پرده سینما

سه نمای دور، از سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر

فهیمه غنی نژاد


 

 

 

 

 

 

 

 

 

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر. عکس از علی شیربند. میزانهمه ی چیزها جوری به هم پیچیده اند که جدا شدن شان، نشدنی به نظر می رسد و طوری جای یکدیگر نشسته اند که انگار دیگر نمی شود به جای خود برشان گرداند. نمونه ای از این در هم ریختگی را در سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر دیدیم. البته منظورم چگونگی برگزاری اش به لحاظ ظاهر و تدارکات و میزبانی نیست، که شخصا از آن خیلی ناراضی نیستم. چرا که این روزها خود را عادت داده ام انتظاراتم را نه بر پایه ی استانداردها، که بر اساس استعدادهای هرکس و هرپدیده تنظیم کنم و خب، در این جشن هم در حد امکانات و اختیارات، برای راضی نگاه داشتن میهمانان تلاش می شد و مسئولان اجرایی از بالا تا پایین، رفتارشان توأم با ادب و احترام و محبت بود. خسته نباشند و دست شان درد نکند. گذشته از همه ی اینها، همین که امسال در آن کاخ درندشت و از هم گسسته ی برج میلاد سرگردان نبودم، احساس آرامش می کردم و همین که شاهد حضور میهمانان ناهمگون و نامتناسب در کنار همکارانِ رسانه ای و نویسنده و منتقد نبودم، تمرکز بیشتری داشتم و همین که محیطی مطبوعاتی را تحت الشعاع جلوه و جلاهای بازیگری نمی دیدم، خوش بودم.

 نابسامانی و آشفتگی ای که به آن اشاره کردم در کلیّت خود، معلول سه علت اصلی است و پیش و بیش از آنکه متوجه فرم قضیه باشد، مربوط به فرهنگ و فضای حاکم بر آن است. هرچند که این دو به طور کامل تفکیک ناپذیرند: 

 

۱-       زمینه ای که در آن، متن و حاشیه جابجا می شوند و اصل فدای فرع می شود، برنامه ریزی ها و مدیریت ها و داوری های فرهنگی و هنری، زیر مجموعه هایی ریز از جناح بندی های سیاسی و باند بازی های مالی می گردند و مِلاکِ نشاندن کسانی در جایگاه داور و نیز مِلاک گزینش های داوران، ناگفته یا قانع نکردنی می مانَد. پس، مصلحت گرایی و اِعمال قدرت و سلیقه که به مثابه متر و میزانِ انتخاب به کار روند، جای تعجب نیست اگر تعلق جایزه ها هم نه بر پایه ی استحقاق، که بر اساس تقسیمات باشد و هر جا کم و کسری بیاید، چیزی و مثلاً سیمرغی اضافی زاییده شود!

اهدای جوایز سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر در جهت جلب رضایت دوستان، آن چنان جلو رفت که جمشید هاشم پور را هم (که پیش ترها بازی هایی به مراتب بیشتر و بهتر داشته است) با نقشی در حد یک سیاهی لشکر، بی نصیب نگذاشت و به قول یا با توجیه دو تن از داوران، به خاطر طرز سر برگرداندنش به عقب و نحوه ی نگاهش در یک نما (!) بهترین بازیگر نقش مکمل مرد کرد.

از این دست توجیهات اما ادامه داشت به طوری که در کنار بذل و بخشش ها، وقتی فیلم اجتماعی - هنری و در عین حال، خوش ساخت و جذاب و پُرتعلیقِ اتاق تاریک ساخته ی روح الله حجازی به کلّی نادیده گرفته شد، یکی از داوران، دلیل آن را مینی مالیستی بودن فیلمنامه ذکر کرد! اگر این استدلال نادرست را هم بپذیریم، مگر در این رقابت، نبودند بدترهایی که با فیلمنامه هایی از همین گونه، در رشته های گوناگون جایزه گرفتند یا دست کم نامزد شدند؟ مگر یک فیلم می بایست فقط به لحاظ فیلمنامه ارزیابی شود، که ارزش کار هیچ کدام از دست اندر کاران هنرمند و شناخته شده در این فیلم دیده نشد؟ آیا عدم وابستگی روح الله حجازی به قدرت های تأثیرگذار و تعیین کننده ی موجود و نیز تعهدِ بی ادعا و دور از شعاری که به استناد کارنامه ی روشنش تا کنون نسبت به هنر و اجتماع داشته است، دلیلی قوی تر از مینی مالیستی خواندن فیلمنامه ی او برای کنار گذاردن تمامی فیلمش نبود؟! اتاق تاریک که مستقل بود، که سهل و ممتنع بود، که نگاهی ساده اما هوشمند و نگران بر معضلاتی اجتماعی و خانوادگی داشت، با عذری بدتر از گناه فی الواقع ارزشگذاری نشد و فیلم هایی ضعیف تر، در رشته های متفاوت برگزیده شدند.

سی و ششمسن جشنواره فیلم فجردر این بخش، نقش منتقدانی هم قابل نقد است که بسته به حال و هوا، نظر عوض می کردند. یا بعضی که میزگردهای تلویزیونی را با سخنرانی های یکطرفه اشتباه گرفته و با سلب حق حرف زدن از دیگران، متکلم وحده ی پسند و سلیقه ی خود بودند. بدتر از همه، وقتی موقعیتی تلویزیونی در اختیار منتقدی گذاشته شد تا رو به روی یکی از داوران بنشیند و با طرح سؤال ها و اعتراض های موجود، تا حدودی رفع ابهام کند، دیدیم که فرصتِ به دست آمده هم با تعریف و تعارف ها و کلّی گویی ها و کهنه گویی ها و عدم توازن میان آن دو به لحاظ شیوه ی برخورد و سخن گفتن، همراه بسیاری هزینه های دیگر جشنواره به هرز رفت.

 

۲-       دومین علتی که عجیب و غریب بودن این جشنواره را موجب می شد، اینکه خیلی از عوامل سازنده ی فیلم ها، خودشان را برای دریافت سیمرغ بلورین، کاندیدا کرده بودند و خود را مستحق می دانستند نسبت به هرچه و هرکه نمی پسندند، آن گویند و آن کنند که می خواهند:

ابراهیم حاتمی کیا، مرد همیشه طلبکار سینمای ایران، امسال هم نقطه ی اتکایی یافت و با تکیه بر آن، تا می توانست قدرت نمایی و هم ناله و نفرین کرد.

هومن سیدی که لابد در قیاس با آنچه دریافت کرده بود، انتظار بیشتری داشت، متلک گفت.

محمدحسین مهدویان از روی مشق پارسال خود دوباره نوشت. یعنی ابتدا گَرد و خاک کرد امّا خیلی زود کوتاه آمد. باز خوب است که با همه ی جوانی و تازه کاری، یاد گرفته نباید در مقابل علایق و باورهای مردم قد علم کند.

نگار عابدی که بازیگری تثبیت نشده است و به خصوص در سینما شناخته شده نیست، برای یک نقشِ بی نیاز از هنر و یک بازیِ بسیار معمولی، معلوم نیست چرا به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل زن، کاندیدا شد. امّا معلوم است چرا بعد از آنکه برنده نشد، گلایه داشت و می خواست در بخش های بازیگری هم مانند برخی بخش ها، سیمرغ به طور مشترک بخشیده شود. یعنی می خواست یکی از نقاط منفی و قابل انتقاد این جشنواره، در رشته ای که ایشان نامزدِ بی سبب آن بودند هم اِعمال شود.

هادی حجازی فر در کنشی کوتاه و عصبی، همکارش را به «زدن توی دهانِ» رضا رشیدپور، مجری برنامه ی تلویزیونی جشنواره، توصیه کرد.

رضا رشیدپور، با بزرگوارنمایی، پاسخی به هادی حجازی فر داد. یکی - دو شب بعد هم، در حالی که از شادی در پوستش نمی گنجید در تلویزیون اعلام کرد هادی حجازی فر، از پیشنهادش برای «زدنِ تو دهنی» به او پوزش خواسته و چه خوب است رسم قشنگ پوزش خواهی رواج پیدا کند! رضا رشیدپور شاید بر این گمان است که واکنش های بزرگوارمآبانه و توأم با گذشت در برابر کنش های تجاوزگرانه، در هر زمان و مکان و وضعیتی، ماجرای اسقف و ژان والژان را زنده می کند و شاید هم تغییرات بیرونی و سریع آدم ها را الزاما به حساب تحولات درونی و اساسی آنها می گذارَد... نیز، آن نوع پوزش خواهی که او را به وجد آورده بود و جاافتادنش را به صورت رسم و عادت و این حرف ها آرزو می کرد، همان بهتر رواج پیدا نکند که بی شک، بازار تزویر را پُررونق تر خواهد کرد. «معذرت خواستن» تا فرهنگ نشود، کارساز و واجد ارزش نیست و تا آن شدن هم، شرایطی می طلبد.

 

۳-       سومین علتی که به مغشوش تر شدن اوضاع و احوال دامن می زد، جهت گیری های افراطی و غیرمنصفانه ی انبوهی از رسانه های کاغذی و الکترونیکی و وابسته و غیروابسته و شخصی و مجازی و واقعی و دیداری و شنیداری و چِه و چِه و چِه بود. تا آنجایی که حتی بعضی که کارت جشنواره نصیب شان نشده بود، کلّ جشنواره را از پیش به ویژه در فضای مجازی، زیر سؤال برده بودند. آنانی هم که در برنامه ها شرکت داشتند بیشتر، در هیئت مخالف یا در کسوت مدافع، با کُپی برداری از یکدیگر، صفحاتی را سیاه و وظایفی را برگزار می کردند. ملوک الطوایفی بودن محیط، با جوسازی های رسانه ای، وضوح بیشتری داشت. جز معدودی از انواع رسانه ها، مابقی وسیله ای بودند برای تبلیغ آنچه می خواستند و تخریب آنچه نمی خواستند.                          

 

فهیمه غنی نژاد

 

 

در همین رابطه بخوانید

 

کپی برابر اصل، نگاهی به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر- سعید توجهی

 

سه نمای دور، از سی و ششمین جشنواره ی فیلم فجر- فهیمه غنی نژاد

 

یادداشت های روزانه کاوه قادری در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر

 

پاسخ غلامعباس فاضلی به ابراهیم حاتمی کیا: من فرزند این انقلابم، اپوزیسیون نیستم

 

دیگر به چه معترضید؟! در مذمت طلبکاری نامتناهی ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز نازپرورده

 

پاسخ غلامعباس فاضلی به کارگردان «ماهورا»: راستی شما به فیلمتان چند ستاره می‌دهید!؟

 

جدول ارزشگذاری فیلم های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر از دیدگاه منتقدان پرده سینما

 

داغونت می‌کنم بیلی!- جواد طوسی

 

جمعی از منتقدان و روزنامه‌نگاران خواستار اعطای «زرشک زرین» شدند

 

                    


 تاريخ ارسال: 1396/12/7
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>سجاد :

چه درست اشاره کرده اید به علت نادیده گرفته شدن فیلم خوب اتاق تاریک: عدم وابستگی کارگردان به قدرت های تاثیرگذار. خوبی جشنواره امسال ،طبق نوشته شما، این بوده است که همه چیز به همه چیز می آمده : از تحمیل سلیقه داوری ها گرفته تا انتظارات بیش از حد برخی دست اندرکاران که همه شان خود و فیلم شان را مستحق کاندیدا شدن می دانستند، از منتقدان گرفته تا جهت گیری های افراطی مطبوعات. پس کی قرار است بسامان شود این اوضاع؟ مرسی از نوشته منصفانه و همه جانبه تان.

43+0-

دوشنبه 7 اسفند 1396



>>>سعید مهرپور:

میشود از یادااشت این پیشکسوت لذت برد و درس های مهمی آموخت.

55+0-

دوشنبه 7 اسفند 1396



>>>مینا:

ماجرای رشیدپور رابا اسقف و ژانوالژان خوب اومدید

93+0-

دوشنبه 7 اسفند 1396



>>>م.ج:

خانم ازشمادرس مهمی یادگرفتم "معذرت خواستن» تا فرهنگ نشود، کارساز و واجد ارزش نیست و تا آن شدن هم، شرایطی می طلبد" احسنت. تحلیل خیلی خوبی بود

63+0-

دوشنبه 7 اسفند 1396




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.