پرده سینما

رسیدن با میزانسن به زبان اصلی سینما؛ نگاهی به فیلم «بدرود بغداد» ساخته مهدی نادری

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بدرود بغداد یک اشکال عمده و اساسی نیز دارد و آن این است که مسلماً بعد از دیدن آن دیگر هیچ فیلمی در سینمای ایران برایتان جالب نخواهد بود! چرا که نادری ده ها قدم جلوتر از سایر فیلم سازان سینمای ایران گام برداشته است و مطمئناً تا سال ها بعد نمی توان اثری چنان تأمل برانگیز را در سینماهای ایران به نظاره نشست.

 

مصطفی زمانی در بدرود بغدادبدرود بغداد نخستین فیلم بلند مهدی نادری فیلمساز خوش قریحه ای است که در سال 1382 با فیلم کوتاه گزارش زیر خاکی جایزه بهترین مستند سال در جشن خانه سینما را از آن خود کرد. بدرود بغداد حکایت از این دارد که نادری آینده ای درخشان در پیش روی دارد و به زودی می تواند به عنوان یکی از خلاق ترین کارگردانان سینما در جهان بدرخشد.

بدرود بغداد دریچه ای تازه بر روی سینمای ایران گشوده است. ترکیب خلاقیت، تجربه، هنر و صنعت در این فیلم دست در دست هم داده اند تا اولین فیلم مهدی نادری فیلمی ارزشمند شود. فیلمی که بر خلاف اغلب فیلم های تجربی که سال های اخیر در سینمای ایران ساخته شده است از درونمایه ای غنی برخوردار است، سازنده اش اصولاً سواد سینمایی دارد و دغدغه های خود را در این فیلم به تصویر کشیده است. بدرود بغداد حکایت از این می کند که نادری مانند بسیاری از فیلم سازان جوان برای نام و نان پا به عرصه فیلم سازی نگذاشته است و دغدغه های بزرگی دارد که برای بیان آن ها گزینه ای مناسبت تر از سینما نیافته است.

این فیلمی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت، بدرود بغداد انقلابی نوین در تاریخ سینمای نه تنها ایران که جهان است و می تواند بر روند فیلم سازی سایر کارگردانان حرفه ای جهان تاثیرات شگرفی بگذارد.

بدرود بغداد فریاد انسان های قربانی است، انسان هایی که نه با میل خود بلکه به جبر زمانه وارد اتفاقاتی شده اند که هیچ گاه بدان تمایل نداشته اند، بدرود بغداد حاوی پیام های انسانی است و این پیام ها که به دور از هرگونه شعار زدگی در فیلم بیان می شوند ارزش های معنوی فیلم را چند صد برابر نموده است.

یکی از عناصر مهم و جذاب بدرود بغداد فیلمنامه بدیع و ساختار شکن آن است. نادری در این فیلم با خردمندی دست به ریسک بزرگی زده و از نگاشتن فیلمنامه با ساختار کلاسیک دور شده، به نوعی که کلیت فیلمنامه به فرم تبدیل شده است. جالب تر از همه آن که بدرود بغداد شاید جزو فیلم های انگشت شمار تاریخ سینمای جهان باشد که تنها با یک داستان بسیار کوتاه چند خطی نگاشته شده و شخصیت پردازی چشمگیری نیز ندارد، اما آن چه که مسلم است این که نادری تمامی هدف خود را به درونمایه فیلم اش متمرکز نموده است به طوری که بدرود بغداد فیلمی است با درونمایه بسیار غنی و در عین حال جذاب!

پانته آ بهرام در بدرود بغدادداستان فیلم بدرود بغداد در مورد دانیل دالکا (مزدک میرعابدینی) بوکسور آمریکایی است که بعد از شکست در مسابقه، با تونی یکی از شرط بندهای مسابقه مواجه می شود که می خواهد او را بکشد. دانیل در یک لحظه فرصت را مناسب دیده و به تونی حمله کرده و او را می کشد و بعد برای فرار از دست مافیا به ارتش آمریکا پناه برده و به عنوان سرباز برای جنگ به عراق اعزام می شود. از سوی دیگر ربقع (پانته آ بهرام) مدت ها است که منتظر بازگشت همسر اش صالح (مصطفی زمانی) است که روز عروسی شان ناگهان ناپدید شده است. صالح که از جنگ آسیب های بسیاری دیده با پوشیدن یک جلیقه حاوی بمب قصد انتحار خود در میان نظامیان آمریکایی را دارد. او در بیابان های عراق با دانیل که از ارتش فرار کرده است مواجه می شود که به دلیل گزیدگی عقرب بی هوش شده است. صالح با وجود نفرتی که از آمریکایی ها دارد تمامی تلاش خود را می کند تا دانیل بهبود یابد و بعد از بهبودی دانیل به سختی او را از خود می راند و به او می گوید که باید از آن جا برود. اما دانیل به دلیل ضعف شدید قادر به ترک خرابه نمی شود و به ناچار کنار صالح می ماند و بعد از اصرار های بیش از حد دانیل برای دوستی با صالح به مرور زمان انس و الفتی شدید میان این دو پدید می آید و هر دو رازهای زندگی شان را برای یکدیگر بازگو می نمایند. در نهایت دانیل با اتکا به تجربه های خود در ارتش بمبی را که در جلیقه صالح جاساز شده را خنثی می نماید. دانیل و صالح که به آرامش رسیده اند روی بلم کوچکی بر سطح آب رها می شوند و نزدیک بلم دیگری می رسند که همسر صالح روی آن رهاست...

مهم ترین نکته در مورد فیلمنامه بدرود بغداد شخصیت سازی و چینش کاراکترهای گوناگون عراقی و آمریکایی کنار یکدیگر است که همگی آن ها جدا از آمال و آرزوهای خاصی که دارند به یک نکته می اندیشند که همانا پایان یافتن جنگ و پایان خونریزی و کشتار مردم بی گناه است و این هدف مشترک باعث می شود تا فاصله ای که جنگ میان ملت ها انداخته از بین برود. چرا که در فیلمنامه بدرود بغداد هیچ یک از شخصیت های فیلم متهم نمی شوند. در این فیلم انگشت اتهام تنها به سوی دولت هایی است که به قصد چپاول کشورهای جهان سوم به آن ها حمله می کنند و در آن ها جنگ و خون ریزی راه می اندازند. در این میانه حتی سربازان آن ها نیز مقصر شناخته نمی شوند و بالعکس فیلمساز با آن ها همدردی هم می کند و نشان می دهد که آن ها نیز از وضع موجود ناراضی اند و خواهان زندگانی آرام خویش هستند. در بدرود بغداد نه سربازان آمریکایی آدم های کثیفی هستند و نه عراقی ها آدم ها پاک و خوب! نادری تنها قصد دارد کثیف بودن جنگ را نشان دهد و این آرزوی هر انسان آزاده ای را فریاد زند که ای کاش جنگی در جهان وجود نداشت. نادری به زیبایی هرچه تمام تر تقابل میان سربازان آمریکایی و مردم عراق را نشان داده است در جایی نیک سرباز آمریکایی که سهواً باعث قتل دختر بچه ای زیبا می شود از فرط ناراحتی مبادرت به خودکشی می کند و از سوی دیگر صالح نیز از این که دست به عملیات انتحاری بزند پشیمان می گردد.

یکی دیگر از خصیصه های فیلم بدرود بغداد استفاده نادری از نمادپردازی در فیلمنامه است، نادری با استفاده از نمادپردازی در فیلم نشان می دهد که جنگ چه بلایی بر سر خواسته های بر حق مردم آورده است، همچنین شخصیت های فیلمنامه نیز هر کدام به نوعی نمادی از آزادگی و بالندگی دارند.

به عنوان نمونه ربقع تنها شخصیت زن فیلمنامه بدرود بغداد است که این تک بودن اش نه تنها باعث انفعال اش در فیلمنامه نشده بلکه با استفاده از نمادپردازی فوق العاده نادری که این شخصیت میدان مین را به نخلستان تبدیل می کند در ذهن مخاطب شخصیتی جاودانه پیدا می کند که این جاودانگی به دلیل فطرت درونی اکثریت انسان هایی است که پاکی را بر پلیدی در ترجیح می دهند و ربقع به دلیل جوهره درونی اش و روحیه زنانگی اش که آفریننده و زاینده است با پلیدی جنگ کرده و با کاشت نخل زندگی می آفریند. بدون این نوع نمادپردازی زیباترین و کارآمدترین نوع نماد پردازی است که انتظار کشیدن یک زن را نشان داده است.

مهدی نادری سر صحنه بدرود بغدادهمچنین شخصیت صالح با این که از لحاظ فیزیکی حضوری کمرنگ در سراسر فیلم دارد اما با این حال به دلیل خصیصه آزاده بودن اش در ذهن مخاطب باقی می ماند و مخاطب را ناچار به همذات پنداری با این شخصیت می نماید.

 مقدمه کوتاهی که نادری از وضعیت زندگانی شخصیت اصلی فیلم یعنی دانیل دالکا ارائه می کند موفق است. دانیل به خاطر باخت در بازی بوکس و به دلیل عدم پرداخت بدهی خود به مافیا فرار را بر قرار ترجیح داده و بودن در آمریکا را صلاح نمی داند و به جنگ می رود، که این نوع نمادپردازی نادری که نشان از وضع بد زندگی اجتماعی در آمریکا است نیز به خوبی به تصویر کشیده شده است.

نادری با یک دیدگاه روانشناسانه و جامعه شناسانه مبادرت به ساخت بدرود بغداد نموده است و روان شناسی شخصیت ها موضوع اصلی فیلم وی است.

پرداخت دقیق نادری فیلم بدرود بغداد را از سایر فیلم های مشابه اش جدا می نماید.

در مورد فیلمنامه بدرود بغداد بیش از این به نکته ای نمی توان اشاره نمود چرا که بدرود بغداد سراسر میزانسن است. نادری با طراحی بی نظیر میزانسن ها در این فیلم به زبان اصلی سینما دست یافته است. در بدرود بغداد فرم آنقدر قوی است که بر محتوا غلبه دارد. به نوعی که میزانسن، دکوپاژ و طراحی حرکات دوربین بر داستان و فیلمنامه غالب شده و فیلم را پیش می برد. استفاده صحیح نادری از میزانسن که البته در سینمای ایران استفاده چندانی از آن نمی شود و به نوعی مهجور واقع شده است جای تحسین دارد. بدون شک بدرود بغداد یکی از معدود فیلم هایی است که زبان اش زبان سینما است و زبان سینما چیزی نیست جز تصویر. نادری با هوشمندی هر چه تمام تر به جز در مواردی نادر و خاص برای شخصیت های فیلم اش دیالوگ در نظر نگرفته و آنان را به حرافی وادار ننموده است. نادری با بهره گیری بی نظیر از این مهم ترین عناصر فیلم سازی به همگان ثابت نموده که مدیوم سینما را به خوبی می شناسد و در کنار اجرای خوب این تصاویر که در قالب داستانی کلاسیک اما به شکلی مدرن است خوب عمل نموده است، دکوپاژ دقیق و منسجم نادری روی فیلمنامه اش نکته ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. نادری با دکوپاژ حساب شده اش بهترین استفاده را از طبیعت سرد فیلم برده است که با القاء این سردی که به دلیل خط اصلی داستان که مربوط به جنگ است مخاطب را با خود همراه ساخته است.

دو نکته مهم دیگر در ساختار فیلم بدرود بغداد مربوط به فضا سازی و نماد پردازی است. فضاسازی فیلم فوق العاده است به گونه ای که آن چیزی که در فیلم مؤثر واقع می شود عمق واقعیت است و درام تاثیر چندانی در پیشبرد فیلم ندارد. همچنین استفاده نادری از عنصر نمادپردازی در بدرود بغداد نیز بسیار زیرکانه و جالب است به عنوان نمونه در صحنه ای که فرمانده ارتش با دانیل و نیک بر سر کتاب خواندن نیک درگیری پیدا می کند فولو و فوکوس های دوربین و نشان دادن لولیدن مورچه های بزرگ که در خاک زیر پای این آدم ها هستند و روی سر و کول یکدیگر می روند و به نوعی احساس می شود که با یکدیگر در جنگ هستند نشان از تنش های درونی آدم ها دارد.

پانته آ بهرام در بدرود بغدادبدرود بغداد سراسر سکانس های بی نظیر است، اما سکانس پایانی فیلم که قایق ربقع و صالح را نشان می دهد که از کنار هم می گذرند بسیار عالی است. صحنه آخر فیلم در یک نمای آرام که شبیه به تابلوهای نقاشی می ماند حسی عجیب و وصف ناپذیر را برای مخاطب خود به وجود می آورد و در عین حال مخاطب را با خود درگیر می نماید که آیا بعد از این همه چشم انتظاری ربقع صالح را خواهد دید یا نه؟

یکی دیگر از نکات درخشان فیلم بدرود بغداد فیلمبرداری خیره کننده تورج اصلانی است، مطمئناً می توان بر این امر صحه گذاشت که فیلمبرداری خارق العاده بدرود بغداد نقطه عطفی برای فیلمبرداری در سینمای ایران به حساب می آید..

تورج اصلانی که یکی از بهترین فیلمبرداران سینمای ایران است و بارها ثابت کرده که در کارهایش دقت نظر کافی دارد. اصلانی با زبردستی هرچه تمام تر فضاسازی های خارق العاده ای را به کمک دوربین اش انجام داده است و جغرافیا را برای مخاطبان فیلم باور پذیر نموده است. اصلانی چه هنگام استفاده از نماهای محو برای نشان دادن سراب و سردرگمی آدم ها در این سراب .... شاید بدرود بغداد نه تمام موفقیت اش را، که بسیاری از آن را به فیلمبرداری بسیار درخشان اصلانی مدیون است.

اصلانی در برخی از صحنه ها به ویژه صحنه مستند گونه دنبال کردن عقرب زرد آن چنان درخشان عمل نموده است که مخاطب را متحیر می کند، همچنین قاب بندی های بی نظیر وی باعث شده تا تلخی جنگ و دردمند بودن انسان هایی که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در این جنگ دخیل بوده اند به مخاطب فیلم القاء شود.

همچنین تدوین بدرود بغداد از نمونه های بی نظیر در سینمای ایران است. با این که فضای فیلم فضایی سرد است که ناخودآگاه باعث کندی ضرباهنگ فیلم می شود اما تدوین فیلم به بهترین شکل ممکن انجام شده است.

انتخاب بازیگران بدرود بغداد نیز به نحوی شایسته انجام پذیرفته است، اما این نوع انتخاب بازیگر تا حدودی در سینمای ایران اعجاب آور و تعجب برانگیز نیز محسوب می گردد. چرا که نادری برای اولین بار با چیدمان عجیب یک بازیکر تئاتر، یک بازیگر آماتور و یک ستاره توانسته به موفقیتی بزرگ دست پیدا کند. بازی بازیگران بدرود بغداد یکی از دیگری بهتر است و  کنش و واکنش های درونی که میان شخصیت دانیل و صالح رخ می دهد بسیار تاثیر گذار و باور پذیر شده است، بازی تمامی بازیگران به شدت درونی است و بازیگران با تلفیق احساس و تکنیک و درک درست از شخصیت های فیلمنامه بهترین بازی ممکن را در این فیلم به نمایش گذاشته اند به طوری که نمی توان بدرود بغداد را بدون حضور این سه تن تصور نمود.

پانته آ بهرام که ایفای شخصیت ربقع را بر عهده دارد آن چنان زیبا از پس ایفای نقش اش برآمده است که به هیچ وجه نمی توان بازی حسی و تکنیکی وی را با سایر نقش آفرینی های قبلی اش مورد قیاس قرار داد. بهرام به ویژه در سکانسی که با خدای خود و همسر اش صالح درد دل می کند به خوبی از پس اجرای مونولوگ طولانی اش به زبان عربی برآمده است، لهجه عربی بهرام در این فیلم بی نظیر و عاری از هرگونه ایرادی است.

مصطفی زمانی نیز بهترین بازی اش را در این فیلم به نمایش گذاشته است و بدرود بغداد در کارنامه بازیگری وی به مثابه نقطه عطفی به شمار می آید، زمانی با بازی به شدت زیرپوستی و حسی خود مخاطب را وادار به همذات پنداری با شخصیت صالح می نماید.

اما از کنار مزدک میرعابدینی بازیگر شخصیت دانیل دالکا نیز به سادگی نمی توان گذشت، میرعابدینی به حدی در ایفای این شخصیت موفق عمل نموده است که هر مخاطبی در ابتدا بر این اصور است که وی اصالتاٌ آمریکایی و انگلیسی زبان است.

فیلم بدرود بغداد یکی از بهترین فیلم هایی است که سینمای ایران به خود دیده است. فیلمی خاص برای مخاطبان خاص و فرهیخته سینمای ایران، فیلمی که بدون شک و به طور قطع و یقین باید آن را دید تا به شناختی تازه در مورد سینما دست یافت. بدرود بغداد تنها یک فیلم نیست، بلکه می تواند برای بسیاری از فیلمسازان جوان و یا حتی کهنه کار سینمای ایران که مدام در حال درجا زدن کلاس درس باشد. اما جدا از همه این ها بدرود بغداد یک اشکال عمده و اساسی نیز دارد و آن این است که مسلماً بعد از دیدن آن دیگر هیچ فیلمی در سینمای ایران برایتان جالب نخواهد بود! چرا که نادری ده ها قدم جلوتر از سایر فیلم سازان سینمای ایران گام برداشته است و مطمئناً تا سال ها بعد نمی توان اثری چنان تأمل برانگیز را در سینماهای ایران به نظاره نشست. اما افسوس و صد افسوس که نه مسئولین و نه مردم توجهی به این فیلم نشان نداده اند و بدرود بغداد اینک در بدترین زمان ممکن و با بدترین شرایط تبلیغاتی در سینماها آن هم به صورت تک سانس اکران شده است. ای کاش همین اکران های تک سانس هم به موقع انجام می شد و باعث نمی شد تا به عنوان نمونه بنده پنج روز از این سینما به آن سینما دوندگی کنم تا بتوانم این شاهکار را بر پرده سینما ببینم، آن هم بعد از این که بهای چند بلیط را به صورت یک جا به گیشه پرداخت کردم!

 


 تاريخ ارسال: 1390/9/17
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>آرش:

امروز فیلم رو دیدم فوق العاده بود از صبح تا حالا 4 نفرو وادار کردم برن دی وی دی فیلمو بخرن

0+0-

سه‌شنبه 27 تير 1391



>>>صبا:

فیلم رو دوست نداشتم اصلاٌ به نظرم کارگردانش خیلی خواسته بود روشنفکر بازی دربیاره در ضمن خیلی هم شعاری بود فیلم من نمیدونم شما چی از این فیلم دیدین که اینجوری ازش تعریف و تمجید می کنین حیف وقت

0+0-

چهارشنبه 23 آذر 1390



>>>افشین:

ظاهراً سانس 11 شب سینما آزادی و یک سانس بعد از ظهر در موزه سینما. باید زنگ زد و از سینما آزادی و موزه سینما دقیقش رو پرسید چون ممکنه همینا رو هم برداشته باشند

0+0-

سه‌شنبه 22 آذر 1390



>>>رها:

فیلم رو کدوم سینماها نشون میده لطفاٌ اطلاع رسانی کنید خیلی مایلم با این تعریفها فیلم رو ببینم

0+0-

سه‌شنبه 22 آذر 1390



>>>شقایق:

عمیق ترین و مفهومی ترین فیلمی که در سینمای ایران ساخته شده به نظر من خلاقیت کارگردان فیلم هم در کیفیت فیلم بی تاثیر نیست من که خیلی از فیلم خوشم اومده البته الان فیلم رو ندیدم و 2 سال پیش دیدمش اما به نظرم فصل اول فیلم خیلی زائد هست و داستان میتونست به راحتی از عراق شروع بشه اگر کمی در تدوین فیلم تجدید نظر بشه بد نیست و تندتر شدن ریتم فیلم میتونه کمک موثری برای افزایش مخاطب فیلم داشته باشه اما ساختار فیلم بی نظیره و بازی بازیگران فیلم یکی از دیگری بهتر هستش راستش از پانته آ و زمانی توقع چنین بازی هایی رو نداشم عالی بودن درست همونطور که آقای منتظری و پرده سینما عالی هستن

0+0-

دوشنبه 21 آذر 1390



>>>علیرضا:

منم دیشب رفتم سینما فیلم رو ببینم گفتن چون به حد نصاب نرسیده اکران نمیشه یعنی چی واقعاٌ؟

0+0-

دوشنبه 21 آذر 1390



>>>zahra:

من این فیلم را ندیدم اما با توجه به تعاریفی که شما از فیلم کردید فردا حتما به دیدن آن خواهم رفت و در کل امیدورام که حرفای شما درست باشه که سینمای ایران بتونه به خودش بباله اما در این باره توشک هستم چون فیلم نتونست برای اسکار انتخاب بشه

0+0-

جمعه 18 آذر 1390



>>>M:

Merci naghd ali bod man film ro kheili ghabl didam vaghean shahkare

0+0-

پنجشنبه 17 آذر 1390



>>>محمدی:

من فیلمو دو سال پیش توی اکران خانه سینما دیدم. سالن پر بود و همه خوششون اومد. ولی هیچ تبلیغاتی درباره این فیلم موقع اکرانش نشد. حالا این که نوشتید تهرانه وای به حال شهرستان

0+0-

پنجشنبه 17 آذر 1390



>>>فهیمه:

چیزی که درباره اکران این فیلم نوشتید واقعا ناراحت کننده است. اکرانی که در اون "شیش و بش" و "داماد خجالتی" میلیاردی بفروشن اونوقت یه منتقد مجبور باشه چند تا بلیط را با هم بخره تا سالن پر بشه و فیلمو تو سالن نشون بدن.

0+0-

پنجشنبه 17 آذر 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.