موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم ۱۲ سال بردگی ساخته استیو مک کویین
Years a Slave 12
۱۲ سال بردگی ساخته جدید استیو مک کوئین از جمله فیلم هایی است که نام آن را در فصل جوایز سینمایی به ویژه اسکار زیاد خواهید شنید. فیلم بر اساس زندگینامه سالومون نورثاپ ساخته شده است. سیاهپوستی آزاد که در قرن نوزدهم میلادی در جنوب آمریکا فریب داده شده، دوازده سال از عمرش را در بردگی گذراند، و پس از آزادی با انتشار کتابی به نام ۱۲ سال بردگی و فعالیت های دیگر، تلاش کرد به براندازی این رسم کمکی بکند. فیلم اقتباسی قانع کننده و قوی از خود- زندگینامه نورثاپ از ۱۲ سالی است که او بین سال های 1841 تا 1853 به عنوان برده در مزارع لوئیزیانا گذراند.
پس از لینکن (استیون اسپیلبرگ) و جانگوی رها از بند (کوتنتین تارانتینو) که در سال ۲۰۱۲ به نمایش در آمدند و به موضوع برده داری در آمریکا می پرداختند و جوایز سینمایی زیادی را ربودند، امسال هم فیلم دیگری با همین موضوع به نمایش درآمده است به نام دوازده سال بردگی.
استیو مک کوئین پیش از این فیلم دو فیلم عالی به اسم های گرسنگی (2008) و شرم که به نظرم جزو بهترین فیلم های دهه اخیر سینما هستند ساخته است. ۱۲سال بردگی یک شاهکار دیگر از این کارگردان سیاه پوست است که چشم ها را به خود خیره خواهد کرد.
درام به شدت تلخ و واقعی ۱۲سال بردگی از آن فیلم هایی است که بیننده را به شدت به فکر فرو خواهد برد. فیلم سفری دردناک به تاریک ترین دوران تاریخ امریکا است و این فیلم یکی از سر راست ترین و بی پرده ترین فیلم هایی است که درباره تاریخ برده داری ایالات متحده ساخته شده است.
سال 1841، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط عده ای اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و بهعنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک بردهدار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود. نورثاپ ۱۲ سال از زندگی خود را بهعنوان یک برده جنوبی می گذراند.
مک کوئین بسیار ریزبینانه و هوشمندانه وارد زندگی برده داران ایالات جنوبی می شود. مثلاً برده دارانی که عقاید مذهبی ندارند. اگر شما برده می شدید از بدشانسی شما بود و هیچ برده داری نیاز نبود که وانمود کند برده اش از حقوق انسانی کمتری نسبت به سایر برده ها برخوردار است. اما در جامعه مخوف امریکای جنوبی در قرن 19 همه چیز فرق می کرد. آنجا نجیب زادگانی تازه به دوران رسیده زندگی می کردند که برای اینکه به قدرتی برسند ادعا می کردند افرادی مذهبی و به اصطلاح مسیحی هستند. نتیجه این تظاهر این بود که آنان دچار نوعی انحراف شدند و روحیه ای سادیستی در آنها شکل گرفت و انحطاط اخلاقی شدیدی در آنها رخ داد.
مایکل فاسبیندر در نقش یک برده دار سادیست (اپس) یکی از بهترین نقش منفی های سالیان اخیر را خلق کرده است .شخصیتی خشک و مذهبی که به شدت غیر قابل پیش بینی است و همین غیر قابل پیش بینی بودن اش باعث ایجاد وحشت در تماشاگر می شود. «اپس» دقیقاً نمونه از برده داران خشنی است که قرن نوزهم زندگی می کردند. فردی بسیار خشن و دور از فرهنگ که احتمالاً به خاطر انجام اشتباه مناسک مذهبی در کودکی، اکنون به دیوی تبدیل شده که برده هایش را به زور به انجام مناسک مذهبی وادار می کند. «اپس» شخصیتی است که اکنون پس از گذشتن دو قرن در امریکا خودش را در نقاب فرهنگ و تمدن مخفی کرده است و سیاستمداران بسیار زیادی را می توان در امریکا دید که به شیوه ی همین کارهایی که «اپس» در دو قرن پیش می کرد، امروز نه برای سیاه پوست ها بلکه برای استعمار سایر جوامع بشری انجام می دهند. «اپس» سرمایه داری است که در یک دست اش شلاق و در دست دیگرش انجیل است.
چیوتل اجیوفور هم در نقش سالومون بازی خیره کننده ای ارائه داده است. نماهای بسته ی او تمام حسن ترس و آوارگی را منتقل می کند و نکته موفقیت آمیز این بازیگر این است که تنها با نگاه اش تمامی حرف هایی را که باید بزند را می زند.
موسیقی هانس زیمر هم بیشتر از اینکه احساسی و حماسی به نظر بیاید دقیقاً در حال و هوای فیلم پر تنش و غمگین است و در اصل بیان کننده احساس درونی سولومون است.
۱۲سال بردگی همه چیز را می گوید. با اینکه بسیار کم گو است و بسیار عصبی کننده ولی همانطور که از عنوان فیلم برمی آید بالاخره این رنج به پایان خواهد رسید. بیننده به هیچ وجه حتی برای یک دقیقه خودش را برای یک پایان خوش در فیلم آماده نمی کند و فیلم نیز بسیار هوشمندانه به این کار دست نمی زند. چون هیچگاه درد و رنج به پایان نمی رسد. هیچگاه تجاوز پایان نمی گیرد و زندگی های بی نام و نشانی که نسلی برده را یکی پس از دیگری به دنیا می آورد همچنان ادامه دارند.
فیلم قسمتی از تاریخ سیاه امریکا را نشان می دهد که کمتر به نمایش درآمده است ولی بعد از تماشای این فیلم زیاد به یاد شما خواهد آمد.
اگر لینکلن فیلمی یکسره درباره تاریخ مدنی امریکا در مقابله با برده داری بود، و جانگو رها شده یک فیلم خشن و سرشار از زد و خورد که احساس یک سرگرمی خوب را در یکی از بدترین دوران هایی که تاریخ امریکا تجربه کرده است منتقل می کرد، ۱۲ سال بردگی یک فیلم نیشدار و سازنده است درباره برده مزرعه داری که در قفس افتاده است. این فیلم داستان شورش و قیام علیه اسارت نیست، اما سایه ای از این در آن در جریان است. فیلم مخصوصاً افراد سفید پوستی را که هنوز رگه ای از نژاد پرستی در وجوشان هست به شدت به چالش می کشد تا وجدانشان را آزمایش کنند.
فیلم گونه ای دیگر از سینمای وحشت را برای بیننده نشان می دهد. صحنه های شکنجه فیلم بسیار خشن و وحشتناک هستند به صورتی که فیلم به نظرم باید درجه NC-17 می گرفت. این خشونت صریح برای حک شدن این صحنه ها در ذهن مخاطبانی است که شاید فراموش کرده اند که چه اتفاقاتی در تاریخ امریکا گذشته است و آدم ها چه خون هایی ریخته اند و چه تحقیر هایی شده اند تا تمدن را برای غرب وحشی به ارمغان بیاورند.
فیلم ۱۲ سال بردگی داستانی درباره روح شجاع انسانیت است. درباره وجدان. داستان مردی که عاشق خانواده اش است و در جستجوی راهی برای دوستی و صلح در دنیایی دیوانه وار است تا در آن درباره انسانیت صحبت کند. تماشای فیلم ۱۲ سال بردگی نیز همانند فیلم شرم کار راحتی نیست. نباید هم راحت باشد. فیلم داستان تراژدی یک مرد است و نه تنها این مرد، بلکه میلیون ها فرد که روحشان سرکوب شده است و آزار دیده اند. اما در پایان، فیلم نشان می دهد روح انسان های بزرگ را نمی توان مانند جسمشان زخمی کرد. حتی اگر ۱۲ سال زیر بدترین نوع بردگی باشند!
امتیاز:****
موحد منتقم
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|