پرده سینما

اوج باریک بینی با لحنی متوازن و معتدل؛ نگاهی به فیلم «سعادت آباد» ساخته مازیار میری

غلامعباس فاضلی








 

خلاصه داستان، نقد و بررسی فیلم سعادت آباد ساخته مازیار میری

 

 

 

سعادت آبادخلاصه داستان: یاسی (لیلا حاتمی) در تدارک روز تولد شوهرش محسن (حامد بهداد) در تدارک مهمانی کوچکی با حضور دوستان خانوادگی شان در منزلش واقع در سعادت آباد تهران است. در این مهمانی لاله (مهناز افشار) و شوهرش علی (امیر آقایی) همچنین بهرام (حسین یاری) و همسرش تهمینه (هنگامه قاضیانی) حضور دارند. یاسی برای بهتر برگزار شدن این مهمانی دختر کوچکش را همراه پرستار بچه (مینا ساداتیان) روانه منزل او می کند.

 

 

در شب مهمانی ابتدا لاله و علی وارد می شوند. علی که در دانشگاه تدریس می کند شوهری مقید و نسبت به رفتارهای همسرش حساس است، و لاله که در آستانه سفری به خارج از کشور است، به نظر می رسد چیزی را از شوهرش پنهان می کند. وقتی محسن وارد می شود پریشان به نظر می رسد. یاسی طوری که مهمان ها متوجه نشوند علت پریشانی را می پرسد، محسن به او می گوید که حدود دویست میلیون تومان از اجناسی که وارد کرده و در واقع همه سرمایه او بوده با کشتی زیر آب رفته است.

بهرام و تهمینه هم وارد می شوند. رابطه بین آنها هم متزلزل به نظر می رسد. تهمینه از کم توجهی بهرام ناراحت است. او و بهرام در آستانه جدا شدن از هم هستند و تلاش می کنند دیگران بویی از این قضیه نبرند.

وقتی لاله و تهمینه و یاسی با هم صحبت می کنند، علی متوجه می شود چیزی که لاله از او مخفی کرده جدی است. و بعد با نگاه کردن به شماره نلفن های موبایل تهمینه متوجه می شود لاله نه آنطور که می گوید با آرایشگرش، بلکه با یک دکتر صحبت کرده است. و بعد از پیگیری و سماجت بیشتر متوجه می شود این دکتر برخلاف آنچه لاله و بعد تهمینه و یاسی به او می گویند، نه دکتر پوست و داخلی، بلکه متخصص زنان است.

یاسی که می دانسته شوهرش سرمایه ای برای واردات نداشته از محسن می پرسد که دویست میلیون تومان پول را از کجا آورده. محسن پاسخ روشنی به او نمی دهد. از طرف دیگر تهمینه که متوجه می شویم در زندگی زناشویی با بهرام، او مدیر و صاحب سرمایه است، به خاطر نبودن پول در حساب بهرام از او بازخواست می کند. محسن به بهرام و علی می گوید که چه بلایی بر سر اجناش اش آمده. بهرام به او توصیه می کند حرفهای طرف تجاری اش در بندر را جدی نگیرد. چراکه به احتمال زیاد به او دروغ گفته اند. محسن به توصیه بهرام عمل می کند. در نتیجه طرف تجاری او خبر می دهد که اجناس پیدا شده است!

یاسی تلاش می کند شام به خوبی دور هم صرف شود. اما بحران بین علی و لاله به اوج خودش رسیده. اگرچه جلوه بیرونی چندانی پیدا نکرده است. رابطه تهمینه و بهرام نیز سرد است. پس از شام، وقتی بهرام در خلوتی از یاسی به خاطر شام تشکر می کند. متوجه می شویم او قبلاً عاشق و خاطرخواه یاسی بوده، اما یاسی با محسن ازدواج کرده است و زندگی فعلی اش را هم دوست دارد. از طرف دیگر این بهرام بوده که آن سرمایه دویست میلیون تومانی را در اختیار محسن گذاشته. نه به خاطر محسن، بلکه به خاطر یاسی.

سعادت آبادعلی که متوجه می شود لاله باردار بوده و بچه اش را سقط کرده، برمی آشوبد و نه تنها او را کتک می زند، بلکه بهرام هم که قصد جدا کردن آنها را داشته مضروب می کند. او به خاطر اینکه تهمینه و یاسی از طریق راهنمایی لاله برای انتخاب پزشک و همچنین در اختیار گذاشتن آپارتمان یاسی برای گذراندن دوران نقاهت لاله، به او در سقط جنین کمک کرده اند از آنها دل چرکین می شود و آپارتمان را ترک می کند.

تهمینه و بهرام هم با پایان مهمانی از آنجا می روند. تهمینه متوجه سابقه دلدادگی بهرام به یاسی و اینکه خالی شدن حساب بهرام به خاطر این است که او پول را به خاطر یاسی، به محسن داده شده است. قرار است او به لندن پیش بچه هایش (احتمالاً از ازازدواج اولش) برگردد و مدتی دور از بهرام باشد. شاید این زمینه جدایی رسمی او و بهرام باشد.

لاله به آپارتمانش برمی گردد. بین او و بهرام همه چیز در سکوت می گذرد.

یاسی که دچار سردرد شدیدی شده است، از محسن می خواهد که به منزل پرستارشان برود و دخترشان را که حالا خوابش برده به خانه برگرداند. اما وقتی ساعتی بعد از خواب بیدار می شود و به منزل پرستار بچه زنگ می زند، پاسخ می شنود که هنوز محسن به آنجا نرسیده. در حالی که محسن آنجاست و کادوی تولدش را از پرستار می گیرد. بین او و پرستار رابطه عاشقانه ای هست که یاسی از آن بی خبر مانده. پرستار بچه به محسن می گوید که یاسی باردار است. در حالی که محسن اگرچه متوجه حالت تهوع یاسی حین مشاجره و دعوای علی و لاله شده، اما هیچ شکی نکرده یاسی باردار است.

یاسی در آپارتمانش تنهاست. او به توصیه تهمینه قرصی را که مدتی مصرف می کرده، نمی خورد و باقیمانده لیوان آبش را پای گلدان می ریزد.

 

**********

 

 

 

سعادت آبادیک شاهکار تمام عیار. یکی از بهترین کارگردانی ها در سال های اخیر، بهترین فیلم اجتماعی یک دهه اخیر، بهترین فیلمی که درباره شهر تهران ساخته است، مجموعه ای از بهترین و درست ترین بازی ها، بهترین فیلمی که در تمام تاریخ سینمای ایران درباره رابطه زن و مرد ساخته شده است، از نظر فنی بهترین و از نظر درونمایه باریک بینانه ترین فیلمنامه تمام تاریخ سینمای ایران. خانم ها! آقایان! سعادت آباد.

 

 

در این جشنواره کسالتبار بیست و نهم که بدترین جشنواره فیلمی بود که در تمام عمرم دیده ام، با انبوهی فیلم های بد، ضعیف، دست بالا متوسط، و بدتر از همه کاملاً قابل پیش بینی، تماشای سعادت آباد در آخرین شب جشنواره بیست و نهم یک اتفاق غافلگیرکننده و مسرور کننده بود.

فکر نمی کنم غفلتی بزرگ تر و مذمت بارتر از این را در عمرم دیده باشم که وقتی سعادت آباد در جشنواره ای باشد، سرها به سمت جدایی نادر از سیمین بچرخد! حقیقت اش فکر می کنم سعادت آباد آنقدر بزرگ است که نه تنها در جشنواره امسال هیچ فیلمی با آن قابل مقایسه نیست، بلکه این فیلم دست فیلم هایی از این دست در سال های دورتر (از به همین سادگی گرفته تا چهارشنبه سوری) را از پشت می بندد. مجموعه شگفت آور و عظیمی از ظرافت ها که حتی چه کسی از ویرجینیاوولف می ترسد؟ مایک نیکولز هم در برابرش زمخت و ناشیانه جلوه می کند.

حامد بهداد بهترین، درست ترین و شیرین ترین بازی زندگی اش را در این فیلم ارائه کرده. لیلا حاتمی عالی، مهناز افشار فوق العاده، فیلمنامه بی نظیر و کارگردانی سنجیده است. اما چیزی مهم تر از همه این ها در فیلم وجود دارد که باعث شده سعادت آباد یک فیلم استثنایی باشد. چیزی که راستش هنوز درست نمی دانم چیست و خیال دارم آن را کشف کنم!

سعادت آبادیک بخش تکان دهنده فیلم واگذاری سهم قابل توجهی از کشف مناسبات و روابط بین آدم ها به تماشاگر است. امکان این را به تماشاگر دادن که خودش پیش برود. توازن عجیبی در فیلم وجود دارد که باعث می شود در عین حال که ریتم آن همواره پویاست، هیچ چیز اضافه ای در آن گفته نشود. فیلم یک اثر هنری است که در حد یک بازی هوش پیش می رود و ما را وامی دارد که خودمان مناسبات را کشف کنیم. نقش «دانای کل» در فیلم به حداقل می رسد و بیشتر چیزها به ذهن بیننده واگذار می شود. یاسی زن خوش قلب، معصوم و پاک نیتی است. بهرام سال ها قبل عاشق یاسی بوده و هنوز هم خاطرخواه اوست. تهمینه قبلاً ازدواج کرده و در شب مهمانی متوجه عشق پنهان بهرام به یاسی می شود. یاسی با وجود دروغ ها و خیانت های محسن از او جدا نخواهد شد. محسن قصد دارد پول های بهرام را بالا بکشد. یاسی باردار است. هیچکدام از این مفاهیم به طور صریح و آشکاری در فیلم گفته نمی شوند. اگر هنگام نمایش فیلم با بغل دستی مان صحبت کنیم خیلی چیزها از دست مان درخواهد رفت. سعادت آباد شبیه بازی های هوش داخل مجلات است. آزمون های هوشی که یک نقاشی پیش روی خواننده قرار می دهند. نقاشی مثلاً یک  درخت را نشان می دهد. اما از خواننده خواسته می شود مثلاً یک آدم، یک دوچرخه، یک مداد، و خیلی چیزهای دیگر را که در تصویر درخت مخفی شده اند کشف کند. چنین چیزی در سینما خیلی هیجان انگیز است. نمونه هایی از این هیجان در چهارشنبه سوری و درباره الی وجود داشت. اما حالا در سعادت آباد در برابر هیجان و مکاشفه ای خیلی بزرگتر قرار می گیریم. این فیلم را می شود بارها و بارها تماشا کرد و هر بار چیز جدیدی از میان آن کشف نمود.

 

**********

 

 

سعادت آبادسعادت آباد تصویری واقعی و تکان دهنده از جامعه (و شاید به خصوص تهران امروز) به ما ارائه می کند و شاید این همان نکته بزرگ فیلم است که باعث شده فیلم استثنایی باشد. حال و هوایی که این فیلم از تهران ارائه می دهد تصنعی و غلو شده نیست. بلکه آنقدر واقعی و راستین ثبت شده که امروز و امسال اصلاً واقعی بودن آن را حس نمی کنیم. قدر این تصویر از زندگی شهری معاصر ما، اما در سال ها و دهه های بعد دانسته خواهد شد. بیشتر از هر فیلم مستندی درباره زندگی امروز در این سال های پر التهاب، سعادت آباد دنیایی محصور شده در گوشی های موبایل، پیامک ها و تماس های تلفنی را به ما نشان می دهد. دنیایی احاطه شده به وسیله آپارتمان ها که با دروغ های رنگارنگ و خیانت های مکرر مزین شده است. تصویری که سعادت آباد از این دنیا به ما ارائه می دهد نه آنقدر تلخ است که رمانتیک بودنش ما را تحت تأثیر قرار دهد (چهارشنبه سوری)، نه آنقدر بی شور و حال است که شبهه ی ناب بودن را به ما القا کند (به همین سادگی) و نه آنقدر سرخوشانه است که با تماشای آن از خود بی خود شویم و با رها شده در پایانی کم و بیش مبهم گره تعلیقی را که با آن به فیلم زنجیر شده ایم را نبینیم. (درباره الی). چراکه این فیلم ها تصویری از زندگی اجتماعی را به ما نشان می دادند که به اندازه ی قیل و قال استنلی کوبریک در 2001: یک ادیسه فضایی از جهان امروزی دور، و در عین حال به اندازه رم شهر بی دفاع داعیه ی واقعی بودن را داشتند. اگرچه همه این فیلم ها طرفداران سفت و سختی دارند و خواهند داشت، اما من ناخودآگاهانه وارد یک مقایسه قدیمی می شوم. مقایسه ای مثل قیاس کوروساوا و اوزو. مقایسه بین هفت سامورایی و داستان توکیو. من همیشه کارگردان دوم و فیلم دوم را ترجیح داده ام. اگرچه شاهین اقبال همیشه روی شانه ی کوروساوا و هفت سامورایی نشسته است.

از طرف دیگر فیلمنامه نویس و طبیعتاً کارگردان این قبیل فیلم ها از چیزی حرف می زنند که پرداختن به آن جزو دشوارترین مباحث زندگی بشر است: پیچیدگی های مختلف و متعدد در رابطه میان زن و مرد. از آنی هال (وودی آلن) گرفته تا عروسی بهترین دوستم (پی. جی. هوگان) درباره ابعاد این رابطه صحبت شده. در شکل فرانسوی کلود سوته در اصول و ارزش های زندگی ابعاد عجیبی از آن را ارائه کرده است. اما سلیقه عمومی منتقدان معمولاً سروقت متظاهرانه ترین فیلم های این حوزه می رود: مثل فیلم مایکل گوندرای و چارلی کافمن درخشش ابدی یک ذهن پاک. در جشنواره امسال از کارگردانی خلاق (جمیل رستمی) تصویر مضحک و ناشیانه ای از این رابطه را دیدیم(چشم). حاصل کار از این جهت فاجعه بود که کارگردان و نویسنده زندگی شهری و مناسبات انسانی درون آن را اصلاً نمی شناخت. این شکست های مفتضحانه سابقه دور و درازی در سینمای ایران دارند. مگر می شود بدون شناخت این مناسبات مثلاً فیلمی درباره سقط جنین (دعوت) ساخت و تقبیح نشد؟

حالا در سعادت آباد با فیلمی مواجه هستیم که هم فوق العاده اجتماعی است، و هم در خصوص ظرافت های روابط زن و مرد بی نهایت باریک بین است. عجیب تر و مهم تر از همه اینکه این بعد اجتماعی و این باریک بینی را با لحنی کاملاً متوازن و معتدل بیان می کند. به اندازه حرف می زند. در پایان سعادت آباد نه همدردی سوزناک و رقت باری نسبت به شخصیت اصلی پیدا می کنیم، نه دربند این هستیم که بدانیم حقیقت چیست و فردا چه خواهد شد. آنچه به دست آورده ایم فقط تصویر شدن لحظاتی ناب از زندگی انسان، مثل لحظه ای که وقت خوردن یک قرص یاد توصیه دوستی می افتیم و از مصرف آن منصرف می شویم نیست؛ بلکه یک آگاهی بزرگ است از چیزی که دور و بر ما می گذرد و ما هم بارها ابعادی از آن را تجربه کرده ایم ولی شاید هرگز به آن اهمیتی نداده ایم. نمی دانم این «آگاهی» چقدر در سینما ارزش دارد؟ اما می دانم هیچ فیلمی تا امروز نتوانسته مثل سعادت آباد ما را به آن نزدیک کند.


در همین رابطه با دیدگاهی متفاوت بخوانید

وقتی سینما راه رفتن و غذا خوردن جلوی دوربین می شود؛ نگاهی به فیلم «سعادت آباد» ساخته ماریار میری

ترکیب ریزبینی، تیزهوشی، و نکته سنجی؛ نگاهی به فیلم «سعادت آباد» ساخته مازیار میری


 تاريخ ارسال: 1389/11/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>صادق:

سعادت ابادیک اثر به شدت مزخرف است که تقلیدشده وکپی شده شاهکاراستادمرحوم مایک نیکولزچه کسی ازویرجینیا ولف میترسد که اصلا قابل مقایسه باهاش نیست تنها نکته مثبت بازی های درخشان بازیگراس همین ودیگرنکته خوبی ندارد

0+0-

پنجشنبه 12 آذر 1394



>>>ili:

بازی اقای اقایی عالی بود

0+0-

سه‌شنبه 13 اسفند 1392



>>>vvvvvv:

جدایی نادر از سیمین خوب بود اما سعادت اباد قابی از جامعه روز و خوشبختی های به ظاهر امروزی

0+0-

سه‌شنبه 19 ارديبهž



>>>کورش خردپژوه :

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم. که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق.

0+0-

سه‌شنبه 1 آذر 1390



>>>آبكار:

سعادت آباد درعين سادگي فيلم فوق العاده اي است كارگردان براي اين فيلم سنگ تمام گذاشته است اين فيلم كنكاشي است دردرون انسانها ومقايسه اي است بين درون وبيرون آنان . صرف نظر ازبعضي ايرادات جزئي كه كارگردان محترم دربازبيني حتما"متوجه آنهاشده است اين فيلم رامي توان نقطه عطفي درسينماي ايران به حساب آورد.به مازيارميري از صميم قلب تبريك مي گويم

0+0-

شنبه 21 آبان 1390



>>>رضا:

فیلم بسیار بسیار مزخرفی بود این فیلم هیچی نداشت حیف همون 1500 تومان واسه رفتن به سالن های کثیف سینما ها-چه تعرف و تمجیدی هم میکنند از خودشان ماشالله رو که نیست فیلم های 50 سال پیش ایران خیلی خیلی بهتر از این فیلم های چرند هست با اون ژست های توخالیه روشنفکریشان اسمشم میزارند شاهکار!نشون دو تا کاگردان خارجی بدید ببینید که چی میگند البته کلی پول باید بدهید تا نگاهش کنند...

0+0-

سه‌شنبه 3 آبان 1390



>>>فرزینF:

دوست عزیز غلامعباس فاضلی من هم فیلم رو دیدم با نظر شما موافقم که کارگردانی و بازی های عالی در این فیلم دیدیم، مطمئنا" سعادت آباد از بهترین فیلم های سالهای اخیر سینمای ماست ، امـــــا به نظرم بی انصافیست که این فیلم رو از ساخته های اصغر فرهادی که نام بردید بهتر بدانیم، فیلم هایی که چه در داخل و چه در خارج از کشور نظرهارو به خودشون جلب کردند و منتقدین جز تحسین این فیلم ها کار دیگری نکردند، با توجه به این نکته که اگر نام کارگردان رو از تبلیغات و تیتراژ این فیلم حذف کنیم و در پایان فیلم از تماشاگران درباره کارگردان فیلم بپرسیم قطعا" همه ی آنها به شماخواهند که شبیه فیلم های فرهادی بود پس حتما" اون فیلم رو ساخته ،همونطور که با دانستن این مساله هم همه به این موضوع اشاره دارند، و کارگردان مشخصا" تحت تاثیر نوع فیلم سازی فرهادی قرار گرفته، باز هم تکرار میکنم خودم واقعا" از این فیلم لذت بردم شاید بیشتر از" جدایی " ولی باید برای انتخاب بهترین ، معیارها را در نظر گرفت نه صرفا" علاقه شخصی

0+0-

يكشنبه 1 آبان 1390



>>>كودك فهيم:

غلامعباس فاضلي ، تو لايق دومي اش هم نيستي ! ديالوگي از بهترين فيلم تمام دوران ايران" تاراج"

0+0-

شنبه 30 مهر 1390



>>>رها:

فیلم سعادت آباد به راستی شاهکاری است ناب در سینمای ایران درود بر شما و آقای منتظری که به درستی حق مطلب را در مورد این فیلم ادا کرده اید.

0+0-

جمعه 29 مهر 1390



>>>مریم گ:

شاهکار؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!کپی وحشتناک و بسیار بسیار ناشیانه از فیلم زیبای درباره الی... استفاده از دوربین روی دست( که این روزا خیلی الکی مد شده)،نداشتن موسیقی متن که البته بجاش کلی از آهنگ های روز رو از ضبط صوت میشنویم،راحت بازی کردن بازیگرا و مخصوصن تم تکراری دروغ و پنهان کاری همه قبلن در سه گانه ی فرهادی مخصوصن درباره الی به بهترین شکل ممکن دیده شدن و حالا خیلی تابلو تقلیدی بودن این فیلم به چشم مییاد فیلم اصلن موضوعی نداره که بخواد بینندرو تا پایان همراه کنه یه مشت دروغ و پنهان کاری زوج ها که هیچ سر و تهی نداره در بهترین حالت فیلم متوسطی بود افشار اصلن و ابدا لایق جایزه نبود بهداد مثل همیشه لوس و پر از ادا بقیه بازیگران هم بازی توی این فیلم هیچ افتخاری براشون محسوب نمی شه فقط بازی امیر آقایی دلچسب بود و تماشای فیلم رو قابل تحمل میکرد.

0+1-

سه‌شنبه 26 مهر 1390



>>>ناشناس:

سلام... فيلم خوبي است... از ريتم نمي افتد و خسته ات نمي كند... تو را تا اخر درگير مي كند كه مثل ساير شخصيت ها به دنبال رازهاي اين ادم ها باشي... و همين يعني خوب بودن... هر كس بايد فيلم رو ببيند و بتواند نظر دهد كساني كه فيلم را نديده اند... نمي توانند راجع به آن نظر بدهند... من فيلم را در جشنواره ديدم... و ازش راضي هستم... و فكر مي كنم خيلي به اين سينما القا شده كه جدايي و يه حبه قند شاهكارند... ديگه اغراق هم بيش از اندازه... من هزاران نفر رو مي تونم بيارم كه از جدايي خوششون نيومده... هزاران نفر هم خوششون اومده... من مي گم فيلم خوبيه... اما حس خاصي بهش ندارم... يه حبه قند و نديدم كه نظر بدم ولي فكر مي كنم فيلم خوش آب و رنگي است... اما سعادت اباد به ديدنش مي ارزد... خداحافظ

0+0-

دوشنبه 25 مهر 1390



>>>محسن:

جز تاسف چه می توان گفت اطلاق کلمه شاهکار به این فیلم واقعا عجیب و دور از انتظار است فیلم فقط طراحی صحنه و لباس خوبی داشت و یه مقدار کارگردانی فیلمنامه سعادت آباد خیلی بد و ضعیف بود ،پر از حفره و سوراخ سعادت آباد یک کپی خیلی ضعیف و ناشیانه از درباره الی... شخصیت ها در نیومده ، قصه هیچ صحنه غافلگیر کننده نداره،ایرادات فیلمنامه خیلی زیاده و اصلا قابل نوشتن نیست امیدورام فراستی ایرادات رو تو برنامه هفت به خوبی بررسی کنه

0+0-

پنجشنبه 21 مهر 1390



>>>Mr:

یک شاهکار تمام عیار. یکی از بهترین کارگردانی ها در سال های اخیر، بهترین فیلم اجتماعی یک دهه اخیر، بهترین فیلمی که درباره شهر تهران ساخته است، مجموعه ای از بهترین و درست ترین بازی ها، بهترین فیلمی که در تمام تاریخ سینمای ایران درباره رابطه زن و مرد ساخته شده است، از نظر فنی بهترین و از نظر درونمایه باریک بینانه ترین فیلمنامه تمام تاریخ سینمای ایران. خانم ها! آقایان! سعادت آباد....شورشو در آوردي ديگه اين خبرام نيست.يا نمي دوني نقد چيه يا اينكه مازيار پسرخالته....

0+0-

چهارشنبه 8 تير 1390



>>>زمان خ.ا.:

در مورد سعادت آباد: اما چیزی مهم تر از همه این ها در فیلم وجود دارد که باعث شده سعادت آباد یک فیلم استثنایی باشد. چیزی که راستش هنوز درست نمی دانم چیست و خیال دارم آن را کشف کنم! در مورد جدايي نادر از سيمين: بعد از بیست و هشت سال ممارست جدی با سینما تلاش من برای اینکه بفهمم داستان یا پرداخت این فیلم چه چیز خارق العاده ای در خودش دارد به نتیجه رضایت بخشی منجر نشد! آقاي منتقد شما مسئوليد در قبال نقدي كه نوشتيد در مورد جدايي نادر از سيمين و بايد به نظر خوانندگاني كه اون همه زحمت و شكيبايي به خرج دادند و اون متن جادويي وافشا كننده ي شما رو خوندند و بعد با شكيبايي بيشتر جواب براتون نوشتن، اهميت بديد. به اسم خودتون (شما كه نمي ترسيد با اسم واقعي كامنت بگذاريد؟) حداقل يه نظر بزاريد و جوابگوي اون همه تهمتي كه به اون فيلم زديد باشيد. شما اداي طبقه اي كه ده بار هيكلشون رو به گند كشيدي رو در نيار. مثل مارلون براندو باش. مثل ژنرال پاتون باش.

0+0-

سه‌شنبه 7 تير 1390



>>>میترا:

آقای فاضلی همه ی دنیا دارند جدایی نادر از سیمین رو تشویق می کنند و از دیدنش لذت می برند حالا شما بشین حرص بخور!

0+0-

يكشنبه 8 خرداد 1390



>>>تارا:

تو سعادت اباد فقط حسین یاری و لیلا حاتمی خوب بازی کردند با چشمهاشون حرف میزدند مخصوصاً حسین یاری بقیه بازیشون مثل فیلمهایی بود که قبلا بازی کرده بودند کارگردانی هم خیلی عالی راستی ................ من از تعجب موندم چرا به مهناز افشار سیمرغ دادند فیلمبرداریشخب بود موسیقی افتضاح بود

0+0-

شنبه 10 ارديبهشت 1390



>>>نفیسه:

فیلم بدی نبود منتها اینطور که شما گفتینم شاهکار نبود حامد بهداد فوق العاده بود اما بقیه بازیگراش گند زده بودن من نمیدونم به چیه افشار جایزه دادن

1+0-

دوشنبه 29 فروردين 1390



>>>بنیامین:

از سعادت آباد بالاخص بازی حامد بهداد خیلی تعریف شنیدم اما فیلم رو ندیدم و منتظر اکران آن هستم

0+0-

دوشنبه 22 فروردين 1390



>>>زهرا:

سلام. خلاصه داستان نه تمام داستان. به نظر شما کسی که این نقد رو مطالعه می کنه چیزی دیگه از داستان مونده که ندونه?. دوم قرار نیست برای اینکه ما اثبات کنیم یه فیلمی خوب یه فیلم دیگه رو بکشیم. من به عنوان یه مخاطب خوشحال می شم که یک فیلم دیگری در ردیف فیلم مثل \"جدایی نادر از سیمین\"، یه حبه قند قرار بگیره. سوم اینکه نقد فیلم نه شعر در رسای فیلم. من این فیلم رو ندیدم اما خیلی ها به همراه شما اون تو جشنواره دیدن. بیشتر اعتقاد داشتند فیلمی که دیده نشد یه حبه قند بود . که یک نظر دیگه. حکم نیست. نظر من که هم فیلم یه حبه قند رو دیدم و هم جدایی نادر از سیمین . جدایی نادر از سیمین رو فیلم کامل تری از یه حبه قند می دونم. یه حبه قند نگاه جالبی به زندگی روزمره دار که خسته نمی کنه

0+1-

چهارشنبه 3 فروردي



>>>خسروی از تهران:

جناب آقای سردبیر شما هم که همش به تعریف و تمجید پرداخته اید !!!! هرچند که این فیلم هم یکی از فیلمهای خوب این دوره از جشنواره بود اما نقدها تا اینجا هیچکدام تحلیلی نیست.

0+0-

پنجشنبه 12 اسفند 1389



>>>فيلم بين:

کاش به جاي ايم همه تعريف هاي غلو آميز به نقد و بررسي خود فيلم مي پرداختيد .کلماتي مثل شاهکار ،عالي ،فوق العاده و... باعث نمي شوند که فيلمي شاهکار باشد ،بلکه بايد دلايل اين شاهکار بودن را بيان کنيد. البته در قسمتهاي آخر سعي کرده ايد به اين مقوله نزديک شويد اما بسيار گذرا است و خواننده اين متن چيزي ياد نمي گيرد يا بر آگهي اش براي دين فيلم افزون نمي شود.

0+0-

پنجشنبه 12 اسفند 1389



>>>شقایق:

نقد خوبی بود من این فیلم رو دیدم اما اینجور که شما گفتید از نظر من شاهکاری نبود و نیست و تعجب میکنم که جایزه مکمل زن را برای بازی تو این فیلم به مهناز افشار داده اند خود شما بگویید آیا او در مقابل ریما رامین فر یا ساره بیات یا سارینا فرهادی و یا حتی فریده سپاه منصور این لیاقت رو داشت؟

0+0-

پنجشنبه 28 بهمن 1389



>>>خودت میدونی کی هستم!:

ممنون استاد.نقد بسیار زیبایی بود بر یک فیلم زیبا.

0+0-

چهارشنبه 27 بهمن 1389



>>>یه نفر:

شاهکار که از نظر شما فرزند صبح بود چی شد یهو این شد شاهکار ؟ میتونم بپرسم چه شباهتی بین این دو تا فیلم هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0+0-

چهارشنبه 27 بهمن 1389



>>>مارال شاهوردی:

تا جدایی نادر از سیمین هست کی میره این فیلم رو نگاه کند؟

0+1-

چهارشنبه 27 بهمن 1389



>>>محمد2009:

جدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من این فیلمو ندیدم.چی کنم؟سرم کلاه رفت

0+0-

چهارشنبه 27 بهمن 1389



>>>سعید :

من هم این فیلم را دیدم و خیلی خوشم اومد ولی سایر منتقدان زیاد به آن توجه نشان نداده اند.فیلم در قیاس با درباره الی و جدایی نادر ازسیمین یه سروگردن از آنها بالاتر است..مرسی خیلی به جا و کامل بود.

0+0-

چهارشنبه 27 بهمن 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.