اینکه استعداد زیادی در اضافه کردن وجه کمدی به داستانش دارد. فیلم های او سبک خاص مخصوص خودشان را دارند. حتی در بدترین حالت هم (خماری2) باز همان سبک قبلی را حفظ می کنند. نماهای جاده ای زیبا و استفاده از موسیقی های راک و پاپ و... در پسزمینه فیلم که احتمالاً کار خود اوست، شوخی های جنسیتیی و کلامی در حد اعلا و شخصیت هایی که چند تا تخته شان کم است، وجود دارند. البته همیشه یک آدم باهوش در گروه هست که باعث می شود تقابل آنها جالب شود. در این میان همیشه کارگردان خواسته درس هایی درباره رفاقت و ارزش های دوستی بدهد.
فیلم خماری2 در ستایش آزادی و زندگی کردن حالا در هر چارچوبی که می خواهد باشد است، و نشان می دهد انسان ها در هر قالبی که باشند (فرد بدکاره یا دندانپزشک و همجنس باز و هر جانوری که فکرش را بکنید) می تواند مفید واقع شود و به بقیه انسانها کمک کند. خماری2 این پیام ها را در دل یه فیلم جاده ای /کمدی قرار می دهد تا بتواند با زبان طنز بهتر این پیام را به گوش بینندگانش برساند.
فیلم از نمایی با دریا و سواحل بانکوک شروع و دوربین از این فضا وارد داستان شده و افرادی را نشان می دهد که مراسم عروسی را تدارک می بینند. در پسزمینه تصویر صدای شماره گیری تلفن را می شنویم که در اصل لارن (جامی چانگ) است که شماره مطب استو (ادهلمز) که همسر آینده اش است را می گیرد. پیغام گیر می گوید دکتر در دسترس نمی باشد اگر ضروری است پیغام بگذارید. در صحنه بعد لارن و میان جمع خانواده اش می رود. او دختر یک فرد ثروتمند تایلندی است و پدرش از ازدواج دخترش با استو زیاد خوشحال نیست. اوبرای اینکه نشان دهد استو فرد نامناسبی برای ازدواج با لارن است مدام پسرش را با استو مقایسه می کند. استو تصمیم می گیرد برای برگزاری مراسم عروسی اش دوستان قدیمی اش فیل (برادلی کوپر) و داگ (جاستین باربا) و آلن (زاگ گالیفیاناکیس-اسم اش شبیه به یک نوع گونه ی دایناسوری منقرض شده است!) را به همراه خود به بانکوک ببرد. آنها تصمیم می گیرند برای تفریح به ساحل بروند و پاتیل شوند! و وقتی به هوش می آیند می بینند در هتل کثیف و درجه 3 بانکوک بیهوش افتاده اند. موهای سر آلن کچل شده و یک خالکوبی واقعی (مدل خالکوبی صورت تایسون-بوکسور معروف) روی صورت استو نقش بسته است. یک میمون به گروه آنها اضافه شده است و از همه جالبتر اینکه برادر لارن که تدی نام دارد (ماسون لی) نیز گم شده است. آنها برای اینکه بفهمند در مدتی که آنها در خماری بوده اند چه اتفاقی افتاده است دوباره هم پیمان می شوند و کلی اتفاق احمقانه و خنده دار تا انتهای داستان برایشان رخ می دهد و در پایان دوباره همه چیز رو به راه می شود و مایک تایسون بوکسور افسانه ای هم یک دهن آواز به مناسبت جشن شان می خواند و دوباره مثل قسمت اول ولی این بار تدی برادر لارن یک دوربین برایشان می آورد که عکس هایی که در مدت خماری گرفته اند را نمایش می دهد و فیلم تمام می شود. وقتی این عکس ها نمایش داده می شوند متوجه می شوید این گروه هر حماقتی را که ممکن بوده انجام داده اند که دست عوامل فیلم کله خرها را از پشت بسته اند.
فیلم شوخی های بسیار زیادی با شهر بانکوک و آداب رسوم های مردم آنجا می کند. این شایدبرای ما و در کل افرادی که خارج از بانکوک زندگی می کنند خنده دار باشد ولی قطعاً تایلندی ها را حسابی عصبانی خواهد کرد. معمولاً فیلم ها وقتی به کشورهای دیگر می روند کارهایی در جذب توریست برای آن کشور ها انجام می دهند، ولی خماری2 دقیقاً روندی معکوس را در پیش می گیرد و کاری با این شهر می کند که اگر کسی هوای سفر به آن حوالی را کرد قید سفر به بانکوک را بزند.
فیلم دیالوگ های خیلی خنده دار و تند و تیزی دارد که همه اش را نمی توان اینجا گفت مثلاً در یک صحنه آلن به استو می گوید: «عمو راجر من یکبار یه خرس قطبی زال رو دیده بود!» استو پاسخ می دهد «خرس های قطبی که همه سفید هستند. از کجا تونسته تشخیص بده زال بوده؟» آلن می گوید «این یکی سیاه بوده!» استو می پرسد «اون فقط یه خرس عادی نبوده؟» آلن پاسخ می دهد «حالا هرچی که بوده، مهم اینه که یه خرس دیده بوده!»
یا در جای دیگری آلن می گوید «اول میمون و حالا هم کلاهم رو گرفتن! یه روز مزخرف تر از امروز می تونه باشه؟»
همانطور که معلوم است بیشتر طنز فیلم بر دوش آلن است. او موقعیت های طنز بسیار زیادی را ایجاد می کند و در فصل عروسی سنگ تمام می گذارد. چون از همه احمق تر است. بقیه هنرپیشه ها هم بسته به ضریب هوشی هایشان موقعیت طنز خلق می کند .هر چه قدر ضریب هوشی اشان پایین باشد موقعیت طنز بیشتری خلق می کنند. تفاوت قسمت اول و دوم خماری به چیزهایی است که بینندگان به آن می خندند. در قسمت اول بینندگان به طنز هوشمندانه و موقعیت های کمیک خوش ساخت می خندند، ولی در قسمت دوم لوده بازی و دیالوگ های ناجور فیلم موجب خنده می شوند. رویکرد خنده تماشاگر در قسمت دوم مثل این ماست که ممکن است وقتی یک فرد به طور ناگهان به زمین می خورد ممکن است ما در لحظه ی اول بخندیم، ولی چند دقیقه بعد به خاطر این خنده پشیمان و دچار عذاب وجدان می شویم! خماری 2 هم دقیقاً همینطور است. فیلم با اینکه خیلی خنده دارتر از قسمت اول است، ولی پس از تماشای آن مدتی احساس ارتکاب گناه به تماشاگران آن دست خواهد داد! و مهمترین دلیل این گناه و عذاب وجدان این است که فیلم هر چیزی که به عنوان شعور و ادب دارید را به سخره می گیرد و شما را در زیر حملات شوخی های رکیک قرار می دهد.
با فروش خارق العاده قسمت دوم باید منتظر بمانیم که قسمت سوم هم ساخته شود. جایی در فیلم هست که آلن می گوید: «این یه جور نعمته که ما دوباره دور هم جمع شدیم!» که استو می گوید: «خدا رحم کنه!» و در مورد قسمت سوم هم که قراره این دوستان دوباره قراره دورهم جمع شوند و دوباره مست کنند و به خماری بروند باید بگویم: خدا به ما هم رحم کنه!
در همین رابطه نقد و بررسی دیگر فیلم های اکران تابستان 2011 را بخوانید
پیشروی سریع، عقب نشینی سریع؛ نقد و بررسی فیلم «ترانسفورمرز: تاریکی ماه»
رابطه معکوس طنز و ضریب هوشی؛ نقد و بررسی فیلم «خماری2»
در جستجوی چشمه آب حیات، نقد و بررسی فیلم «دزدان دریایی کارائیب: سوار بر موج های غریبه»
یک کماندار با دو هدف متفاوت؛ نقد و بررسی فیلم «ثور» ساخته کنت برانا
ترکیب عشق سرعت و سرگرمی خالص؛ نقد و بررسی فیلم «سریع و خشمگین»
نه تیره، نه روشن، خارق العاده و خاکستری؛ نقد و بررسی فیلم «هری پاتر و یادگاران مرگ2»
ابر قهرمانی با مأموریت تخیلی؛ نگاهی به فیلم کاپیتان آمریکا ساخته جو جانستون
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|