علیرضا انتظاری
کیمیایی: آنهایی که از سینمای من بدشان می آید می دانستند که من اینجوری فیلم می سازم و چیز دیگری این وسط نیست. این فیلم اول و یا دوم من نیست و خط فکر من از اول همین بوده. حالا کسی یا دوست دارد و می آید و فیلم را نگاه می کند و ما هم اگر سؤالی داشت به او جواب می دهیم، یا دوست ندارد و نمی آید. یعنی اصلاً چرا باید بیاید تا وقت خودش را تلف کند یا عصبانی بشود. من از اینکه شما عصبانی شوید ناراحت می شوم.
شب گذشته نشست خبری فیلم جرم به کارگردانی مسعود کیمیایی در سالن کنفرانس مرکز همایش های بین المللی برج میلاد برگزار شد. در این نشست برخی از عوامل این فیلم از جمله: مسعود کیمیایی (نویسنده، تهیه کننده و کارگردان)، ایرج رامین فر (طراح صحنه و لباس)، اسحاق خانزادی (صدابردار)، تینا پاکروان (مدیر تولید)، داریوش ارجمند (بازیگر)، پولاد کیمیایی (بازیگر) و حامد بهداد (بازیگر) حضور داشتند و توضیحاتی را در مورد این فیلم بیان کردند.
در ابتدای این نشست مسعود کیمیایی سخنانش را این گونه آغاز کرد: فیلم جرم در بیست سال گذشته نزدیک ترین فیلم به دوره فیلمسازی من و شخصیت خود من بوده است. البته شرایط ساخت این فیلم سخت بود و در ابتدای امر فیلم نوشت آن رد شد و بعد به ما گفتند که اگر قصه این فیلم به قبل از انقلاب برگردد برای ساخت جرم به ما اجازه می دهند. بنابراین من قصه این فیلم را به قبل از انقلاب بردم.
کیمیایی در ادامه سخنانش گفت: به نظرم می آید که بعد از آن دوره فیلم های سیاه و سفید، این فیلم نزدیک ترین فیلم به آنها باشد. این فیلم به من و انسان و خانواده و هستی انسانی نزدیک است. نه به میزان دانایی اش بلکه به میزان انسانیت قابل توجه است. و اگر آدم متفکر باشد و فکر کند و کاراکتر اولیه یک فیلم دکتر و یا جراح و... باشد آن فیلم، فیلم بزگی نخواهد بود. بلکه یک آدم در پیاده رو می تواند امروز اسطوره باشد و این آدم از حاشیه انسان است و من با آن انسان کار دارم و از همه این ها مهمتر برای من آن چیزی است که یک اثر هنری و یا یک جراح خوب و یا یک نویسنده خوب و یا یک شاعر خوب و... دارند و تمامی این ها در یک رحم شکل می گیرند که این رحم از پیچیدگی های هستی است و پر از ریاضی است و همه چیز در آن باید مطابق اندازه باشد تا آن اثری که به وجود می آید سلامت باشد. ما سالهای زیادی است که در این رحم سلامت زندگی نمی کنیم و پر از تنش و اضطراب هستیم و یک اثر با تمامی آنها به وجود می آید.
در ادامه این نشست داریوش ارجمند توضیحاتی را در مورد حضورش در این فیلم داد و گفت: من قبل از هر چیز به استاد کیمیایی عرض ارادت می کنم. ما که از شما سن بیشتری داریم و به قول معروف مویی سفید کرده ایم و همه جوانی مان را با تغییرات در سینمای ایران گذراندیم. کیمیایی با فیلم قیصر نگاه ما را به سینما عوض کرد و ما از توهمات سینما فاصله گرفتیم و به کف خیابان ها رفتیم. به جایگاه آدمهای سطح پایین نگاه کردیم و به رمان جاودانه استاد با عنوان جسدهای شیشه ای مراجعه کرده و با انسان هایی آشنا شدیم که شناخت آنها دارد در این سینما دیده می شود.
ارجمند ادامه داد: این چندمین همکاری من با استاد کیمیایی است و با کیمیایی همراه شدن ورود به تاریخ است و من چون عشق به تاریخ هم دارم با ایشان توانستم وارد تاریخ سینمای ایران شوم. من با تنها کارگردانی که سه بار کار کرده ام استاد کیمیایی بوده است.
ارجمند در ادامه این نشست در مورد نقشش توضیحاتی را ارائه داد و گفت: من تصور تصویری از زندان را نداشتم و الآن که نگاه می کنم کامل ترین فیلم در مورد روابط انسانی مردم فرودست و کف جامعه که عمدتاً باعث تغییرات بزرگ هستند و رفاقت عمیقی باقی می ماند مانند سینمای رفاقت. ایشان فرهنگ ما را روایت می کنند که این مردان و زنان در کجای روزگار هستند. تاریخ دیروز و امروز مقطعی است که ما برای خودمان درست کردیم و این رفاقت ها و مردی ها و نامردی ها و دشنه زدن ها در طول تاریخ بوده و این را در تاریخ می شود دید.
در ادامه این نشست رامین فر در مورد همکاری اش با کیمیایی گفت: من الآن می خواهم این را بگویم که افتخار نشستن پیش استاد کیمیایی را دارم. اسم کیمیایی گذشته دور سینما را برای ما زنده می کند و در ذهن من و مرور خاطرات گذشته برای من بسیار لذت بخش است. ما فیلم های کمی با هم کار کردیم اما مهم برای من این بود و لذت بخش ترین لحظات من در سینما فیلم های سرب و جرم بود.
اسحاق خانزادی نیز در ادامه این نشست در جملات کوتاهی گفت: من 1010 فیلم کار کردم تا یاد بگیرم 10 فیلم کیمیایی را خوب کار کنم.
پاکروان نیز در جملاتی گفت: من با عشق به گوزن ها وارد سینما شدم و خوشحالم که افتخار همکاری با آقای کیمیایی را داشتم و خیلی از ایشان یاد گرفتم.
در ادامه این نشست پولاد کیمیایی نیز به توضیحاتی در مورد نقش اش در این فیلم پرداخت و گفت: بعد از سالها ما به جشنواره پیوستیم و من سهم ام را با بازی در این فیلم گرفتم و سالها در کنار پدر رشد کردم تا امروز به اینجا رسیدم.
حامد بهداد نیز در ادامه این نشست در جملاتی گفت: من بسیار خوشحال و مشعوف هستم بابت حضور در این فیلم، وقتی پیشکسوتان من در مورد استاد کیمیایی این جملات را می گویند من نمی دانم با چه زبانی باید حرفم را بزنم و زبان من قاصر است ولی در یک کلمه می گویم آقای کیمیایی متشکرم.
در ادامه این نشست مجری از کیمیایی در مورد اینکه آیا حاضر است برای اکران عمومی بخشهایی از فیلمش را حذف کند و آیا تا کنون فیلم اش دچار ممیزی و اصلاحات شده است؟ پرسید. کیمیایی در پاسخ گفت:
کم شدن و یا کوتاه شدن در مورد یک فیلم دو موضوع کاملاٌ مجزاست و تا این لحظه در مورد ممیزی چیزی به من گفته نشده است.
کیمیایی سپس در مورد دوبله فیلمش توضیح داد و گفت: دوبله این فیلم برای شنیده شدن درست است و ما نسخه دوبله فیلم را برای نیمی از اکران عمومی گذاشتیم و نیم دیگر اکران عمومی را با صدای سر صحنه نشان خواهیم داد. اما دوبله این فیلم هم موضوع اساسی است و یک دوره محسوب م یشود. گویندگان ما به یک فیلم شادابی و تجربه می دهند و گویش فارسی برای من بسیار مهم است. البته بازیگران در سر صحنه گویش درستی داشتند، اما من فقط برای احیای حس قدیمی نسبت به دوبله این کار را در این فیلم انجام دادم.
در ادامه این نشست مجری در مورد لایه های عمیق این فیلم که در کاراکتر آن مشهود است و اینکه فیلم کاراکتر محور است و این که این نکته از کدام ذهنیت می آید از کیمیایی خواست تا توضیحاتی را ارائه دهد.
کیمیایی در پاسخ گفت: اگر کمی در جامعه نگاه کنیم اینجور افراد را پیدا می کنیم. شخصیت اصلی این فیلم یک پسر جلمبر و ساده و به زبان خودمانی لات است که به او پول می دهند تا آدم بکشد. اما او در جایی متوجه می شود آدمی که او می کشد درست تر از آدمهایی است که به او پول داده اند. بنابراین این فرد سراغ آنهایی می رود که او را فرستاده اند تا انتقام بگیرد. این همان لایه است که به آن اشاره شد که بسیار ساده است.
در ادامه این نشست مجری عنوان کرد چند اظهار نظر در مورد این فیلم به دست من رسیده که چون این جلسه باید برای پرسش و پاسخ باشد من آنها را بیان نمی کنم.
کیمیایی در واکنش به حرفهای حسنی نسب عنوان کرد: آنهایی که از سینمای من بدشان می آید می دانستند که من اینجوری فیلم می سازم و چیز دیگری این وسط نیست. این فیلم اول و یا دوم من نیست و خط فکر من از اول همین بوده. حالا کسی یا دوست دارد و می آید و فیلم را نگاه می کند و ما هم اگر سؤالی داشت به او جواب می دهیم، یا دوست ندارد و نمی آید. یعنی اصلاً چرا باید بیاید تا وقت خودش را تلف کند یا عصبانی بشود. من از اینکه شما عصبانی شوید ناراحت می شوم.
حضار در اینجا برای کیمیایی دست زدند و سوت کشیدند .
در ادامه نشست مجری در مورد اینکه در گوشه و کنار قابهای فیلم اتوموبیل جدید و کولر گازی و ادوات امروزی دیده می شود، و این که فیلم واقع گرایی سالهای دهه 50 را ندارد و آن را مخدوش کرده است از کیمیایی خواست تا بگوید دلیل اش برای پرهیز از استفاده دکور در این فیلم چه بوده است؟
رامین فر به جای کیمیایی اینگونه پاسخ داد که: «شما چرا به فیلم توجه نمی کنید؟ فیلمهای کیمیایی با زحمت ساخته می شوند. ولی شما وقتی مثلاٌ فیلم سرب را می بینید احساس می کنید که در یک استودیوی مجهز و آرام ساخته شده است. اما آن کار مشکلاتی داشت و سینمای تاریخی ما باید جدی گرفته شود.»
رامین فر ادامه داد: با این امکانات کم سینمای ایران ما یا باید تولید این فیلمها را کنار بگذاریم و یا باید فکر کنیم که چه باید انجام دهیم؟ ما برعکس فرنگی ها که امکانات دارند، هیچ امکاناتی نداریم. چیزی وجود ندارد تا تهران آن سال ها بازسازی شود. ما اگر امکانات داشتیم هیچوقت کولر گازی و ماشین و ... را که با تیزبینی شما کشف شده است نشان نمی دادیم. کیمیایی تهران را مثل کف دست می شناسد و زاویه هایی را از محله هایی مشخص در ذهن دارد و حس می کند که مهم آن است که فیلم اش در همان جاها ساخته شود. فکر سیاه و سفید کردن فیلم هم برای همین موضوعات بود. جدا از اینکه این فیلم باید سیاه و سفید کار می شد تا قیصر و گوزن ها را تداعی کند، اما این شهر به آن شکل تهران قدیم نبود. ما باید تهران را با خاطرات خودمان می ساختیم که دستمان در این امر بسته بود. به همین دلیل کادربندی فیلم بسیار حساب شده انجام می گرفت و حرکت پن و انواع لنزهای فیلم که بیشتر لنز تله بود به دلیل نبود امکانات ما برای ساختن تهران قدیم بود. کیمیایی مرتب به این فکر بود که حواس اش به بازیگرش باشد یا مثلاً ماشینی که از تصویر می گذرد. او قاب بندی کار را انجام می داد، و من با وسایل بسیار ابتدایی و اولیه لوکیشن را به عکسهای سیاه و سفید آن سال ها تبدیل می کردم.
کیمیایی نیز در پاسخ همین سوال گفت: پایه حقیقت و رئالیسم و خود حقیقت همین است و چیزی بیرون از حقیقت، حقیقت را به یاد ما نمی آورد. دکور ما را از حقیقت دور میکند.
کیمیایی ادامه داد: ما سر فیلم سرب توی شهرک تلویزیون (سینمایی) رفتیم و یک معماری کج و گوله و غیر استاندارد در آنجا دیدیم. لاله زار آنجا یک لاله زار غیر واقعی و اتوموبیل هایش بسیار کهنه است. به طوری که واقعاً آدم احساس می کند که دارد می ریزد. بسیار داغون است. ما وقتی بخواهیم در این شهرک حقیقت را بسازیم نمی شود و یک کار تصنعی از آب درمی آید. اما من تهران را وجب به وجب بلدم و از میدان شوش تا اولین سراشیبی کوههای شمیران در تمام نقاط اش زندگی کرده ام، و تهران شهر من است و با آن عاشق شدم و فیلم ساختم و در آن برای فیلمهایم بازجویی شدم و رانندگی و موسیقی را در آن یاد گرفتم و دوستان خوبی در آن یافتم و کلاً همه زندگی من در آن بوده و در آن کتابم را نوشتم که کتاب من علاوه بر استقلال خودش بخش مهمی از تهران است.
کیمیایی افزود: به همین دلایل است که من به هیچ وجه نمی توانم دکور بزنم. چون دکور ذهن من را دکوری می کند. یک ستون و یا دیوار زشت آدم را از اثر دور می کند. من تا به حال نه در دکور رفته ام و نه می روم. ما در فیلم سرب که سالهای دهه بیست را روایت می کرد جوری خودمان تهران را درست کردیم که زندگی در آنجا جریان داشت و حتی چراغهای داخل خانه ها دیده می شد. اما امروزه همه یاد گرفته اند که دکورهای باسمه ای درست کنند که ما در آنها زندگی را نمی بینیم.
در ادامه این نشست در پاسخ یکی از خبرنگاران که حامد بهداد را انگ بازی در آثار کیمیایی دانسته بود بهداد پاسخ داد:
خوشحالم که این را می گویید. باید شما جای من باشید یعنی هم به بازیگری علاقمند باشید و هم سینما را با کیمیایی شروع کنید، تا بفهمید کار کردن با کیمیایی چقدر لذت دارد. کار با ایشان مرا به منتهی الیه آرزوهایم می رساند.
در اینجا حضار بهداد را مورد تشویق قرار دادند و بعد از آن پولاد کیمیایی نیز گفت:
من در این فیلم با فرم فاصله گرفتم و به درون پرداختم. این برای اولین بار بود که فرصت حضور در کاراکتر اصلی فیلم کیمیایی را بر دوش داشتم و بازی در یک فیلم کامل و با مضمون های سنگین کیمیایی را به دوش کشیدم و تکنیک و ... را به کنار گذاشتم و همه چیز را به دورن وجودم انتقال دادم و سعی کردم در این فیلم با ابزارهای دیگری حرف بزنم و به هسته فیلم برسم. نمیدانم چرا عده ای پراید و... را در این فیلم دیده اند. آنها از خود نمی پرسند که مسعود کیمیایی با این سابقه آیا تجربه یا مهارت آن را نداشته که این چیزها را نبیند؟ پس باید دانست که این فیلم تاریخ ندارد و اصل کار آدم های این فیلم هستند. فامیلی این آدم سرچشمه است و برای تسویه حساب هایش مورد انتقاد قرار می گیرد. این شخصیت بسیار تنها و تودار است و مدام با خودش حرف می زند. چون هیچ مخاطبی ندارد و در آخر برای عدالت اجتماعی و وجدان کشته می شود تا یک نسل پاکیزه از خود بر جای بگذارد. کلاً فیلم آن قدر صادقانه است که نیاز به توضیح ندارد. تفاوت این فیلم با سایر کارهای من کنترل شدن من است.
در ادامه این نشست کسی از کیمیایی پرسید آیا بهداد را دیر پیدا نکردید و کیمیایی پاسخ داد: واقعا دیر بهداد را پیدا کردم. اما بهداد جوان است و من اگر قبلاً می خواستم بگردم او بچه بود و به درد من نمی خورد.
کیمیایی همچنین در پاسخ به سوالی که گفته شده بود چطور شخصیتهای لات فیلم اینقدر مبادی آداب صحبت می کردند گفت:
موضوع مهمی است به نام فارسی حرف زدن. قرار نیست هر کسی فارسی را مثل شما حرف بزند. شما باید بروید و در طبقات نگاه کنید و ببینید فارسی را چه جوری حرف می زنند؟ فیلم من ادبیات تهران قدیم است. این زبان در آن موقع وجود داشته و این یک لهجه اصیل تهرانی است.
در ادامه ارجمند نیز به توضیحاتی در مورد زبان فارسی پرداخت و در نهایت کیمیایی در پاسخ به پرسشی که چرا عزت الله انتظامی را برای بازی در فیلم اش کنار گذاشته و از ارجمند برای بازی در این فیلم دعوت کرده است پاسخ داد:
من برای این نقش اول با آقای انتظامی صحبت کردم. اما ایشان به من گفتند که دیالوگهای این فیلم زیاد و طولانی است و من از پس آن بر نمی آیم. من در ابتدا واقعاً دلم می خواست که با ایشان کار کنم. اما وقتی دیدم نمی توانند، اصرار نکردم. چون نخواستم ایشان را اذیت کرده باشم. به همین خاطر از آقای ارجمند برای حضور در این فیلم به جانشینی نقش آقای انتظامی دعوت کردم که ایشان هم پذیرفتند و این کار را انجام دادند.
در همین رابطه ببینید
گزارش تصویری الهام عبدلی از نشست پرسش و پاسخ فیلم جرم در جشنواره فجر
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|