پرده سینما
ژانر وحشت همواره یکی از گونههای پرطرفدار سینمایی بوده است. فیلمهایی که در این گونه ساخته میشوند بهسرعت بین مردم دست به دست میشود. همیشه این نیاز در مخاطب ایرانی با فیلمهای هالیوودی پر شده است. شمار کسانی که فیلمهایی نظیر «بچه رزماری»، «طالع نحس»، «جنگیر»، «حلقه»، «کینه» و... را بیش از دهها بار دیدهاند حتی از دوستداران سینما نیز بیشتر است! کسانی که طرفدار پر و پا قرص سینما نیستند و بهطور معمول زمانی جداگانه برای تماشای فیلم اختصاص نمیدهند نیز از فیلمهای ترسناک استقبال میکنند.
● نمونههای انگشتشمار ژانر وحشت در سینمای ایران
در سینمای ایران اما هیچگاه به این انبوه مخاطب توجه نشد و در تلاشهای انگشتشمار نیز جز تعدادی محدود موفقیتی حاصل نشده است. گرچه که به نظر میرسد سینما هرچه جلو میرود تکنیکاش به کمک میآید تا فیلمهای بهتری در این گونه تولید شود اما در ایران بهترین فیلم در این گونه نحیف و بیجان «شب بیست و نهم» به کارگردانی حمید رخشانی است. این فیلم موضوع ساده حسادتهای زنانه را دستمایه قرار داد تا به همین بهانه زن باردار قصه توسط سایرین مورد اذیت و آزار قرار بگیرد و سرآخر با جنون از راه به در شود، در زمان خود به موفقیت رسید.
البته بهغیر از «شب بیست و نهم» داریوش فرهنگ نیز با ساختن سه فیلم در این گونه علاقه خود را به ژانر وحشت نشان داده است. «طلسم» را در فضایی دلهرهآور ساخت که در همان سال در چهار رشته کاندیدا سیمرغ بلورین در جشنواره فیلم فجر بود و فیلم برگزیده منتقدان نیز شد. فرهنگ پس از آن تا سالها سراغی از ژانر وحشت نگرفت اما در سال ۷۹ با «شبهای تهران» دوباره به این گونه بازگشت. فیلمی که با به چالش کشیدن زندگی دختران در تهران و قتلهای مشکوکشان فضای دلهرهآوری برای مخاطب ایجاد میکرد اما شاید موفقترین تجربه داریوش فرهنگ در گیشه دو سال بعد با «رز زرد» رخ داد. فیلمی که بهرام رادان و امین حیایی ایفاگر نقشهای اصلی بودند. قصه دو زوج جوان که در تصادفی باعث مرگ یک نفر شده بودند و فکر میکردند کسی که شاهد قتل آنها بود دنبال آنهاست. فضای دلهرهآور «رز زرد» موفقترین تصویر وحشت در دهه هشتاد سینمای ایران بود.
● شروع دوباره فیلمهای ترسناک با فیلمی خندهدار!
اکران «خوابگاه دختران» و ممنوع بودناش برای افراد زیر ۱۴ سال خیلیها را به بهانه فیلمی ترسناک به سالن سینماها کشاند اما فیلم محمدحسین لطیفی شاید بهعلت اینکه ایرج طهماسب متن آن را نگاشته و مجید صالحی یکی از بازیگران اصلیاش بود بیشتر از اینکه فضایی هولناک داشته باشد کمدی به نظر میرسید و حتی همان سکانس بیرون آمدن دست از داخل لوله بخاری که بنا بود یکی صحنههای ترسناک فیلم باشد نیز حضار درون سالن را به جای وحشت، به خنده میانداخت! یکی دو سال بعد از «خوابگاه دختران» تلاش عسگرپور برای ایجاد دلهره در مخاطب جدیتر بود. هرچند که او خود معتقد است «اقلیما» متعلق به ژانر وحشت نیست و فقط حال و هوای معمایی دارد. درست در همان سال فریدون جیرانی بیآنکه بخواهد فیلماش را از ژانر وحشت مبرا کند، «پارکوی» را در همین گونه ساخت که «پارکوی» نیز برای گروه سنی خاص محدود شد.
«پارکوی» شاید یک فیلم موفق در گونه وحشت به شمار نمیرفت اما تلاش شده بود تا با استفاده از دو شخصیت با بیماری روانی (بیتا فرهی و نیما شاهرخشاهی) و دختری که فکر نکرده خودش را وارد زندگی این دو کرده و حالا زیر دست آنها شکنجه میشود هم فضایی دلهرهآور برای مخاطب ایجاد کند، هم به خانوادهها پند اجتماعی بدهد که یکباره و بدون تحقیق دخترشان را راهی خانه بخت نکنند! ترکیب پند و اندرز، جنون، دلهره، بازیهای نیما شاهرخشاهی، رعنا آزادیور و محمدرضا شریفینیا باز هم فیلم را میان ژانر وحشت و کمدی معلق نگاه میداشت.
● فعالیت تلویزیون در ژانر وحشت
درست در شرایطی که سینما در این گونه پرمخاطب چیزی برای عرضه نداشت، تلویزیون اما فیلمهای خوشساختی را در این ژانر روی آنتن میفرستاد. اولین گام تلویزیون با تلهفیلم «مهمانخانهای در برف» به کارگردانی سعید سلطانی محکم برداشته شد. فیلمی که در همان پخش نخست توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. شاید سلطانی میتوانست این فیلم را برای مدیوم سینما بسازد. یکتا ناصر، حسین یاری و لاله اسکندری بازیگران این فیلم ماورایی و ترسناک هستند. پس از آن سیروس مقدم با الگوهای جواب پس داده ایجاد دلهره، تلهفیلم موفق «کابوس» را با بازی امین زندگانی و مهراوه شریفینیا ساخت. «دلتنگی» حجت قاسمزاده اصل نیز یکی دیگر از تلهفیلمهای موفق رسانه ملی در این گونه بود که در آن آتنه فقیهنصیری و فرخ نعمتی مقابل هم قرار داشتند.
● تلاشهای بیثمر… و گپی با مرجانه گلچین و نیما شاهرخشاهی
سینما در سالهای اخیر نیز تلاشهایی جستهگریخته در این گونه انجام داده است که جملگی ناموفق بودند. فیلمهایی نظیر «حریم» با بازی حمید فرخنژاد و «کلبه» با بازی بابک حمیدیان، کامبیز دیرباز و... که شکست سختی را در گیشه متقبل شدند. آخرین تجربه ایران در ژانر وحشت در گروه سینمایی هنر و تجربه به اکران درآمد. «روایت ناپدید شدن مریم» به کارگردانی محمدرضا لطفی برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر در بخش جنبی به نمایش درآمد و پس از آن نیز بهدلیل فضای تجربیاش در گروه هنر و تجربه اکران شد. در حالی از گروه هنر و تجربه خبر میرسید که این فیلم با استقبال بالای تماشاگران مواجه شده که سینمای ایران سالها از داشتن فیلم در ژانر وحشت بیبهره بود. حالا اینکه چرا فیلمی که در گونهای پرمخاطب در سینمای ایران ساخته میشود و به گفته سازندگاناش مخاطب دارد باید در سالنهای محدود و بهصورت تکسانس اکران شود، روشن نیست! در حالی که سینمای ایران از فقر در این گونه رنج میبرد و تلاشهای کوچک غالباً ثمری نداشته است چرا حالا که ادعا میشود فیلمی توانسته تجربهای موفق داشته باشد باید با اکران محدود سوخت شود؟ در ادامه، قصد داریم علاوه بر پیدا کردن جواب این سؤال، با دو خاطرهساز سینمای وحشت ایران گپ بزنیم.
مرجانه گلچین که در سالهای آغاز فعالیتاش با سریال «آینه» به شهرت رسید، نقش اول یکی بهترین فیلمهای ژانر وحشت سینمای ایران است. او درباره چگونگی انتخاباش برای فیلم «شب بیست و نهم» میگوید: سالهای ۶۷ با سریال «آینه» به عموم مردم ایران شناسانده شدم. آن زمان مرحوم حمیدرضا رخشانی هم بازی مرا دیده بودند و میگفتند هنگامی که قصه را مینوشتند متوجه شد که اشتراکاتی بین من و نقش وجود دارد که میخواهند من این نقش را بازی کنم. او درباره جذابیت این پیشنهاد میگوید: برای دختر نوجوانی که کارش را از سال ۶۰ شروع کرده بود و تازه ابتدای کار بود چنین نقشی بسیار جذاب بود. من پیش از «شب بیست و نهم» نیز در فیلمهای سینمایی بازی کرده بودم اما «شب بیست و نهم» هم یک نقش خاص بود هم نقش اول بود و این ناخواسته برایم جذاب بود. گلچین با تأکید بر سختی نقش میگوید: نقش بسیار سختی بود و من واقعاً برای بازی در آن ترس داشتم اما با این وجود با اشتیاق بسیار پذیرفتم.
وی افزود: ۴۰ روز کاری فیلمبرداری کردیم و واقعاً در همان زمان هم میدانستم برای این فیلمی اتفاق خوبی خواهد افتاد. هنگام اکران با اینکه فیلم دارای رنج سنی خاصی بود و بلیت نیز تنها ۲۰ تومان بود اما به فروش خوبی دست یافت. بعدها که ویدیوی آن هم بیرون آمد استقبال از آن بالا بود هنوز که هنوز است، مردم آن را دوست دارند. او درباره تجربه کار با بزرگانی نظیر حسین گیل معتقد است: در تجربههای اول همه چیز جذاب است اما به همان میزان استرس دارد. نه تنها همکاری با آقای گیل در «شب بیست و نهم» بلکه همکاری با بزرگانی مثل مرحوم مهین شهابی در «آینه» هم برایم جذاب ولی پراسترس بود. اما من همیشه یاد گرفتهام که ببینم و یاد بگیرم. برای من که تازهکار بودم بازی با این بزرگان حکم کلاس درس را داشت و چیزهای بسیاری آموختم. او با تأکید بر اینکه وضعیت سینما تنها در ژانر وحشت با مشکل مواجه نیست، میگوید: این بیتوجهی به نیاز مخاطب فقط در سینمای وحشت رخ نداده بلکه در سینمای کمدی و در سینمای کودک هم رخ داده است. اعمال سلایق مختلف جایگاه سینما را تحت شعاع قرار داده است و هر کسی که میآید به مقولهای که دوست دارد توجه میکند و همین باعث میشود صنعت سینما لطمه بخورد.
گلچین درباره وقفه طولانیمدتی که میان کارش افتاد توضیح میدهد: من سال ۷۴ تصمیم گرفتم درس بخوانم و به همین نیت از کشور خارج شدم اوایل حتی تصمیم گرفتم بمانم اما بعد دیدم نمیتوانم دوری از وطن را تحمل کنم. پروسه تحصیلام چیزی حدود ده سال طول کشید و پس از آن به ایران باز گشتم و سال ۸۳ مجدداً کار تصویر را آغاز کردم. او با اشاره به اینکه پیش از بازگشتاش به ایران هم نقشهای کمدی بازی کرده بود، میگوید: من پیش از رفتنم نیز کار کمدی کرده بودم. سریالهایی نظیر «چراغ خونه» و «ازدواج پرماجرا» جنبه کمدی داشتند و یک قسمت به نام «دهن بین» نیز در سریال «آینه» وجود داشته که کاملاً کمدی بود. اما وقتی برگشتم با «بزنگاه» آقای عطاران حجم تعریفها تمجیدها بهقدری بود که ماندنی شدم و تا سالها فقط نقش طنز بازی میکردم. الان به اصرار خودم چند وقتی است از آن حال و هوا فاصله گرفتهام و با آغاز محرم با «نفس گرم» محمدمهدی عسگرپور به مدت سی شب به تلویزیون بازمیگردم که این سریال فضایی کاملاً متفاوت با کارهای اخیرم دارد.
نیما شاهرخشاهی که با «پارکوی» تجربه کار در ژانر وحشت را دارد درباره چرایی پذیرفتن این فیلم میگوید: فیلمنامه متعلق به آقای جیرانی بود و این امتیاز مهمی محسوب میشد. من قبل از اینکه فیلمنامه به دستام برسد شنیده بودم بناست این فیلم ساخته شود و شاید با ۸۰ درصد بازیگران ایرانی برای این نقش صحبت شده بود اما این شانس من بود که انتخاب نهایی آقایان جیرانی و شریفینیا باشم و در این فیلم بازی کنم. او درباره علت ناموفق بودن فیلمهای این گونه معتقد است: با توجه به اینکه بیننده ایرانی چشماش به سینمای آسیای شرقی که بهترینها را در این ژانر میسازد و پس از آن فیلمهای هالیوودی عادت دارد، وقتی ما بخواهیم با شرایط خودمان فیلمی در این ژانر تولید کنیم که مردم را بترساند کار بسیار دشواری است. کارگردانان هم به همین علت سراغ آن نمیروند چرا که حدس میزنند با شکست مواجه شوند. برای همین هم تعداد فیلمهایی که در این عرصه تولید شدهاند محدود هستند. حتی «پارکوی» هم که با وسواس و دقت بالا ساخته شد بسیاری از منتقدان به بخشهایی از آن خرده گرفتند و گفتند آنطور که باید درنیامده است. او در پایان تأکید میکند: فیلم ژانر وحشت واقعاً زمان ندارد و در هر زمانی میتوان را دید. «پارکوی» دومین فیلم من بود و من هنوز بعد از ده سال بسیار دوستاش دارم ولی خودم موفقترین فیلم در این ژانر را «شب بیست و نهم» میدانم و به نظرم هنوز میتواند بترساند.
● پرده سینما، این گزارش مرسده مقیمی را برای انتشار از خبرگزاری صبا برگزید و پس از ویرایش، منتشر کرد.
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|