علیرضا انتظاری
نقد فیلم یک روش خطرناک ساخته دیوید کراننبرگ
A DANGEROUS METHOD
یک روش خطرناک درامی تاریخی است که درونمایه ای از فلسفه و اخلاق نیز در آن به چشم می خورد. این فیلم از لحاظ ساختار و درونمایه با سایر آثار کراننبرگ تفاوت های زیادی دارد و بر خلاف اغلب آثار این فیلمساز که در ژانر وحشت ساخته شده در این فیلم خبری از وحشت نیست! کراننبرگ این بار مستقیماً به علاقه شخصی اش یعنی مبحث روانشناسی پرداخته است.
این فیلم قسمتی از زندگی زیگموند فروید نظریه پرداز و روانشناس مشهور جهان و کارل گوستاو یونگ یکی از بنیان گذاران علم روانکاوی را مورد بررسی قرار داده است. بحث اصلی یک روش خطرناک در مورد رفتارهای انسانی است که تحت تأثیر انگیزه های ضمیر ناخودآگاه انسان است که در نوع جنسی ریشه در اختلالات روانی دارد. فروید بر این باور بوده که این اختلالات روانی می تواند به خاطرات خودآگاهانه بدل شود و از این طریق بیمار توسط پزشک روان درمانگر درمان گردد. دیوید کراننبرگ در یک روش خطرناک به بررسی سال های ابتدایی پدید آمدن علم روانشناسی در جهان می پردازد و مسلماً این فیلم برای علاقمندان به علم روانشناسی بسیار جذاب است.
داستان فیلم یک روش خطرناک در مورد زنی به نام سابینا اشپیلیرین (کایرا ناتیلی) است که به دلیل بیماری حاد روانی به یک آسایشگاه روانی که مدیریت آن را دکتر یونگ بر عهده دارد منتقل می شود و در آن جا تحت درمان قرار می گیرد. دکتر یونگ راه های متفاوتی را برای درمان سابینا به کار می گیرد و تا حدودی در زمینه آرام کردن وی موفق می شود، دکتر یونگ برای درمان سابینا از عقاید و نظریات فروید بهره می برد و در این راه موفق می شود تا ذهن هوشمند سابینا را مجددا به او باز گراند. دکتر یونگ که تا این زمان تنها از راه مکاتبه با فروید در ارتباط بوده است در این زمان موفق می شود که برای دیدار با پروفسور فروید راهی وین شود، یونگ از این که فروید را از نزدیک دیده بسیار ابراز خوشحالی می کند و این دو ظرف مدتی بسیار کوتاه دوستان بسیار خوبی با یکدیگر می شوند و فروید حتی یونگ را به عنوان جانشین خودش معرفی می کند.
در این مدت حال سابینا روز به روز بهتر می شود. سابینا تمایل دارد که با دکتر یونگ در ارتباط بیشتری باشد. و به به دکتر یونگ ابراز علاقه می نماید. دکتر یونگ در ابتدا به دلیل تفکرات خاص خودش روی خوشی به او نشان نمی دهد، اما پس از مدتی به او علاقمند می شود. او سعی دارد این راز را از همسرش «اما» و دکتر فروید مخفی نگه دارد اما پس از مدتی که فروید درمان سابینا را بر عهده می گیرد از این راز دکتر یونگ مطلع شده و در بحث های ایدئولوژیک بین خود و دکتر یونگ از این رابطه به عنوان حربه ای در مقابل وی بهره می برد. دکتر یونگ در این زمینه شکست خورده و خود به بیماری افسردگی دچار می شود تا این که مدت ها بعد سابینا اشپیلرین که اینک یک پزشک متخصص روان درمانگر شده و باردار شده است برای درمان دکتر یونگ به منزل او می رود...
فیلمنامه یک روش خطرناک گفتگومحور است و فیلمنامه نویس با ظرافت هرچه تمام تر در لوای بیان داستان اصلی فیلم نظریات علمی فروید و یونگ را به زندگی شخصیت های فیلم پیوند می دهد به نحوی که مخاطب از دیدن آن خسته و دلزده نشده و خود را در حال تماشای مستندی درباره علم روانشناسی نمی بیند. همچنین شخصیت پردازی فیلمنامه یک روش خطرناک موفق است و فیلمنامه نویس با مهارتی شگفت انگیز شخصیت فروید را بسیار تحلیل گرا و درون گرا معرفی کرده که تمامی اعمال و حرکات و سکنات این شخصیت با شخصیت اصلی فروید همخوانی دارد. در مورد دکتر یونگ نیز شخصیت پردازی به نحوی دقیق انجام پذیرفته است و این شخصیت بسیار غیر قابل پیش بینی به تصویر کشیده شده است.
اما از سوی دیگر فیلمنامه یک روش خطرناک از ایرادات و ابهامات مختلفی رنج می برد و روابط علت و معلولی در این فیلمنامه جای درنگ و تأمل دارد. به عنوان نمونه در مورد شخصیت سابینا که از ابتدای فیلم یک دیوانه زنجیری مطلق به تصویر کشیده شده چگونه به جایگاهی می رسد که دستیار اول دکتر یونگ می شود؟ زنی که بیماری شدید روحی دارد چگونه و چطور ادای روانشناس حرفه ای از خود در می آورد؟ یا این که در نیمه نهایی فیلمنامه چطور، چرا و چگونه سابینا بعد از یک سفر کوتاه مدت به سوئیس کاملا حال عادی خود را به دست می آورد و به یکی از معروف ترین روانپزشکان بدل می شود؟
این موارد از جمله ابهاماتی است که تا پایان فیلم مخاطب را با خود درگیر می کند و در نهایت نیز هیچ پاسخی برای وی ندارد.
کراننبرگ فیلمسازی است که علاقه مفرطی به علم روانشناسی دارد و در اغلب فیلم هایش به مسائل مختلف روانشناسی اشاره دارد. اما یک روش خطرناک که به زندگی خصوصی دو تن از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم می پردازد ادای دینی است که کراننبرگ انجام داده است.
کراننبرگ فیلمسازی است که اغلب آثارش ساختاری پیچیده دارد و در این فیلم نیز سعی کرده تا دکوپاژ، میزانسن و قاب بندی هایش را در خدمت نفوذ به لایه های زیرین روان مخاطب بگیرد. کراننبرگ یک روش خطرناک را با ساختاری ساده و کلاسیک ساخته و این ساختار ساده باعث شده تا فضای فیلم برای مخاطب واقعی و قابل قبول به نظر برسد. ساختار ساده و کلاسیک یک روش خطرناک مبتنی بر ساختار نمایشی است چرا که منبع اقتباس فیلم نمایشنامه ای است که جان کر آن را به نگارش درآورده است.
بازی بازیگران فیلم یک روش خطرناک درجه یک است. کایرا نایتلی در این فیلم بازی ماندگار و درخشانی را از خود به یادگار گذاشته است به نوعی که می توان به جرأت گفت این بهترین بازی یک بازیگر در نقش یک بیمار روان پریش در کل تاریخ سینمای جهان است. حرکات مداوم و روان پریشانه نایتلی به ویژه در نیمه ابتدایی فیلم بسیار درخشان است. نایتلی به گونه ای در این فیلم بازی کرده است که تمامی اعضای صورت و فیزیک اش را برای ایفای این نقش به کار گرفته است. در یک کلام نایتلی تمامی هوش و استعداد خود را برای بازی در این فیلم به کار گرفته است.
یک روش خطرناک نه تنها برای علاقمندان به دنیای روانشناسی که برای سایر مخاطبان فیلمی جذاب است.
رضا منتظری
فروردین ماه سال 1391
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|