موحد منتقم
دراکولا چیزی نیست جز تلاش یک فیلمساز ناموفق برای ساخت یک فیلم بلند ۸۰ دقیقه ای از یک سوژه ی نحیف ۸ دقیقه ای.
ظاهراً فیلم می خواهد پیام اخلاقی در مذمت اعتیاد بدهد ولی عملاً به تبلیغ اعتیاد تبدیل شده است!
از ۸۰ دقیقه فیلم ۵۰ دقیقه آن پای بساط و منقل می گذرد. در بقیه فیلم هم بازیگران برای تشخیص سن با گوشی از هم عکس می گیرند.
صحنه های کمدی فیلم که به انگشتان یک دست هم نمی رسند بسیار ترسناک اند... از طرفی صحنه های ترسناک فیلم هم کمدی از آب درآمده اند!
دراکولا نه تنها سرگرم کننده نیست، بلکه آزار دهنده هم هست.
فرمول جدید فیلم های پرفروش: یک فیلمنامه ی به شدت نازل و پیش پا افتاده به اضافه حضور رضا عطاران، مساوی گیشه میلیاردی. فیلم های سینمایی جدیدی که رضا عطاران در آن بازی یا کارگردانی کرده است تعریف جدیدی از فاجعه ارائه داده اند و این آخری یعنی دراکولا مرز های تعریف از یک فیلم پیش پاافتاده را به شدت گسترش داده است. هر فیلم جدیدی که از این «هنرمند محبوب» به پرده سینماها آمده است بقیه فیلم های ضعیف سینمای ایران را به هماوردی طلبیده است.
عطاران با سه فیلمی که کارگردانی کرده است ثابت کرده که هرچقدر در تلویزیون موفق بود در سینما کارگردان ناکارآمدی است. فیلم جدید عطاران دراکولا چیزی نیست جز تلاش یک فیلمساز ناموفق برای ساخت یک فیلم بلند ۸۰ دقیقه ای از یک سوژه ی نحیف ۸ دقیقه ای. منظورم از سوژه ۸ دقیقه ای سوژه ای است که ظرف حداکثر ۸ دقیقه می توان آن را از قوه به فعل تبدیل کرد. دراکولا پر از سکانسهایی است که پشت سر هم ردیف شده اند بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی در آنها رخ دهد. ظاهراً فیلم می خواهد پیام اخلاقی در مذمت اعتیاد بدهد ولی عملاً به تبلیغ اعتیاد تبدیل شده است! دراکولا هیچ واکنشی در تماشاگر وجود نمی آورد. فیلم از فقدان قوه ی تخیل سازندگان اش در رنج است.
احمقانه ترین چیز در فیلم دراکولا خط داستانی ابلهانه وکم مایه آن است. از ۸۰ دقیقه فیلم ۵۰ دقیقه آن پای بساط و منقل می گذرد. در بقیه فیلم هم بازیگران برای تشخیص سن با گوشی از هم عکس می گیرند. این سطح اعتماد به نفس برای ساختن فیلم از روی یک فیلمنامه یک خطی واقعاً ستودنی است.
سر و وضع فیلم حکایت می کند که دراکولا در ژانر کمدی/ترسناک قرار می گیرد. اما فیلم نه کمدی است نه ترسناک! صحنه های کمدی فیلم که به انگشتان یک دست هم نمی رسند بسیار ترسناک اند. در فیلم اغلب از شوخی های کلامی جنسی بسیار نازل استفاده شده و به کارگیری اصطلاحات معتادان، صحنه های حل کردن تریاک در چای، و مصرف مواد مخدر، هر خانواده ای که به همراه کودک اش به تماشای این فیلم آمده را می ترساند.
از طرفی صحنه های ترسناک فیلم هم کمدی از آب درآمده اند و از فرط مسخرگی باعث نشستن نیشخند تمسخر بر لبان تماشاگران می شود. دراکولا نه تنها سرگرم کننده نیست، بلکه آزار دهنده هم هست. در این فیلم حجم ایدههای فرعی بسیار زیاد است. از صحنه افتتاحیه که در آن زندگیِ محصور توسط تکنولوژی به صورت کمیک روایت میشود گرفته، تا اکثر صحنههای فیلم هیچ ربطی به قصه اصلی فیلم ندارند. مثلاً توجیه استفاده از «تلگرام» و «اپلیکیشن»های موبایل در طول فیلم چیست؟! مگر طرح های های فرعی فیلم نباید در خدمت طرح اصلی باشند؟!
مانند سایر فیلم های جناب عطاران اینجا هم از فیلمنامه خبری نیست. حفره ای در فیلمنامه وجود ندارد، بلکه کلاً یک حفره بوده که تبدیل به فیلمنامه شده است. فیلمنامه سرشار از حفره ها و داستان های زائد و اضافی و پرت و پلاست که گفتن و یا نگفتنشان هیچ دردی را دوا نمی کنند. داستان هایی هم که گفته می شوند نصفه کاره رها می شوند. اصلاً چه چیزی مانع از عدمِ خونخواری خونآشامهای فیلم شده است؟ در واقع تصمیم «ولادیمیر»، «سوسن» و «مسعود» در رابطه با تبدیل شدن به یک انسان عادی از کجا نشأت میگیرد؟ در انتهای فیلم چه چیزی باعث عوض شدن تصمیم مسعود میشود و او را دوباره به یک خونآشام تبدیل میکند؟ و وقتی این ایده های پرت و پلا تمام می شود چون فیلم چیزی دیگری برای ارائه ندارد، با یک سکانس عجیب و غریب به پایان می رسد و تماشاگر مبهوت می ماند که این چه چیزی بود که دید!؟
اگر ایده های پرت و پلای دراکولا ادامه داشت فیلم می توانست تا سال ها و ماه ها ادامه داشته باشد. بعضی وقت ها اصلاً متوجه نمی شوید کاراکترها دارند درباره چه چیزی حرف می زنند؟ عطاران با هر تمهید مسخره ای مثل کشیدن تریاک، استفاده از صحنه های آرشیوی و... می خواهد داستان نیم خطی خود را کش دهد. او در گفتگویی گفته بود دراکولا در نکوهش اعتیاد است و به خاطر فراگیر شدن اعتیاد این فیلم را ساخته است! در پایان فیلم شاید تنها نکته ای که در سالن سینما باعث خنده شما شود، به یاد آوردن این حرف است. چون دراکولا تبلیغ واضح اعتیاد است. جایی در فیلم دکتر آزمایشگاه به «دراکولا» می گوید «مواد رو کم بکش، اندازه بکش، خیلی خوبه، و زیاده روی نکن»! بقیه فیلم هم درباره این است که آدم ها هر وقت به مشکل برمی خورند سراغ مواد می روند و آرام می شوند! به نظر شما این تبلیغ اعتیاد است یا ضد تبلیغ؟!
فیلم پر است از کاراکتر های تک بعدی، مقوایی و بی مصرف! اکثر کاراکترهای فیلم از بی هویتی مفرط رنج می برند. شما اصلاً نه چیزی درباره گذشته آنها می فهمید، نه آینده آنها. ویشکا آسایش، ژاله صامتی، و لیلا بلوکات همینجوری هر وقت نیاز شد جلو دوربین می آیند و می روند. شخصیت های فرعی نه تنها کمکی به فیلم نمی کنند بلکه بیشتر بر اغتشاش داستان می افزایند.
خوشبختانه گویا فرمولی که در ابتدای این نقد به آن اشاره کردم دیگر جواب نمی دهد. در حال حاضر دراکولا در هفته سوم اکران اش با افت شدید فروش مواجه شده است و فیلم بعدی عطاران یعنی آبنبات چوپی هم یک فیلم ضعیف دیگر در ادامه کارنامه ی به شدت ضعیف سینمایی عطاران است که با شکست تجاری مواجه خواهد شد؛ مخصوصاً اینکه فیلم کمدی هم نیست. این نشان می دهد که دوران سوءاستفاده عطاران از محبوبیت تلویزیونی اش در سینما رو به پایان است و باید چاره دیگری بیاندیشد.
در حین تماشای فیلم مدام به ساعت خود نگاه می کنید که چه زمانی از شر این کابوس سینمایی راحت می شوید. موقع تماشای چنین فیلم هایی است که انسان قدر زمان را می داند و افسوس می خورد بابت اینکه در زمانی که صرف دیدن این فیلم کردید، هر کار دیگری می کردید بهتر و مفید تر بود.
موحد منتقم
مرداد ۱۳۹۵
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|