پرده سینما

راست‌اش را نگو! نگاهی به فیلم «وجده» ساخته‌ی هيفاء المنصور

پیمان عباسی‌نیا


 








 

Wadjda

كارگردان: هيفاء المنصور

فيلمنامه: هيفاء المنصور

بازیگران: وعد محمد، ريم عبدالله، عبدالرحمان الجُهنی و...

نماینده‌ی عربستان در اسکار ۲۰۱۳

مدت: ۹۷ دقیقه

 

 

پوستر فیلم وجدهداستانِ مقطعی از زندگی یک دخترمدرسه‌ایِ پرشروُشور به‌نام وجده (با بازی وعد محمد) در جامعه‌ی بسته‌ی کشور عربستان که به عشقِ دوچرخه‌دار شدن و مسابقه دادن با پسرک هم‌محلی‌اش به‌نام عبدالله (با بازی عبدالرحمان الجُهنی) خود را به هر دری می‌زند. او برای به‌دست آوردنِ دوچرخه هر راهی را امتحان می‌کند؛ از جمله زمانی که می‌شنود قرار است در مدرسه، مسابقه‌ی حفظ و قرائت قرآن با جایزه‌ای هزار ریالی برگزار شود، تمام عزم‌اش را برای اول شدن -و بُردن پاداش نقدی- جزم می‌کند...

با فاکتور گرفتنِ مضمون زنان و دختران تحت تبعیض و ستم، چنین خلاصه‌ی داستان و حال‌وُهوایی برای سینمادوستِ ایرانی به‌شدت آشناست چرا که بی‌درنگ او را به‌یاد فیلم‌های کودک‌محورِ موسوم به کانونی و جشنواره‌ای، طی دهه‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ خورشیدی می‌اندازد. تعجبی هم ندارد؛ کشوری که صاحب سینما نیست -هم به‌معنی سالن و هم صنعت سینما!- و به‌قولی این نخستین فیلم بلند سینمایی‌اش به‌شمار می‌رود، مگر امکان دارد واجد منظری ویژه، از تأثیرپذیری‌ها مصون باشد و به شعارزدگی راه ندهد؟!

کمی دقت به اسامی دست‌اندرکاران اصلی فیلم طی‌‌ همان تیتراژ ابتدایی -مشخصاً: فیلمبردار، تدوین‌گر و آهنگساز- کفایت می‌کند تا دست‌مان بیاید حرفه‌ای‌هایی از کشور آلمان به کمک خانم هيفاء المنصور آمده‌اند تا پروژه‌ی سینمایی وجده به سرانجام برسد؛ بنابراین بدیهی است که هریک حدّی از نگاه و سلیقه‌ی خاصّ خود را به فیلم تزریق کرده باشند... این صغری‌کبری چیدن‌ها و توضیحِ واضحات به‌خاطر این است که "سطح توقع" از فیلمی محصولِ عربستان را متذکر شوم.

مدت زیادی طول کشید تا با صرف وقتی برای این فیلم کنار بیایم و تماشای فیلمی دیگر را به آن ترجیح ندهم. و البته کاری به این هم نداشتم که عربستانِ واقعی از آنچه که در فیلم نشان داده می‌شود، بهتر یا بد‌تر است. تلاش کردم فقط با خود فیلم و دنیایی که بنا می‌کند، طرف باشم. این یک دستورالعمل کلی نیست، اما در مواجهه با چنین فیلم‌هایی باید به مرگ گرفت تا به تب راضی شویم! خلاصه این‌که: نگران نباشید! وجده از آن فاجعه‌ای که از "فیلمی تولید عربستان سعودی" انتظارش را دارید، بهتر از آب درآمده است!

پیروزی غیرقابل انکار فیلمساز در انتخاب وعد محمد برای نقش وجده‌ی زبان‌دراز و حاضرجواب و در عین حال، باهوش و فهمیده و هم‌چنین بازی خوبی است که از او گرفته. در شرایطی که مرد خانواده هیچ وقتی برای همسر و دخترش نمی‌گذارد و هفته‌به‌هفته به آن‌ها سر می‌زند(!)؛ رابطه‌ی مادر و دختر بسیار به‌جا و باورکردنی پرداخت شده، ريم عبدالله نیز تا حدِّ قابل قبولی از عهده‌ی ایفای نقش مادر همدل و همسر مغموم برآمده است. اوج رابطه‌ی مادر-دختری‌شان زمانی است که مرد، زن دوم اختیار کرده و جشن‌وُسرور و آتش‌بازی عروسی‌اش در پس‌زمینه جریان دارد. وجده و مادرش بر پشت‌بام دورادور نظاره‌گر ماوقع هستند؛ مادر، دیالوگ مهمِ «ما به‌جز همدیگه کسی رو نداریم» را به زبان می‌آورد و مادر و دختر در آغوش هم آرام می‌گیرند.

و بعد، ایده‌ی خوب فراهم نشدن امکان خرید دوچرخه از پول جایزه‌ی مدرسه را داریم. مادر به‌جای این‌که پس‌اندازش را صرف خرید لباسی برای "دیده نشدن" کند، تصمیم می‌گیرد آرزوی دخترک‌اش را برآورد؛ تصمیمی که به‌واسطه‌ی تعبیه‌ی نشانه‌هایی گذرا طی فیلم -هم‌چون سیگار کشیدن دزدکیِ مادر یا سرخ شدن‌اش از گفت‌وُگو درباره‌ی پسر همسایه- خیلی غیرمنطقی و خلق‌الساعه به‌نظر نمی‌رسد چرا که با یادآوری آن‌ها، حس می‌کنیم مادر نیز درواقع وجده‌ای دیگر است که فقط چند پیراهن بیش‌تر پاره کرده و طی سال‌ها مهار زدن بر احساسات‌اش را خیلی خوب بلد شده.

المنصور در وجده نیم‌نگاهی هم به جزئیات دارد؛ جزئیاتی که چنته‌ی لحظات ماندگار فیلم را پر‌تر می‌کنند. مثل آن لاک آبی‌رنگی که وجده در مدرسه از دختر‌ها کش می‌رود یا مواجهه‌ی ناگهانی مادر با وجده و عبدالله در پشت‌بام که قضیه‌ی سیگار گوشه‌ی لب‌اش را با توپ‌وُتشر بر سر دختر و پسر ماست‌مالی می‌کند! و یا سکانس بامزه‌ای که وجده با تکرار کلمه‌ی "حرامی" [۱] ادای مدیرمدرسه‌ی دگم‌اش را درمی‌آورد! به این‌ها اضافه کنید اتاق دنج وجده را که پر از آلات و ادوات اعمال خلافکارانه‌اش [۲] است! هم‌چنین نوار کاستی که دخترک برای تطمیع مرد مغازه‌دار تکثیر کرده است تا مبادا دوچرخه‌ی محبوب‌اش را به دیگری بفروشد!

یکی دیگر از لحظات به‌یادماندنی فیلم همان‌جایی شکل می‌گیرد که وجده‌ی بی‌پروا -که هنوز راه‌وُرسم دروغ‌گویی و پنهان‌کاری در این جامعه‌ی متحجر را به‌خوبی یاد نگرفته است- راست‌اش را می‌گوید؛ دختر جلوی همه‌ی دانش‌آموزان و مسئولین مدرسه، سرخوشانه با صدای بلند اعلام می‌کند که تصمیم دارد از پول جایزه‌اش یک دوچرخه بخرد!... قاب‌های‌تروُتمیز و موسیقی اندک ولی زیبا از دیگر وجوه مثبتِ قابل اشاره‌ی وجده است. هيفاء المنصور فیلم‌اش را با کلیشه‌ی امیدواری به نسل جوان‌تر تمام می‌کند؛ کلیشه‌ای نخ‌نما که امید به تحقق‌اش هنوز هم می‌تواند لذت‌بخش باشد.

 

پیمان عباسی‌نیا

مرداد ۱۳۹۳

 

 [۱]: به‌معنیِ دزد.

[۲]: از دید مقررات خشک مدرسه و اجتماع.


 تاريخ ارسال: 1393/5/18
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>خیرا...:

زنده باد سینمای عربستان سعودی؛-)

2+2-

جمعه 24 مرداد 1393



>>>سارا*:

وعد محمد دختر بامزه ی این فیلم... هنوز با مرور کار ها و حرکات ش تو ذهنم منو به خنده میندازه! :) :) عجب وروجکی بود!

46+0-

دوشنبه 20 مرداد 1393



>>>شمال نسب:

این حکایت راستش را نگو! سوغات قرن 21 هست. یک ویروس همه گیر که در سرتاسر دنیا پخش شده...!!!

55+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>هاتفی راد:

در دفاع از فیلم های آرام و بی حاشیه که نه دیده می شن نه جایزه می برن نه همه با ادعای روشنفکری تاییدشون می کنن و نه کسی به خودش جرات میده نقد بنویسه روشون باید صدای بلندی داشت. صدای بلندی داشتید رفیق / آقای الماسی نیا

55+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>DAVOD:

عالی بود. چرا هی می گن این فیلم خوبی نیست؟!؟!؟! اگه هالیوود رفته بود عربستان اینو ساخته بود سه هزار تا بش جایزه می دادن!!!!! همه چیش سرِ جاشه. مقایسه کنید با فیلم های خیلی از کارگردانای مطرح خودمون که با کلی ادعا چی می سازن!!!!! یک قدم رو به جلویت مبارک سینمای عربستان. همیشه سینما و اتفاق خوب در سینما خوشحال کننده س. چه در ایران چه در عربستان و چه در هالیوود.

61+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>.توران.:

عاشقِ نمک و سیاه سوختگی وجده شدم:)خیلی بامزه س:)با لباس سیاه بلند و کفش های آل استار:)

63+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>بهرام.نون:

سلام. تحلیل استواری بود. گرچه فیلم را ندیدم! پاینده باشید.

68+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>مشهدی از مشهد:-))))))):

خوب بود خوب بود:-))))))))

68+0-

يكشنبه 19 مرداد 1393



>>>خودم:

من یک ایرانی عرب زبان هستم.باید به همه ی دوستانی که شرایط زندگی یک دختر عرب آشنایی ندارن بگم که _وجده_ گوشه ای از مشکلات یک دختر عرب است.نه با غلو و اغراق بلکه کاملاً ملموس و واقعی حتی در شرایطی سخت تر از چیزی که در این فیلم میبینیم... متشکرم آقای الماسی نیا.

68+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>خادم:

سلام برادر/ممنون و متشکر از اطلاع رسانیتون/بسیار عالی بود. سپاس.........................

68+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>طالبی:

نقد قابل پذیرش و بی غرضی بود. آفرین.

68+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>فرهادی از نیشابور:

هيفاء المنصور...اولین زنی ست که در عربستان سعودی فیلم می سازد!!! جسارت بزرگیه!!! کار هر کی نیست!!!

76+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>جمال الدین:

انتخاب بازیگر هاش خیلی کمک میکنه به فیلم که تا انتها دیده بشه.خصوصاً نقش وجده-همان وجده‌ ی زبان‌دراز و حاضر جواب و در عین حال باهوش و فهمیده-

76+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>Kave:

( ( وجده از آن فاجعه‌ای که از "فیلمی تولید عربستان سعودی" انتظارش را دارید، بهتر از آب درآمده است! ) ) کاملاً با این نظرتون موافقم. بی واسطه روبرو شدن با هنر خصوصاً سینما که خیلی ها سلیقه ای عمل می کنند و خیلی ها با نظر دیگران و چشم بسته قضاوت می کنن خیلی با اهمیت هست. ممنونم. خوب نوشتید.

78+1-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>eli:

(LIKE)

87+1-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>زهرا:

:-> من خیلی وقته فیلم وجده رو دارم اما به دلایلی دیدنش رو عقب انداختم:-< ولی می بینمش به زودی:->

87+0-

شنبه 18 مرداد 1393



>>>زینب کریمی:

سلام و خسته نباشید. خیلی اتفاقی تصمیم گرفتم این فیلم را ببینم چون نقدهای مثبتی درباره اش ننوشته بودند، اما از دیدنش پشیمان نشدم. شخصیت های فیلم را از خود وجده، مادرش حتی مغازه دار، معلم ها و دانش اموزان مدرسه... همه را دوست داشتم. به سینمادوستان هم پیشنهاد می کنم فیلم را ببینند چون همان طور که آقای الماسی نیا نوشته اند آنقدر ضعیف نیست و جذابیت های خاص خودش را دارد... خیلی از نقد منصفانه و منسجم شما تشکر می کنم. قلم تان نویسا و موفق باشید.

89+1-

شنبه 18 مرداد 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.