موحد منتقم
خلاصه داستان فیلم: سايمون (جيسون بيتمن) و روبين (ربکا هال) است که برای يافتن زندگی بهترو يک شغل جديد برای سايمون، از شيکاگو به کاليفرنيای جنوبی نقل مکان کرده اند. لذت بردن از خانه جديد با پيدا شدن سر و کله فردی از گذشته سايمون مخدوش می شود. گوردو (جوئل ادگرتون)، يکی از همکلاسی های قديمی سایمون این دو را در فروشگاه می بیند و آنها که تازه وارد این محله شده اند و آشنایی ندارند از ملاقات با او خوشحال می شوند و او را به منزل دعوت می کنند. با اين حال، گوردو چيز ديگری فکر می کند و هدايای کوچکی به آن ها می دهد و در عين حال ناشيانه خودش را به زندگی آن دو تحميل می کند. کم کم هدایای گوردو بیشتر می شود و سایمون را به این فکر فرو می برد که مبادا او به همسرش روبین علاقه مند است.به همین دلیل با او قراری گذاشته و از گوردو می خواهد که پایش را از زندگی آنها بیرون بگذارد ولی...
The Gift (2015)
برای هر تماشاگری فیلم هدیه یک هدیه ی به شدت غافلگیرکننده است. ممکن است با نگاه کردن به تبلیغات فیلم و تیم بازیگری آن گمان کنید با یک فیلم درجه ۲ هالیوودی روبرو هستید، ولی هدیه کاملاً شما را غافلگیر می کند. این فیلم یک «تریلر» در حد دختر گمشده دیوید فینچر و حتی بهتر از آن است.
در هدیه اغلب کاراکتر ها مرموز هستند و شما نمی توانید تا آخر فیلم هویت واقعی افراد را حدس بزنید. ترسی که در این فیلم جاری است، در اثر احساس از دست رفتن امنیت در حوزه های عاطفی، حیثیتی، معیشتی و...شکل می گیرد. و تماشاگر از تماشای موقعیت های ترس آور این فیلم وحشت می کند، چون نوعی اضمحلال روانی/امنیتی در او متبلور می شود.
در تمامی سکانس های فیلم ترس از حضور دوباره و دوباره «گوردو» (جوئل ادگرتون)، وجود دارد. ترس از این شخصیت به خاطر عدم احاطه تماشاگر نسبت به ابعاد شخصیتی اوست. و ببیننده چون نمی داند که هدف او چیست و تا چه اندازه می تواند خطرناک باشد دچار حس اضطراب و عدم امنیت می شود.
فیلم هدیه بیشترین ظرفیت هنریاش را از نحوه چیدمان روایت اش میگیرد. پیرنگ پیچیده، نحوه روایت فیلم، تغییر زاویه دید مخاطب، و پیدا و پنهان سازیهای معمایی، در سراسر فیلم زمینه های تعلیق را بسترسازی میکند، بیآنکه هدیه از منطق قصه گویی فاصله بگیرد. فیلمساز در طول فیلم به هیچ وجه به مخاطب اجازه نمی دهد حتی یک قدم جلوتر از قصه حرکت کند و با این ترفند حس تعلیق را در مخاطب زنده نگه می دارد.
داستان فیلم هدیه درباره سايمون (جيسون بيتمن) و روبين (ربکا هال) است که برای يافتن زندگی بهتر و يک شغل جديد برای سايمون، از شيکاگو به کاليفرنيای جنوبی نقل مکان کرده اند. لذت بردن از خانه جديد با پيدا شدن سر و کله فردی از گذشته سايمون مخدوش می شود. گوردو (جوئل ادگرتون)، يکی از همکلاسی های قديمی سایمون این دو را در فروشگاه می بیند و آنها که تازه وارد این محله شده اند و آشنایی ندارند از ملاقات او خوشحال می شوند و او را به منزل دعوت می کنند. با اين حال، گوردو چيز ديگری فکر می کند و هدايای کوچکی به آن ها می دهد و در عين حال ناشيانه خودش را به زندگی آن دو تحميل می کند. کم کم هدایای گوردو بیشتر می شود و سایمون را به این فکر فرو می برد که مبادا او به همسرش روبین علاقه مند است.به همین دلیل با او قراری گذاشته و از گوردو می خواهد که پایش را از زندگی آنها بیرون بگذارد ولی...
داستان واجد شخصیت های زیادی نیست و صرفاً شامل زن و شوهر و دوست قدیمی و یک همسایه است. با توجه به حضور این آدمها، شکل روایت در فیلمنامه، متفاوت با داستان اصلی اتخاذ شده است. فیلمنامه نویس با هوشمندی، رویبن را که ابتدا از درک دنیای گوردو عاجز بوده به موضوع زندگی گوردو علاقه مند نشان می دهد تا آنجا که با ترسیم فصل حضور خودسرانه گوردو در منزل او، اوج تعلیق را در فیلمانمه اش رقم می زند. نوع گسترش روایت و داستان در فیلم هدیه نشان دهنده اهمیت زیاد عناصر مکمل و حتی گاه جزئی ای است که در پیوند ارگانیک با یکدیگر، زوایای پرژرفی را به درون درام تزریق می کند.
بازی های فیلم به طرز غافلگیر کننده ای عالی است. جیسون بیتمن که بیشتر در نقش های مکمل فیلم های اسکاری ظاهر شده بود اینجا به عنوان نقش اول فیلم کاملاً حرفه ای عمل می کند و شخصیت سایمون مهربان در ابتدای فیلم و سایمون زورگو و خبیث در انتهای فیلم را به بهترین شکل ممکن انجام می دهد.
ربکا هال هم در نقش «روبین» شخصیت زنی آسیب پذیر را به خوبی به نمایش می گذارد. ولی بهترین بازی فیلم از آن جوئل ادگرتون در نقش «گوردو» است. گوردو با قالب صورتی بی روح و خونسرد و لباس های اغلب گشادش در فیلم موجود کاملاً مرموزی است که اجازه نمی دهد بیننده تا انتهای هیچ اطلاعاتی درباره او حدس بزند. اين فيلم جوئل ادگرتون است. علاوه بر اين که او نخستين فيلم خود در مقام کارگردان را ساخته است، فيلمنامه را نيز خودش نوشته و نقش گوردو را بازی کرده است. او کاملاً اصول ژانر تریلر را می داند و اکثر نماهای فیلم را به استادی کارگردانی کرده است هرچند که فیلم وامدار تریلر های دهه 80 و 90 نیز است.
فیلم هدیه درباره کارهایی است که انسان ها ممکن است در ارتباط دیگران در گذشته انجام دهند و زندگی افراد را بدون اینکه کوچکترین خدشه ای به زندگی خودشان وارد کنند به تباهی بکشانند. ولی به قول یکی از دیالوگ های فیلم ممکن است کار این افراد با گذشته تمام شده باشد، ولی کار گذشته با این افراد تمام نشده و برای آنها هدیه دارد...
موحد منتقم
آبان نود و چهار
در همین رابطه دیگر نقدهای موحد منتقم بر فیلمهای مهم سال را بخوانید
درست وقتی فکر میکنی هیچی از این بدتر نمیشه، سیگارت هم تموم میشه! نقد و بررسی فیلم «کارول» ساخته تاد هاینس
برای انتقام بازمی گردم! نقد و بررسی فیلم «بازگشته» ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو
سرعت کمی دارد ولی به تو می رسد! نگاهی به فیلم «دنبالت می آد» ساخته دیوید رابرت میچل
گذشته برای ما هدیه دارد! نقد و بررسی فیلم «هدیه» ساخته جوئل ادگرتون
رو کردن برگهای برنده تا آخرین دقایق! نگاهی به فیلم «مأموریت غیرممکن: ملت سرکش» ساخته کریستوفر مک کوراری
سبک بصری فوق العاده و داستان بسیار عمیق؛ نقد و بررسی «مکس دیوانه: جاده خشم» ساخته جرج میلر
برای زندگی باید مبارزه کرد؛ نقد و بررسی فیلم «کرید» ساخته رایان کوگلر
پُر از دنیل کریگ ولی خالی از جیمز باند! نقد و بررسی فیلم «اسپکتر» ساخته سام مندس
برای اعتراف فقط چهار دقیقه وقت لازم است! نقد و بررسی فیلم «کانون توجه» ساخته تام مک کارتی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|