آزاده کریمی
كم نیست فیلمهایی كه اگر داستانشان را از یاد بردهایم اما اسمهای زیبایشان در ذهنمان باقی ماندهاند.گویی اسم یك فیلم، مثل اثر انگشت انسان، جزئی تفكیكناپذیر و غیرقابل انكار است.
امروز نوعی بازگشت به دهه 40 و 50 در اركان مختلف سینمای بدنه - و از جمله انتخاب نام و عنوان فیلمها- به وجود آمده. باز ورق برگشته و فیلمها، گاه با نامهایی عجیب و سخیف و بنا بر حاكمیت مطلق سلیقه سینمادارها و تهیهكنندهها وارد بازار میشوند.
قدیمها وقتی كودكی به دنیا میآمد، مراسم نامگذاری خیلی زود و با گزینههای نه چندان فراوان برگزار می شد، اما این روزها پیدا كردن یك اسم برای یك نوزاد جزو مشكلات یك خانواده محسوب میشود و حاصل آن اسمهای عجیب وغریبی است كه حتی والدین هم از ادای آن ناتوانند!
این معضل در سینما هم وجود داشته و دارد، وقتی فیلمنامهای نوشته میشود، حالا در هر كیفیت و سطحی، پیدا كردن یك اسم كه بتواند در سر در سینماها خودش را نشان بدهد و یا سرمایه برگرداند، قاعدتا خیلی سخت است. این اسم دیگر یك شناسنامه نیست، باید سرمایه برگرداند یا طوری تماشاچی را به سالن سینما بكشاند كه آب از آب تكان نخورد و تماشاچی اصلا نداند كه با چه فیلمی طرف است.
در تاریخچه سینمای ایران پر است از اسامی فیلمهایی كه ادای آنها، امروزه شبیه گفتن لطیفه و طنز است.
این سینما در دهههایی كه یك تجارت نان و آب دار به حساب میآمد، چه اسمهایی كه به خود ندید. روزگاری همین اسمها بودند كه سر در فرهنگ و سینمای ما را تشكیل میدادند: تولدت مبارك، نمكنشناس، غربتیها، جوجهفكلی، می رم بابا بخرم و هزاران هزار عنوان كه دیگر نمیتوان برای نوشتن یك گزارش هم اسمی از آنها آورد.
سالها گذشت و این سینما با تغییرات فرهنگ اسامی جدیدی را تجربه كرد، آنها طعمی از وقار و زیباییشناسی هنری را با خود به همراه آوردند. این سینما شناسنامه اصیلی پیدا كرد و دریچه دیگری به رویش باز شد و تماشاچی در كنار فیلمهای تجاری لااقل میتوانست نگاهی هم به فیلمهای مورد علاقهاش بیندازد.
كم نیست فیلمهایی كه اگر داستانشان را از یاد بردهایم اما اسمهای زیبایشان در ذهنمان باقی ماندهاند.گویی اسم یك فیلم، مثل اثر انگشت انسان، جزئی تفكیكناپذیر و غیرقابل انكار است.
و اما امروز، گویی نوعی بازگشت به دهه 50 در اركان مختلف سینمای بدنه به وجود آمده است. دوباره ورق برگشته و «سینمادارسالاری»، توجه افراطی برخی حضرات تهیهكننده به «جیب مبارك» و نگرانی بارزی كه نسبت به عدم برگشت سرمایه به وجود آمده، به رشد تولید فیلمهایی انجامیده كه به سلیقه مطلق سینمادار-تهیهكننده عنوان گرفتهاند، به سلیقه سینمادار-تهیهكننده ساخته شدهاند و به روی پرده رفتهاند و حالا، به سلیقه اینان به نام «فیلم مردمی» و «سلیقه مردمی» در قالب فیلم سینمایی یا ویدئویی گاه با نامهایی عجیب و سخیف روانه پرده یا شبكه نمایش خانگی میشوند. برای توجیه چرایی این كار هم از مردم مایه میگذارند و میگویند؛ «تماشاچی به اسم فیلم نگاه میكند و سینما میرود و كمتر به فیلمهایی از جنس دهه 60 و 70 و با نام آن فیلمها اقبال نشان میدهد.»
بد نیست نگاهی به اسامی فیلمهایی كه در این چند سال اخیر دیدهایم و فیلمهایی كه پروانه ساخت گرفتهاند، بیندازیم تا به این نتیجه برسیم كه سینمای دهه80 چه چیزی افزون بر سینمای دهه 70 دارد.
این اسامی شناسنامه فیلمهایی هستند كه هنوز ساخته نشدهاند و ما چیزی از داستان آنها نمیدانیم: ازدواج در وقت اضافه، یه جیب پر پول یه گواهینامه، بخشكی شانس، در شب عروسی، بعدازظهر سگی سگی، دفتر ازدواج، عشق و گلوله، پرتقال خونی، حقه باز دم دراز، جاده عاشقی، ساعت عاشقی، پسر از من دختر از تو، ساندویج سرد، پیتزا مخلوط، بستنی یخی، بازی لطیف، شال گردن، ساقیات باحالات، عروس و ملوس، چگونه میلیاردر شدم، عروس تهرانی و ...
سجادپور: نمیگذاریم اسمی از حدود خارج شود و به سمت سطحی بودن و لودگی برود
علیرضا سجادپور مدیركل اداره ارزشیابی و نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره انتخاب اسم برای فیلمهای ایرانی و این كه چرا در دهه اخیر، نام فیلمها گاه با بیسلیقگی محض و البته گاه با هدف قرار دادن سطح نازل سلیقه مخاطب انتخاب میشوند، به فارس گفت: شما باید 95 مجوزی كه صادر شده همراه با ژانرهایش را بررسی كنید تا ببینید كه تعداد كمدیهای بدنه بسیار اندك است.
به عقیده این مدیر سینمایی، نامها بر اساس ژانر فیلمها تعیین میشوند و شاید وفور نامهای طنزآمیز به زیاد شدن تولید فیلم طنز در سینمای ایران، بستگی داشته باشد.
وی با اشاره به كنترل ژانرها در صدور پروانه ساخت، گفت: ما البته هر عنوانی را نمیپدیریم و سعی میكنیم تا در ارائه مجوز به فیلمهایی از برخی ژانرها كه سینما را اشغال كردهاند، با سختگیری برخورد كنیم.
سجادپور گفت: من اینجا صراحتا اعلام می كنم كه از مهرماه امسال تاكنون در صورت پروانه ساخت این مسئله كه ژانرهایی كه سینما را اشغال كردهاند با محدودیت رو به رو باشند، به شدت مورد توجه قرار دادیم.
وی تأكید كرد: از بین 95 پروانه ساختی كه صادر شد شاید 10 تا 12 فیلم به ژانر كمدی پرداختند و بالعكس باقی آنها ژانرهای اجتماعی، خانوادگی، كودك، دفاع مقدس و سیاسی را كه كاملا به میزان زیادی مغفول واقع شده بود مورد توجه قرار دادند. یعنی به آن معنا كه سینمای بدنه عملا تا حدود بسیار زیادی در صدور پروانههای فعلی كنترل شده است.
سجادپور گفت: این را هم در نظر داشته باشید كه فیلمهایی كه در سینماها شاهد اكران آن هستیم، به سالهای گذشته متعلق هستند كه در نهایت باید به اكران برسند و نمیتوان جلوی اكران آنها را گرفت.
این مقام مسئول در مورد اسمگذاری فیلمها كه شباهتی غریب به فیلمهای قبل از انقلاب به ویژه در دهه 40 و 50 دارد، گفت: ما تلاش میكنیم از نامگذاریهایی كه این نوع تداعیها را داشته باشند، جلوگیری كنیم و فكر نمیكنم تاكنون نیز چنین فیلمهایی نیز، به طور مستقیم مجوز گرفته باشند.
وی در دقت نظر بر انتخاب فیلمها تأكید كرد و گفت: در عناوین فیلمها این دقت وجود دارد تا به میزان متناسب برسد و فكر میكنم در صورت پروانه ساختها این مسئله مورد توجه قرار گرفته است و اگر اسمی از این حدود خارج شود و به سمت سطحی بودن و لودگی برود، با آن اسم موافقت نمیكنیم، ولی آیا در فیلمهایی كه مجوز ساخت گرفتهاند، شما چنین اسامی را دیدهاید؟
علیرضا سجادپور در پاسخ به این سوال كه چرا برخی از اسامی فیلمهای سینمایی (مثل ساندویچ سرد، بستنی یخی و...) گرایش زیادی به مواد غذایی پیدا كردهاند، گفت:این موضوع به ذات مشكلی ندارد. فیلمی كه من نیز بخشی از آن را تولیدكردم و از تولید آن انصراف دادم، شكلات داغ نام داشت كه اول «هات چاكلت» بود اما جایگزین فارسی آن مورد استفاده قرار گرفت. اگر اسم فیلم از بین مواد غذایی انتخاب شود اشكالی ندارد اما اسامی مثل «مادرشوهر یا عروس جان من كجاست؟» اینها اشكال دارد. (شاید اشاره سجادپور به عنوان «مادر زن عوضی» باشد كه در مرحله قبل از پروانه ساخت در رسانهها مطرح شد و در ادامه، پروانه ساخت این فیلمنامه با عنوان دیگری صادر شد.)
سجادپور در ادامه به فارس گفت: تولیدات قبلی كه كارشان به اتمام رسیده، در مسئولیت ما قرار ندارند و حدود یك سال طول میكشد تا نمودهای مدیریت جدید سینما را در بازار سینما ببینیم. تمام تلاش ما این است كه وارد حیطه سطحی بودن و سینمای مبتذل نشویم و حالا اگر برخی از فیلمها با اسم مغازهها شباهت دارد خلاف حیای عمومی جامعه نیست اما با فیلمهایی كه در این زمینه زیاده روی كنند، برخورد میشود و ما كنترل بسیار زیادی در زمینه صدور مجوز این گونه فیلمها داریم.
براساس این گزارش، در بین همین اسامی رنگارنگ به فیلمهایی برمیخورید كه معصومانه و بی ادعا هستند و شاید هرگز به چشم آنهایی كه نباید نمیآیند. این فیلمها كه اتفاقا بارفرهنگی و ارزشی دارند، مثل همیشه كم میفروشند، مخاطب دوستاشان ندارد، كشدار و خستهكنندهاند و لابد سرمایهگذار بی فكری داشتهاند!
-سرتیپی: چه بخواهیم و چه نه، مخاطب این اسمها را دوست دارد
علیرضا سرتیپی تهیهكننده سینما و مدیرعامل فیلمیران درباره فروش فیلمهایی كه اسامی به اصطلاح زرد دارند، میگوید: اسم یك مشخصه است كه تأثیر زیادی روی فروش فیلم دارد، اسامی مثل دختر ایرونی یا پسرتهرونی خیلی در فروش مؤثر هستند و مخاطب گویا از این دست فیلمها راضی است.
وی ادامه میدهد: این دست اسمها حداقل 20 تا 30 درصد روی فروش اثر میگذارند و مخاطب نشان داده كه با اسامی مثل اقلیما ارتباط برقرار نمیكنند و این دست اسمها روی آنها تأثیر منفی دارد.
سرتیپی میگوید: چه بخواهیم و چه نه، مخاطب این اسمها را دوست دارد و شاهد هستیم كه این نوع فیلمها، چه در سینما و فیلمهای شبكه خانگی فروش دارند.
با رونق سینمای خانگی و اقبال مخاطب به خریداری نسخههای ویدئویی فیلمهای اكران شده و فیلمهای ویدئویی تولیدی، این رسانه در ابعداد گسترده خود دست كمی از سالنهای سینما ندارد و فرهنگ را به سبك و سیاق خود به خانههای مردم میبرد.
فقط كافی است به شیشههای سوپرماركتهای محلهتان نگاهی بیندازید تا باز هم به مفهوم جلب مخاطب پیببرید: به روح پدرم، لیموترش، كلاه گیس، پیشنهاد بیشرمانه به نقاش مرده، رد پول رو بگیر و بیا، بچه سر راهی، مزد عشق، بابا من زن بگیر نیستم و ...» یا اسمهای دیگری بر تلهفیلمها و سایر فیلمهای ویدئویی كه در حال تولید هستند، مثل یك خیانت منصفانه، گور به گور و...
- كریمی: این كه چه اسمی به ذائقه روز میخورد، در هیچ فرهنگ لغتی موجود نیست!
مهدی كریمی تهیه كننده سینما در این باره میگوید: شاید یك اسم دو كلمهای به اندازه یك فیلم به باورها وبرداشت مخاطب لطمه نزند و از طرفی هم نمی شود با اسم فیلم به تحلیل منصفانهای درباره یك فیلم رسید.
وی ادامه داد: در مورد محتوا و اسامی فیلم ها شوراهایی هستند كه دست به بررسی میزنند و نمیتوانیم در برابر انتخاب آنها بگوییم كه ما درست میگوییم و شما اشتباه میكنید.
كریمی می گوید: من برای كسب پروانه ساخت یك فیلم نمیدانم كه باید به تجربیات گذشته و تصمیمات قبلیام مراجعه كنم كه خیلی عجیب و غریب هم نبودهاند. این كه چه اسمی به ذائقه روز میخورد را در هیچ فرهنگ لغتی نمیشود پیدا كرد.
این تهیه كننده تأكید كرد: نمیشود صرفا در این بحث تهیه كننده، فیلمنامه نویس یا كارگردان را مورد قضاوت قرار داد، باید سلیقه حاكم و نگاه آن را شفاف كنید و بگویید چرا به این صورت است؟ ما متأسفانه همیشه به دنبال معلولها هستیم تا علتها، برای همین هم، باید ساخت!
- الوند: ایرادم به فیلمهایی است كه آدرس اشتباه میدهند
این كه چه كسی عنوان یك فیلم را انتخاب میكند، شاید فیلمنامه نویس، كارگردان و یا تهیه كننده باشد یا حتی از میان حرفهای یك دوست پیدا شود. اما در نهایت سینما اسلوب و قوانین خود را دارد و برای انتخاب آن باید نكات مثبتش بیشتر از منفی باشد.
خشایار الوند فیلمنامه نویس نیز در این باره به فارس می گوید: اسم فیلم یك دعوت از تماشاگر است، برای دیدن و كسی كه اسم دمدستی برای فیلمش انتخاب میكند، هر چیز دم دستی كه بشود را در اختیار تماشاگر میگذارد.
وی افزود: این فیلمها هرگز اسم دو پهلو یا پیچیده ای ندارند و مثلا میگذارند «چه عجب از این طرفا!» یعنی اسم متناسب فیلم انتخاب میشود و معمولا سخیفترین و دم دستیترین امیال مخاطب را پاسخ میدهد و هدفش نیز درست است كه آدرس اشتباه به تماشاچی ندهد.
فیلمنامهنویس مزاحم گفت: من بیشتر ایرادم به فیلمهایی است كه آدرس اشتباه میدهند و روی یك فیلم سطحی اسم، سنگین و وزینی می گذارند و می خواهند نشان دهند كه فیلم از كیفیت هنری برخوردار است و وقتی می روی و فیلم را می بینی تازه متوجه می شوی كه اصلا اینطور نیست.
الوند با بیان این مطلب كه انتخاب نام فیلم اپیدمی است،گفت: سالهای پیش یك فیلمی قرار بود با عنوان عروسی احمدآقا پروانه بگیرد ولی تبدیل شد به ویرانگر، یعنی شما بین این دو اسم هیچ سنخیتی نمیبینید. یا فیلمی بود كه میخواستند با عنوان بگذار تا بگریم پروانه بگیرد كه بعد با اسم چون ابر در بهاران مجوز گرفت!
وی افزود: اسم فیلم مقوله پیچیده ای است و سلیقه در آن تاثیر دارد و دقیقا می توانی تشخیص بدهی كه اسم یك فیلم سلیقه تهیه كننده است یا كارگردان و خیلی جاها تهیهكننده ها اعمال سلیقه می كنند تا تماشاگر را به سینما بكشانند.
خشایار الوند گفت: یك زمانی بازی با كلمه عشق مد بود، حالا بازی با كلمه خاك. به هر حال جریاناتی در جامعه بوجود می آید و متأثر از آن، اسامی فیلمها انتخاب میشود. من شخصا آدم خوش سلیقه ای در انتخاب عنوان فیلم نیستم ولی سعی كردم كه ساده ترین اسم را كه معرف فیلم باشد، انتخاب كنم و هرگز نخواستم به تماشاگر باج بدهم.
وی ادامه داد: مثلا آقای كیمیایی اسامی دو وجهی انتخاب میكنند كه هم برای مردم جذاب است و هم منتقدان آن را دوست دارند. نقل قولی كنم، یك روز آقای كیمیایی منزل ما بودند و با سیروس الوند صحبت میكردند كه اسمی از این بحث در آمد، فقط كافی بود آقای كیمیایی میگفتند كه فیلمی با چنین عنوانی میخواهند بسازند كه دهها تهیه كننده را ترغیب میكرد و حتی میشد كه با یك اسم فیلم شروع كرد.
درست است كه سینما سلایق ریز و درشتی را در برمیگیرد و دنیای خودش را دارد، اما چه خوب است كه مسئولان «نظارت و ارزشیابی» در انتخاب فیلمها اعمالنظر كنند و تهیه كنندگان، در كنار نگرانی سرمایهشان كمی هم به فكر فرهنگ جامعه باشند كه اگر الان نگران این مسئله نباشیم، مشخص نیست تا سال آینده، فیلمهای ایرانی با چه عناوینی در سینماها و سوپرماركتها به مخاطب عرضه شوند.
لااقل باید كاری كرد كه این اسامی، قابلیت درج شدن در كتابهای فرهنگ سینمای ایران را داشته باشند!
منبع: فارس
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|