موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم خیزش شوالیه تاریکی/شوالیه تاریکی برمی خیزد ساخته کریستوفر نولان (2012)
The Dark Knight Rises (2012)
خیزش شوالیه تاریکی یک پایان آبرومندانه برای سری فیلم های بتمن است که خوشبختانه این مجموعه را ختم به خیر می کند و مجموعه بتمن را به چنان اوجی می برد که فکر نمی کنم تا سالیان سال، به خاطر کیفیت بالای این سه گانه، فیلمسازی جرأت کند به سمت ساختن یک بتمن تازه نزدیک شود!
سرانجام واپسین قسمت بتمن با عنوان خیزش شوالیه تاریکی روانه اکران شد. فیلمی که دوستداران سینما مدت هاست منتظر تماشای آن هستند و تمام بلیط های نمایش دهنده ی آیمکس آن برای روز اول اکران اش از یک ماه پیش فروش شده است. من از طرفداران اَبَرقهرمان بتمن نبودم و اصلاً هم در موقع اکران این فیلم ها توجه ام به اکران آنها جلب نشد. تا اینکه یک روز بر حسب اتفاق قسمت اول آن را با عنوان بتمن آغاز می کند از شبکه سوم سیما دیدم. اثری بود متفاوت و به شدت تکان دهنده در ژانر سوپرقهرمانی بود که مثل هیچکدام از فیلم های دیگر نبود و انتظاری را برای قسمت دوم اش در من به وجود آورد.
قسمت دوم آن با نام شوالیه تاریکی بی شک یکی از شاهکارهای تاریخ سینما است. نقد های به شدت مثبت و فروش یک میلیارد دلاری در سراسر جهان یک موفقیت خیره کننده برای این فیلم اَبَرقهرمانی بود. موفقیتی که هیچکدام از فیلم های ژانر اَبَرقهرمانی به آن دست پیدا نکرده بودند. و پس از این قسمت عطش تماشای سوم چندین برابر شده است.
این را باید مورد اشاره قرار دهم که قسمت های سوم و پایانی یک مجموعه واقعاً حساس هستند و دقیقاً مانند لبه تیغ عمل می کنند. قسمت سوم مرد عنکبوتی سری فیلم های مرد عنکبوتی را کاملاً کشت. برعکس اش قسمت سوم ارباب حلقه ها یک پایان باشکوه برای آن تریلوژی تاریخی بود.
قسمت سوم بتمن بهترین و تاریک ترین قسمت سه گانه ی بتمن است. بیش از پنجاه درصد جذابیت شوالیه تاریکی به خاطر بازی حیرت انگیز هث لچر در نقش جوکر بود و پنجاه درصد بقیه مربوط به باقی فیلم بود. ولی در این قسمت خبری از جوکر نیست و جذابیت فیلم از خود فیلم برمی آید. شاخصه های تولیدی بالا که احتمالاً خیزش شوالیه تاریکی را نامزد چندین جایزه ی متعدد اسکار خواهد کرد (به تلافی شوالیه تاریکی که با بی مهری اعضای آکادمی اسکار روبرو شد، شک نکنید این قسمت نامزد اسکار خواهد شد!)
فیلم حاوی یک تیم بازیگری افسانه ای است از کریستین بال تا گری اولدمن و مورگان فریمن و مایکل کین و...! خیزش شوالیه تاریکی از نظر بازیگری در سطح فوق العاده بالایی قرار دارد. حتی تام هاردی در نقش «بین» که همه منتظر بودند تا بازی او را با هث لچر در نقش جوکر مقایسه کنند، در طول فیلم اجازه ی چنین مقایسه ای را به بیننده نمی دهد و راه خودش را می رود. کریستوفر نولان در طول فیلم او را به خوبی کنترل کرده تا به صورت اشتباه قدم در جای پای جوکر نگذارد که به طور حتم بازنده می شود. پوشش او که بیننده را یاد دکتر هانیبال لکتر در فیلم سکوت بره ها جاناتن دمی می اندازد نقاب ورود به شخصیت پیچیده و وحشی اوست. او در فیلم به شدت باور پذیر و ترسناک است. آن هاتاوی در نقش سلینا یا همان زن گربه ای یکی از همان شخصیت های جذاب فیلم است که احتمالاً توجه زیادی را به خود جلب خواهد کرد. هرچند به نظرم در حد میشل فایفر در سری فیلم های بتمن تیم برتون نشده است، ولی صحنه های طنز در این فیلم به شدت تاریک همگی بر عهده ی اوست. البته طنز فیلم هم مطابق با خود فیلم طنز تلخ و گزنده است. آن هاتاوی توانسته با بازی خود بیننده را به قضاوت درباره ی شخصیت اش اینکه که آیا خودی است یا غیر خودی است مجبور کند.
فیلم خیزش شوالیه تاریکی خیلی دیر و آرام شروع می شود و این موجب می گردد تماشاگرِ کمتر صبور اذیت شود.شخصیت هایی که در نیمه ابتدایی فیلم می آیند کمی گیج کننده هستند و تشخیص رابطه آن ها کمی اذیت کننده است. از آنجا که کریستوفر نولان معماگوی خوبی است دوباره با طرح کردن معما به صورت پنهان در زیر لایه فیلم تماشاگر را جذب فیلم می کند و در 50 دقیقه پایانی در حین باز کردن این گره ها شاهد یک اکشن نفس گیر هستیم که در پایان مدت زمان 2 ساعت و 45 دقیقه ای فیلم تماشاگر از دیدن این فیلم کاملاً راضی می شود و حتی احساس می کند چیزی بیشتر از آن چیزی که انتظار داشته است به او نشان داده شده است.
داستان فیلم خیزش شوالیه تاریکی 8 سال بس از شوالیه تاریکی اتفاق می افتد. بروس وین/بتمن (کریستین بال) حالت بازنشستگی به خودش گرفته شده است و دیگر ان قدرت بدنی سابق را ندارد و به همراه پرستارش آلفرد (مایکل کین) زندگی می کند. او به بروس می گوید که دیگر یک جوان انتقامجو نیست. او یک مرد میانسال است که هنوز هم حسرت خوار یک زندگی با عشق است. آلفرد به او یادآوری می کند که مأمور دوست داشتنی بنگاه اقتصادی وین به اسم میراندا تیت (ماریا کوتیارد- بازیگر اصلی فیلم بعدی اصغر فرهادی) چگونه است و می تواند با او یک زندگی ایده آل داشته باشد و از این زندگی مخفی بتمن گونه و خسته کننده خارج شود! کریستین بال بی شک بهترین بازی دوران حرفه ای اش را در این فیلم ارائه داده است. سکانس های بدون نقاب او محشر است. او به طر حیرت انگیزی دو شخصیت بتمن/بروس وین را بازی کرده است. در این بین سروکله ی بین (تام هاردلی) مأمور اخراجی لیگ سایه ها پیدا می شود. برای معرفی او، فیلم به عقب می رود و به قسمت اول بتمن با نام بتمن آغاز می کند ارجاع می دهد که او چگونه بوده و توسط رس ال قول ( لیانم نیسون) اخراج شده است و می خواهد انتقام خودش را از گاتهام سیتی بگیرد. بتمن سراغ لوسیوس فاکس (مورگان فریمن) می رود و از جدیدترین تجهیزات اش برای مقابله با بن استفاده می کند. در این بتمن با یک همکار مرموز به اسم سلینا/زن گربه ای (آن هاتاوی) همراه می شود و...
داستان فیلم طوری پیش می رود که تمام کاراکترها را در طول این فیلم طولانی به هم نزدیک می کند به علاوه کارگاه جان بلیک (جوزف گوردون) و کمیسر گوردون (گری اولدمن) علاوه بر همراهی بتمن پرونده های دیگری نیز در فیلم دنبال می کنند. مثلاً رازهایی درباره هروی دنت!
در فیلم چندین سطح داستانی همزمان با هم به پیش می روند. این سطح های متنوع به خاطر بازی های عالی و ترفندهای فیلمنامه نویسی برادران نولان به هیچ وجه خسته کننده نیستند و همه آنها به خط اصلی داستان متصل هستند که در 45 دقیقه پایانی همه آنها به هم متصل می شوند و ما با موج عظیمی از اکشن و جلوه های ویژه روبرو می شویم. صحنه های اکشن فیلم خیلی جالب اند. بیشترش به خاطر نبردهای فیزیکی تن به تن است و سعی شده از جلوه های ویژه کمتر استفاده شود و در بعضی دیگر که بتمن سوار سفینه ی جدیدش می شود و ارتش مرگبار «بین» وارد خیابان ها می شود به شدت هیجان انگیز است و نظیر آن را از نظر سطح سوسپانس در هیچ فیلم اکشن دیگری تجربه نکرده اید. کار فیلمبرداری والی پفیستر فیلمبردار ثابت کریستوفر نولان عالی است. دوربین را به هرکجا از زیر لاستیک چرخ ها تا بالای برج ها می برد. فیلمبرداری به همراه تدوین عالی کمک بسیار بزرگی به فیلم کرده اند و این فیلم 2 ساعت و 45 دقیقه ای را سرپا نگه داشته است و هیچ نکته ای در سکانس های اکشن از کادر خارج نمی ماند. موسیقی استاد هانس زیمر هم اثرات صحنه های اکشن را در بیننده چندین برابر می کند. در مجموع فیلم از لحاظ فنی چیز عجیبی به بیننده در این مدت نزدیک به 3 ساعت ارائه می کند و سنگ تمامی می گذارد که نتیجه اش را در سال بعد در مراسم اسکار خواهد دید.
خیزش شوالیه تاریکی یک پایان آبرومندانه برای سری فیلم های بتمن است که خوشبختانه این مجموعه را ختم به خیر می کند و مجموعه بتمن را به چنان اوجی می برد که فکر نمی کنم تا سالیان سال، به خاطر کیفیت بالای این سه گانه، فیلمسازی جرأت کند به سمت ساختن یک بتمن تازه نزدیک شود!
در همین رابطه بخوانید
بهترین و تاریک ترین بخش تریلوژی؛ نقد و بررسی فیلم «خیزش شوالیه تاریکی» ساخته کریستوفر نولان
در نخستین روز اکران «خیزش شوالیه تاریکی» ۱۲ نفر به گلوله بسته شدند
منتقدان چه نظری درباره «خیزش شوالیه تاریکی» دارند؟
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|