پرده سینما

فیلمی بی اصول که اصلاً سینما نیست! نگاهی به فیلم «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی فیلم ماهی و گربه ساخته شهرام مکری

 

 

پرسش مهمی که بعد از تماشای این فیلم پیش می آید این است که آیا معنای سینمای مدرن و تجربه گرا این است که تنها با به هم ریختن زمان، فیلمی را آنقدر پیچیده و سردرگم کرد که روی تهی بودن فیلمنامه را پوشاند؟

 

فیلم مکری در واقع هیچ فیلمی نیست، سینما نیست، هیچ اصولی ندارد، سینمایی شخصی است، فیلمی کثیف و به شدت تهوع آور که در آن حتی به نوعی ترویج همجنسگرایی نیز می شود.

 

همین مشاهدات باعث می شود تا ماهی و گربه را تجربه ای جنون آمیز در سینمای اکسپریمنتال روشنفکرنمایانه دانست، تجربه ای از فیلمسازی که پس از ساخت فیلم طوفان سنجاقک که با اقبال بسیاری مواجه شد آنقدر به خود غره شد که امروز دست به ساخت چنین اثر بی مایه ای بزند.

 

ماهی و گربهماهی و گربه هیچ شباهتی به سینما ندارد. در توصیف این به اصطلاح فیلم حتی نمی توان از عنوان «آوانگارد» هم استفاده کرد، چرا که اگر افرادی این فیلم را فیلمی نو و پیش رو از لحاظ برخی عناصر تکنیکی از جمله در زمینه تک پلان بودنش قلمداد می کنند مسلماً پیش از این ده ها فیلم مهم و مطرح سینمای جهان که به صورت پلان سکانس ساخته شده است را ندیده اند. به عنوان نمونه فیلم طناب اثر آلفرد هیچکاک با میزانسن حیرت آور و حرکات زیبای دوربین و هنرمندانه و اجرای خارق العاده اش نمونه ای بارز در این زمینه است که اصلاً قیاس میان این دو فیلم قیاسی مع الفارق محسوب می شود و ماهی و گربه به هیچ عنوان نمی تواند چه از لحاظ تکنیکی و چه از لحاظ زیبایی شناختی با آن فیلم و یا سایر فیلم های مشابه قابل قیاس باشد.

از لحاظ مسئله گسست زمانی و مدور بودن زمان در این فیلم که از ابتدا تا انتها همه چیز در هم تنیده شده و به صورت دایره وار به مسائل پرداخت می شود نیز ماهی و گربه تنها با یک پز و ادای روشنفکر نمایانه به پیش می رود و مسئله مهم مدور بودن زمان در این فیلم نه تنها هیچ گونه کمکی برای فهم بهتر و یا پیشبرد داستان نمی کند بلکه به دلیل زیاده گویی و تکرار مکررات باعث دلزدگی، و خستگی مخاطب نیز می شود.

از منظر روایت غیر کلاسیک نیز این فیلم به هیچ عنوان نمی تواند با سایر آثار این چنینی در سینمای جهان قابل قیاس باشد چرا که در آثار مطرح سینمای جهان که از قاعده روایت غیر کلاسیک استفاده کرده اند این نوع روایت هم در فرم و هم در محتوای اثر عینیت یافته است اما در ماهی و گربه فیلمساز تنها به وجه فرمالیستی اثرش توجه داشته و به همین دلیل از محتوا به شدت دور افتاده و غافل مانده است. از این رو است که می توان بر این امر صحه گذاشت که این فیلم نه تنها فیلمی نو و پیشرو محسوب نمی شود بلکه تنها فیلمی «تجربه گرا» (اکسپریمنتال) است که برای عده ای که خود را «همه کاره»، «پدر خوانده» و جزو روشنفکران سینما قلمداد می کنند می تواند جذاب و قابل قبول باشد.

ماهی و گربهاز سوی دیگر بر خلاف آنچه فیلمساز مایل است خود را کارگردانی مدرن قلمداد نماید، فیلمش به هیچ عنوان مدرن نیست، بر خلاف اصول سینمای مدرن، این فیلم نه برگرفته از ادبیات مدرن است و نه شخصیت هایش از داستانش برتری گرفته اند، در ماهی و گربه فضاسازی به شدت تصنعی است که خود بر خلاف اصول سینمای مدرن جهانی است، به عنوان نمونه در آثار فیلمسازان بزرگ سینمای مدرن مانند میکل آنجلو آنتونیونی، فدریکو فلینی، آلن رنه و یا حتی کیشلوفسکی تمامی این اصول رعایت شده که در فیلم مکری خبری از آن نیست! نه تنها سینمای مدرن که این فیلم جزو سینمای پست مدرن نیز محسوب نمی شود چرا که در آن نه خبری از هجو است نه داستان بر فرم ارجحیت دارد، تنها مسئله ای که می شود با ارفاق ماهی و گربه را به سینمای پست مدرن وصله زد ارجاع دادن فیلم این فیلمساز به برخی از فیلم های مطرح سینمای جهان از جمله فیلم فیل ساخته گاس ون سنت است که پیش از این فیلم میلک را در مورد زندگی «هاروی میلک» نخستین فعال سیاسی همجنسگرای آمریکایی ساخته بود که اتفاقاً با توجه به اشارات غیر مستقیم مکری به برخی از نمادهای همجنسگرایانه در فیلمش می توان بر این امر صحه گذاشت که او به نوعی خود را وامدار جنبه های وقیحانه سینمای ون سنت می داند. رفت و برگشت های بدون قطع این فیلم رسماً از فیل وام گرفته شده است هرچند که می توان آن را برداشتی از کشتی روسی الکساندر سوخوروف نیز دانست.

با تمامی این تفاسیر فیلم مکری در واقع هیچ فیلمی نیست، سینما نیست، هیچ اصولی ندارد، سینمایی شخصی است، فیلمی کثیف و به شدت تهوع آور که در آن حتی به نوعی ترویج همجنسگرایی نیز می شود، مسئله ای که پیش از این در سینمای ایران به این شکل وجود نداشته و وامداری فیلمساز به جنبه های منحط فرهنگ روشنفکرنمایانه باعث نمود آن شده است، برای نمونه به دو پسرک دوقلوی جوانی که در بسیاری از پلان های متعدد فیلم با یکدیگر در حال حرکت هستند و برخی از نمادهای همجنسگرایی و شیطان پرستی را در پوشش و گریم خود دارند توجه کنید! دوقلوهای سوررئالی که اصلاً حضورشان در فیلم به شدت بی معنا جلوه می کند اما از ابتدا تا انتهای فیلم با غازی مرده حضور دارند، این دو نقص عضو دارند، یکی از آن ها دست راستش ناقص است و دیگری دست چپش ناقص و این خود یکی از دلایلی می تواند باشد که فیلمساز سعی داشته این دو را مکمل یکدیگر بداند و بگوید آن ها با هم تکمیل می شوند، رنگ لباس این دو که رنگ قرمز است نیست یکی از نمادهای جنسی است، به هر حال فیلمساز به دلیلی نامعلوم خواسته تا این شخصیت های زائد در فیلمش حضور داشته باشند.

ماهی و گربهاز سوی دیگر در فیلمنامه این فیلم هیچگونه شخصیت پردازی وجود ندارد و تمامی کاراکترهای آن در حد تیپ باقی مانده اند. تیپ هایی بسیار سطحی که این مهم را به مخاطب ثابت می کنند که فیلمساز به جای آنکه حواسش به ساخت فیلمش باشد به این پز بوده که مبادا یک پلان فیلمش دو تا شود! فضا سازی فیلم نیز خود جای ایراد و اشکال بسیاری دارد، معلوم نیست فیلمساز به کدامین دلیل پلان سکانس اش را در فضای روستای سقالکسار و جنگل های اطراف آن ساخته است که نه به فضایی واقعی تعلق دارند و نه حتی شبیه به فضاهای موهومی می مانند! آنچه که مسلم است این که مکری با ساخت این فیلم تنها مایل بوده «خاص» بودن خود را به رخ برخی از طرفدارانش که چشم و گوش بسته از سینمایش پیروی می کنند به رخ بکشد، اما غافل از آنکه فیلمنامه اش به هیچ عنوان قدرت جذب مخاطب را نداشته و نمی تواند وی را به سوی خود جذب نماید و این دست و پا زدن های بی مورد در مرز  واقعیت و خیال هم نمی تواند هیچ کمکی به این فیلم نماید. فیلمساز در این فیلم به مسئله مهم علاقمندی مخاطب برای اینکه مقهور قصه ای واقع شود که او را از عالم واقعی جدا کند پی نبرده و تنها به ادا درآوردن های بی مورد که هیچ ارتباطی با سینما و دنیای هنر ندارند و قطعاً تنها از یک ذهن بیمار ناشی می شوند می پردازد.

داستان فیلم ماهی و گربه در مورد چند دانشجوی دختر و پسر است که برای شرکت در جشن بادبادک بازی به تالابی در شمال کشور رفته‌اند. در همسایگی کمپ کوچک آن‌ ها رستورانی قرار دارد که سه مرد صاحب آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوان ‌ها شکاری در آن اطراف نیست و به همین دلیل صاحبان این رستوران برای تامین گوشت مورد احتیاج خود قصد کشتن جوانان را می کنند.

جالب توجه اینکه قصه ماهی و گربه بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. در سال ۱۳۷۷ خبری در رسانه‌ ها منتشر شد مبنی بر این‌ که رستورانی بین راهی گوشت چرخ‌ کرده انسان را می ‌پخته است. تا اینجای کار شاید اقدام مکری برای ساخت چنین فیلمی حتی تحسین برانگیز دانست اما وجود پز های روشنفکری و هزار و یک عیب اساسی در ساختار و روایت اثر مانع از آن می شود که این احساس تحسین که پس از شنیدن ایده ابتدایی فیلم برانگیخته می شود پس از دیدن آن هم ادامه داشته باشد!

پوستر فیلم ماهی و گربهپرسش مهمی که بعد از تماشای این فیلم پیش می آید این است که آیا معنای سینمای مدرن و تجربه گرا این است که تنها با به هم ریختن زمان، فیلمی را آنقدر پیچیده و سردرگم کرد که روی تهی بودن فیلمنامه را پوشاند؟

پافشاری فیلمساز برای روایت پلان سکانسی که سراسر مملو از گاف های ریز و درشت، مانند دیده شدن صدابردار در برخی از پلان ها است چه معنایی جز این می تواند داشته باشد که وی عامدانه می خواسته با ساخت این فیلم به نوعی با فیلمسازان بزرگ جهان زور آزمایی نماید که در نهایت هم به دلایل گوناگون از جمله عدم پرداخت به تمامی شخصیت های ریز و درشت فیلمش همه چیز پا در هوا و نیمه کاره رها می شود. از سوی دیگر فیلمی که قرار بوده در ژانر وحشت باشد به سمت فیلم های رمانتیک نازل سوق پیدا کرده است، چرا که فیلمساز به جای استفاده از المان های ترسناک در فیلمش بیشتر به زوج های عاشق پیشه ای پرداخته که برای یکدیگر آه و سوز های هشت من نه شاهی می کشند! همه آدم ها در این فیلم عاشق هستند و به یاد عشق های شان می افتند، عشق هایی که اغلب با زهر هجر فراوان همراه بوده است. به عنوان نمونه پدر کامبیز همچنان پس از سال ها به یاد دختری است که عشق قدیمی اش بوده و هنوز نتوانسته او را فراموش کند و یا پرویز و لادن که زمانی دلداده هم بوده اند به صورت کاملاً تصادفی در این فیلم به یکدیگر می رسند و خاطرات دوران عاشقی شان را با هم به مرور می نشینند، حالا در میان این همه عشق های عبث و نیمه کاره فیلمساز در برخی از پلان ها با تقلیدی کلیشه ای از سینمای وحشت، آن هم سینمای وحشت دهه ها قبل، ناگهان شخصی را از پشت سر شخص دیگری ظاهر می کند تا او را بترساند و یا اینکه با کم حرفی شخصیت بد داستان که همان مرد میانسال رستوران دار است می خواهد از او شخصیتی وهم انگیز خلق نماید، غافل از آنکه دیگر چنین تمهیداتی به شدت کهنه و کلیشه ای شده اند و هیچ مخاطبی نمی تواند با این ادا و اصول های باسمه ای حتی برای ثانیه ای هم که شده احساس ترس و وحشت نماید بلکه در جایی باعث می شود مخاطب سرخورده شده و فیلمساز را مورد تمسخر خود نیز قرار دهد!

همین مشاهدات باعث می شود تا ماهی و گربه را تجربه ای جنون آمیز در سینمای اکسپریمنتال روشنفکرنمایانه دانست، تجربه ای از فیلمسازی که پس از ساخت فیلم طوفان سنجاقک که با اقبال بسیاری مواجه شد آنقدر به خود غره شد که امروز دست به ساخت چنین اثر بی مایه ای بزند. اثری که پس از تماشای آن با قاطعیت هرچه تمام تر می توان به این نتیجه رسید که روشنفکرنماهای جامعه ما به دلیل فرد گرایی خود و حصاری که میان خود با مردم و جامعه اطرافشان کشیده اند و شاید نگاه خود برتر بینانه شان به سمت رویکردهای پوچ گرایانه که در برخی از مواقع پا روی عرف و شرع و اصول اخلاقی نیز می گذارند کشیده شده اند که به هیچ عنوان نمی تواند نظر مثبت آحاد جامعه را به سوی خود جلب نماید و تنها افرادی با چنین اندیشه هایی هستند که از چنین فیلمی استقبال به عمل می آورند. فیلمسازی که در طوفان سنجاقک به نوعی به مسئله مهم تقدیر و سرنوشت یا همان قضا و قدر اشاره می کرد در فیلم بلندش حتی از بیان عامیانه سردستی ترین مسائل هم عاجز مانده است.

مشکلات ماهی و گربه تنها به همین مقدار ختم نمی شود، بازی ‌های بازیگران این فیلم یکدست نیست و کندی آزار دهنده‌ ای در کنش‌ و واکنش های آنها دیده می‌شود. این ضعف بازیگران که در مواردی حتی از بیان دیالوگ های خود عاجز هستند در بسیاری از دقایق فیلم باعث می شود ارتباط ذهنی مخاطب با این فیلم کاملاً قطع شده و اصلاً نتواند خود را فضای فیلم احساس نماید البته در این میان باید بازی دو بازیگر پیشکسوت فیلم یعنی بابک کریمی و سعید ابراهیمی فر را که به بهترین شکل ممکن از پس ایفای نقش هایشان برآمده اند باید جدا از بازی بازیگران آماتور فیلم دانست.

نکته دیگری که در مورد این فیلم مهم جلوه می کند این است که فیلمساز خیلی مایل است که احساس همذات پنداری مخاطبان فیلمش را با شخصیت هایی که در این فیلم قربانی می شوند برانگیخته نماید اما از آنجا که فیلمساز نگاهی شتاب زده و هراسان دارد و هیچگونه تمهیدی برای این امر نیندیشیده است و روایت داستانش دچار نقصان های فراوانی است نه تنها نمی تواند احساس همذات پنداری مخاطب را با جوانانی که فیلمساز خیلی اصرار دارد که حقشان است بادبادک های رنگی شان در هوا به پرواز در بیاورند برانگیخته نماید بلکه در بالعکس احساس مخاطب نسبت به شخصیت های الکی خوش و ولنگار فیلمساز، احساس تنفر و انزجار است!

ماهی و گربه شاید تنها بتواند نسل و قشری را به سوی خود جذب نماید که شاید تنها دغدغه شان بی دغدغگی است و بزرگترین مسئله شان بادبادک هوا کردن است! افرادی که به شدت برای اطوارهای روشنفکرانه می خواهند خود را افسرده و مغموم و پریشان خاطر نشان دهند و بگویند در زندگی چیزی نیست که بتواند آن ها را اقناع نماید! افرادی که شاید در جامعه امروزی ما تعدادشان به نیم درصد جمعیت کل کشور هم نرسد.

 

 

رضا منتظری

آبان 1393

 

 

 

در همین رابطه بخوانید

 

-یک فیلم خودنمایانه، واپسگرایانه و ناقص، با چند ایده جذاب؛ نگاهی به فیلم «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری- علی ناصری

 

 


 تاريخ ارسال: 1393/8/6
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>دکتر احمدی نژاد:

خسته شدییییییید، از ساعت چند اوووووومدید، نه

0+1-

جمعه 22 آذر 1398



>>>ستاره:

من چند بار فیلم رو دیدم وبسیار هم دقت کردم کاملا با نظر منتقد موافقم به نظر همه احترام میزارم ولی خواهش میکنم نقاب سطحی نگری رو کنار بزنید این فیلم جزییات خوبی هم داشت ولی در حدی حبابی که ایجاد کرده بود اصلا نیست.

0+2-

سه‌شنبه 16 مرداد 1397



>>>سپیده:

فیلم بسیار عمیق و خاصی است، که هر کسی آن را درک نمیکند،از آن دسته فیلمهایی است که باید چندین بار دید، و هیچ وقت دل آدم رو نمیزنه و هر بار دلهره و هیجان داره برای من. و این آقای منتقد به نظرم بره فیلم اخراجی ها ببینه و همونو نقد کنه بهتره.! در حد و اندازه این فیلم نیستن اصن.منتظر پارت دوم فیلم هستم به شدت.

8+0-

پنجشنبه 11 آبان 1396



>>>شمسی پور:

من که یه مخاطب عام هستم واقعا بعد از دیدن این فیلم سرردرد گرفتم.دیدن این فیلم واقعا اثر منفی بر روان ادم داره.

2+4-

جمعه 24 شهريور 1396



>>>ناشناس:

وای خدای من. این دیگه چی بود!!! اول متاسفم که اینو میگم و از دوستان عذر خواهی میکنم که نظر مثبتی ندارم. به نظر من(البته این نظر شخصیه منه و میتونه نادرست باشه) تمام فضای حاکم بر فیلم تصنعی بود و غیر طبیعی. کارگردان میخواست بصورت طوطیوار ادای خارجی هارو در بیاره. ما خودمونم دانشجوی فارغ التحصیل از بهترین دانشگاههای تهرانیم. کجا اینجوریه روابطمون؟! انقدر صمیمی که همه همدیگه رو به اسم کوچک صدا میزنن(همه!). ما ایرانی ها چرا همش میخوایم تخیل کنیم و خودمون و فرهنگ قشنگ خودمون رو اونطور که هستیم نپذیریم و بهش افتخار کنیم. و با نپذیرفتنش خودمون رو زیر سوال ببریم. غیر از اون فیلم خیلی کسل کننده بود. متاسفانه جذابیت کافی که مخاطب رو درگیر کنه نداشت(موضوع رو هم که در ابتدای فیلم به مخاطب گفته بود) زیادی فیلم رو کشش داده بودن و داستان هارو تکرار کرده بودن. غیر از اون نصف بیشتر فیلم دوربین مدتها داشت پشت کاراکتر ها بدون هیچ هدفی حرکت میکرد. به نظر من این تکرار نکته منفی فیلم بود نه نکته مثبت و نشونه خلاقیت. هر سبک خاصی باید فلسفه و دلیلی داشته باشه نه اینکه صرفا بخواد از بعضی فیلمهای خاص تقلید کنه. در مورد نحوه تمام شدن فیلم هم باید بگم مرموز بودن با گنگ و پر ابهام بودن فرق داره. مرموز بودن ذهن مخاطب رو تا مدتها درگیر میکنه ولی این نحوه تمام شدن فیلم حالتی رو تو مخاطب ایجاد میکنه که انگار تمام مدت فیلم سر کار بوده و وقتش هدر رفته و فیلم چیزی نبوده که مخاطب انتظار داشته و نیازهاش براورده نشده. و بسیاری مشکلات دیگر که از حوصله خارجه. اینکه چرا این فیلم این جوایز رو گرفته جای سواله! که محدود کسایی هستن که جواب این سوالو میدونن اینکه بعضی ها گفتن فقط یک قشر خاص و دانشجوهای هنر این فیلم رو درک میکنن و عوام درک نمیکنن و لذت نمیبرن یه دروغ بزرگه. جدای اینکه این فیلم پر از نقض و اشتباهات فراوانه، بر فرض محال اگه گفته این افراد درست باشه که نیست و مصداق داستان معروف پادشاه و لباس نامرئیه، باز هم این فیلم ناموفقه چون یک فیلم یا کلا هر اثر هنری والا باید از نظر مفهوم، چیدمان لایه لایه داشته باشه. مثال: اشعار شاعرانی مثل مولوی و حافظ که در نگاه مخاطب عام که دقت بالا ندارن هم جذابه(لایه های ابتدایی) و هرکسی به فراخور درک خودش ازش بهره ای میبره. و این جذابیت ظاهری باعث میشه مخاطب جذب بشه و درگیر اثر بشه بیشتر به اثر فکر کنه و در نهایت به لذت درک لایه های بالاتر برسه(اساسا جذابیت اثر و لذت بردن مخاطب از اثر، انگیزه ی لازم برای تامل راجع به فیلمه. در غیر اینصورت تامل راجع به اثر معنی نداره چون مخاطب هیچ اجباری برای تفکر درباره اثر نداره). روی هم رفته این فیلم یه کار تقلیدی و بی ارزشه و ارزش هدر دادن 2 ساعت وقت رو نداره و متاسفم برای کسانی که از این اثر حمایت کردن و در توهم محض اند

3+5-

سه‌شنبه 21 شهريور 1396



>>>بهادر:

اصلا تا حالا فیلم دیدید جناب منتقد؟ یا فقط یه چی سرهم کردید بگید منم هستم ؟ عزیزم شمارو چه نقد شما فقط باید واسه فیلم های مثه رسوایی و ازین جور فیلما نقد بنویسی ، اونم تهش بگی دست کارگردان را با گرمی میفشارم .... همین تو نسیه اتم زیاده چه برسه نقدت

12+3-

جمعه 3 شهريور 1396



>>>تن:

بسیار فیلم جالبیست.هر جمله ی این اکنده از رمز و رازه که باید خود بیننده به اونا پی ببره.باید این فیلمو ده ها بار دید تا بفهمی چی میشه.در مورد نقد هم بگم که اون دوقلو ها اصلا نماد همجنسگرایی نمیباشند به نظر من اونا چون خواهرزاده های حمیدند دارن تمرین ادم کشی رو با اردک امتحان میکنند تا در اینده ادم کش های خوبی شوند..درکل فیلم عالیه و نباید انتظار داشت با یک بار دیدنش همه چی رو فهمید

2+2-

جمعه 13 اسفند 1395



>>>بهادر:

دوست محترم شما فیلم نقد نکنی برای ما عزیزی . نکن عزیزم برو اذیت نکن خودتو

6+4-

جمعه 6 اسفند 1395



>>>فاطمه:

من یه مخاطب عام هستم.فیلم رو دیدم چون فکر کردم ترسناکه.پس دلیل استقبال زیاد مردم به خاطر این بوده که فکر می کردن یه فیلم ترسناک می بینن.نه یه فیلم خسته کننده.شماهنرمندان این قدر همو نکوبین.شما فرهنگ سازان کشورین.

1+0-

جمعه 6 اسفند 1395



>>>حمود:

با اینکه یکی دوتا از مسائلی که گفتید به حق بود ولی درکل خیلی نقد بیسوادانه ای بود.

5+3-

يكشنبه 1 اسفند 1395



>>>كوليس:

فقط گفتي بده ولي نتونستي بگي كجاش بده چون اصلا بد نيست مردم رو چي فرض كردي كه اينجوري نقد ميكني؟؟ مثل مادر بزرگي نقد كردي كه جلوي دومادش هم روسري به سر داره تا نكنه بره جهنم

16+3-

جمعه 14 آبان 1395



>>>سارا امینی :

چیزی ک ب شدت کثیف و به شدت تهوع آور بود ، نقد جناب شما بود اتفاقا !

12+3-

چهارشنبه 17 شهريوž



>>>Ehsan Nibo :

دوستان بياييم وي بينه ترين حالت به سينماي شهرام مكري نگاه كنيم سبك جديد از سينماي جهان رو نشون داد اقايون ميگن كه فيلم در نشون دادن صحنه هاي وحشتناك و ترس موفق نبود ه!!!خوب برادر من خواهر گرامي مگه وزارت ارشاد اجازه ساخت چنين فيلم هايي با تم ترس ميده همين كه تا اين حد فيلم مرموز بود همين كافي بود تا اين همه فيلم مورد انتقاد قرار بگيره!!بازي بازيگران هم حتما به دليل كمبود بودجه ضعيف از اب در اومده اگه ميشد بازيگر هاي خوب تَر بيارن كه اين ضعف تبديل به قوت ميشد !!در مورد بحث هاي كليشه اي هم بايد بگم كه من حرفي ندارم شما طوري ميگين فيلم ترويج همجنسگرايي بوده كه انگار اون دو نَفَر پسر دو قلو تو فيلم. رابطه غير مشروع داشتن در ثاني از كجا ميدونين علامت و نشانه همين ترويج هم جنس گرايي هست شايد يه خاطر اينكه تم زيبايي فيلم بيشتر بشه از دو نَفَر هم نوع و هم لباس تو فيلم استفاده كرده تا كمي زمينه مرموز بودن فيلم بره بالا!!! شات عالي بود صحنه هاي پاياني فيلم فوق العاده حتي ديالوگ پاياني فيلم نشانه از چگونگي قتل اون دختر با زبان خودش هست كه خود يك نكته قوت تو فيلم هست داستان پدر و پسر و كشمكش هاي او با پدرش كه باز أيده جالب و خوبي بود كه پدر افسرده ميخواست خاطرات و أفكار خودش رو متحمل پسرش بكنه تا كمي اون حس سردگمي و افسرده شدنش كم بشه بازي قاتلين فيلم خيلي خوب بود كمي مارو آزار داد ما هميشه فك كرديم ميخواد يه كار جنجالي رو تو فيلم انجام بده طراحي لباس بازيگرا درسته با محتواي زمان فيلم همخواني نداشت ولي بسيار خوش سليقه انتخاب شده بودن بعضي از قسمت ها و ديالوگ ها مشكل داشتن ولي تكنيك بوگرداندن زمان فيلم به عقب و تصحيح ان از بعد ديگر با بازيگري ديگر واقعا عالي بود خود من به شخصه خيلي كف كردم دركل شاهد يك اثر متفاوت تو سينماي ايران و شايدم حتي تو سينماي جهان بوديم من حتي فيلم هايي نظير تو اين سبك زياد ديدم ولي فيلم مكري ميشه گفت قابل مقايسه و حتي خوش ساخت تَر از فيلم هاي ديگه تو اين سبك است منتقدين ما اصلا يادشون ميره با يه اثر سينمايي چگونه نقد بكنن هميشه فيلم هاي خوش ساخت خودمون رو سركوب كرديم جدايي نادر از سيمين - سنتوري - و غيره كه مورد كم لطفي منتقدان قرار گرفتن و اين بار هم ماهي و گربه به اين ليست اضافه ميشود

3+0-

يكشنبه 14 شهريور 1395



>>>سارا:

من واقعا در عجب این نقد هستم . اخه چرا انقدر بی انصاااااااااف

7+1-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>ح نعیمی:

تا حالا نقدی به این مسخره گی ندیده بودم..معلومه اصن تو فیلم رو نگرفتی که این طور مغرضانه مارک و برچسب بهش میزنی!!! این فیلم تمام نماد وسمبل و کاملا سیاسی !

6+3-

پنجشنبه 11 شهريور 1395



>>>Mr.:

عجب .. این فیلم هرچی نداشت لااقل یه سبک نو از فیلم سازی رو نشون داد این افکار کارگردان نیس که مریضه افکار خودته منتقد عقده ایه عقب مونده عزیز واقعا این جامعه هیچی نداره هیچ ..!

5+1-

چهارشنبه 10 شهريوž



>>>رضا:

خیلی فیلم چرتیه نه ترسناکه و نه داستانی حیف پول خوب شد دانلودش کردم حیف وقتم که برای این فیلم بی سر وته گذاشتم کارگردان اینجور فیلمها مردم را احمق فرض میکنه.

0+6-

شنبه 6 شهريور 1395



>>>کامبیز:

فیلم عالی بود.متاسفم برا یه عده که از فیلمای بی سروته طرفداری میکنن. پر از نکته و مفهوم. یه خسته نباشید بزرگ میگم به اقای مکری و تمام گروه خوبشون.خصوصا بابک و کریستف رضایی

4+0-

سه‌شنبه 2 شهريور 1395



>>>اصغر قربانی:

به نظر بنده، نگارنده با انبوهی از واژه های گنگ و مبهم سعی کرده فیلم را بکوبد: فیلمی کثیف و به شدت تهوع آور؟؟؟ این عبارت به خیلی چیزها ممکن است مربوط شود اما قاعدتا این عبارت جزئی از عبارات ویژه نقد و تحلیل فیلم نیست. در نقد و تحلیل فیلم از عبارت مشخص و واضح استفاده می کنند تا مفهومی را به مخاطب برسانند، نه کثیف و تهوع آور. منتقدی (!!!) از این عبارات استفاده می کند که بلد نیست سینمایی صحبت کند. این اولاً. ثانیا شما بارها در این مطلب از عبارت روشنفکری استفاده کردید. یعنی چه؟ روشنفکری بد است؟ این فیلم چطور باید می بود که روشنفکری اش کم می شد و تاریک فکری اش زیاد که شما خوشتان بیاید؟ اصلا شما روشنفکری را چه تعریف می کنید؟ این هم گنگ و مبهم است. ثالثا یعنی چه که این سینما نیست. پس چیست؟ نکند که تئاتر است. تعریف شما از سینما چیست؟ رابعاً سینمای مدرن و تجربه گرا مگر فرمول دارد. اگر فرمول داشت که مدرن و تجربه گرا نمی شد. بحث همجنس گرایی که مطرح کردید مرا به حیرت برد. الحمدلله که امثال عباسی ها و رائفی پور ها هستند و این نع تحلیل در تحلیل آکادمیک و حتی ژورنالیستی نقد فیلم نمی گنجد. مگر اینکه در فیلم باشد. به نظر من که هیچ نشانه ای اعم از آیکنیک، سمبلیک و ایندکسی در این مورد در فیلم نیست. من نمی گویم که این فیلم، فیلم خوبی است. بسیاری ایراد به این فیلم وارد است. برخی منتقدین ماهی و گربه را از این جهت فیلمی منحصر به فرد در تاریخ سینما می دانند که توانسته «تک‌شات بودن» و «مفهوم تکرار زمانی» را همزمان به کار برد. اگر این فیلم ایراد دارد، که حتما هم دارد، با زبان سینما بگویید. نه زبان کثیف و تهوع آور.

8+0-

شنبه 29 خرداد 1395



>>>رضا:

جالبه هر ننه قمری میاد منتقد میشه! عزیز من اگه با کارگردان یا فیلم مشکل شخصی یا پدر کشتگی داری چرا در قالب یک نقد رسمی مطرحش میکنی؟ قطعاً فیلم عاری از مشکل نبوده، ولی استفاده از لحنی اینچنینی تنها نشان دهنده ی سودار بودن نوع نگاه توست! وقتی سطح روشن فکری تو در حد درگیری با همجنسگراییه، در حدی نیستی که بخوای راجب روشن فکری نظر بدی! در ضمن در مورد اون نیم درصدی كه گفتی خدمتت عرض کنم همیشه قشر روشن فکر در اقلیت اند و قشر عام هست که اکثریت رو داراست... شما رو به دیدن فیلم های ده نمکی دعوت میکنم عزیز...

8+0-

پنجشنبه 27 اسفند 1394



>>>ناصر:

فیلم مزخرف ونقد غیرکارشناسانه

2+1-

دوشنبه 16 آذر 1394



>>>سینا:

مزخرف ترین نقدی که در طول عمرم خوندم.و حیف وقت که واسه نقد شما گذاشتم

10+2-

دوشنبه 5 مرداد 1394



>>>منتقد:

واقعا خاک بر سر تمام کسایی که از این بیماری سازنده فیلم که به نمایش در اومد طرف داری میکنن. اگه یکی توی فوتبال فقط یاد گرفته باشه پنالتی خوب بزنه اما نتونه درست پاس بده یا درست شوت بزنه یا بقیه مهارت های مربوط به فوتبال باید بگیم کارش عالیه. این مقلد مکری فقط یجای کارو از فیلم های این چنین سبکی یادگرفت ناقص تقلید کنه و پا به میدان فوتبال بزاره. آیا تماشا چی ها وقتی ببینن بلد نیست کاری جز پنالتی که اونم احتمال داره پیش نیاد انجام بده بهش نمیخندن. واقعا شعور تماشاچی های فوتبال از بعضی مخاطبان و دست اندرکاران سینمای ایران بیشتر.

3+6-

چهارشنبه 17 تير 1394



>>>طاهر:

رنگ قرمز نشانه شهوت و قدرت هست این فیلم فقط در شناور و مدور بودن داستان جالب بود وگرنه سرتاسر فیلم تخیلات موهوم و مالیخولیایی کارگردان بود نه بیشتر بسیاری از جریانات غیر واقعی و غیر ضروری بود ضمن اینکه در ابتدا با آن متن اول فیلم بیننده را دچار سوگیری کرد تا قضاوتی صحیح نداشته باشد

1+3-

پنجشنبه 4 تير 1394



>>>كامران:

من خيلي متخصص فيلم و سينما نيستم اما من كلاس گاهي درس ميدم معلم هم نيستم خلاقيت درس ميدم دارم دوره كوچينگ يا مربي گري هم ميبينم داستان فيلم باور نكردني است قضاوت كردن، پيش داوري، تغيير ديدگاه براي رشد و كلا زندگي سالم وشاد ارمغان كوچينگ با اطلاعات اول فيلم حتي همه ما مثل بازيگران در حال قضاوت بوديم يكي مرده يكي قاتل، خواهر زاده مرده آدمان دروغ گو تك تك روابط فيلم به علت قضاوت هاي پي در پي در خراب و ناموفق بود در صحنه هايي كه شهروز در ترساندن كسي بود و فقط شوخي ديگري از دور واقعه خطر ناك قضاوت مي كرد ونگران مي پرسيد چه شده همسايگان قاتل از ديد ما خود نگران دانشجويان بودند و مي گفتند به نظر آدم هاي خوبي هستند دزد نيستند زن حامله حرفهاي سياوش را مي فهميد و دوست داشت ليكن زماني كه دوستش بود خير و به همين صورت فيلم بجز تمنيك كه متخصصان تمجيد كردند حرفهاي زيادي داشت اگر درس قضاوت شود

1+1-

يكشنبه 13 ارديبهش



>>>حسام:

از نقدي كه يك هدف خاص را دنبال ميكند بيزارم. فيلم نميگم عالي بود ولي واقعا بعد از مدتها به من اين حس را داد كه يه تجربه جدبد تو فيلم ديدن دارم. كسي ميتونه داور جشنواره باشه كه قبلا جايزه از همون جشنواره برنده شده باشه. شما اگه خيلي روشنفكر واقعي هستي يع فيلم بساز نصف اين جايزه برنده بشه

3+0-

چهارشنبه 26 فرورد¡



>>>علیرضا:

اولا باید بگم که بی صبرانه منتظرم این فیلمو ببینم و دوما باید بگم اگه با کارگردان مشکلی دارید مستقیما بنویسید چرا مثل یک بیننده عادی فیلمو نقد میکنید و ایرادهای الکی و بی منطق ازش میگیرید

9+0-

شنبه 8 فروردين 1394



>>>احمد:

من همین چند روز پیش این فیلم مزحرف رو دیدم بن نظر من این فیلم حتی ارزش نقد کردن رو هم نداره حیف 1 دقیقه وقت و 1 ریال پول که بخواد صرف دیدن این فیلم بشه حتی 1 ثانیه از این فیلم به ثانیه بعدیش ربط نداشت

4+12-

دوشنبه 20 بهمن 1393



>>>یه تماشاچی:

جنابی که اصلا اسمت را حاضر نیستم بدانم.شما همانهایی هستید که فیلم ارباب حلقه ها را شیطان پرستی میدونید در حالی که مبارزه با شیطان پرستی بود.متاسفانه شما اصلا نفهمیدید چی دیدید.به نظرت این آدما تو برزخ نبودن؟کجا زمان معنایی نداره؟تو برزخ.تو فیلمم اگه دیده باشی زمان پیش نمیره دلیل نوع فیلم برداریم فهموندن همین مطلب بوده.این آدما همه مرده بودن.اون دوتا همجنسگرایی هم که یگی دوست باهوش جور دیگه این اصلا.به نظر من شاید بشه نکیر و منکر دونستشون که درحال جمع کردن اطلاعاتند.پس با این نقد نادانستد در مورد یه فیلم به این خوبی که جوایزش گواه بر خوب بودنشه دنبال شهرت نباش

3+1-

سه‌شنبه 7 بهمن 1393



>>>سیاوش:

سلام این فیلم اصلن در ژانر وحشت نبود و ژانرش رازالود(Mystery) بود به نظر شما چرا یه سری دیالوگ ها چند بار تکرار میشد مثل آنتن ندادن اون منطقه شاید اشاره به نکته ای داشت یا مثلن چرا یه نفر که پلیس یا مامور نیست میتونه کارت شناسایی بخواد و طرف هم خیلی راحت بهش کارتش رو بده؟ اینجور افراد رو زیاد میبینیم اما شکل و لباشون یه جور دیگه س یا اینکه چرا اونجا رو داشت آب میگرفت و کسی براش مهم نبود و پیرمرد نگهبان اعتراض داشت که چرا باید کلید اینجا دست شما باشه؟ و پرویز میگفت اینجا کمپ ما نیست و ما فقط توش هستیم! چرا اون دو آدم به ظاهر بی سواد و آشپز (بابک و دوستش) یک دفعه حرف از کاراکتر میزنن؟ حمید که رئیس بابک و دوستش هست چرا ادعای ارتباط با ارواح دارد شاید همین ادعا باعث شده اونها جذبش بشن و آدم بکشن و ادعایی که توسط بابک و دوستش دارد زنگ میبازد و میگویند حمید دارد دروغگو میشود این فیلم پر از راز بود که باید برای رمزگشایش فکر کرد و قطعات پازل را کنار هم چید.

6+1-

جمعه 12 دي 1393



>>>آرش :

جنبه های روانشناسی و فلسفی فیلم چی شد؟ چرا اشاره به نمادین بودن فیلم نشد؟ به نظر شما فیلم فقط یک نماد داشت و اون هم نماد همجنسگراها بود؟ چرا اشاره به روانشناسی یونگ نکردید؟ چرا به شک گرا بودن فیلم که در قسمتی دوالیسم و در قسمتی مونیسم بود اشاره نشد تو نقدتون؟ چرا به روند فرو پاشی های پیش فرضهای ذهنی مخاطب اشاره نشد؟بر چه اساسی یک سری افراد در فیلم رو قاتل محسوب کردید؟ چرا به نکته های ریز فیلم از جمله دو تایی بودن هر چیزی اشاره تشد و در مقابل هم قرار گرفتن تفکرات و ایده ها؟ رابطه ی پرواز بادبادک و سقوط از ارتفاع و صدمه دیدن اون دختر چی بود ؟ جنگل و دریاچه و اون قسمتی که باریک بود و کمپ برگذار شده نماد چی بود؟ دلیل چرخش زمان بر اساس روند فیلم و فهم بیننده از دیالوگ های گنگ چی بود و اشاره به چی داشت؟ نوع نگرش فیلم به عشق چگونه بود؟ چرا دوست پرویز عکس از صورت پرویز انداخت تا روی پروفایل سیاوش که تغییر شده ی پرویز بود بزاره؟ رابطه هایی نظیر دوست دختر سابق پرویز و پدر کامبیز چی بود؟ و خیلی سوال های دیگه که اگه روشون فکر میکردید انقدر نقدتون فرومایه و واپس گرایانه و فاندامنتالیسمی نبود. نفهم بودن مخاطب عامی تقصیر کارگردان نیست. صحبت زیاد و چرا ها خیلی بیشتر

13+3-

سه‌شنبه 9 دي 1393



>>>احسان:

واقعا براتون متأسفم که انقدر مغرضانه و بدون هيچ فکری به نقد اين فيلم پرداختيد! فرق شما با مخاطب عام چيه پس؟؟ از يک منتقد سينما چنين چيزی بعيده! این کارتون یعنی سرکوب و خفه کردن استعداد های جدید واقعا متأسفم برای آقای منتظری!!

10+1-

پنجشنبه 27 آذر 1393



>>>مسعود:

تمام اين نقد سرشار از بدبيني و كجفهمي هست.واقعا اين اقا دشمني داره با كارگردان و داره انتقام استعداد نداشته خودش رو از شهرام مكري ميگيره!! كوبوندن روشنفكري ومستقل بودن داره رويه يك عده به حساب منتقد ميشه!!

13+1-

چهارشنبه 19 آذر 1393



>>>مینا .ح:

واقعا شما برید نقدهای جناب مجید اسلامی و جناب دانش رو بخونید و بعد این نقد رو بخونید تا بفهمید این منتقد چقدر کم مطالعه و کم سواد است.

51+1-

جمعه 30 آبان 1393



>>>رهگذر:

سلام بعضی ازنگاه ها انسان را نسبت به ذهن نویسنده ی نقد نگران می کند هم ایشان هم تمام هم فکران را به خواندن مصاحبه ونقد های دیگر دعوت می کنم(اصلا به معنای تعریف ها نیست) صحبت های کارگردان بسیار مهم است

3+1-

شنبه 24 آبان 1393



>>>حنانه:

خیلی نقد غیر اصولی و سطحی ای بود. من خیلی از فیلمه خوشم نیومد ولی به نظرم کسی که میخواد نقد بنویسه باید با دقت و دانش بیشتری این کار رو انچام بده. خیلی از نمادهایی که اشاره کردید اشتباه توصیف شده در نقد و اصلا منظور کارگردان یه چیز دیگه بوده ! ولی خب در کل به نظرم کارگردان خیلی حرفی برای گفتن نداشته هرچند که این نقد رو هم اصلا نپسندیدم! . این هم لینک مصاحبه با کارگردان : http://www.tiwall.com/podcast/interview-shahrammokri3

5+6-

جمعه 23 آبان 1393



>>>مهسا:

شما اول برو مطالعه کن.. هرکی 4 تا اسم فیلم میاره منتقد نیست! مطمئنم هیچ کدوم از این فیلمهایی که گفتی رو ندیدی... کسانی که می خوان نماد شناسی فیلم رو بدونن این وبلاگ رو ببینن... http://drimanfani.persianblog.ir/

8+6-

پنجشنبه 22 آبان 1393



>>>رضا:

در جاهایی از تحلیل با نویسنده موافقم و از نواقص فیلم آگاهی دارم اما عقب ماندگی ذهنی/فکری/اجتماعی نویسنده ی این نقد هم کمی تعجب کردم که چرا ایشان با این همه ادعا و پرسه زدن در دنیای سینما، درباره ی مقوله ی هموسکشوالیزم چنان گفتند و نوشتند. فرضاً که این فیلم مزخرف و فیلمساز ضعیف و ناقابل، مساله ی مهم تر حتی آدمیت این نویسنده ی هموفوبیک است که مسلم است از اطلاعات علمی به دور بوده و نظرات شخصی و بی اساسش را مطابق با سنت اشتباه و کهنه ی جامعه اش عنوان کرده و خود را علمدار فرهنگ و شناخت جامعه می پندارد. بنده دانشجوی دکترای مهندسی ژنتیک و متاهل هستم و لزوماً قصد طرفداری از چیزی یا اظهار نظر سلیقه ای در اینجا ندارم. فقط اینکه در برابر چنین تفکر پوسیده و عقبگردی، ترجیح میدهم با شهرام مکری ها و ماهی و گربه ها را در جامعه بیشتر ببینم تا امثال نویسنده ی این متن. با آرزوی سلامت روان و سواد عمومی برای همه

33+3-

دوشنبه 19 آبان 1393



>>>ستاد مبارزه با حرف مفت:

خیی مسخره بود. کی به تو گفته منتقد؟با این انشای داغون و بدون اصول. اتفاقا نقد شما بدون هیچ اصولیه.صرفا یک ارزیابی شخصی. اگر ارزیابی شخصی نقده. من ترجیح می دهم ارزیابی شخصی خودم را داشته باشم تا بخوام به این جور روشنفکرنماها و منتقدان مراجعه کنم. نقد باید به جای لافیدن و اتهام زنی در مود خزعبلاتی مثل همجنسگرایی یک راهی به درون جهان اثر باز که. واقعا فکر کنم هیچ نظارتی بر روی نقدهایی که روی سایت میره نمیشه.

50+4-

دوشنبه 19 آبان 1393



>>>hadirmz:

ممنون از آقای منتظری بابت این نقد

4+15-

شنبه 17 آبان 1393



>>>صادق:

دوستانی که سر هیچ و پوچ به هر کسی و فیلمی، بدون دلیل قطعی، انگ همجنسگرائی میزنن، یادشون باشه که آخرتی هم در کاره! اونجا باید جواب این حرفاشون رو با ادله ی قطعی بدن!

26+5-

جمعه 16 آبان 1393



>>>محمد امین:

به قول دوستمان حمله به روشنفکران و کینه از این قشر را وقتی خواندم یاد مطالب کیهان و جوان افتادم و از یک منتقد چنین بیاناتی بسیار عجیب و دور از انتظار است من هم ماهی و گربه رو دوست نداشتم ، فیلم با یک شروع طوفانی و هیجان انگیز آغاز می شود با یک تیتراژ عالی اما هر چه جلوتر می رود خسته و کسل کننده و دوری از محتوا ( دلیل روانی قتل و چونگی آن که هیچ توضیحی داده نمی شود ) و فیلم با یک سکانس فوق العاده دختر و قاتل کنار درخت و دیالوگهای این دو و موسیقی پایانی که محشر بود تمام می شود ماهی و گربه رو فقط 10 دقیقه از کل 130 دقیقه دوست دارم و فیلم از تکرار سکانس ها و دیالوگ ها که بشدت مخاطب رو آزار .و خسته می کنه صحبت های دوستمون حسین بسیار مایه تاسف و محکوم است

9+4-

چهارشنبه 14 آبان 1393



>>>حسین:

این فیلم ها رو باید چرخ کرد و در رستوران به خورد روشنفکران پست و شیطان پرست و همجنسگرا داد تا دیگه باد بادک هوا نکنن و در تاریکی فانوس در نیارن. زنده باد حمید ها و بابک ها و سعید ها. مرده باد پرویز ها و شهروز ها و کامبیزها.

6+49-

دوشنبه 12 آبان 1393



>>>فعال رسانه ای:

آقای فاضلی شماها خوب بلدین خودتون رو چه جوری تو دل این و اون جا کنین امروز تو یه نشست مهم بین برخی از مدیران فعال سینما مرتب اسم رسانه شما و رضا منتظری بود. خوب اهل جنجالید اما زیر جلکی

6+3-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>ریحانه:

شما فقط دارید محکوم میکنید و دلیلی نمیارین

8+5-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>ali:

همجنسگرایان عزیزی که از این فیلم دفاع می کنید میشه لطفا توضیح بدید دلیل حضور اون دو تا برادر دو قلو که دقیقا شبیه بچه ابنه ای ها بودن در این فیلم چی بود؟ چرا فیلمساز روی نشون دادن این 2 اینقدر اصرار داشت؟ چرا شما ندانسته دارید از کسی دفاع می کنید که من به واسطه شغلم که در یک شرکت فیلمسازی کار میکنم رابطه مستقیمی باهاش دارم و میدونم چه افکار کثیفی داره؟ یکی از دوستان به خوبی اشاره کرده بود که نه تنها بحث همجنسگرایی که مبحث شیطان پرستی هم به شدت در این فیلم موج میزنه .

8+39-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>sara esfidari:

اين فيلم از نظر من فقط و فقط تكنيك كارگرداني داشت و ديگر هيچ..يه چيزايي تو ذهن اقاي مكري براي نشون دادن هنرش بوده ولي متاسفانه با يه فيلمنامه بيخود و شخصيت پردازي هاي بي ربط.اره المان سازي فيلم خوبه و حتي به پشت راه رفتن ادما تو حركت دوار و ورود و خروجشون جلب توجه مي كنه ولي متاسفم كه ما اونقدر تو ايران فيلم ضعيف ميبينيم كه اگر يه كار كمي متفاوت ميبينيم مي گيم فيلم عالي بود.

16+5-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>آرش - ح:

به یک بار دیدنش میرزه اما نه بیشتر

5+11-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>بهروز میلانی فر:

شهرام مکری اصلا فیلمساز نیست چرت سازه

9+20-

پنجشنبه 8 آبان 1393



>>>یکی:

منتظری حیا کن سینما رو رها کن

38+9-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>گلی:

یه دونه ای رضا منتظری

7+14-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>د - منصوری:

این فیلم چرا با استقبال سینما دوستان روبرو شده مگه چی تو فیلم هستش ؟؟؟ آخه ما ملتی هستیم که یکی از مانع بپره همه پشت سری ها هم این کار رو می کنه بدون توجه به چیز دیگری.... شاید خیلی ها هم ناراضی از سینما بیرون بیان حکایت ما شده لباس پادشاه که لخت بود و همه می گفتند چقدر لباس زیبایی تن پادشاه است

10+9-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>سینا نورمفیدی:

باسلام. امروز فیلمو دیدم، به دوستانی که فیلمنامه و محتوا براشون در فیلم مهم هست اصلا توصیه نمیکنم این فیلم رو ببینید. این فیلم میتونه برای افرادیکه به صنعت سینما علاقه دارند مفید باشه(مثل دانشجویان این رشته) چون از لحاظ تکنیک از جهات مختلف و همچنین بازیگری نکات آموزنده ای داشت ولی فیلم عامه پسندی نبود و مخاطب خاص خودشو می طلبید.

6+11-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>سونیا:

قلم و علم شما بینظیره آقای منتظری همواره به شما علاقمندم

7+12-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>کاوه قادری:

با سلام به همه. از اونجایی که هنوز فیلم آقای مکری رو ندیدم طبیعتا در مورد این نقد هم ملاحظه ای ندارم جز یک نکته که به نظرم آقای منتظری اشتباه کردند و اون مقایسه ی \"ماهی و گربه\" و \"طناب\" از منظر پلان-سکانس و فیلمبرداری بدون قطع بود که به نظرم این قیاس اشتباهیه چون در فیلم \"طناب\" آلفرد هیچکاک ما با فیلمبرداری لاینقطع مواجه نیستیم و هر هنگامی که دوربین روی پشت کت یکی از افراد زوم میکنه ما با کات مواجهیم اگرچه نامحسوسه. شاید بارزترین شباهت دو فیلم مذکور به همدیگه \"Real Time\" بودن هر دو فیلمه به این معنا که زمان وقوع داستان از آغاز تا پایانش با زمان فیلم برابره اما پلان-سکانس دونستن فیلم \"طناب\" به نظرم اشتباهه. اما نکته ای که فارغ از این نقد میخوام اشاره کنم متوجه برخی عکس العمل ها نسبت به این نقد هست. واقعا درک نمی کنم که این چه آفتی است که برخی به عنوان مدافعان یک فیلم (چه \"ماهی و گربه\" و چه هر فیلم دیگری) دفاع از فیلم مطلوب خودشون رو نه در بحث و استدلال سینمایی بلکه در انگ زدن و حمله به منتقد مخالف فیلم و از اون بدتر زیر سئوال بردن رسانه ی منتشرکننده ی اون نقد می بینند ! یادم نمیره اون زمانی که \"اخراجی ها3\" و \"جدایی نادر از سیمین\" همزمان اکران شدند یک جنگ تمام عیار عقیدتی راه افتاد و مخالفان \"اخراجی ها3\" به هواداری از \"جدایی نادر از سیمین\" متهم می شدند و مخالفان \"جدایی نادر از سیمین\" به طرفداری از \"اخراجی ها3\" متهم می شدند و در این بین گویی اصلا مقوله ای به نام نقد و بررسی یک فیلم برای عده ای اصلا موضوعیت نداشت. در ابتدای همین امسال و پس از گذشت سه سال وقتی نقدی منفی بر فیلم \"طبقه حساس\" نوشتم در کمال حیرت دیدم که همون جو حداقل در فضای مجازی همچنان پابرجاست و حقیر متهم شدم به هواداری از \"معراجی ها\" و آقای ده نمکی و خصومت با آقای کمال تبریزی که حتی یکبار هم ایشون رو از نزدیک ندیده بودم ! سروران عزیز ! این چه منطق ناپخته و مضحکی هست که منتقد مخالف یک فیلم رو به خصومت شخصی با سازنده ی اون فیلم متهم می کنید؟! منتقدی براساس دانایی سینمایی و نحوه ی جهان بینی و سلیقه ی سینمایی و بسیاری از مولفه های دیگری که باید برای نقد و بررسی یک اثر سینمایی لحاظ کرد فیلمی رو نقد میکنه و به این نتیجه میرسه که فیلم مذکور فاقد اون ارزش های شایسته و بایسته ی سینمایی است. این چه ربطی به خصومت شخصی و یا موضع گیری از پیش تعیین شده ی شخص منتقد و... و متهم کردن اون منتقد به نگاه مغرضانه داره؟ و مهم تر از اون چه ربطی به جانبداری اون رسانه از اون نقد و مهتم کردن اون رسانه به نگاه مغرضانه و... داره؟ تا اونجایی که من به شخصه پرده سینما رو شناختم این رسانه هیچوقت الزامی نداشته که له یا علیه یک فیلم موضع یکپارچه اتخاذ کنه. نمونه اش در گذشته ای دور در مورد فیلم \"جدایی نادر از سیمین\" موجوده که اونجا شخص آقای فاضلی به عنوان مدیر مسئوال و سردبیر این رسانه نقدی منفی بر فیلم نوشت و پس از اون نقد مثبت موحد منتقم به عنوان یکی دیگر از نویسندگان پرده سینما بر فیلم منتشر شد. یا در مورد فیلم \"وجده\" بنده نقدی منفی نوشتم و آقای الماسی نیا نقدی مثبت و هردو منتشر شد. یا در مورد همین فیلم \"آتش بس2\" ما به وضوح با دو نظر کاملا متفاوت از سوی آقایان منتقم و منتظری مواجهیم که هردو هم منتشر شدند. در مورد همین \"ماهی و گربه\" هم مطمئنا اگر سایر نویسنده های سایت مثل آقایان منتقم و موسوی نقد و نظری متفاوت با آقای منتظری داشته باشند نقدشون منتشر خواهند شد. بنابراین متهم کردن پرده سینما به نگاه یکسویه هم مسلما نادرست و مهم تر از اون بسیار غیراخلاقیه. اما خب حالا حتی فرض کنیم که پرده سینما علیه فیلمی موضعی خاص داشته باشه (که البته چنین نبوده). آیا صرفا موضع گیری یک رسانه در مورد موضوعی خاص و یا فیلمی خاص و یا حتی سینماگری خاص موجب قبح اون رسانه هست؟! مگر در اواخر دهه ی 60 سوره سینما علیه تارکوفسکی و له هیچکاک موضع نداشت؟ و یا در حال حاضر مگر ما نداریم رسانه هایی رو که در مورد سینماگری خاص و یا فیلمی خاص و یا تفکری خاص موضع داشته باشند؟! آیا این صرفا موجب وهن رسانه هست؟! به هر حال امیدوارم در نظر دادن پخته تر و معقول تر و منطقی تر عمل کنیم چرا که واالله هر چه این سینما میکشد از نظرات ناپخته و نامعقول و غیرمنطقی میکشد. از همه هم بابت پرحرفیم عذرخواهی میکنم.

27+6-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>reza:

نه تنها همجنسگرایی که شیطان پرستی نیز یکی دیگر از موارد مشهود در این فیلم کثیف است که دقیقا به لجنزاری متعفن می ماند. به پوستری که در انتهای نقد کار کرده اید توجه کنید به رنگ موی این دختر و این که چشم راستش معیوب است به خیلی از چیزها دست پیدا می کنید. شهرام مکری و امثال شهرام مکری نباید در سینمای نجیب ایران جای کاری داشته باشند شرم بر کسانی که به این دریوزگان اجازه کار می دهند و ننگ ابدی بر کسانی که از این لجن های متعفن دفاع می کنند

11+60-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>آرزو:

میشه بگید کجای فیلم تبلیغ همجنس گرای بود که ما نفهمیدیم. نقدی جهت دار و بی سر و ته که فقط قصد کوبیدن کارگردان رو داره. جالب اینجاست من بعد از دیدن فیلم از بازیها تعریف کردم و اینجا به شدت کوبیده شده ؟؟؟؟

43+10-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>صادق:

همجنسگرایی؟!! چطور به این نتیجه رسیدید؟!

39+10-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>بهزاد:

چرا به نظر شما همجنسگرایی بده؟ براتون متاسفم که رسما بخشی از جامعه را مورد تهدید قرار می دین و میکوبینشون...

13+32-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>کیومرث:

دمت گرم رضا جان واقعا ترکوندی شهرام مکری رو . خیلی خیلی حال کردم با نقدت واقعا از اینکه دوست با شعور و فهیمی مثل تو دارم به خودم می بالم. متاسفم که سینمای ما برای یه همچین [...] روشنفکرایی تره خرد میکنه و بدتر از اون یه عده بی شعور هم دنبال این [...] روشنفکرا راه میفتن و براشون سر و دست میشکونن. جالبه برام که امثال شهرام مکری ها که رسما شعور هیچی ندارن (سینما که جای خودش!) برای بعضی ها میشن ناجی و منجی. میشن اپوزوسیون، میشن استاد ، میشن همه فن حریف. یکی نیست بگه بابا این بچه ... باید بره در ... بزاره...

12+39-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>محمد:

واقعا مزخرف محض بود. حیف از هیچکاک و آنتونیونی و رنه و کیشلوفسکی و حتی ون سنت که با این فیلم جانور مورد قیاس قرار دادید!!!

17+51-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>ali:

همه همجنسگرایان در دفاع از این فیلم! جالبه واقعا

13+20-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>مجید:

یعنی واقuا شما از این همه نکته فیلم گذشته اید و رسیدید به این نکته که فیلم ترویج همجنس گراییه! از کجاش فهمیدید؟؟؟؟؟؟؟ در ضمن نحوه پر شدن سالن های فیلم نشان می دهد که فیلم " هیچ عنوان قدرت جذب مخاطب را نداشته" است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برید جمع کنید سایتتون رو واقعا این نقد برای این فیلم یعنی فاجعه

54+12-

چهارشنبه 7 آبان 1393



>>>شیرزاد:

فیلمی که دیدم جز تکرار ملالت بار کابوس ها و افکار درهم و برهم و…. نبود. انگاری سازنده اثر قصد داشت با بارها تکرار صحنه های نا فهوم و زیاده گویی های بی مورد بیننده را مجبور کند که تا آخر فیلم را تماشا کرده و با گنگی و گیجی سالن را ترک کند بی آنکه حسی خاص را تجربه کند

21+16-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>رئیس:

تمامی نقدهای سینمای ایران حاشیه بازی و باند بازیه و این سایت هم بدتر از همه جا است از سردبیرش تا نویسنده شهیرش که ایشون باشن همه دارن میخورن و سینما رو میچاپن

38+12-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>ع:

با سلام من به تازگي با اين سايت آشنا شدم چقدر مطالبتون مفيد هست.اين مطلب رو هم خيلي دوست داشتم.شهرام مکري ايده ي بکري رو خواست انجام بده که توي انجام آن ناکام بود.موفق باشيد.سايت خيلي خوب و مفيدي دارين.مهمتر از همه چيز اينکه همه کامنت ها را منتشر مي کنيد و مثل بعضي از سايت ها نيستين که فقط کامنت هايي که تعريف شده را منتشر کنيد. آقاي منتظری فوق العاده است.لطفا بيشتر بنويسن.ممنون يا علي

13+21-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>رضایی:

تیتر نقد فوق العاده است و گویای همه چیز

12+20-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>همه چیز دان:

ببینین کارتون به کجا کشیده که نوید نیکخواه آزاد پسر وحید نیکخواه آزاد کارگردان دو زاری فیلم های کودک باید بیاد از نقدهای مزخرفتون دفاع کنه بیچاره ها

20+22-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>منتقد متعهد:

فیلم همجنسگرایانه را باید کوبید. در جمهوری اسلامی این یکی را کم داشتیم که به لطف شهرام مکری فراهم شد. تف به غیرتت آقای مکری!

12+51-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>پژمان.ع:

آفرین به پرده سینما با این نقد روشنگرانه. زنده باد!

19+29-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>امیر-ف:

به منتقد کبیر: دست این سایت مدت ها است برای همه رو شده!

68+19-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>شقایق:

مثل همیشه نقدتان عالی بود جناب منتظری . واقعا از خواندن نقدها و نگاه موشکاف شما لذت میبرم

18+43-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>نوید نیکخواه آزاد:

با گفته های شما کاملا همسو هستم و بسیار خوشحالم چنین نقد موشکافانه ای به تحریر درآمده. تمام این مدت در تحیر بودم چطور فیلمی که شاید با ارفاق به حد یک فیلم متوسط برسد در حد یک شاهکار میان دانشجویان و قشر جوان مطرح می شود. یکی از مشکلات به زعم من اینه که کسانی این فیلم را دیده اند نظیر دبیرهای جوان آموزشگاه ها و به دانشجوها می گویند شاهکار مکری را ببینید. وقتی دانشجوها و قشر جوان به دیدن این فیلم می رن از پیش با خود ماهی و گربه رو شاهکاری می پندارند پس تکلیفشان با خودشان مشخص است که فیلم خیلی خوبیه و فقط باید پیچش ها و زوایای پنهانش را پیدا کنند، مثل طنزی که خانمی به دوستش می گفت زاویه دید فیلم یک گربه س چون وقتی صدای گربه اومد دوربین پایین رفت و از نقطه نظر گربه دید. چیزی که در نقد شما اشاره نشد اجرای موسیقی پالت بود که تنها حیله ی کارگردان رو نشون می ده تا تماشاگر با حس خوب از سالن بیرون بیاد با توجه به محبوب بودن گروه پالت. گاف های بیشمار دیگر و تناقضات زیادی در فیلمنامه وجود داشت که در این متن اشاره نشد. و به درستی فرمودید که بازی بازیگران بی مایه س. چرا که گروه یک ماه هر روز تمرین کردند و تمام واکنش های خود را از بر کرده بودند و کاملا در چهره و اعمال شخصیت ها می شد دید که این واکنش ها را حفظ کرده اند و موقع اجرا ان را مرور می کنند و مکث ها و کندی که جنابعالی اشاره فرمودید به این خاطره به دید من. بسیار ممنونم بابت نقد زیباتون.

28+40-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>مهدی :

خیلی نقد بد و ضعیفی بود.منتقد هیچ شناختی از سینما نداره و داره مثل یک مخاطب عام نظر میده

103+25-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>عشق سینما:

«ماهی و گربه» یک تجربه خلاقانه و متفاوت در مدیوم سینماست و اثری غیرمعمول در سینمای ایران؛ جایزه شیر برنزی جشنواره ونیز هم به خاطر نوآوری و خلاقیت در فرم و محتوا به این فیلم اهدا شد. دنیا برای این فیلم لب به تحسین گشود، همه فهمیدن چه شاهکاری به سینمای جهان هدیه داده شده جز شما گویا!

94+24-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>علی:

رنگ قرمز اگر شما رو تحریک میکنه به فیلمساز چه ارتباطی داره؟

100+20-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>سارا:

خیلی بی محتوا و اشغال بود حالم بد شد واقعا حیف پول و حیف وقت

29+45-

سه‌شنبه 6 آبان 1393



>>>منتقد کبیر:

رویه سایت پرده سینما که یک زمانی به عنوان بهترین سایت سینمایی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران انتخاب شد متاسفانه تغییرات عمده ای کرده، خط مشی پرده سینما که به نوعی بی طرفی در مواجهه با فیلم ها بود گویا اینک به شدت تغییر جهت گرفته و من به شخصه بسیار متاسفم که چنین اتفاقی برای دو تن از بهترین منتقدان سینمایی ایران یعنی آقای غلامعباس فاضلی به عنوان سردبیر سایت پرده سینما و رضا منتظری عزیز افتاده که از دوستان خوب من هستند. به والله نقد شما رضا منتظری عزیز مثل نقدهای فارس و روزنامه جوان شده و این از متتقد روشنفکری چون شما به شدت بعید به نظر میرسه. من نمیدونم این نگاه های سیاسی و برداشت هایی که به نوعی میشه اون ها رو امپریالیستی قلمداد کرد از کجا ناشی میشه؟ آیا ما شدیم منجی سینمای جهان یا منجی جهان؟

60+22-

سه‌شنبه 6 آبان 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.