پرده سینما

بیرون کشیدن حقیقت از شرایطی غیرقابل انتظار؛ نگاهی به فیلم «فرزندان» ساخته الکساندر پین

محمد حمیدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نگاهی به فیلم فرزندان /نسل ها ساخته الكساندر پین

 

منتقد: دن جولین

مترجم: محمد حمیدی

 

پوستر فیلم فرزندان/نسل هاهنگامی كه مت (جرج كلونی) در هاوایی به فروش آخرین قطعه زمین خانواده خود نظارت می كند، همسرش در سانحه جت اسكی به حالت اغما فرو می رود. در این هنگام پدر، با توجه به فاصله ارتباطی؛ با دختران دردسرسازش (وودلی و میلر) باید پدری كند، اما در عین حال با افشاگری ویرانگری در مورد خیانت همسرش نیز دست و پنجه نرم می كند.

مضحک است كه داستان های الكساندر پین (تمامی كمدی) هیچ یک طنز نیستند.

درباره اشمیت (About Schmidt): مرد مسن داغداری، سراسر آمریكا را زیر پا می گذارد تا از ازدواج دخترش جلوگیری كند.

انتخاب (Election): معلمی شكست خورده تلاش می كند بر اهداف بلند پروازانه سیاسی شاگردان اش، خط بطلان بكشد.

راه های جانبی (Sideways): دو مرد تصمیم می گیرند آخر هفته ای مردانه را بگذرانند؛ این خوشگذرانی با گفتگوی صمیمی ادامه می یابد در حالی كه ساقدوش داماد، عاشق می شود.

با این همه، در دستان الكساندر پین داستان ها سرشار از شوخ طبعی اند. طنزهای شگفت آور، گاه تكان دهنده و روده بر. این نه صرفاً به این دلیل است كه الكساندر پین استعداد یافتن طنز در جایی را دارد كه اصلاً انتظارش نمی رود، بلکه بیشتر به این دلیل است كه او استعداد بیرون كشیدن حقیقتی از دید ما مضحک را، از شرایطی غیرقابل انتظار دارد.

بدین ترتیب فیلم فرزندان ثابت می كند كه مدخل آثار معتبر الكساندر پین محسوب می شود. فیلمی كه سزاوار قرار گرفتن در كنار كار سطح بالای او، راههای جانبی را دارد. خلاصه داستانی که در بالا به آن اشاره کردم چیزی نیست كه بیننده را لحظه ای به قهقهه زدن وا دارد. بحران اواخر دوران میانسالی، فرزندان نااهل، اختلاف در فروش ملک، و در اغما بودن همسر بیشتر این گونه به نظر می رسد كه برای درآوردن اشک زنان خانه دار در زمان صرف نوشیدنی پس از ناهارشان طراحی شده باشد. در واقع، جدای از حضور شخصیت هالوی كلاسیک الكساندر پین («سید» نوجوان احمق فیلم با بازی نیک كراوز) و تعداد كمی صحنه زیبای كمدی عینی (دویدن خنده دار جورج كلونی)، در فرزندان نسبت به فیلم های پیشین الكساندر پین صحنه های خنده دار كمتری به چشم می خورد. البته، این كار ضعف محسوب نمی شود. با این وجود، احتمالاً این فیلم پیچیده ترین كار اوست؛ كاری كه ارزش چند بار دیدن را دارد. شاید آغاز غیرمتعارف آن است كه فیلم را به شكل كیک چند لایه ای از دورنمای ناآشنا در می آورد.

رمان، داستانی اول شخص به روایت مت كینگ پنجاه ساله، نوشته كاوایی هارت همینگز زنی حدودا سی ساله است. فیلم كه مانند كتاب در هاوایی اتفاق می افتد، ساخته كسی است كه پیش از آن هرگز از سرزمین آمریكا پا فراتر نگذاشته بوده است. نقش شخصیت اصلی فیلم، مردی خانواده دوست و باوفا، ولی به احتمال قوی همسری كسل كننده را نیز جورج كلونی بازی می كند.

كلونی پیش از این برای نقش جیسون رایتمن در فیلم در اوج آسمان (Up The Air) نامزد جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد شده بود. مت كینگ نقشی است كه می توانست به سادگی با ویلیام اچ میسی (بازیگر) یا برایان كرانستن (بازیگر و کارگردان صدا) نیز ایفا شود. مت علاوه بر داشتن نقش اصلی راوی هم هست. با این حال کلونی به خوبی از پس این دو وظیفه مهم برمی آید. او نقش مردی را ایفا می کند كه به لمیدن در سواحل لیک كومو عادت كرده است، هنگامی كه در آغاز فیلم فقط صدایش را می شنویم كه می گوید «بهشت می تواند به خودش گند بزند» به راحتی ما را متقاعد می كند كه دقیقاً چنین منظوری دارد. ما نمی بینیم كه دوباره زرق و برق به اینجا كشیده شده است (ما بازیگر مرد را می بینیم، در هم مچاله شده همین او بس. بازیگران مكمل به خوبی كلونی را همراه می كنند) از بازیگران نقش هایی فرعی چون بو بریجز در نقش پسر عموی بی خیال مت و میتو لیلارد در نقش رقیب اش گرفته تا بازیگران زن در نقش دختران اش. شایلن وودلی و آمارا میلر تازه وارد به ترتیب در نقش فرزندان 17 ساله و 10 ساله مت، فوق العاده بازی می كنند، هر یک به نوبه خود از اعماق وجودی نوجوانی نافرمان و بچه ای استثنایی پرده بر می دارند.

وودلی به طرزی شگفت آور به قاپیدن فیلم از دستان كلونی نزدیک می شود، و صرفاً نه به این دلیل كه شخصیت اوست كه در نهایت روند داستان را پیش می برد. «تو به من نارو زدی؟» او این جمله را زیر لبی وقتی می گوید كه مت بی دلیل برای برقراری انضباط تلاش می كند. واكنش او دقیق و موشكافانه است: حالتی ما بین ناباوری، خشم و سرگرمی. لحظه ای حساس است. چنین لحظه هایی در این فیلم بسیار دیده می شود، فیلمی كه به دلیل دورنما و فیلمنامه درخشان اش (نوشته مشترك الكساندر پین، نت فاكسون و جیم راش) موفق است.

نه تنها درونمایه فیلم به شدت صریح و سرشار از زندگی است «در هاوایی برخی از قدرتمندان در ظاهر مانند گداها و ولگردها هستند» بلکه همچنین ماهرانه از نمایش موضوعات ساده و كم اهمیت رد می شود، ولی برای مثال پیش از از صحنه «سخنرانی مهم» مت، ما از قبل می دانیم كه قصد دارد چه بگوید، پس دیگر چه اهمیتی دارد؟ فیلمسازان اندكی مانند الكساندر پین چنین هوش برّنده و سرگرم كننده ای دارند، و او فیلم های كمی می سازد. فیلم فرزندان نیز مانند فیلم قبلی اش راههای جانبی در یادها خواهد ماند.

دنباله بی نظیر راههای جانبی محصول 2004 _ ارزش این چند سال انتظار را داشت.

 

منبع : Empire


 تاريخ ارسال: 1391/1/18
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>كربلايي:

من كاري به اين آقاكلوني و بقيه ندارم ، بعد از ديدن اين فيلم براي من اين سوال پيش اومد كه جايگاه خانواده در آمريكاي امروز كجاست ؟ من كه فقط تو فيلم بي ناموسي ديدم !

0+0-

پنجشنبه 7 ارديبهش



>>>محمد خان محمدی:

به نظر من از جورج کلونی در اینده به عنوان همفری بوگارت نسلی که گذشت یاد میکنند بازی خارق العاده او در فیلمهای بالا در اسمان و خط باریک قرمز از یادنرفتنی است به نظر من او اکنون همراه با مریل استریپ و رابرت دنیرو از بهترین بازیگران هالیوود به شمار میرورند دیدن این فیلم زیبا را به همه عاشقان سینما توصیه میکنم.

0+0-

دوشنبه 21 فروردين 1391




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.