پرده سینما

تازه به دوران رسیده ها و سینمای بلاتکلیف شان! نقد و بررسی فیلم «شبانه روز» ساخته کیوان علیمحمدی و امید بنکدار

علیرضا انتظاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهناز افشار در شبانه روزجایگاه سینمای هنری و فیلم های مدرن و روشنفکرانه فیلمسازان ایرانی نیازمند یک بازنگری مجدد و جدی است، سینمایی که این روزها به بازیچه دست هر شخصی که کوچکترین تخصص و دانشی در این زمینه ندارد شده و دیگر ارزش واقعی خود را از دست داده است؛ چراکه متأسفانه سالیان درازی است که برخی فیلم سازان سینمای ایران فیلم های مسخره و عجیب و غریب و گاه احمقانه ای را که سراسر مملو از لودگی و کوته فکری و بی دانشی است به اسم فیلم «روشنفکرانه» به خورد مخاطب سینما می دهند و مخاطب هم که در طی این سالیان فیلم خوبی در این زمینه ندیده و تعریف و تفسیرش از فیلم خوب روشنفکرانه کاملاً عوض شده این فیلم ها را به عنوان یک فیلم روشنفکرانه و مدرن می پذیرد و به تماشای آن می نشیند، غافل از آن که این گونه فیلم ها بدون کوچکترین بینش و تعمق و تفکری در وهله اول تلاشی است برای کسب موفقیت در برابر ناکامی کمدی های و سخیف و نازل! و سازندگان آن نه تنها سینمای موج نو، روشنفکرانه، هنری و یا مدرن را نمی شناسند بلکه هیچ شان و منزلتی هم برای این نوع سینما قائل نبوده و نیستند.

طی این سال ها بارها  شاهد بوده ایم که فیلمسازان و تهیه کنندگان و گاه فیلمنامه نویسان سینمای ایران با هزار و یک ترفند و شگرد های عجیب و غریب که به جادوگری بیشتر شبیه است تا فیلم و فیلم سازی، تحت عناوین مختلفی مبادرت به ساخت فیلم های شبه مدرن کرده و با اتکا به جمله، کلمه یا واژه ای که کمی بامسما باشد فیلم خود را فیلمی هنری، فلسفی، شاعرانه و ... می نامند.

حال آن که تعریف سینمای روشنفکرانه به هیچ عنوان چنین چیزی نیست. جریانات روشنفکری در سینمای سراسر جهان همیشه به دنبال مفاهیم عمیقی بوده اند و هیچ گاه در بیان پیام هایشان از شعار دادن های بی جا استفاده نمی کرده اند.

جدا از این، پدیده بسیار سردستی استفاده از دوربین «روی دست» که دیگر معنا و مفهوم خود را از دست داده است و به جای واژه دوربین روی دست می توان از واژگان جدید «دوربین روی پا» و یا «دوربین روی هوا» و «یا دوربین هر کجا که دلش خواست!» استفاده کرد به تازگی در میان کارگردانان تازه به دوران رسیده سینمای ایران که می خواهند فیلم هایی چنین بسازند رواج زیادی یافته و متأسفانه این پدیده منزجر کننده به پیشکسوتان سینمای ایران نیز به نوعی سرایت کرده و دیگر چند سالی است اغلب فیلم سازان حتی برای یکی دو پلان کوچک هم که شده از این پدیده عجیب در فیلم هایشان استفاده می کنند تا مبادا از قافله عقب بمانند و سایر دوستانشان در استفاده از این پدیده از آن ها جلو بزنند!

تمام این ها به خاطر عقده های درونی و خلاء های روانی این فیلم سازان است که بعد از ساختن یک یا ده و یا صد فیلم نتوانسته اند به یک فیلم ساز مؤلف در سینمای ایران بدل شوند و داغ مولف شدن به نوعی بر دل هایشان مانده است. به همین خاطر دست به هر کاری می زنند تا حداقل اطرافیانشان آن ها را یک فیلم ساز مؤلف و صاحب سبک به شمار آورند، غافل از آن که تمامی فیلم سازان مولف سینمای ایران و جهان با تحمل رنج ها و مشقات فراوان و مهم تر از هر چیز داشتن تفکرات والا و عمیق انسانی – اجتماعی توانسته اند به خوبی هر چه تمام تر حرف هایشان را در قالب فیلم و سینما بیان نمایند.

شبانه روز دومین ساخته مشترک امید بنکدار و کیوان علی محمدی نیز یکی از همین فیلم های سخیف، بی مایه و نفرت انگیز است که البته با ادعای بسیار زیاد و بعد مهتاب کرامتی و محمدرضا فروتن در شبانه روزاز چند سال بلاتکلیفی و دربدری روانه اکران سینماها شده است.

شبانه روز فیلمی است که نه تنها هیچ هدفی ندارد بلکه فی الواقع هیچ هدفی را هم دنبال نمی کند اما آن گونه که از شواهد و قرائن بر می آید تهیه کننده این فیلم هدف عالی و متعالی را برای ساخت این فیلم داشته است و آن هم یک فروش میلیاردی بوده که به همین دلیل در این فیلم از یک لشکر ستاره و بازیگر معرف استفاده کرده است و تمامی این ها در حالی است که جمع کردن این همه بازیگر ستاره در کنار هم به هیچ عنوان کار ساده ای نیست و چه بسیار کارگردانان بزرگی که مدت ها برای حضور فقط یکی از این بازیگران معطل مانده اند.

شبانه روز فیلمی است که در دل هیچ یک از انواع سینما نمی گنجد نه می توان آن را متعلق به سینمای تجربی دانست و نه می شود آن را فیلمی مدرن خواند، نه می توان آن را در حوزه آثار سینمای موج نوی سینمای ایران به حساب آورد و نه می توان آن را فیلمی هنری و روشنفکرانه اطلاق کرد.

درست است که سازندگان شبانه روز از تمامی قواعد و اصول سینمای کلاسیک برای ساخت این فیلم فاصله گرفته اند اما ساختار شکنی و سبک و فرم ابداعی پوچ شان مانع از آن شده تا فیلم آن ها را بتوان در زمره فیلم های مدرن و یا حتی نیمه مدرن به حساب آورد.

شبانه روز به راستی هیچ چیز نیست، فقط تعدادی تصاویر بی ربط و بی سر و ته است که در کنار یکدیگر چیده شده اند. شبانه روز فیلمی است که هیچ قصه و داستانی ندارد و با این حال در قواعد سینمای ضد داستان هم نمی گنجد، یعنی این که سازندگان پر مدعای این فیلم برای خود سبک و سیاقی تازه را پایه ریزی کرده اند که هیچ گونه پشتوانه منطقی و عقلایی و هنری ندارد. شبانه روز ترکیبی است از چندین داستان بسیار کوتاه و جمع و جور تو در تو که کنار هم چیده شده اند، اما هیچ ربطی به هم نداشته و حضورشان در کنار هم برایشان هیچ گونه وحدتی ایجاد نمی نماید. شبانه روز فیلمی است که مثلاً می خواسته در راستای قواعد فیلم های اپیزودیک این داستان های بی ربط خود را بیان کند، اما به دلیل اشتباهات اساسی نه تنها در این راه موفق عمل نکرده بلکه به سقوط و قهقرا کشانیده شده است، چرا که اصل اساسی و قواعد کلی سینمای اپیزودیک را که همانا ارتباط درست و سنجیده تمامی اپیزودها با یکدیگر است را نادیده انگاشته است.

کلیدی ترین و تنها نکته ای که می توان از فیلم برآورد نمود این است که شبانه روز سعی بر آن داشته تا در مورد عشق های پنهانی و خیانت های نهان و آشکار عشاق و زوج ها به یکدیگر پرده بردارد و به نوعی آن ها را آسیب شناسی کرده و این گونه رفتارهای روانی را به چالش بکشد اما زبان الکن فیلم مانع از چنین دستاوردی برای این فیلم و سازندگانش شده است.

سازندگان شبانه روز که سعی بر آن داشته اند تا شیوه ای جدید از داستان گویی و ترکیب داستانی را در قالب یک فیلم با چهار داستان کوتاه را تجربه کنند به دلیل نداشتن آگاهی و بینش کافی در این راه شکست سختی را متحمل شده و نه تنها نسبت به فیلم اولشان شبانه گامی رو به جلو برنداشته اند بلکه دچار یک پسرفت جدی در زمینه فیلم سازی خود شده و در این قالب فیلم سازی شکست خورده اند.

چه بسیار فیلم هایی از کارگردانان جوان سینمای ایران که در یک قالب جدید مبادرت به ساخت فیلم کرده اند و فیلم هایشان به یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینمای ایران بدل گشته است، به عنوان نمونه فیلم اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر ساخته شهرام مکری و امثالهم از جمله این فیلم ها هستند که در آن ها تجربه های مدرن و جدید با آگاهی و دانش و بینش اتفاق افتاده است و یا چه بسیار کارگردانانی همچون: ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان آرا و غیره که با سال ها رنج و مشقات فراوان توانسته اند به فیلم سازانی مؤلف در سینمای ایران تبدیل شوند.

هسته اصلی و مرکزی فیلمنامه شبانه روز که گویا در ابتدا قرار بوده چهار داستان با مضامین یک شکل را در موازات هم به پیش ببرد به هیچ عنوان موفق نبوده است و بر خلاف اصل اساسی سینمای اپیزودیک قصه ها هیچ گونه ربطی از لحاظ موضوع و یا بار دراماتیک به یکدیگر پیدا نمی کنند. شاید تا حدودی داستان های تاج السلطنه، فوژان و مرجان از لحاظ موضوعی به یکدیگر شبیه باشند، اما داستان پیرمرد مرموز (حامد بهداد) به هیچ وجه با سایر داستان ها هم خوانی ندارد و وصله بسیار ناجوری در میان آن ها به حساب می آید که البته سازندگان اثر مدعی اند که هسته مرکزی فیلم نیز همین اپیزود بوده است.

نیکی کریمی در شبانه روزفیلمنامه فیلم شبانه روز به عنوان پایه و رکن اساسی این فیلم از ایرادات بسیار و غیر قابل شماری بر خوردار است. به عنوان نمونه در این فیلمنامه هیچ مرزی میان واقعیت و توهم نیست و مخاطب به همین دلیل تا انتهای فیلم نمی تواند ارتباط درستی با آن برقرار نماید. کنش ها و واکنش های شخصیت های فیلمنامه هیچ گونه منطق درستی ندارند و همه چیز در آن واحد رخ می دهد گویی شخصیت های این فیلم به ویژه شخصیت فوژان از خود هیچ گونه اراده ای ندارد و به همین منظور با وامداری به مثال قدیمی هرچه پیش آید خوش آید دست به کارها و اقدام های عجیب و غریب می زند.

عشق و خیانت به عنوان اصلی ترین بار فیلمنامه شبانه روز هیچ منطقی ندارد و به هیچ وجه در طول فیلمنامه به درام که مهم ترین عنصر هر فیلمنامه ای است توجهی نشده است.

معلوم است که آقایان علی محمدی و بنکدار به هیچ عنوان با مقوله عشق هیچ گونه آشنایی نداشته اندکه با ساخت فیلم شان این چنین عشق را به سخره گرفته و همه و همه را خائن و خیانتکار در عشق می دانند. در شبانه روز داستان به هیچ وجه دیده نمی شود و هر چه هست تصویر است و تصویر است و تصویر...

فیلمنامه این فیلم فاقد هرگونه گره افکنی، گره گشایی، شخصیت پردازی، نقطه عطف، نقطه اوج، و غیره است فقط چینش تصاویری است کنار هم که شده مثلاً یک فیلم تا شما بتواند در مدت بیش از 90 دقیقه بازیگران محبوبتان را روی پرده سینما ببینید. شبانه روز تنها چهار اپیزود با ساختارهای گوناگون از لحاظ روایتی و تصویری که هر یک برای خود سازی می زنند.

در قصه مرجان سازندگان سعی داشته اند فضایی رمانتیک و به شدت عاشقانه همراه با فلسفه و شعر و ادبیات را ایجاد نمایند. زندگی ای گرم، دل نشین و به دور از هرگونه هیاهو و ترس و وحشت و ناملایمات، درست در نقطه مقابل زندگی تاج السلطنه، زندگی ای به شدت پوچ و خالی با فضایی سرد و بی روح و کاخی زیبا که روح زندگی در آن مرده است. سازندگان بسیار سعی کرده اند در این قصه فضای موسیقی و به نوعی یک فضای نمایشی را به وجود آورند که البته در این قسمت هم بسیار ناموفق عمل کرده اند و در قسمت سوم قصه فوژان که سازندگان سعی بر آن داشته اند تا فضایی از عشق های آتشین جوانان را نشان بدهند که البته نتیجه درست برعکس شده و این قسمت یکی از احمقانه ترین قسمت های فیلم است و اما در قصه چهارم زندگی پیرمرد مرموز که هیچ چیز در آن مشخص نیست البته فضای فضای عاشقی است اما کدامین عشق؟ پاسخی است که مسلماً خود سازندگان این فیلم هم از پاسخ به آن عاجز هستند.

در یک کلام می توان گفت که هیچ نقطه اتصال و ارتباط درست و منطقی میان این چهار روایت و این عشق های تا حدودی عجیب و غیر آشنا برای مخاطب ایرانی نیست، گویی سازندگان این فیلم فراموش کرده اند که فیلم را دارند برای مخاطب ایرانی می سازند و نه برای مخاطب سینمای جهان که بی اهمیت به درونمایه و ساختار فیلم مجذوب جلوه های توریستی فرهنگی ایران از قبیل خط و نقاشی و غیره خواهند شد. سازندگان این فیلم از تمامی هنرها در فیلم شان بهره جسته اند اما وا اسفا که این بهره گیری از این هنرها تنها توهینی به یکایک این هنرهای شریف بوده و در نتیجه به خاطر استفاده ناصحیح و نادرست از آن ها نتیجه یک افتضاح تمام عیار از آب درآمده است.

پارسا پیروزفر و نیکی کریمی در شبانه روزگویا کارگردانان محترم تعریف و تعبیرشان از سینما این بوده که تعدادی سوپر استار با کمی رنگ و نور و صدا در کنار هم قرار بدهند و به خود ببالند که فیلمی ساخته اند و شاهکاری عظیم را به سینمای ایران تحویل داده اند البته پر واضح است که این نوع فیلم سازان به بهانه تجربه گرایی از هر پاسخ قانع کننده ای طفره رفته و ادعا می کنند که ساخت فیلم های کلاسیک را بلد هستند و می خواهند فیلم های هنری و چالشی بسازند.

بازی های بازیگران این فیلم نیز غالباً تصنعی است. به طوری که مخاطب در یک آن دچار شوک و بهت عظیمی شده و از بازی ضعیف این بازیگران به شدت حیرت می کند. جالب آن که بر خلاف تصور سازندگان و برخی از منتقدان، مردم با دیدن بازی حامد بهداد که برخی آن را یک «شاهکار» نامیده اند در سینما قهقهه خنده سر می دادند. سایر بازیگران این فیلم نیز بازی قابل ملاحظه ای از خود به جا نگذاشتند. محمدرضا فروتن یکی از ضعیف ترین بازی هایش را در این فیلم ارائه داد و تنها بازی مهتاب کرامتی که به نوعی در دو نقش متفاوت در این فیلم ظاهر شده بود تا حدودی قابل تامل می نمود. مهناز افشار به عنوان یکی دیگر از بازیگران این فیلم با این که نقشی بسیار پر جنب و جوش و اکتیو را بر عهده داشت با این حال با یک سردی و بی حالی خاصی در این فیلم ایفی نقش نمود شاید تا حدودی بازی حمید رضا پگاه در این فیلم بهترین بازی بود و پگاه به آگاهی درستی از کاراکتر در این فیلم رسیده بود.

محمدرضا فروتن، حامد بهداد، پارسا پیروزوفر، حمیدرضا پگاه، نیکی کریمی، مهتاب کرامتی، مهناز افشار، نگار جواهریان، لادن طباطبایی و امثالهم همه و همه در این فیلم جمع شده اند و گویا استفاده از این بازیگران تنها و تنها به آن دلیل بوده است که تهیه کننده و کارگردانان این فیلم از ابتدا به این امر واقف بوده اند که این فیلم فروش بسیار اندکی خواهد داشت و به همین دلیل با جمع کردن یک لشکر بی شمار از ستاره ها و بازیگران سرشناس و چهره سینمای ایران که هر یک به تنهایی متضمن فروش یک فیلم هستند به نوعی از آن ها سوء استفاده کرده و با جو سازی  بی شمار از این لشکر ستاره خواسته اند تا مخاطبان را برای دیدن بازیگران محبوب شان به سالن های سینما بکشانند.

نور، رنگ، میزانسن، قاب بندی های دوربین و در یک کلام تمامیت فیلم هیچ یک برای مخاطب قابل درک و قابل باور نیستند و مخاطب خود را از این نوع سینما دور دیده و از دیدن این فیلم احساس انزجار پیدا می کند.

تفکیک رنگ بندی که در این فیلم وجود دارد نیز به نوعی غیر قابل باور و غیر منطقی به نظر می رسد، درست است که می توان به این نتیجه رسید که برای زندگی های فوژان و مرجان که از رنگ بندی های عادی استفاده شده است به دلیل زمان و فضای آن ها است و یا به این دلیل در قسمت های مربوط به تاج السلطنه از ترکیب رنگی سیاه و سفید استفاده شده است که می خواهد داستانی را که مربوط به بیش از 100 سال قبل است روایت کند، اما باز مشکل لاینحل در این جا مربوط به همان اپیزود پیرمرد مرموز می شود که در آن چرا از طیف رنگ قهوه ای استفاده شده است؟ آیا کارگردانان این فیلم در نظر داشته اند تا به نوعی داستان این پیرمرد را به عنوان یک هسته مرکزی و یا سمبل و یا سر مجموعه برای سایر داستان ها قرار بدهند و اگر این گونه است به کدامین دلیل منطقی شخصیت اصلی این اپیزود را پیرمردی فرتوت و مرموز در نظر گرفته اند مگر داستان یک داستان زنانه از عشق و خیانت نیست؟

نوع فیلمبرداری فیلم شبانه روز منزجر کننده ترین، بی مصرف ترین و در عین حال خنده آور ترین نکته منفی این فیلم به حساب می آید، دوربین گیج و سرگردانی که اصلاً و ابداً معلوم نیست به کدامین دلیل و منطق و برای کدامین فضا سازی این چنین سرگردان از پایین به بالا از چپ به راست می رود و این نوع کارکرد عجیب دوربین چه چیزی را می خواهد به مخاطب ثابت نماید؟

تدوین، موسیقی و حتی چهره پردازی های این فیلم هم بر اساس شخصیت ها و کاراکترهای فیلمنامه خلق نشده و هیچ چیز در راستای حال و هوای اصلی فیلم یعنی عشق و خیانت نیست.

و کلام آخر این که فیلم شبانه روز یک اثر بسیار ضعیف در کلیت سینمای ایران به شمار می آید و به هیچ عنوان ارزش دیدن ندارد، شبانه روز فیلمی است که دیدنش هیچ گونه بار مثبتی برای مخاطبانش به همراه ندارد و دیدن آن تنها برای افرادی مفید است که مایل هستند وقت خود را به بطالت بگذرانند.


 تاريخ ارسال: 1390/5/19
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>علیرضا :

جریان روشنفکری در سینمای ما به قهقرا می رود .این نکته را کسی به من فهماند که این سایت متعلق به اوست .ممنون آقای فاضلی به قول رضا کاظمی که از قول جناب فاضلی فرمود منتقدی در لیست برترین فیلمهایش 10 فیلم انتخابی اش 5 فیلم پرنو را نام می برد از کارگردان و نویسنده و......چه توقعی دارید .جامعه روشنفکری به قهقرا می رود و شبه روشنفکر نماها در این سقوط یاریش می نمایند .

0+0-

شنبه 12 شهريور 1390



>>>احمد:

دوست عزیز و منتقد! چه شده که دچار توحش قلم شده اید!؟ گیرم که این فیلم یک کار تجربی ناموفق باشد (که نیست) ، در این کثافتخانه فیلمفارسی و اخراجی ها و پایان نامه جای کدام فیلم را تنگ می کند؟!

2+1-

سه‌شنبه 8 شهريور 1390



>>>یلدا امامی:

من حالم از این فیلم مزخرف به هم خورد

4+0-

شنبه 5 شهريور 1390



>>>بانوی شرقی:

موافقم سینماست که داریم ؟ فیلمسازه که داریم ؟ حیف از اون چهار هزار تومن نازنینم و دو ساعت وقتم که پای چنین آشغالی هدر شد

1+0-

شنبه 5 شهريور 1390



>>>شاهین:

نقدی بسیار قوی و عالی بود چیزی که همیشه در نقدهای آقای منتظری نظر شخص من رو به خودش جلب میکنه این هست که ایشون تمام جزئیات و ریزه کاری های فیلم رو مورد بررسی قرار میدن از فیلمنامه تا ساختار و کارگردانی و همینطور گریم و طراحی صحنه و لباس و خلاصه همه چیز که اجزای یک فیلم رو تشکیل میده تا حالا هم میتونم بگم در 90 درصد موارد با آقای منتظری کاملا موافق بودم ولی یکی دو نکته در برخی از نقدهای ایشون بوده که من نتونستم باهاشون کنار بیام مثل نقد فیلم جرم آقای کیمیایی چون که دیگه تکلیف کارگردانی مثل کیمیایی روشن هست که سبک فیلمسازی اش چیه و نباید اون رو خردش کرد.

0+0-

شنبه 5 شهريور 1390



>>>پژمان.ع در پاسخ به یه سوال:

ظاهراً این دوستمون اطلاعی از ماهیت نقد یا منتقد به عنوان یه اثر مستقل ندارن! دوست عزیز اولاً نقد و منتقد یه مفهوم مستقله. منتقد زیر سایه فیلمساز نیست و بحث کردن درباره نقدهای یه منتقد کاری کاملاً طبیعیه دوماً بر فرضکه نقدای جناب منتظری احساسی باشن! این چیز بدی نیست. نقدای پرویز دوایی هم احساسی بودن (در مثل مناقشه نیست) یه منتقدی تکنیکی مینویسه یک احساسی، یکی فلسفی یک سیاسی یکی جامعه شناسی... سوماً طبیعیه که هر منتقدی طرفدارای خاص خودشو داره که ممکنه حتی چشم بسته نظرشو قبول کنن همونطور که بعضی فیلمسازا طرفدارایی دارن که چشم بسته طرفدار فیلماشون هستند.

0+0-

جمعه 4 شهريور 1390



>>>یه سوال؟:

یه سوال که درباره نقدهای جناب منتظری هست این است که همیشه یه عده ی خیلی تابلو مثل شقایق و... شروع میکنن به تعریف از نقد و به به کردن .خیلی عجیب است.معمولا رسم است زیر نقد درباره فیلم بحث شود ولی در زیر نقد های جناب منتظری به جای بحث درباره فیلم در باره منتقد بحث میشود که به نظر بنده یکی از بی استعداد ترین منتقدها است که با احساسش نقدهارا بررسی میکند و اصلا تکنیکی نیست.گویی به چند نفر پول میدهند میگوید بیاین زیر نقد های من ازم تعریف کنید .این رویه خیلی تابلو است وگرنه این نقد ضعیف که اصلا جای نعریفی ندارد اینقدر نیاز به تمجید منتقد نیست.کمی عجیب است.

1+0-

جمعه 4 شهريور 1390



>>>یکی که خوب میفهمه:

آقای منتظری نازنین هیچکس نمیتونه رو دست تو بلند بشه مراقب خودت باش خیلی ها هستن که میخوان شما را خرد بکنن...

0+0-

جمعه 4 شهريور 1390



>>>هانی:

چه نقدی واقعا عالی و حسابی به خصوص با تیترتان حسابی حال کردم تازه به دوران رسیده ها و سینمای بلاتکلیفشان واقعا هم همینطوره با شما هزار درصد موافقم و این عین حقیقته سینمای ایران از دست اهلانش خارج و به دست ناهلان افتاده است.

1+0-

چهارشنبه 2 شهريور



>>>فرشاد:

من فیلم رو دیدم صد در صد مطمئن هستم افتضاح ترین فیلمی بود که در طول کل زندگیم تو سینما دیدم با نقد هایی هم که کردید کاملا موافقم این فیلم فقط یه سری تصویر پشت سر هم بود که چیده شده بود بازی بازیگرا هم که افتضاح بود من واقعا تعجب کردم که اینا واقعا استار های سینمای ما هستند !! یعنی بری معتاد بشی ولی نری سینما همچین فیلمی ببینی ! دی: شبانه روز = افتضاحححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححح

2+0-

شنبه 29 مرداد 1390



>>>niki.m:

salam man chand vaghti bod natonestam biam site shoma yani jayi bodam ke internet nabod in film ro man chand sal pish didam to jashnvare vaghean ashghal bod mer30 az naghd khobeton

0+0-

چهارشنبه 26 مرداد 1390



>>>Ali.m:

Aghaye montazeri baraye doshmananeton motasefam azaton mikham be kareton ba jediat edame bedid

0+0-

سه‌شنبه 25 مرداد 1390



>>>حاج اقا فلانی:

اقای منتظری اسمه خودتو گداشتی منتقد؟ نه وحدانن اسمتو گداشتی منتقد؟ از اقای فاضلی متاسفم که با میدون دادن به یک جوان کم دانش که حتی کمی مطالعه سینمایی ندارد و حتی بعید میدونم تا به حال نقد های منتقدین خوب ایران را یک بار خونده باشه و چیزی ازشون یاد گرفته باشه حداقل به عنوان نقد نویس حرفه ای رفتار کنه !!! جدی چه بلایی به سر نقد ایران امده که منتقدین جوان شدن منتقدین سلیقه ای تا منقد تکنیکی !!! بله این فیلم جای نقد داره خیلی زیاد هم داره ولی نه با این ادبیات و این نگاه سخیف و کم ارزش !!! توصیه میکنم دوستان نقد مجید اسلامی یک از بهترین منتقدین ایران و نظرشون را با این نقد مقایسه کنند تا بفهمیم وضعیت نقد فاجعه انگیز تر از این حرف هاست !!! اقای منتقد عزیز بهتون توصیه مینکم کتاب مفاهیم نقد سینما با ترجمه اقای اسلامی را بخونید تا اصلا بفهمید نقد یعنی چه بعد بیاید فیلم مرهم را اونجور ستایش کنید و این فیلم گیرم کم دفاع را اینجور با این ادبیات غیر سینمایی و تحلیل گر بکوبید !!!

0+0-

دوشنبه 24 مرداد 1390



>>>عاشق سینما:

با نقدتان موافقم این فیلم به نوعی کلیت سینمای هنری و مدرن ایران رو زیر سوال برده بود اما امیدوارم که شما به دلیل مسائل خاصی اقدام به نوشتن چنین نقد تند و گاها بی احترامانه ای به سازندگان آن نکرده باشید.

1+0-

دوشنبه 24 مرداد 1390



>>>ترانه:

هنوز این فیلم رو ندیدم

0+0-

يكشنبه 23 مرداد 1390



>>>مرد:

چه مي كنن اين بچه هاي cinscreen ! دست مريزاد ، حكايت شما بچه هاي پرده سينما حكايت همون پسر بچه داستان خياط و پادشاه هانس كريستين اندرسونه كه گفت اين پادشاه كه لخته ! دمتون گرم ، يه مرد بايد پيداميشد و ماهيت اين به اصطلاح هنرمند هارو نشون ميداد كه شما زحمتشو كشيدن ، البته شما داريد يه كار مهمتري انجام ميديد كه رسالت اصلي رسانه اس يعني نشون دادن قلب حقيقت ، و با اين كارتون داريد به بقيه ياد و جرات ميديد برن به جنگ فرهنگ ريا كار و ريا كاري ... بريد خدا پشت و پناهتون ... حالا موسيقي متن ... دين دري دين دين ... دين دري دين دين ...دي ري دي ديد...

0+0-

يكشنبه 23 مرداد 1390



>>>cinemagar:

montazeri = ferasati ayande man taajob mikonam az inke mibinam shoma dar aghayedetan 360 daraje taghyir raftar dadid va be chenin filmi ingone mitazid aya in shoma bodid ke ba payan name va ekhraji ha takhtid ? aya in shoma bodid ke ta chandi pish hame naghdhayetan osoli bod ? che shod ke inghadr taghyir negaresh dadid ? goya maze pol kheili shirin ast va shoma ham maze an zire dandanhayetan rafte oh oh oh motasefam kheili kheili motasefam aghaye montazeri shoma shodid ham palegi masod ferasati

0+0-

شنبه 22 مرداد 1390



>>>یه نفر:

آقا این دوربین روی دست که شده دوربین روی پا یا دوربین روی هوا یا دوربین هرکجا که دلش خواست رو خوب اومدی خیلی حال کردم به خدا واقعا همینطور شده دیگه استفاده صحیح از این نوع فیلمبرداری نمیشه و یه جورایی مد شده که تو همه فیلم ها حال تو هر حال و هوا و فضای داستانی و در هر ژانری از این نوع فیلمبرداری استفاده کنند که واقعا حال به هم زنه و جای تاسف داره

0+0-

شنبه 22 مرداد 1390



>>>رها:

آقای متظری نازنین بیش از پیش به شما و نوشته هایتان علاقمند شدم تمامی نکاتی را که شما در مورد این فیلم سخیف به آن اشاره کردید تایید میکنم شما نه تنها هیچ بی احترامی به هیچ شخصی نکردید بلکه آنچه را که درخور این فیلم بی محتوا و پوچ بود با زبان سینما و هنر بیان نمودید. درود بر شما

0+0-

شنبه 22 مرداد 1390



>>>سیاوش:

با سلام این اولین بار ه که این سایت و دیدم و اولین نقدی بود که خوندم.هنوز فیلم و ندیدم ولی با این وجود نقد خیلی تندی بود.حتما این فیلم و میبینم تا ببینم حرف های شما تا چه اندازه درست و یا اشتباست. ولی با اینکه باید با فیلمسازان آشغال آشغال رفتار کرد موافقم

0+0-

شنبه 22 مرداد 1390



>>>ايمان:

ظاهرا اين روزها منتقد هرچقدر داغون كننده تر باشد و بيشتر در له كردن فيلم ها بكوشند ، همانقدر مهم تر و متشخص تر خواهد بود . همين طور به له كردن و تخريب هاي نابجاي كارگردانان جوان بپردازيد تا دور هم با اخراجي ها و پايان نامه كيف كنيم ! كاري بيشتر از اين از شماي منتقدي كه تا بحال اسمتان را نشنيده ام و خوشبختانه ديگر هم نخواهم شنيد بر نمي آيد ! جناب ، اين طور بي ادبانه حرف زدن با توسل به شيوه گفتار جناب فراستي نه به شما تشخص مي دهد و نه شمارا معروف مي كند ! با اين كه هنوز فيلم را نديده ام ، اما مي توانم بفهمم كه يك منتقد در مواجهه با شير و عسل و آن كمدي هاي آبدوغ خياري هم حق ندارد اين گونه پرخاشگرانه و بي ادبانه به فيلمي حمله كند و پاچه اش را بگيرد ! منتقد قبل از يك شخصيت سينمايي ، يك انسان فرهنگي است يا بهتر است بگويم بايد باشد ! اما ....

0+0-

جمعه 21 مرداد 1390



>>>اهورا:

هنوز ندیدم این فیلم رو اما از جوانب قضیه بر نمیاد که فیلم ضعیفی باشه

0+0-

جمعه 21 مرداد 1390



>>>مبارک شاهی:

آقای منتظری بنازم قلمتان را نقدتان عالی و بهتر بگویم فوق العاده بود متاسفانه مدت مدیدی است که سینمای مفلوک ایران که به دست عده ای نا متخصص و نادان افتاده است و روز به روز از خوبی هایش کاسته و به بدی هایش افزون میگردد شما با این نقد روشنگرانه تان تلنگری زدید بر اذهان آگاه و بیدار و آنان که با شما مخالفت می کنند از همان دسته نا آگاهان هستند پس نهراسید و به راهتان ادامه دهید

0+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>حسن رحيمي:

چرا این همه بد وبیراه؟ ... نمی شد به تر حرف بزنید خب من هم از یه تاتری خوشم نیومد ولی دلیل نشد که سیل ببندم به ناف تاتر مملکت ... حرفم رو زدم و اشکال و ایرادات رو گفتم. به همین راحتی! از این حرفای کلیشه ای هم نزنید که : ای آقا دوران تملق گذشته و مرا نیازی به مدارا نیست و به قول هدایت آدم وقتی بچه هست... هنر ایران را نیاز است و اگه شما را نیازی نیست پس ننویسید خب!

0+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>شقایق:

راستی من یه انتقاد هم از آقای فاضلی داشتم چرا مطالب آقای منتظری رو اینقدر زود به زود از روی صفحه اصلی سایت بر میدارین ؟ تازه دو روز بود نقدآقا یوسف رو گذاشته بودین روی سایت حالا اصلا اثری از آثارش نیست

0+1-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>شقایق:

مهم ترین و عجیب ترین نکته ای که من رو شدیدا با خودش درگیر کرده اینه که سلیقه من با شما به طرز غیر قابل باوری نزدیک به همه تا حالا فقط در چند مورد خیلی جزئی با شما اختلاف نظر داشتم آقای منتظری اما عجیبه که کلا با شما تا حالا هیچ تفاوت سلیقه ای نداشتم نقدی فوق العاده بود آقای منتظری ممنون از این همه لطف و زحماتی که شما میکشید همچنین ممنون از سردبیر و سایر نویسندگان سایت پرده سینما که من اگر روزی دو سه بار به این سایت سر نزنم روزم شب نمیشه واقعا بهترین هستید و هیچکس رو دستتون نیست آقای منتظری آینده ای درخشان و فوق العاده روشن رو برای شما در امر نقد فیلم پیش بینی میکنم چون از بدو ورودتان به سایت تا حالا هر روز بهتر از قبل شدیدن این نقدتون که شاهکاره مطمئن باشید با نوشتن این نقد دشمنای زیادی رو هم برای خودتون خریدین پس حواستون حسابی جمع دشمنان باشه و مواظب خودتون باشین ما بدون شما دق میکنیم ها! در نهایت میخوام بگم برای حامد بهداد و محمدرضا فروتن هم که جزو بازیگران محبوب من هستند متاسفم که تو یه همچنین فیلمی بازی کردن واقعا در شان و شخصیتشون نبود و وجهه هنری هر دو شون رو شدیدا زیر سوال برده بود تکلیف بقیه بازیگرام که مشخصه دیگه تو هر فیلمی میرن و به خاطر پول بازی میکنن

1+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>بهروز :

سلام آقای منتظری امروز میخوام به یه چیزی اعتراف بکنم من مدت هاست دارم شما را دنبال میکنم بدون هرگونه اغراق باید بگم کارتون عالیه یعنی روز به روز دارین بهتری میشین واقعا با این نقدتون کلیت سینمای مزخرف ایران رو که برخی دارن دستی دستی اون رو به قهقرا میکشن به چالش کشیدین من حالم از این فیلم حسابی به هم خورد و کاملا با شما در این زمینه موافقم این فیلم نبود و نمیدونم چه جوری مجوز گرفته و تولید و پخش شده حیف که مهرجویی و تقوایی دیگه نتونن فیلم بسازن و فرمان آرا سینما رو تحریم کنه و این آشغالها به اسم فیلم بیاد تو سینماها

1+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>Mahsa:

To salon cinema ya hame dashtan chort mizadan ya az cinema farar mikardan ya be bazi maskhare hamed behdad mikhandidan vaghean film kheili gandi bod albate heif az esm film ke roye hamchin arajifi gozashte beshe

0+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>محمد:

شما بهتره بری از همون ساختمان پزشکان و ورود آقایان ممنوع و یا فیلمای چرتی مثل اینجا بدون من تعریف و تمجید کنی شما رو چه به سینمای مفهومی؟ تازه فهمیدم اندک سواد سینمایی ندارید که از چنین شاهکاری این قدر بد گفته اید. برای شما و سایتتون متاسف بودم الان بی نهایت متاسف شدم برین بچسبین به همون پیمان قاسم خانی و اینا که پول الان دست اوناست این شما هستین که دنبال پولین آقای منتظظظری نه تهیه کننده این فیلم شمایی که همه چیز رو به پول میفروشی

1+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>رضا:

چرا این‌قدر نقدها با عصبانیت همراهه؟ احساس ناخوبی به آدم دست می‌ده...

1+1-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>جاوید :

نقدی پخته، دقیق و قابل تامل بود واقعا خسته نباشید چی بود ن فیلم چرت و مسخره چی رو میخواستن با این فیلمشون به مردم ثابت کنن کاملا درست گفتین در این فیلم از سوپراستارها سوء استفاده شده بود نه استفاده این کاملاٌ درسته من خودم به شخصه برای حامد بهداد رفتم این فیلم رو دیدم بهدادی که هیچ نقشی تو این فیلم نداشت واقعا برای بازیگرای این فیلم متاسفم که خودشون رو واقعا خراب کردن کارتون بیسته بیسته آقای منتظری هزار بار درود به شما و سایت پرده سینما که جیره خوار هر کس و ناکسی نیستید و همیشه حق رو میگید

1+0-

پنجشنبه 20 مرداد 1390



>>>مهم نیست:

مرسی آقای "منتقد" مثل همیشه فیلم رو له کرده اینبار بازیگران و حتی سینمای معاصر رو هم داغون کردی...واقعا دست مریزات داری...یکی تو این مملکت کارشو خوب بلد باششه شمایی ...!!!

2+1-

چهارشنبه 19 مرداد 1390




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.