امیر اهوارکی
نقد فیلم
همه چیز خوب و شاد بود و همه لذتها مجتمع. ما در بندر پهلوی زندگی آرام و خرسندی داشتیم و پسرمان آرش در دبستان پیشاهنگ بود. او پسر من بود، پسر ایران؛ مام میهن. بعد یکهو طوفان شده، همه چیز زیر و رو گشت. آشوب طلبها راحت ما بردند و رخت سیاه بر تنمان کردند. شوهرم بیگناه کشته شد. ده سال بعد که ما در تهران زندگی میکردیم، پسرم آرش را (علیرغم قانون تک فرزندی) به اجبار به خدمت زیر پرچم بردند. از قضا خدمت او به جایی افتاد که حتی نمیشد برایش نامه نوشت. در نهایت او در جنگ به ناخرسندی و ناکامی کشته شد و نامزدش را تنها گذاشت. اما شوهرم از قبل پیشبینی کرده و زن دیگری در خفا گرفته، فرزندی از او ساخته بود که پس از مرگ مادرش، به نزد من آمد و جای آرش مرا پر کرد. اما او هم در پاییز 1384 در دانشگاه علامه پس از اعتراض به دولت جدید، دستگیر و زندانی شد. امین راننده قدیم ما، پس از انقلاب آدم گردن کلفتی شده بود. وقتی او را پیدا کردم گفت که مرا نمیشناسد. ولی در خفا آمد و اعتراف کرد که یکی از عاملان این انقلاب همو بوده و شیلات بندر را او به آتش کشیده و مسبب اصلی مرگ شوهرم نیز خودش بوده است. او سپس از من خواستگاری کرد، از من، از ایران، از مام میهن. من سی سال است که هنوز نخندیدهام و لباس شاد بر تن نکردهام. به هر حال اکنون دوْر، دوْر اینهاست و من مجبور به تحملشان هستم تا نوبت آنها نیز به زودی تمام شود. و بالاخره تمام میشود. به زودی پسرم از خارجه برمیگردد و به این حکومت پایان میدهد و مرا از شر اینها آزاد میکند و روزهای خوب گذشته بازمیگردد؛ روزها و سالهایی صد سال بهتر از این سالها.
این خلاصه داستان فیلمی است که با تکلف بسیار مرتباً دروغ میگوید تا عداوت خود را با انقلاب اسلامی نشان دهد. فیلم با گرمی و شادی و طراوت و زیبایی بندر پهلوی سال 1355 شروع شده و با سردی و غم و بیچارگی و زشتی در تهران بعد از انقلاب ادامه یافته و در سال 1385 پایان میگیرد. به راستی جناب کارگردان که فیلمنامه را نیز خودش نوشته است، به هر ضرب و زوری هست میخواهد که ما قصه او را باور کنیم؟ آیا او یک داستان تخیلی محض نوشته یا از مکانی مثل کره مریخ برای ما خبر آورده است؟ ما که از نسل انقلابیم و هنوز اینجا زنده و شاهد هستیم اینقدر برای ما دروغ بافتهاند چه برسد به وقتی که ما حاضر و شاهد نباشیم.
آرش اگر پدرش نیز زنده بود مشمول معافیت تک فرزندی میشد چه برسد به اینکه او کفیل مادرش نیز بود. و مگر هر کسی لیاقت داشت تا به جنگ برود؟ مگر از نسل یک شرابخوار فرزندی به دنیا میآید که لیاقت شهادت داشته باشد؟ این گناهی است که خداوند فرموده است که از نسلش تا چهار پشت عقوبت خواهد کشید.
فیلمنامه از درام و ماجرا خالی است و آنچه فیلم را سر پا نگه داشته طراحی صحنه آن است که برای ما که دهه پنجاه را دیدهایم نوستالژیک است. و جناب کارگردان برای ایجاد این حس در ما برنامهریزی کرده است تا بتواند دوران انقلاب را سیاهتر نشان دهد و تا ضعفهای فیلمنامه را پر کند. او ما را احمق پنداشته و تاریخ کشور ایران را به طور سمبلیک، گویا از منظر خاندان هزار فامیل پهلوی بیان کرده باشد که با این انقلاب بساطشان جمع شد. این تمثیل، دیگر خیلی سطحی است که جناب کارگردان مملکت ما را در قالب زنی به نام ایران تصویر نموده و همه مصیبتها را بر او بار کرده است. آرش همواره مادرش را به نامش «ایران» صدا میزند تا ما حتی یک لحظه هم فراموش نکنیم که قصهای سمبلیک در خصوص مام میهن میبینیم. اما مادران فرزندان نسل انقلاب و شهدای آن، که اینگونه نبودند! ما که «مادر» این فیلم را نشناختیم. این مادر، مادر کیست؟
این اولین نوبت نیست که شبه روشنفکران وطن فروشی میکنند. اول بار فیلم اجاره نشینها (1366) این جسارت را داد تا به زعم خود قصه این مملکت را بهطور تمثیلی بیان کند. او خانهای را تصویر کرد که همه قسم آدم در آن بودند و بعد کمکم اضمحلال و تخریب خانه را نشان داد. فیلم مادر (1368) نیز مجلس ختمی بود برای همین مادر که به زودی میمیرد. او دو پسر جاهل و روشنفکر دارد و دو دختر سنتی و متجدد. فرزند پنجم نیز یک عرب است که سر میرسد و تمثیلی است از صدام که ادعای میراث داشت. فیلم دیگر این مقوله ما همه خوبیم (1383) اولین فیلم بیژن میرباقری بود. خانواده در حال اضمحلالی که ادعای سلامت میکنند و برای فرزند در فرنگشان در فیلمی که برای او پر میکنند مرتب به دروغ میگویند که «ما همه خوبیم»!
آیا وقت آن نرسیده است که برخی شبهروشنفکران وطنی القای یأس نکنند و دست از این گندمنمایی و جو فروشی بردارند و به جای ساخت فیلمهای تمثیلی، صادقانه و به زبان سینما حرفشان را بزنند؟
در همین رابطه بخوانید
صد سال به این سال ها تابستان اکران می شود
سجادپور: سرنوشت صد سال به این سال ها هیچ شباهتی با سنتوری ندارد
شاکی خصوصی مانع اکران صد سال به این سال ها شد
صد سال به این سال ها در اردیبهشت ماه اکران خواهد شد
اعتراض به سامان مقدم به خاطر سرقت طرح فیلمنامه «صد سال به این سال ها»
صد سال به این سال ها: رسیدن به سن عقل
یأس: نگاهی به فیلم «صد سال به این سال ها»
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|