امیر اهوارکی
کوچۀ بینام، روایت دیگری از نمایشنامه اشباح نوشته هنریک ایبسن (1881) است که سال گذشته جناب مهرجویی اقتباسی وفادارانه از آن ساخت و حتی نام اش را نیز تغییر نداد. تفاوت نمایش اشباح با کوچه بینام، در این است که در آنجا یک پدر اشرافیِ دائم الخمر به کلفت خانهاش تعدی میکند و بیست سال بعد پسر او عاشق آن دختر نامشروع میشود ولی در کوچه بینام، این خطا از یک پدر مذهبی طبقه فرودست، سرمیزند. حاج مهدی (فرهاد اصلانی) در نقش این پدر، دختر عمهاش فروغ (پانتهآ بهرام) را عقد موقت کرده و وقتی همسرش احترام سادات (فرشته صدر عرفایی) بعد از یک سال از اغماء خارج میشود ازدواج آنها نیز پایان میپذیرد. از آنجا که فروغ باردار است حاج مهدی، از شاگرد مغازهاش حیدر می خواهد تا با او ازدواج کند. و اکنون حمید (محمدرضا غفاری)، عاشق نصیبه (ملیسا ذاکری) دختر کوچک حاج مهدی شده، یک عشق ممنوعه!
هاتف علیمردانی نویسنده و کارگردان کوچه بینام، با استفاده از عوامل حرفهای سینمای ایران توانسته فضای فیلم اش را واقعنما جلوه کند. به طوری که عموم مخاطبان تصور میکنند که در حال تماشای یک فیلم مستند هستند. لذا وقتی جناب فیلمساز در پایان ضربه اساسی خود را وارد میآورد عموم مخاطبان آن را باور می کنند و میپذیرند. اما واقعنمایی فیلم مرهون فیلمنامه، لوکیشن فیلم، فیلمبرداریِ محمود کلاری، طراحی هنریِ اصغر نژادایمانی، و بازیهای خوب فرهاد اصلانی، فرشته صدر عرفایی و باران کوثری است.
فیلمساز، یک خانوادۀ مسلمان را معرفی میکند که همۀ شخصیتهایش پلید یا ابله هستند. حاج مهدی و زن اش در فیلم، دائماً در حال ذکر گفتن و حفظ ظواهر مذهبیاند. گوئیا جناب فیلمساز تعهد داده که هر چند دقیقه یک بار این موضوع را به مخاطبان اش تذکر بدهد که شما در حال تماشای سبک زندگی اسلامی هستید!
واقعاً نمیتوان تشخیص داد که موضوع این فیلم، چیست یا شخصیت اصلی آن، کدام است. فیلم، هیچ خط مشخصی را دنبال نمیکند مگر تحقیر همۀ شخصیتها. فیلمساز مخاطب را مخصوصاً به شخصیت حاج مهدی، علاقهمند میکند و در آخر ضربۀ اساسی خود را از همین ناحیه میزند. او به طور غیرمعقول، یک راز خانوادگی را در شخصیت حاج مهدی مخفی میکند تا در انتها آن را باز کند و مخاطب را مثلاً به این نتیجه برساند که خانوادههای مذهبی در حال اضمحلال هستند! فیلمساز اما با انتخاب یک سوپراستار (پانتهآ بهرام) در نقش فروغ، بر تباه شدن زندگی او و خطای حاج مهدی تأکید بیشتری میکند.
در اینجا شخصیتهای اصلی فیلم را مرور میکنیم:
1ـ حاج مهدی (فرهاد اصلانی) در مدت اغمای زن اش، با فروغ (پانتهآ بهرام) ازدواج کرده است تا او برای دخترانش دایگی کند. اما پس از به هوش آمدن زن، فروغ را در وقت بارداری طلاق داده است!
2ـ احترام سادات (فرشته صدر عرفایی) همسر حاج مهدی، سادهلوح و حتی ابله تصویر شده است. او به محدثه میگوید که پدر شما در تمام دوران یک سالۀ اغماء، بر بالین من بود. اما پدر این مدت با فروغ ازدواج کرده بوده! محدثه در پشت بام، از او اعتراف میگیرد که در جوانی عاشق پسر خالهاش بوده است.
3ـ فاطمه (ستاره پسیانی) دختر بزرگ خانواده که چادری هم هست، در هنگام ازدواج دوم پدرش هشت ساله بوده و قاعدتاً به راز پدرش آگاه است. لذا میتوان استنباط کرد که اقامت در خانۀ دوم پدر، مزد سکوت او بوده است. محدثه نیز در نزاع اش با فاطمه، تأکید دارد که شوهرت داماد سرخانه شده و تو نمیتوانی زندگیات را مدیریت کنی. چون شوهرت در خفا با زنان دیگر رابطه دارد.
4ـ محدثه (باران کوثری) بدنامترین شخصیت فیلم است که با یک مرد زندار (امیر آقایی) مراوده دارد. ولی از قضا پرداخت فیلمساز به گونهای است که مخاطب از او خوش اش بیاید!
5ـ نصیبه (ملیسا ذاکری) دختر کوچک خانواده با حمید رابطه دارد و حتی اوست که تلفن محل کار جدید حمید را به مادرش میدهد. او عاشق برادر ناتنی خودش شده است.
6ـ فروغ (پانتهآ بهرام) اولاً ابله است. اما بعد از اتفاقی که برای حمید میافتد، به مرض جنون نیز مبتلا میشود.
7ـ ذاکران مجلس زنانه در مسجد، به طور کاملاً اتفاقی(!) کریه المنظر، شرور و حتی مشمئزکننده از آب درآمدهاند (جالب توجه اینکه فائزه عزیزخانی در فیلم روز مبادا نیز به طور کاملاً اتفاقی! این موضوع را رعایت کرده است؛ فیلمی که جایزه بهترین فیلم هنر و تجربه را دریافت کرد!)
سخن پایانی در این بخش، همان یادآوری فوق الذکر است که فیلمساز چطور یک خانواده مذهبی را طوری تصویر میکند که هیچ شخصیت خوب و سالمی در آن یافت نمیشود! جناب تهیه کننده (منصور لشکری قوچانی) در همان برج میلاد در جواب این اعتراض بنده، خبر داد که فیلمساز در نمای پایانی فیلم، حاج مهدی را به بهشت برده است! این البته سخن گزافی است. زیرا همین نمای غیرمتعارف پایانی نیز بر تخقیر و استهزاء فیلمساز دلالت دارد که این جماعت با این افعال و کردار، خودشان را در بهشت خداوند میبینند!
مگر زن باردار را میتوان عقد کرد؟
جناب فیلمساز در خصوص ازدواج حاج مهدی و فروغ، مرتکب دو خطای شرعی فاحش شده است:
اولاً اتفاقی که در فیلم برای فروغ رخ می دهد (فروغ به عقد موقت مهدی درمی آید و از او باردار می شود) حتی با توضیح اینکه به گفته حاج مهدی فروغ یک دختر روستایی بوده و ... قابل قبول نیست. چون حتماً مادر حاج مهدی که واسطه این محرمیت بوده می دانسته که بدون اذن پدر دختر نمی توان یک دختر «دوشیزه» را به عقد پسرش دربیاورد! و چون کسی به جز فروغ و حاج مهدی به راز این ازدواج آگاه نیست پس میتوان فهمید که پدر فروغ هم از این ازدواج بیاطلاع بوده است.
ثانیاً متأسفانه فیلمساز حتی در حد تورق یک رسالة الاحکام هم درباره موضوع فیلم اش تحقیق نکرده! چون در این صورت درمی یافت در وقت بارداری، ازدواج و طلاق واقع نمیشود. و اگر طلاق قبل از معلوم شدن بارداری واقع شده باشد زن تا وضع حمل نمیتواند ازدواج کند. توضیحاً اینکه بعد از طلاق، زنان باید عدّه نگه دارند و برای مدتی ازدواج نکنند. عدّه زن در ازدواج دائم، سه طُهر است و در ازدواج موقت، دو طُهر. این موضوع در آیه 228 سوره بقره آمده و در قانون مدنی نیز مدوّن شده است. [1]
فلسفۀ نگه داشتن عدّه آن است تا معلوم شود که آیا زن مطلّقه، باردار است یا نه. چنانچه باردار بود عدّۀ او، تا وضع حمل خواهد بود. به عبارت دیگر، زن مطلّقۀ باردار تا به دنیا آمدن فرزندش نمیتواند با کسی ازدواج کند. اما در این فیلم حاج مهدی اعتراف میکند که وقتی میفهمد فروغ باردار است او را به عقد حیدر درآورده است! (حیدر البته چندی بعد [بنا به مصلخت سردستی فیلم!] میمیرد). به همین دلیل است که هیچکس نمیداند حمید فرزند حاج مهدی است.
پرسشی که در پی این ایرادات اساسی فیلم در بدیهیات پیش می آید این است که چرا این خانواده شدیداً مذهبی انتخاب شدهاند و اگر مذهبی هستند چرا این شرعیات واضح در آن رعایت نمیشود؟! چرا کارگردان مکرراً بر اعمال مذهبی و دعا و نماز و ذکر و صلوات این خانواده تأکید دارد؟ آنچه که از خلال این سال ها قابل دریافت می باشد این است که جناب علیمردانی در فیلم به خاطر پونه (1391) نیز بر خلاف شرع، از خیانت زن به بهانه اعتیاد شوهر حمایت میکرد. ساختۀ قبلی ایشان، مردن به وقت شهریور (1392) نیز فیلمِ خزعبلی بود.
از خطای جناب تهیه کننده و اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش نیز نباید به سادگی گذشت. زیرا آنها با شناخت شرعیات میتوانستند از بروز این خطای واضح در فیلم جلوگیری کنند.
قصد دیگر فیلمساز، دشمنی با حکم مُتعه (ازدواج موقت) است که خداوند به آن اجازت فرموده (نگا. نساء/ 24). جناب کارگردان که فیلمنامه را نیز نوشته، بدین طریق نه تنها زندگی مذهبیون را استهزاء میکند بلکه به دشمنی با احکام دین، کمر بسته است. باران کوثری در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در جواب سؤال راقم از کارگردان، ناخواسته نیّت وی را علنی کرد و اعلام نمود که در هر فیلمی که مخالف با صیغه باشد بازی خواهد کرد! پاسخ اینجانب به او این بود که اگر معلوم شد که حکمی از سوی خداوند صادر شده، شما که هستید که بخواهید با آن مخالفت کنید؟! لهذا برای داوران جشنواره فجر متأسفم که جایزه بازیگری نقش اول زن را برای همین فیلم به او دادند.
راقم، فیلم کوچه بینام را سه نوبت تماشا کرده است؛ در جشنواره فجر و در نمایشهای حوزه هنری و خانه هنرمندان. در هر نوبت به عمق فجایع فیلم بیشتر آگاه میشدم و مخالفت ام با این فیلم جدیتر میشد. اما عجیب اینکه اغلب افراد مذهبی، از فیلم خوششان آمده است. به نظرم میرسد که آنها با خوشبینی غالبی که ودیعت خداوند به مؤمنان است به این فیلم نگاه کردهاند. چنانکه این فیلم رتبه سوم آراء مردمی جشنواره فجر را از آن خود کرد. به هر حال، از مردم عادی نمیتوان انتظار داشت که کارشناس دین و فرهنگ باشند. آنها در هیئت کلی خویش، به خیر و نیکی گرایش دارند و آنچه ایشان در این فیلم پسندیدهاند وجه غالب فیلم است که تصویرگر زندگی یک خانوادۀ سنتی است، چیزی که در این سالها رو به فراموشی گذاشته است.در هر بار دیدن پرسشی که برای من مطرح می شد این بود که شورای پروانه ساخت و نمایش در وزارت ارشاد چه کاره است؟ چطور چنین فیلمنامه خلاف شرعی در شورایی پروانه نمایش گرفته است که محمد احسانی با مدرک دکتری حقوق اسلامی، ریاست آن را بر عهده داشته است؟! جناب تهیه کننده (منصور لشکری قوچانی) در این میان چه کاره است؟
امیر اهوارکی
اسفند نود و سه
پانوشت
1. مواد 1150 تا 1157 از قانون مدنی در خصوص عدّه زنان است و برای وقوع هر ازدواج و طلاق لازم الاجرا است:
ماده 1150 ـ عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن، زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمیتواند شوهر اختیار کند.
ماده 1151 ـ عده طلاق و عده فسخ نكاح سه طهراست مگراينكه زن به اقتضای سن، عادت زنانگي نبيند كه در اين صورت عده او سه ماه است .
ماده 1152 ـ عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نكاح منقطع در غير حامل، دو طهر است مگر اينكه زن به اقتضاي سن عادت زنانگي نبيند كه در اين صورت چهل و پنج روز است .
ماده 1153 ـ عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است .
ماده 1154 ـ عده وفات چه در دائم چه در منقطع در هر حال چهار ماه و ده روز است، مگر اینکه زن، حامل باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است، مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الاّ مدت همان چهار ماه و ده روز خواهد بود.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|