پرده سینما

در ستایش قداست رویا؛ نگاهی به فیلم «نبراسکا» ساخته الکساندر پین

خشایار سنجری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بروس درن در فیلم نبراسکا ساخته الکساندر پیننبراسکا فیلمی ست که جریان هم جواری واقعیت و رویا را -که قدمتی به انداره ی عمر بشر دارد- ، بی کم و کاست و در عین حال بدون افراطی گری در جزییات، روایت می کند. داستان اش، خط روایی کم رنگ و کم حادثه ای دارد و هنر الکساندر پین در آن است که موقعیت های دراماتیک  و پیرنگ قصه را از دل حوادث ساده و ظاهراً پیش پا افتاده ی زندگی عادی، بیرون کشیده و عمق می بخشد. روایت نبراسکا از زندگی، نه شباهتی به نگرش به شدت ناتورالیستی و پرصبر و حوصله ی شانتال آکرمن دارد و نه همچون  آثار فرهادی، واقع گرایی موشکافانه ی فاجعه محور و مهندسی شده را در دستور کار خود قرار می دهد.

پین در نبراسکا، همچون آثار قبلی اش، به دنبال کپی کردن نعل به نعل وقایع زندگی و یا جامعه ی پیرامونی نیست، بلکه در تار و پود فیلم هایش، تراژدی و کمدی را در هم تنیده و این گونه فارغ از نگاه های ایدئولوژیک و خشک جامعه شناسانه، به جریان حقیقی زندگی نزدیک شده است. توانایی پین در تصویرسازی فیلمنامه ی باب نلسون، آن هنگام خودنمایی می کند که فیلم با کنارهم قرار دادن اتفاقات تلخ و شیرین، نه تنها دچار آفت چندپاره شدن لحن نمی شود، بلکه با این ترفند، از قهرمان های فیلم، کاراکترهایی کاملاً مملوس و کارآمد خلق کرده که ماهیتی محدود به مکان یا دوره ای خاص ندارند. البته انتخاب فیلمبرداری سیاه سفید و در کنار آن، قرار دادن عامدانه ی نشانه هایی از زمان معاصر، در شکل گیری کیفیت فرازمانی نبراسکا نقش مهمی ایفا کرده است.

سفر برای پیرمردها، موضوع فیلم های شاخص بسیاری همچون حال همه خوب است (جوزپه تورناتوره)، گل های پژمرده (جیم جارموش)، داستان خانواده استریت (دیوید لینچ) سرگشته در ترجمه (سوفیا کوپولا) و ... بوده است. سفر در این آثار برای فرد پابه سن گذاشته منشا تحول و دستیابی به بینشی عمیق تر است که با تعبیه خرده داستان های فرعی و ساختاری اپیزودیک به سرانجام می رسد. اما نبراسکا در کنار این نوع نگاه به مقوله ی کهولت، حرف تازه ای برای گفتن دارد: قداست رویا. وودی گرانت، با وجود کهولت و ناتوانی، کماکان رویاپرداز و پرتلاطم است، برای رسیدن به مقصد آرام و قرار ندارد. در گذشته از نقش های پیش بینی شده و معمول زندگی فرار کرده و حالا نیز  بارها برای نقد کردن جایزه اش پا به فرار  می گذارد. او در میان مردمانی  به دنبال جنبش و تغییر است که انگار تکان خوردن، سهمگین ترین کار زندگی شان است و تماشای بیس بال در سکوتی کرکننده و انتظار برای پایان بحران اقتصاد جهانی را بر هرگونه فعالیت پیش برنده ای ترجیح می دهند. زندگی آنها همچون فضایی گروتسک، اغراق آمیز و در عین حال از هر واقعیتی تلخ تر می نماید.  سفر خیالی یک میلیون دلاری وودی، انقلابی عظیم در مرداب زندگی همشهریان سابق اش برپا کرده  و پرده از چهره ی طماع آدم های ظاهراً بی خطری بر می دارد که بوی پول مشام شان را تیز و خلق شان را تنگ  کرده است.

الکساندر پین کارگردان نبراسکاپین، آفرینش با حذف و نه اضافه کردن را برای خلق نبراسکا انتخاب کرده است. او جسورانه و به جا، از فیلمبرداری سیاه سفید، برای داستان گویی اش بهره برده است، و روابط انسان ها و توانایی هایشان را کاملاً معمولی و زمینی تجسم کرده است.  بر کنش های بازیگران در نقاط عطف فیلمنامه (مثل صحنه ی کافه که مورد وودی تمسخر اهالی شهر قرار می گیرد) کمترین تاکیدی نمی کند، از موسیقی پرحجم و هدایت کننده دوری می کند و همچون صیادی،  با دوربین فقط به نظاره می نشیند و مترصد صید موقعیت ها از دل روزمرگی شده و بدین گونه، برای تصویرسازی ایده هایش، با زیرکی از محدودیت های مینی مالیسم، برای خود فرصت آفریده است.

بروس درن -که با وجود سن وسال بالا، توانسته از پس حفظ تداوم حس در این نقش حساس برآید- در این فیلم بازیگر نقش پیرمردی خرفت و دوست داشتنی نیست، بلکه وودی گرانت، آدمی تلخ، سرسخت و رو به اضمحلال است که صورتی بی حالت و بی احساس دارد. او نوستالژی را دوست ندارد و هیچوقت از آن استقبال نمی کند، چشم اش را بر گذشته بسته و می خواهد روزهای باقی مانده از زندگی اش را از رخوت و درجازدن خالی کند. این، همان نقطه ی تعیین کننده ای است که مسیر وودی را از نوستالژی و نوستالژی پرستان جدا می کند وودی می خواهد به همه ی دوستان قدیم اش بفهماند که بی جهت، زادگاه اش را ترک نکرده و نقل مکان اش تنها جنبه ی فیزیکی نداشته، بلکه روح اش نیز بلند پرواز شده و حالا رویایی بزرگ، هرچند غیرواقعی دارد.

 

خشایار سنجری

اردیبهشت ماه نود و سه

 

 

در همین رابطه بخوانید

 

قصه سرگشتگی آدمی برای آرزوهایی غیرواقعی؛ نگاهی به فیلم «نبراسکا» ساخته الکساندر پین

 


 تاريخ ارسال: 1393/2/9
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>محرابی:

نبراسکای عزیز...پین در تار و پود فیلم هایش، تراژدی و کمدی را در هم تنیده و این گونه فارغ از نگاه های ایدئولوژیک و خشک جامعه شناسانه، به جریان حقیقی زندگی نزدیک شده است... عالی بود نبراسکا.

0+0-

سه‌شنبه 24 تير 1393



>>>حدیث غلامی:

سلام. نبراسکا خیلی فیلم خوبی است علی الرغم ظاهر خسته کننده اش اما مخاطب را درگیر میکند. مرسی.

4+0-

سه‌شنبه 20 خرداد 1393



>>>vahid:

فیلم خوبی بود.

3+0-

سه‌شنبه 20 خرداد 1393



>>>Ali.n: :

نبراسکا فوق العاده س! ممنون بابت معرفی ش.

4+0-

دوشنبه 19 خرداد 1393



>>>اصغر بهداروند:

خیلی فیلم خوبی بود. نقدتان هم خوب بود. خسته نباشید.

5+0-

پنجشنبه 8 خرداد 1393



>>>شهاب رمضانی:

عالی بود فیلمش. "بروس درن" عالی بود. ممنون از نقد خوب تان.

3+1-

جمعه 2 خرداد 1393



>>>سامان.الف:

نبراسکا فیلمی ست که جریان هم جواری واقعیت و رویا را -که قدمتی به انداره ی عمر بشر دارد. عالی بود. هرکی ندیده ببینه. موفق باشید.

2+1-

جمعه 2 خرداد 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.