پرده سینما

یک داستان خوب با داستانگوی خواب آلود! نقد و بررسی فیلم «جی. ادگار» ساخته کلینت ایستوود

موحد منتقم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لئوناردو دی کاپریو در جی ادگاردر فصل فیلم های اسکاری فیلمی روی پرده آمده است با تمام فاکتور های اسکار دوست:

1-خیل عظیم هنرپیشه های اسکار پسند: دی کاپریو، جودی دنچ، نائومی واتس و...

2-کارگردانی به اسم  کلینت ایستوود

3-فیلم زندگینامه ای از یکی از شخصیت های آمریکایی

5-درجه ی محبوب R برای اسکار

6.فیلمنامه نویس اسکاری و عوامل درست و حسابی.

 

خانم ها و آقایان! جی. ادگار یکی از فیلم هایی بود که برای دیدن اش لحظه شماری می کردم. داستان مردی که بسیاری معتقدند بیش ار هر شخص دیگری در تاریخ معاصر ایالات متحده نقش داشته است. مردی که مردم آمریکا پس از مرگ اش با همه وجود نفس راحتی کشیدند. یک جمهوری خواه تمام عیار که ردپای سیاه اش در بگیر و ببندهای مک کارتیسم در اواخر دهه ی 1940 و اوائل دهه ی 1950 هنوز پاک نشده است. مردی که بدون شک در ترور مارتین لوترکینگ، مالکوم ایکس و ترور جان اف کندی در 22 نوامبر 1962 نقشی اساسی داشت بدون آنکه مدرکی علیه اش وجود داشته باشد؛ مردی که هم دخل کندی را آورد، هم دخل ضارب او لی هاروی اسوالد و هم دخل ضاربِ ضاربّ او جک روبی.

مردی که در انتخابات سال 1968 نقش مهمی در ترور رابرت کندی برای جلوگیری از ورود به عرصه ریاست جمهوری داشت و در همان سال بدون حمایت او محال بود ریچارد نیکسون به عنوان رئیس جمهور برگزیده شود؛ مردی که از همه ی نمایندگان مجلس آمریکا، سناتورها، وزرا و حتی رؤسای جمهور «آتو» داشت بنابراین همه به نوعی آدم او بودند و همین راز ماندگاری او شد. جی اگار هوور مسئول تمام اختناق ها و سرکوب تمام جنبش های آزادیخواهانه در ایالات متحده و کنترل کننده ی مکالمات تلفنی و مرسوله های پستی و رفت و آمدهای مشکوک.

جی ادگار هوور به مدت 48 سال (نیم قرن!) رییس پلیس فدرال امریکا بود. اداره ای که در ابتدا اداره آگاهی نام داشت ولی او نام آن را به «اف.بی.آی» تغییر داد. جی ادگار شخصی قوی و بسیار صریح بود و توانست در ایالات متحده نظم و امنیت ملی فراوانی برقرار کند. او همچنین در حوزه ی جاسوسی و اطلاعات فعال بود و در طول جنگ سرد  فعالیت زیادی انجام داده است. به دلیل این خوش خدمتی ها، عزت و احترام زیادی در بین دولت مردان داشت. ولی مانند هر فردی که به قدرت و شهرت می رسد، رفته رفته ورود به زندگی خصوصی او برای مردم جذاب شد. اینجاست که زندگی او قابل بحث می شود و اسرار زندگی مخفی او فاش می گردد. کلینت ایسوود به همراه لئوناردو دی کاپریو روی این پروژه کار کرده اند و فیلمی ارائه کرده اند که هر چند در ذات خودش خوب است ولی نکات مبهم فراوانی در ذهن بیننده درباره این شخصیت یای باقی خواهد گذاشت.

هالیوود بلافاصله پس از مرگ او جرأت این را پیدا کرد که درباره زندگی پیچیده ی او فیلم مفصلی بسازد. این فیلم پرونده های خصوصی جی ادگار هوور (1978) نام داشت و لاری کوئن کارگردانی اش کرد. با این حال موقع تماشای جی. ادگار قبل از هر چیزی یاد فیلم هوانورد مارتین اسکورسیزی افتادم. در آن فیلم هم دی کاپریو نقش یک فرد قدرتمند به اسم هوارد هیوز را ایفا می کرد. در این فیلم هم با فردی با اراده ی قوی رو برو هستیم که دنیای اطراف اش را مطابق میل خودش تغییر می دهد و حتی به گفته ی بعضی از مخالفانش قدرت «اف.بی.آی» را بیش از اندازه گسترش داده است. موقع تماشای جی.ادگار احساس کردم با فیلمی ریاکارانه مواجه هستم. فیلمی که با مخاطبان اش رو راست نیست و چیزهایی را پنهان می کند. جی. ادگار از این ناحیه اساسی ضربه خورده است و در عین حال خیلی هم کند پیش می رود و مدام «فلاش بک» می خورد به قدیم و برمی گردد به جدید. اگر از طرفداران دی کاپریو یا ایستوود نیستید به هیچ وجه این فیلم را تماشا نکنید. البته یک نکته ی خوب فیلم جی. ادگار این است که این فلاش بک ها بیننده را دچار سردرگمی نمی کند و بیننده از ماجرا به بیرون پرتاب نمی شود، که اگر اینگونه می شد حتی تحمل نیم ساعت از فیلم هم غیر قابل تحمل می گردید.

لئوناردو دی کاپریو در فیلم جی ادگارفیلمنامه ی فیلم بیش از انداز بسط داده شده است  و مخاطب را دچار سردر گمی می کند. چراکه بیش از اندازه به جزئیات اهمیت داده است و همین امر باعث شده است فیلم برای مخاطب خیلی کند به نظر برسد. با این که فیلم داستان خوبی دارد ولی داستان گوی خواب آلودی دارد. فیلم درباره ی تروریست های کمونیست در دهه ی 1920 اطلاعات خوبی به بیننده می دهد. وقتی فیلم می خواهد شخصیت هوور را به عنوان فردی ستودنی به ما معرفی کند روی بعضی از جنبه های وحشتناک زندگی هوور پوشش می گذارد و به راحتی از روی آن رد می شود. فیلم شاید برای افرادی که از زندگی شخصیت جی ادگار چیزی نمی دانند جالب باشد، ولی برای کسی که زندگی هوور را می شناسد کاملاً روشن است که فیلم بعضی از جاهای فیلم دارد زیر آبی می رود. جی. ادگار در رابطه با موضوع جی ادگار هوور و مارتین لوتر کینگ کاملاً محافظنه کارانه عمل می کند و یکی از واقعیت های زندگی اورا نادیده می گیرد. همچنین رابطه ی او با کلاید تولسون (با بازی فوق العاده آرمی همر) که در دوران کاری علاقه زیاد و روابط صمیمانه زیادی با هم داشتند به طور کامل بررسی نمی شود. این گنگ بودن همچنین به منشی جی ادگار به اسم  هلن گاندی (نائومی واتس) هم می رسد که زن زندگی جی ادگار می شود. ما نمی فهمیم او چگونه جی ادگار را تحمل می کرد؟ آیا او جی ادگار را شگفت زده می کرد؟ از او متنفر بود؟ چطور او بعضی از کارهایی را که جی ادگار می کرد تحمل می کرد؟ اما درباره اتفاقات خوب زندگی و کارهای مفیدی که او انجام داده است فیلم کاملاً قوی عمل می کند. مثلاً دفاع و پشتیبانی او از آنالیز های عملی صحنه های جنایت  و استفاده از انگشت نگاری و... اگرچه در فیلم به تعداد انگشت شماری از کارهای منفی و بیش از حد سختگیرانه ی جی ادگار،  مثل مدرک جمع کردن علیه جان اف کندی و مارتین لوتر کینگ به عنوان افراد مجرم هم اشاره می شود. فیلم کاملاً در این بخش از داستان که هوور قدرت «اف. بی. آی» را بیش از اندازه گسترش داد خوب عمل می کند و بازی دی کاپریو خیلی خوب در این رابطه مؤثر است. ولی این گسترش دادن بعد از مدتی باعث به وجود آمدن یک مافیا شده است و همین که هوور چندین و چند سال رئیس «اف. بی. آی» ماند نشان می دهد که چه مافیای عظیم سیاسی در پشت پرده راه انداخته است.

فیلمنامه توسط داستین لاس بلک که قبلاً فیلمنامه ی فیلم میلک درباره ی یک فرد سیاسی همجنسباز (با بازی مافوق بازیگری شون پن که برنده ی اسکار شد) را نوشته بود به رشته تحریر درآمده است. به همین دلیل بسیاری فکر کرده بودند این فیلم احتمالاً به جنبه و شایعاتی درباره ی همجنسگرا بودن جی ادگار و کلاید تولسون  پرداخته است و فیلمی جنجالی شده است، که البته یکی از نقاط قوت فیلم دیالوگ های رد و بدل شده بین این دو نفر است. واقعاً سکانس های این دونفر فوق العاده است ولی داستان بیننده را همچون ناظر غریبه فرض می کند و خودش همچون بیننده ای از دور زندگی جی ادگار را بررسی می کند و همان چیز هایی را نشان می دهد که بارها در روزنامه ها و ... چاپ شده است. فیلم نشان می دهد هوور فردی مبتلا به پارانویا و زندگی او سرشار از فساد بوده است. البته فسادی که در خدمت حکومت بوده است.

لئوناردو دی کاپریو در جی ادگار

ولی هرچه باشد فیلم یک لئوناردو دی کاپریوی درجه ی یک دارد. این نقش بهترین بازی لئوناردو دی کاپریو در طول دوران بازیگری اش تا این لحظه است و به طور حتم دی کاپریو را نامزد جایزه اسکار خواهد کرد. بازی یکدست و بدون از دست دادن تمرکز (برخلاف بعضی از فیلم های قبلی این بازیگر) که وارد کوچکترین ظرایف و حرکات جی ادگار می شود. گریم  و طراحی صحنه و لباس فیلم فوق العاده  قوی است. توجه بیش از اندازه و ظریف روی طراحی دکور و گریم بازیگران واقعاً حیرت انگیز است. مخصوصاً گریم دی کاپریو و نائومی واتس فوق العاده است. لئوناردو دی‌کاپریو در هر نوبت چیزی حدود شش و آرمی همر حدود هفت ساعت باید کار چهره‌پرداز را روی صورتشان تحمل می‌کردند.آرمی هامر در فیلم فوق العاده است. با چهره و گریم جذابی که دارد کار خودش را در فیلم، فارغ از هر اتفاق خسته کننده ای که در اطرافش می افتد خیلی خوب انجام می دهد. صدای هامر در این فیلم خیلی به کمک اش آمده است. فکر می کنم جودی دنچ هم یک نامزدی اسکار دیگر را به کارنامه ی هنری اسکار اخیزش اضافه کند.

فیلمبرداری فیلم جداً حیرت انگیز است. تام استرن کادر های تاریخی بسیار اصیل و دست اولی گرفته است. استرن فیلم های قبلی ایستوود مانند رودخانه ی مرموز و محبوب میلیون دلاری و... را نیز فیلمبرداری کرده بود. در مجموع فیلم جی. ادگار از لحاظ فنی خیلی قوی است.

ولی ایستوود بعد از فیلم خوب آخرت این بار قوی عمل نکرده است و نتوانسته از عهد ه ی ساخت زندگینامه ی هوور برآید. فیلم اش یک دست نیست و نا امید کننده است. شاید هرکس دیگری غیر از او این فیلم را ساخته بود اینقدر سخت نمی گرفتم ولی وقتی کسی مثل ایستوود پشت دوربین است توقع بیننده از اثر بالا می رود. واقعاً ساخت فیلمی چنین محافظه کارانه درباره یک شخصیت جنجالی کار صحیحی نبوده است.

جایی در فیلم هست که جی ادگار می گوید «ما نباید تاریخ خودمان را فراموش کنیم» واقعا حرف جالبی زده است. مخصوصاً در مورد فیلم جی. ادگار . چون ممکن کسانی باشند، مانند عوامل این فیلم! که تاریخ را کامل و دقیق برای ما بیان نکنند!

 

 

همچنین درباره دیگر رقبای این فیلم در اسکار بخوانید 

پیروزی بزرگ در رثای وظیفه شناسی؛ نقد و بررسی فیلم مانی بال ساخته بنت میلر

استعاره ای برای قهرمانی تنها؛ نقد و بررسی فیلم رانندگی ساخته نیکولاس ویندینگ

نه تیره، نه روشن، خارق العاده و خاکستری؛ نقد و بررسی فیلم هری پاتر و یادگاران مرگ2

برگ هایی از درخت زندگی؛ نقد و بررسی فیلم درخت زندگی ساخته ترنس مالیک

یک داستان خوب با داستانگوی خواب آلود! نقد و برسی فیلم جی. ادگار ساخته کلینت ایستوود

داستانی باورنکردنی درباره شادی و غم؛ نگاهی به فیلم نسل ها (فرزندان /اولاد) ساخته الکساندر پین

 


 تاريخ ارسال: 1390/8/22
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>خودمم رضا:

به قول اون ذلت نقاشی:من عاشق فیلم های زندگینامه ای سیاسی هستم

0+0-

پنجشنبه 3 آذر 1390



>>>محمد:

فقط دارن ارنوفسکی دارن ارنوفسکی دارن ارنوفسکی دارن ارنوفسکی

0+0-

چهارشنبه 25 آبان 1390



>>>shahrooz:

پیرمردها و همسن و سال های ایستوود در ایران میرن توی پارک درباره ی یارانه ها و... که نیم کیلو سبزی هم بابتشون نمیدن حرف میزنن اونوقت پیرمردهای اون ور مثل کلینت ایستوود تو سن 81 سالگی ببین چیکار میکنند.کاش میشد تو ایران هم مثل ایستوود بود.انقدر در ایران مشکلات هست زوال افراد از 40 سالگی به اون ور در میره.

0+0-

سه‌شنبه 24 آبان 1390



>>>احسان:

به نظر من که دی کاپریو فوق العادس من بازیش توی شاتر ایلند و اگه میتونی منو بگیر یا داره دسته نیویورکی رو هیچ وقت فراموش نمیکنم. ضمنا به اون دوستم هم که میگفت بعد از سقوط جانی دپ الان نوبت دی کاپریوس بگم که این بازیگر خودشون یه پا فیلم کاملن اگه فیلم رو هیچکس هم مثل شما نگاه نکنه ولی بازیشون رو فوق العاده انجام میدن! ضمنا ایست وود کارگردان استثنایی به نظر من حیف به این زودی بازنشست بشه

0+0-

سه‌شنبه 24 آبان 1390



>>>dd:

man in film ro faghat be eshghe dicaprio negah mikonam.vagarna az avalesh ham midonestam chize khasi nadareh

0+0-

سه‌شنبه 24 آبان 1390



>>>سامان:

فیلم خوبی باید باشه

0+0-

دوشنبه 23 آبان 1390



>>>علیرضا:

جناب منتقم شما درباره ی فیلم درخت زندگی نوشته بودید که شاهکار سینما است.من رفتم دی وی دی فیلم رو خریدم.از اواسط فیلم تا آخرش داشتم خمیازه میکشیدم.دیگه ببین این چه فیلمیه که شما گفتید خواب آور است!!!

0+0-

دوشنبه 23 آبان 1390



>>>lol:

بعد از "خاطرات شگفت انگیز"با بازی جانی دپ که با کله زمین خورد از هر نظر فکر کنم نوبت به دی کاپریو رسیده است

0+0-

دوشنبه 23 آبان 1390



>>>دانیال:

این فیلم بار دیگر نشان داد که نمیشه به پیش بینی ها اعتماد کرد.ممنون که باعث شدید که 2 ساعت از وقتم تلف نشه.

0+0-

دوشنبه 23 آبان 1390



>>>پژمان.ع:

با نظر فرزاد کاملاً موافقم. بنظر میرسه فیلم تاحدزیادی از شاترایلند تایرگرفته

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>فرزاد ک:

عکس اول شبیه به فیلم مارتین اسکورسیزی به اسم شاتر ایلند شده است.به نظرم دی کاپریو داره مدام خودش رو تکرار میکنه.تمام نقش های اخیرش هیچ فرقی با یکدیگر نداشته اند

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>سیدحمید:

اصلا فیلم "آخرت "اثر خوبی نبود که شما گفته اید فیلم خوب!این فیلم که دیگه فکر کنم ضعیف اندر ضعیف باید شده باشد.کلینت ایستوود دیگه باید خودشو بازنشسته بکنه

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>مونا:

حییییییییییییییییییییییییف!

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>کیوان:

منم اتفاقا مثل شما بدجوری منتظر دیدن این فیلم بودم .ولی رتبه ی ضعیفی که از سایت های نقد فیلم گرفته منو ناامید کرد.خیلی میتونست فیلم خوبی باشد

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>رضا سعیدی:

دی کاپریو معرکه است.عاشقشم.حیف شد که فیلم بدی شده است.هرچند باید فیلم رو ببینم تا کامل نظرم رو بگم

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390



>>>ساسان:

کلینت ایستوود جوری فلیم ساخته انگار میخواسته مجوز بگیره از وزارت فرهنگ و ارشاد امریکا!!:))از کار های ایرانیها کرده

0+0-

يكشنبه 22 آبان 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.