پرده سینما

یک بازیگوشی کمی نچسب اما موفق؛ نقدی بر فیلم «کلاس هنرپیشگی» ساخته علیرضا داوود نژاد

محمدمعین موسوی

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم کلاس هنرپیشگی ساخته علیرضا داودنژاد

کلاس هنرپیشگیکلاس هنرپیشگی در سینمای ما یک بازیگوشی موفق است. اگرچه تا اواسط خاص و نچسب نشان می دهد، ولی فیلم خوبی است. فیلم در فیلمی که هنرمندانه و با ذوق ساخته شده و با مخاطب کار می کند.

در زمان جشنواره معتقد بودم بدون پشت صحنه ها فیلم بهتری می شد. الان و بعد از دوباره دیدن فیلم ، فکر می کنم که حتی پشت صحنه ها هم تا حدی به قصه و شخصیت پردازی کمک می کند.

کلاس هنرپیشگی یک دور همی خانوادگی نیست. فیلم، درد دارد و مسئله ای. بحران دارد، مقدمه و همینطور گشایش. تنها می توان گفت ساختار کلاسیک ندارد از این لحاظ که پرده اول و دوم فیلم با هم جا به جا شده اند ( و یا در هم تنیده شده اند ).

این فیلم اگرچه دو داستان دارد ولی قصه دوم یعنی عاشقانه فیلم، بر دیگری غلبه دارد و همه هیجان اش و اینکه تماشاگر را پای فیلم نگه می دارد، وامدار همین بخش است.

کار بزرگی که کلاس هنرپیشگی با مخاطب (حتی مخاطب عام) می کند، این است که مرز بین فیلم و غیر فیلم را از بین می برد. دوربین روی دست فیلم هم در راستای همین هدف است و به عقیده من در سینمای ما از معدود کاربردهای درست این ابزار است. تا اواسط، فیلم همراه شده با صحنه هایی که می دانیم جزو داستان اصلی نیست و آنقدر واقعی است که گمان می کنیم به بازیگرهای گفته نشده که قرار است از این صحنه ها هم در نسخه نهایی استفاده شود. مثلا یک صحنه دعوا و جنجال گرفته می شود، رضا و عمویش بر سر علت بهت و سکوت مامان اتی با هم جر و بحث می کنند، بعد بلافاصله کارگردان در صحنه حاضر می شود و می گوید که باید صحنه را بدون بچه بگیرند، بازیگرها هم حتی اظهار نظر می کنند و می گویند که صحنه خوبی شده و نیازی به تکرار نیست.

کلاس هنرپیشگی: احترام سادات حبیبیان و رضا داودنژاداز دیگر پشت صحنه های موثر می توان به صحبت های کوشان در مقابل دوربین اشاره کرد. کوشان خیلی جدی مشغول صحبت کردن است که ناگهان سرش را پایین می اندازد و عذرخواهی می کند از اینکه دیالوگ اش را به خوبی نگفته. در صورتی که چنین موردی را به هیچ وجه برای نیکی و علی نمی بینیم. باز فراموش نکنیم که کلاس هنرپیشگی یک فیلم در فیلم است. وقتی کوشان دیالوگ اش را خوب نمیگوید، سریع یادمان می افتد که او جمله حفظ کرده و درواقع مشغول «نقش بازی کردن» است. او یک آدم واقعی نیست، کاراکتری اضافه شده به فیلم است از طرف خود داوودنژاد. حال همین کوشان را مقایسه کنیم با علی و نیکی که در مقابل دوربین هرگز چنین اشتباهی نمی کنند، مخصوصا نیکی. آن ها واقعی اند. کاری ندارند این یک فیلم است یا نه، چون زندگی خودشان را می کنند، پی عشق خودشان هستند و این ماییم که با یک دوربین روی دست میان زندگی شان رفته ایم و فضولی می کنیم.

این بازی با دیالوگ ها، درست و غلط گفتنشان و همینطور دوربین فیلم، بیننده را به جایی می رساند که فراموش می کند چه صحنه ای واقعیت بوده و چه صحنه ای جزو داستان نوشته شده فیلم. اینکه این جماعت حقیقتا فامیل هستند هم حتی به این موضوع کمک می کند. به همین علت است که می گویم کلاس هنرپیشگی یک دور همی خانواده نیست، یک پیشنهاد جدید است به سینمای ما.

ضمنا باید بازی مسلط رضا داوودنژاد را تحسین کرد که به یک یک بازیکن حرفه ای می ماند که به تیمی محلی رفته و در میان بازیکنان آماتور می درخشد، بازی سایرین را کنترل می کند و حتی نقش ها را. انگار نقش رضا داوودنژاد در این فیلم از یک بازیگر فراتر می رود و به نوعی بدل به دستیار کارگردان می شود برای پدرش.

در مورد ساختار فیلم می توان گفت که پرده اول و دوم جا به جا شده. ما در دقایق ابتدایی فیلم بحران می بینیم. یعنی همان لحظه ای که مامان اتی تصمیم می گیرد بر روی صندلی بنشیند و هیچ واکنشی به اطراف نشان ندهد. بعد از دیدن این صحنه، و کمی حواشی پس از آن، به نوعی فلش بک زده می شود و همه مقدماتی که باعث این اتفاق شده را می بینیم. دعوای دو تا از پسر های این پیرزن و همینطور صحبت های گوناگون در مورد بازار سکه، فروختن خانه و باقی ماجرا. فیلمساز ابتدا بحران را به ما نشان می دهد و سپس ما را در زندگی این آدم ها می اندازد، تا جست و جو گرانه پی علت حادثه باشیم.

کلاس هنرپیشگیباید تعجب کرد از دوستانی که معتقد اند این فیلم داستان ندارد، چون فیلمساز حتی به همین بحران هم اکتفا نمی کند و داستان عاشقانه ای به فیلم اضافه می کند که به عقیده من بار اصلی فیلم را به دوش می کشد. ما در ادامه، به بن بست رسیدن علی و نیکی را به خوبی حس می کنیم و با آن ها حس همزاد پنداری داریم، همینطور همدردی. صحنه خوبی که استیصال علی را نشان می دهد هنگامی است که کوشان سوار بر ماشین اش علی را تحقیر می کند و حتی دوست علی مانع او می شود که دست اش به کوشان برسد. بعد از این صحنه مجددا بحران پیرزن و آدم های اطراف اش را می بینیم و می توان گفت دعوا ها تا حدی اضافی و غلو شده است، شاید به این علت که فیلمساز نمی خواسته اواخر فیلم اش را بیش از حد تلخ کند. چون هرچه علت جنجال برای بیننده ملموس تر باشد،بر تلخی فیلم اضافه می شود. شاید هم این همه جنجال برای صحنه ای است که به عقیده من از ماندگارهای سینمای ما خواهد شد. هنگامی که علی، گریان از در وارد می شود و به آغوش مادربزگ اش پناه می برد.    مادر بزرگ قهر و فیلم بازی کردن اش را فراموش می کند و علی را در آغوش می کشد. این ، یعنی خلق محتوا، از دل فرم. همه حرف فیلم، دلسوزی این پیرزن است برای بچه هایش. و چه صحنه های بهتر از این می شود این حرف را بیان کند.

نیکی در کنار علی شخصیت های اصلی فیلم اند، و قوی ترین شان. رابطه اش با علی را به خوبی می فهمیم، علاقه شان را و همه مشکلاتی که بر سر راه دارند. ولی شخصیت پردازی نیکی در رابطه با پدر اش کامل می شود. در اوج عصبانیت پدر هم از او فرار نمی کند و حتی وقتی از او سیلی می خورد باز هم طاقت اشک ریختن اش را ندارد و نزد او باز می گردد.

می توان قدری به پشت صحنه ها ایراد گرفت و گفت که بعضی از آن ها اضافی اند.می شود ساختار جدید و به نوعی عجیب این فیلم را دوست نداشت، ولی کلاس هنرپیشگی فیلمی است که قصه تعریف می کند و مخاطب را هم کاملاً با قصه اش همراه می سازد.بزرگترین اشکال وارد به فیلم این است که قدری دیر شروع می شود و اگر از ابتدا و به صورت موازی ما را درگیر ماجرای علی و نیک می کرد، مخاطب زودتر با فیلم همراه می شد.

قسمت هایی از فیلم که کارگردان به عنوان خالق اثر، سرفصل های فیلم را بر روی تخته می نویسد، یک نوع نگاه نو و یک ساختار جدید است. در پایان، هنگامی که نیکی از این دنیا – در واقع دنیایی که کارگردان برای او ساخته- شکایت می کند، او به راحتی جهان تیره نیکی را برایش رنگین می کند، و احتمالاً به این می اندیشد که، بیخیال علم و ثروت، عشق از هر دو بهتر است.

کلاس هنرپیشگی را ببینیم.

 

محمدمعین موسوی

 

در همین رابطه دیگر نقدهای منتقدان سایت پرده سینما را بر فیلم «کلاس هنرپیشگی» بخوانید

 

یک مانیفست احمقانه خانوادگی؛ نگاهی به فیلم «کلاس هنرپیشگی» ساخته علیرضا داوود نژاد- رضا منتظری

یک بازیگوشی کمی نچسب اما موفق؛ نقدی بر فیلم «کلاس هنرپیشگی» ساخته علیرضا داوود نژاد-محمدمعین موسوی

عاشقانه ای زنده، پویا و ملموس؛ نقدی بر فیلم «کلاس هنرپیشگی» ساخته علیرضا داودنژاد –خشایار سنجری

سمپاتیِ مرا بپذیرید، اما به سبک خودم! نقدی بر فیلم «کلاس هنرپیشگی» ساخته علیرضا داودنژاد (سینا نجفیان)


 تاريخ ارسال: 1392/7/6
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>فرشته:

من‌دوست‌داشتم‌٬مخصوصا‌قسمت هایی‌که‌اون‌پسر‌سماجت‌می کردبرای‌بدست‌اوردن‌دختره.

0+0-

پنجشنبه 22 آبان 1393



>>>نت نامه:

باسلام مطلب شما در خبرنامه قاب نت نامه لینک شد. http://www.net-nameh.com/

0+0-

چهارشنبه 10 مهر 1392



>>>منتقد:

ظاهرا هرچه فیلمها متوسط تر باشند بیشتر مورد عنایت اقای منقد قرار میگیرند! کلاس هنرپیشگی بیشتر به یه زنگ تفریح میمونه

7+20-

سه‌شنبه 9 مهر 1392



>>>سعید مهرپور:

به نقدتان احترام میگذارم اما کلاس هنرپیشگی از داوود نژادی که نیاز و مرهم را ساخته پذیرفتنی نیست. این فیلم یک دورهمی بیش نیست. به قول یه آقایی این فیلم شوخیه. نه ساختار داره، نه فرم و نه محتوا. حالا چرا جایزه میگره بماند. کارگردانش ادم محترمیه اما اصلا فیلم نیست همه با هم دعوا کنند و بعد زندگی شیرین شود. اخه فیلم ساختن قاعده و قانون داره الکی که نمیشه.

13+2-

دوشنبه 8 مهر 1392



>>>نیوشا:

فیلم نامنسجم و از هم گسیخته است. بعلاوه بیش از حد "خانوادگی" بنظر میرسد. سهل انگاری منتقد و مماشات ایشان با فیلم، کمتر از بی مبالاتی کارگردان قبل نکوهش نیست!

17+7-

يكشنبه 7 مهر 1392



>>>مانی:

به فیلم ارفاق کردید در این نقد!

19+4-

شنبه 6 مهر 1392



>>>سعید:

نقد زیبایی است فیلم را دوباره می بینم.

29+3-

جمعه 5 مهر 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.