پرده سینما

بی خطرترین لهجه در ایران! گزارشی از نشست پرسش و پاسخ فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور»

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 علی عطشانی و جابر قاسمعلیگزارشی از نشست پرسش و پاسخ فیلم تلفن همراه رئیس جمهور عصر امروز در سالن کنفرانس سعدی مرکز همایش های برج میلاد با حضور تعداد کثیری از خبرنگاران و منتقدان سینمای ایران برگزار شد.

در این نشست علی عطشانی (کارگردان)، جابر قاسمعلی (فیلمنامه نویس)، نیما شاهرخشاهی (بازیگر)، بهناز جعفری  (بازیگر)، محمود گبرلو (مدیر جلسه) و رامتین شهبازی (منتقد مهمان) حضور داشتند.

در ابتدای این جلسه علی عطشانی در مورد چگونگی ساخت تلفن همراه رئیس جمهور گفت: من سال گذشته و در همین ایام جشنواره فیلم فجر از جابر خواستم تا فیلمنامه ای را که نوشته بودم بخواند و نظرات اش را به من بدهد. جابر بعد از گپ و گفتی که داشتیم در مورد فیلمنامه قبلی اش به من گفت و آن فیلمنامه را به من داد تا آن را مطالعه کنم. بعد از خواندن فیلمنامه از آن خیلی خوشم آمد و به جابر گفتم که من این فیلمنامه را می خواهم. او به من گفت که آن را به آقای لشگری پور فروخته است. من پیش آقای لشگری پور رفتم و گفتم که من فیلمنامه جابر قاسمعلی را می خواهم و او به من گفت: تو نمی توانی آن را بسازی. ما چندین بار برای تولید آن درخواست مجوز داده ایم که هر بار به نحوی رد شده است. اما من با اصرار گفتم که فیلمنامه را می خواهم و بالاخره با یک قیمت نجومی فیلمنامه را از آقای لشگری پور خریدم و بالاخره فیلم را ساختم.

سپس جابر قاسمعلی در مورد ژانر فیلمنامه تلفن همراه رئیس جمهور توضیحاتی ارائه داد و گفت: من معتقد نیستم که این فیلم سیاسی است. به نظر من این یک فیلم نئورئالیستی است و مدل سینمایی من سینمای نتورئالیسم ایتالیا است. مثل فیلم رم شهر بی دفاع. این فیلم بر اساس یک اتفاق و واقعیت نوشته شده است. من یادم می آید حدود سال 83 و یا 84 بود که من نزد دوستی بودم که نقش او را در این فیلم آقای مهدی هاشمی بازی می کرد. او به من گفت که یک همچنین مشکلی دارد و من به آن توجهی نکردم، تا این که روزی دوستی دیگر به منزل ما آمد و تلفن اش زنگ خورد و او ناخودآگاه گفت: باز هم شروع شد! و سپس ماجرایی را تعریف کرد که برخی افراد او را با رئیس جمهور اشتباه می گیرند. من بعد از این که چندین مورد تماس هایی که با وی گرفته می شد را شنیدم به خود گفتم این یک سوژه ناب سینمایی است و من اشتباه کردم که تا امروز در نوشتن آن تعلّل کرده ام و بعد بلافاصله شروع به نوشتن این فیلمنامه کردم.

قاسمعلی ادامه داد: در ابتدا قرار بود فیلمنامه من را محمدرضا هنرمند بسازد. البته کلنگ اولیه کار را پژمان لشگری پور زد که فیلمنامه را از من خرید و بعدها با هنرمند و کمال تبریزی به توافقق رسید تا فیلم را بسازند، اما بعد از چندین بار تقاضا به هیچ یک از آن ها پروانه ساخت ندادند. تا سال گذشته آقای علایی به من گفت که علی عطشانی دنبال یک مشاور فیلمنامه خوب می گردد و اصرار دارد که این فیلمنامه را بسازد. من به عطشانی گفتم که امکان ساخت این فیلم وجود ندارد، اما با اصرار عوامل فیلم تلفن همراه رییس جمهورعطشانی و با کمک های محسن علی اکبری این فیلم ساخته شد.

سپس یکی از خبرنگاران در سوالی گفت: شما چه تغییراتی روی فیلمنامه اعمال کردید تا فیلم ساخته شد؟ چون گفتگوهایی که در فیلم وجود دارد همه تاریخ مصرف دارد و معلوم است فیلم به تازگی بازنویسی شده است؟

عطشانی در پاسخ گفت: در وهله اول روی این فیلم حساسیت های ویژه ای وجود داشت و همه به آن «نه» می گفتند. من بارها نزد آقای سجادپور رفتم و از وی سوال کردم که مشکل این فیلمنامه چیست؟ ایشان من را به آقای رسولیان ارجاع دادند و من بعد از صحبت با آقای رسولیان به این نتیجه رسیدم که آن ها بر خلاف فکری که من داشتم با کلیت فیلم مشکل ندارند و تنها به برخی نکات کوچک ایراد می گیرند. به عنوان نمونه در نسخه فیلمنامه ای که جابر قاسمعلی نوشته بود در سکانس پایانی فیلم قربانعلی از خانه اش بیرون می آید و پرستار آمبولانس رو به او می گوید: «بفرمایید آقای رئیس جمهور!» که ما بعد از ایراداتی که به این قسمت گرفته شد به این نتیجه رسیدیم که قربانعلی در سکانس پایانی به دوربین نگاه کند و بعد ماشین رئیس جمهور بیاید و حالا هر کس تعبیر خودش را از آمدن آن ماشین بکند.

سپس رامتین شهبازی در جملاتی خطاب به عوامل فیلم گفت:

برخی ایده ها به ذات جذاب هستند و ما مفتون ایده ها می شویم و این نه تنها در سینمای مستند که در سینمای داستانی هم اتفاق می افتد. نویسنده و کارگردان همواره درگیر موضوع می شوند و به همین دلیل به پرداخت فیلمنامه و کارگردانی کمترین توجهی نمی کنند. اولین مشکل من با این فیلم نوع روایت آن است فیلم سه لحن متفاوت دارد. از ابتدای فیلم تا جایی که مهدی هاشمی با نیکی کریمی ملاقات می کند یک لحن دارد، و از جایی که عمل دختر اتفاق می افتد لحن فیلم به شکلی دیگر تغییر می کند و در قسمت سوم هم فیلم لحنی جداگانه دارد.

شهبازی ادامه داد: نظریه پردازان سینما می گویند سینما یا باید روایت باشد یا داستان و یا هر دوی آن ها با هم مثل سینمای هالیوود که کنش و کلام بر اساس اتفاقات شکل می گیرند.

جابر قاسمعلی در پاسخ به شهبازی گفت: سینما یعنی لحن. مادامی که فیلمساز و فیلمنامه نویس لحن را درنیاورند حالا چه در ساختار کلاسیک و یا ساختاری که متمرکز بر شخصیت باشد فیلم موفق نمی شود. شما باید لحن را رعایت کنید و این لحن به اقتضای داستان باید همواره در فیلم وجود داشته باشد. شما به درخشان ترین فیلم های سینمای نئورئالیسم ایتالیا مانند دزد دوچرخه نگاه کنید که شخصیت در برخورد با موقعیت خاص واکنش متفاوت نشان می دهد و تأثیر خود را می گذارد. به عقیده من این فیلم را نمی توان به 3 بخش تقسیم کرد، چون ما متکی به شخصیت هستیم و این شخصیت در موقعیت هایی بهره برداری شخصی مد نظر فیلمنامه نویس را می کند.

سپس محمود گبرلو سخنی عجیب بر زبان آورد و گفت: این جلسه نقد نیست و ما نباید فیلم ها را مورد نقد خود قرار بدهیم بهتر است فیلم ها در نشست هایی این گونه تنها کمی تحلیل و بررسی کنیم.

بهناز جعفریسپس یکی از خبرنگاران در مورد لهجه رشتی فیلم سوال کرد و سپس گفت: چرا شما صدای شخص رئیس جمهور را در این فیلم پخش نکردید؟

عطشانی در پاسخ گفت: راجع به لهجه از اول این گونه بود. ما هم فیلم را بر همین اساس طراحی کردیم و احساس می کردیم لهجه به جریان دادن زندگی در فیلم کمک می کند. یکی از دوستان بیرون از سالن به من خرده گرفت که چرا لهجه ها این قدر غلیظ است که من باید در پاسخ بگویم به دلیل این که روح زندگی در سراسر فیلم جریان داشته باشد ما این کار را انجام دادیم؛ چرا که برایمان مهم بود که مخاطب تنها کلیت فیلم را درک کند و نیازی به درک کلمات نداشته باشد.

عطشانی در ادامه گفـت: نمی شد که ما در این فیلم از صدای آقای احمدی نژاد استفاده کنیم و برایمان معذوراتی وجود داشت.

سپس بهناز جعفری بازیگر فیلم در جملاتی اظهار داشت: جو این سالن اصلاً حس خوبی به من نمی دهد و گویا این جا اصلاً سالن خبرنگاران و منتقدان نیست. من به زعم خودم در این سالن تنها اغتشاش و بلبشو می بینم. پیش از این فکر می کردم که دارم به جایی می آیم که همه فعال هستند، اما در این جا انگار روی سر همه یک پتک خورده است و هیچ کس حال حرف زدن ندارد. من آرزو دارم وقتی به عنوان یک بازیگر این جا می نشینم خبرنگار من را قلع و قمع کند و به من انتقاد کند.

جعفری بعد از ابراز گلایه های خود که با حمایت گبرلو از خبرنگاران خاتمه یافت در مورد لهجه غلیظ رشتی خود در این فیلم گفت:

اساس کار این بود و من به عنوان بازیگر سعی کردم تا جایی که می شود کارم را به درستی انجام دهم. شاید کارگردان فیلم به این دلیل این نوع لهجه را انتخاب کرده است که بی خطرترین لهجه در ایران است!

 

در همین رابطه ببینید

عکس های الهام عبدلی از نشست پرسش و پاسخ فیلم تلفن همره رئیس جمهور


 تاريخ ارسال: 1390/11/13
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>ali:

از اوضاع افتضاح پذیرایی در برج میلاد هم بنویسین که برای خوردن چهار تیکه جوجه مجبور شدیم نیم ساعت تو صف بایستیم. اینه معنای حمایت از اهالی رسانه؟

0+0-

جمعه 14 بهمن 1390



>>>غزاله:

جالبه این تزای بهناز جعفری بی خطرترین تا حالا به فکر من نرسیده بود

0+0-

پنجشنبه 13 بهمن 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.