پرده سینما

هیس! سانتی مانتال ها فریاد می کشند! نگاهی فیلم «هیس دخترها فریاد نمی زنند» ساخته پوران درخشنده

ساسان دسی

 

 

 

 

 

 

 

 

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندبرگزیده شدن فیلم هیس! دختر ها فریاد نمی کشند از سوی تماشاگران سی امین جشنواره فیلم فجر بار دیگر این حقیقت تلخ را نمایان کرد که همچنان احساسی گرایی و تاکید بر احساسات رقیقه مخاطب همچنان می تواند ازگیشه پاسخ بگیرد؛ فراموش نکنیم که فیلم در تهران و شهرستان ها توانسته است در وانفسای بحران مخاطب به فروش قابل قبولی دست یابد.

سانتی مانتالیسم در سینما که به صورت نمودها و تظاهرات پوپولیستی در عرصه اجتماع و سیاست ظاهر می شود از آن جهت حقیقتی تلخ هست که گاه موجب می شود بسیاری از حقایق در پرده باقی بماند و در مواردی به قلب حقیقت برسد و مانع از تعقلی منطقی شود.

تصور می کنم بی آنکه بخواهیم در گیر این بحث کهنه و تکراری شویم که سینما رسانه هست یا هنر می توان بر این نکته متفق القول بود که درخشنده در طرح یک موضوع تابو بوده (گزینش موضوع زنای به عنف کودکان) در سینمای ایران –و البته تنها در این محدوده که فیلم های این چنینی در آن سوی آب ها ساخته شده اند؛ -موفق بوده است.اما این نکته هم امری بدیع و آشکار است که طرح یک موضوع به تنهایی نمی تواند برای یک فیلم ارزش و اعتباری کسب کند. آنچه که به یک فیلم ارزش و اعتبار می بخشد و می تواند یک فیلم را از حد یک بیانیه و یا حتا مقاله اجتماعی فراتر برد و در معبدی جاودانه سازد که گذر زمان نه تنها بر آن تأثیری نخواهد گذاشت که بلکه شاداب ترش نیز خواهد ساخت چگونگی طرح آن موضوع هست.

آنچه که می توان از  مکتب رئالیسم-سوسیالیستی شوروی تا نئوریالیسم ایتالیا و ده ها مکتب و فیلم جاودانه آموخت، نه موضوعات گاه جسورانه آنها بلکه چگونگی بیان آن موضوعات بوده است. ارزش فیلم های آیزنشتین نه به جهت بیان برهه ای از تاریخ کشورش بوده که تأثیر شگرفی بر منطقه و جهان داشته است بلکه به علت بیانی نو - جدید و تحولی در زمینه تدوین بوده است.آنچه که باعث می شود فیلم های ایتالیایی ساخته شده در سالهای پس از جنگ جهانی دوم همچنان دیدنی به نظر آیند نه بیان مشکلات و نکبت پس از جنگ که بیان شاعرانه فلینی در فیلم جاده – تصاویر بکر حاصل در هم آمیختگی رئالیسم و سورئالیسم ویتوریو دسیکا در معجزه در میلان است.

فیلم هیس دخترها فریاد نمی زننداجازه دهیم چندان از موضوع دور نشویم پوران درخشنده در نگاه اول با طرح یک موضوع ناگفته در سینمای ایران همگی ما را بهت زده می کند اما اگر این پرده حاصل از حیرت فرو افتد، با فیلمنامه ای ضعیف مواجه می شویم که نویسندگان آن سعی خود را بر آن نهاده اند که با احساساتی کردن مخاطب ضعف های کوچک و بزرگ فیلمنامه را بپوشانند. ضعف فیلمنامه در پایان فیلم آنقدر آشکار و نمایان می شود که وقتی خانم و کیل به همراه نامزد شیرین برای آوردن برادر معتاد مقتول می روند و او در آخرین لحظه با تزریق نا به هنگام سرنگ حاوی مواد مخدر به اغما فرو می رود تماشاگر به جای همدلی کردن با شخصیت های فیلم از سر هم بندی شدن فیلمنامه به خنده می افتد.

در طول فیلم آنقدر از سوی شخصیت های فیلم از شیرین گرفته تا پدر و مادرش و نامزدش و جالب تر از همه خانم وکیل (در عجبم از مشاور حقوقی فیلمنامه که این نکته بدیهی را تذکر نداده اند که یک وکیل در یک ماه ممکن است  با پرونده هایی بدتر از مورد شیرین مواجه شوند و قرار نیست اینگونه احساساتی شود) آه و ناله و گریه سر می دهند که حقیقت موضوع تلخی که در فیلمنامه مطرح می شود در پس هاله ای رقیق از سانتی مانتالیسم زنانه گم می شود.

دو پاره بودن فیلم و فیلمنامه موجب شده است که آن ابهامی که در بخش نخست (ابهام مشخص شدن انگیزه قتل توسط شیرین)جذابیت ایجاد کرده بود در بخش دوم جای خود را به ملال و خستگی تماشاگر بدهد.

عدم شخصیت پردازی و ضعف در ترسیم جغرافیای شخصیتی موجب پدید آمدن شخصیت هایی تخت و باسمه ای شده است. پدر و مادر مخالف ازدواج با این استدلال که آنها وصله تن ما نیستند؛ پدر و مادری که آنقدر در گیر مشغله های روزمره شده اند که ازدختر  خود غافل مانده اند پسر عاشق پیشه که در آنی احساساتی می شود و عاشق می گردد و در دمی دیگر همه عکس های محبوب را پاره می کند و با حرف خانم وکیل از این رو به آن رو می شود و تمام هم خود را بر  رهایی دختر مورد علاقه اش از زندان می گذارد همگی نمونه هایی از همان شخصیت های تیپیکال و آشنای سینمای ایران هستند.

ای کاش خانم درخشنده در برخورد اولیه با موضوع جدید خود کمی احساسات زنانه اش را کنترل می کرد شاید نتیجه فیلمی ماندگارتر در سینمای ایران می شد؛ فراموش نکنیم که مارگریت دوراس و ویرجینیا وولف در عرصه ادبیات –جین کمپیون در عرصه سینما زنانی بودند که ضمن آنکه آثارشان به شدت نشانگانی از زنانگی و احساسات را در خود جمع دارند اما در ورطه احساسی گری نیز گرفتار نشده اند.

 

در همین رابطه نقدهای دیگر منقدان پرده سینما را بر فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند بخوانید

 

نوستالوژی ناکام، یا قصه گویی با روایت سردرگم؛ نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند-رضا منتظری

دفاع کردن، گریه کردن یا گریه نکردن؛ نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند- محمدمعین موسوی

هیس!سانتی مانتال ها فریاد می کشند. نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند- ساسان دسی

 


 تاريخ ارسال: 1392/6/20
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>raha:

واقعا تعجب می کنم که از یه طرف میگین مخاطب سینما کم شده و از طرف دیگه وقتی فیلمی با استقبال مواجه میشه میگیk مخاطبا سطحی و احساساتی برخورد میکنن. من این فیلمو دیدم و خیلی هم پر فروش بود و اصلا خنده م نگرفت از آخر فیلم. تنها جایی که نفهمیدم این بود که چرا برادر مقتول اون بلا رو سر خودش آورد. از کارگردان این فیلم هم تشکر میکنم

3+1-

چهارشنبه 9 بهمن 1392



>>>سهیل:

با سلام و خسته نباشید چرا وقتی یک فیلم مورد توجه عامه تماشاگر قرار می گیرد منتقدین ناراحت می شوند و خوششان نمی اید.تا امروز 3 نقد بر فیلم هیس منتشر کرده اید البته دلایلی که در نقد ها به آن اشاره شده است منطقی و پذیرفتنی است و اینکه فیلم تاکید زیادی بر احساسات مخاطب دارد و در نقد به درستی به آن اشاره شده است اما فکر نمی کنید که دیگر کافی است؟

20+1-

يكشنبه 24 شهريور 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.