پرده سینما

نوستالوژی ناکام، یا قصه گویی با روایت سردرگم؛ نقد فیلم «هیس، دخترها فریاد نمی زنند» ساخته پوران درخشنده

علیرضا انتظاری


 

 

 

 

 

 

 


نقدی بر فیلم هیس، دخترها فریاد نمی زنند

 

هیس، دخترها فریاد نمی زنند را هنگام اکران در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر بسیار دوست داشتم.

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندشاید از آن رو که در این دوره از جشنواره آنقدر فیلم های پیش پاافتاده دیده بودم که این فیلم برایم به مثابه شاهکاری جلوه کرد. بیش از هرچیز انگشت گذاشتن درخشنده روی معضل عمیق با آن لحن صریح و بی پرده و در عین حال عدم تمرکز فیلمساز بر دیدگاه های فمینیستی در این فیلم، آنچنان برایم جذاب به نظر آمد که در آن دوران چهار ستاره به این فیلم دادم و به زعم خودم این فیلم را بهترین فیلم جشنواره سی و یکم دانستم! اما پس از اینکه در اکران عمومی برای دومین بار فیلم را در حال و هوای آرام تر و بی حاشیه تری دیدم متوجه شدم که بر خلاف نظر شش ماه گذشته ام فیلم بسیار سطح پایین و دم دستی است!

هر چند که هیس، دخترها فریاد نمی زنند سوژه ای بسیار ملتهب و دردناک دارد و گاه با اشارات مستقیم و غیر مستقیم خود پا را از برخی خطوط قرمز در سینمای ایران نیز فراتر می گذارد اما تمامی این محتوا به دلیل ناتوانی فیلمساز در عمق بخشیدن به معضلات مطروحه و همچنین عدم درک درست و یا شناخت کافی وی از اجتماع عقیم می ماند.

هرچند که درخشنده یکی از معدود فیلمسازان سینمای ایران است که به دور از هرگونه نگاه محدود کننده ای تنها سعی دارد دغدغه های تربیتی و فرهنگی را در فیلم هایش ترویج کند و راهکاری هم برای مقابله و یا برون رفت از آن به مخاطبانش نشان دهد اما با تمامی این تفاسیر و علیرغم داشتن روحیه ای جسور در آخرین اثرش هم نمی تواند لکنت همیشگی اش را برطرف نماید و با همان لکنت و اشتباهات فاحش در فیلمنامه و کارگردانی آخرین ملودرام معمایی جنایی خود را ساخته است. هیس، دخترها فریاد نمی زنند را می توان در یک جمله فیلمی قصه گو با روایتی سطحی و سردرگم برشمرد.

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زننداین فیلم شاید برای مخاطبان عام سینمای ایران به دلیل قصه گو بودن بسیار قانع کننده باشد و شاید به همین دلیل هم بوده که این فیلم توانست در جشنواره سی و یکم فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود نماید اما در نهایت شعارزدگی نیمه پایانی فیلم بر این قصه گو بودن غلبه کرده و باعث می شود ساختار و فرم درام در این فیلم کاملاً در هم بریزد. متأسفانه در نیمه پایانی فیلم درخشنده تنها درگیر صدور بیانیه های پرطمطراق می شود که بیشتر آن را از زبان شخصیت فریماه تولایی (مریلا زارعی) که نقش وکیل شیرین (طناز طباطبایی) را ایفا می کند می شنویم. بیانیه هایی مانند اینکه: «باید باورهای غلط (که مردم جامعه دارند) برای حفظ آبرو برداشته شود» و یا ده ها و صدها نمونه شبیه به این!

هرچند که پلید شمردن این قبیل جرائم کاملاً برحق است اما اصولاً یک فیلمساز نباید رسماً سینما را جایگاهی برای بیان شعارهایی که به آن ها علاقمند و پایبند است بکند. صدور چنین بیانیه ها و ترویج افکار درست، اصولاً زمانی بازخورد مثبتی در جامعه دارد که قصه و داستان این فیلم بتواند مخاطبان اش را با هوشیاری به سوی آن راهنمایی کند والا بر عکس این قضیه صدور چنین بیانیه هایی تنها مانند این است که شخصی بلندگویی در دست بگیرد و در داخل کوچه و خیابان شروع به شعار دادن نماید، افرادی آن را گوش کنند و پس از لحظه ای از یاد ببرند!

در این فیلم فیلمساز تنها شعارهای بسیار خوب و پسندیده اش را در متن فیلمنامه پیاده کرده و طی دقایق متمادی بازیگران این فیلم شعارها را جلوی دوربین ادا می کنند و در نهایت همه چیز نیز بی نتیجه به پایان می رسد.

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندهرچند که شاید این فیلم بتواند تلنگری بر مسئولین و آحاد مردم جامعه باشد تا کمی با چشم و گوش بازتر به قضایا و پیرامون شان بیندیشند اما در نهایت نمی تواند آن تاثیر مثبتی را که می خواهد داشته باشد و بالعکس به دلیل این همه شعار که دیگر در برخی سکانس ها تکراری است مخاطب را دلزده و در نهایت سردرگم می کند.

یکی دیگر از مشکلات عمده هیس، دخترها فریاد نمی زنند تصادف های مکرری است که در فیلمنامه فیلم وجود دارد. همه چیز در این فیلم بر اساس اتفاق پیش می رود0 اتفاقاتی که در جاهایی به دلیل لمس عینی آن در زندگانی روزمره مردم به هیچ عنوان برای مخاطبان نمی تواند قابل لمس و باورپذیر باشد.

بر اساس اتفاق در این فیلم دو شخص متجاوز هر دو از یک سطح جامعه و کارگر و سرایدار هستند و اتفاقاً وضع مالی خوبی ندارد.

بر اساس اتفاق تمامی خانواده هایی که به فرزندانشان تجاوز شده است همگی مرفه و از طبقات اشرافی هستند.

بر اساس اتفاق برادر مقتول که تنها کسی است که می تواند اجرای حکم قصاص برای شیرین را به تعویق بیندازد در لحظه آخر به دلیل تزریق اشتباهی مواد مخدر دچار ایست قلبی شده و به همین دلیل شیرین اعدام می شود.

بر اساس اتفاق در همان ثانیه اولی که سرگرد (جمشید هاشم پور) برای تفتیش خانه مراد (بابک حمیدیان) می رود بدون هیچ کند و کاوی به کانال کولر اشاره می کند و از قضای روزگار تمامی مدارکی که می خواهد را در کانال کولر میابد.

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندبر اساس اتفاق شیرین درست هنگامی که مراسم ازدواج اش در حال برگزاری است تکه ای از لباسش آسیب دیده و برای اصلاح آن مجبور می شود به ساختمان برود و اتفاقاً در همان لحظه اتفاقی را که در کودکی اش رقم خورده بود را توسط سرایدار ساختمان که به زور دختر بچه ای را به داخل اتاقش می کشاند تا به او تجاوز کند را می بیند و اقدام به قتل سرایدار می کند.

بر اساس اتفاق کاراکتر بازپرس پرونده شیرین (شهاب حسینی) در این فیلم پدری عزادار است که به تازگی همسر خود را از دست داده و تنها اوست که باید از دخترش که تصادفاً هم سن و سال دختران قربانی فیلم است مراقبت کند تا بهانه ای باشد که او هم به لحاظ عاطفی درگیر احساساتی از جنس احساسات خانم تولایی نسبت به آن دختر جوان محکوم به اعدام باشد و از اینجاست که دیگر شخصیت بازپرس کاملاً غیر واقعی جلوه کرده و یا حتی توهینی به مقام قضا نیز می شود چرا که این کاراکتر تا حتی تنزل پیدا می کند که در برابر حاج آقا منزلتی که به او می گوید: «تو خودت دختر داری اگر جای من بودی چه کار می کردی؟» سر خم کند و به جای آنکه منزلتی را وادار به حضور به دادگاه و اعتراف به اینکه سرایدار دخترش را مورد آزار و اذیت قرار داده است بکند با او همدردی کند.

این همه اتفاق و این همه تصادف هایی که در این فیلم گنجانده شده است رسماً نشان از آن دارد که خود خانم فیلمساز به نحوی می خواسته از شر داستان گویی در فیلم اش رهایی یابد و به نحوی سر و ته فیلم را یکجوری به هم بیاورد و...

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زننددر نیمه پایانی فیلم همچنین به دلیل برملا شدن راز نهانی شیرین دیگر هیچ راز و تعلیقی باقی نمی ماند و از این رو فیلمساز سعی کرده با اجرای تمهیداتی که به زعم خویش بسیار خوب و کافی بوده اند فیلم را از ورطه سقوط نجات دهد از این رو برای به هیجان درآوردن مخاطب از یک طرف شروع به دادن شعارهایی  می کند که شاید به مذاق برخی خوش بیاید و به نحوی حرف های دل و یا عقده های درونی شان را بازگو کند و از طرف دیگر برای نجات فیلم اش به جای آنکه چاره ای برای فیلمنامه پاره پاره شده اش بکند با یک حرکت ضد سینمایی فیلمبردار فیلم را وادار به چرخش های مکرر دوربین کرده و از تدوینگر فیلم نیز می خواهد تا با ایجاد کات های سریع و تدوین منقطع فیلم را هیجانی کرده و آن را از ورطه سقوط نجات دهد.

درخشنده شاید تنها در این فیلم توانسته باشد احساسات مخاطبان احساسی (و نه عقل گرا) را به سوی خود جلب کرده و شاید دیدن قطره اشکی که در سکانس هایی مانند دادگاه و لب به سخن گشودن شیرین که از گونه مخاطبان احساسی فیلمش پایین چکیده را برای خود کافی می داند. تنها نکته ای که تا پلان پایانی فیلم برای مخاطب حل نشده باقی می ماند این است که آیا شیرین اعدام می شود یا نه؟ این چالش مهم نیز در پایان به نحوی توسط فیلمساز بی پاسخ گذاشته می شود هرچند که به زعم بنده شیرین قطعاً با کشیدن فریادی در پایان این فیلم اعدام می شود و به همین جهت هم هست که درخشنده بعد از به تصویر کشیدن صحنه بردن شیرین به سوی طناب دار دخترکانی را نشان می دهد که با فریاد شادی در مدرسه شان شادی می کنند و به زعم فیلمساز دیگر مشکل دختران حل شده و درد سکوت شان در جامعه برای همیشه شکسته است!

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زننداز طرف دیگر شخصیت پردازی های هیس، دخترها فریاد نمی زنند نیز خالی از اشکال نیست. اولین پرسشی که برای هر مخاطبی به وجود می آید این است که اصولاً چه لزومی داشته درخشنده برای روایت چنین داستانی این همه شخصیت فرعی و اغلب غیر ضروری را در فیلمنامه اش تعریف و وارد نماید؟

و از سوی دیگر به دلیل سطحی نگری های عمیق اغلب کاراکترهای این فیلم از شخصیت تبدیل به تیپ شده اند چرا که فیلمنامه نویس به آن ها نه تنها نگاه واقع گرایانه و رئالیستی نداشته بلکه به دلیل عدم تسلط کافی بر اصول اولیه و ابتدایی رواشناختی و جامعه شناختی نیز نتواسته از آن ها درک درستی داشته باشد. به عنوان نمونه حاج منزلتی یکی از کاراکترهایی است که این بلا سرش آمده است و فیلمنامه نویس از انسانی مانند وی با آن طبقه اجتماعی و فرهنگی تنها این را می داند که زن او اجازه ندارد روی حرفش حرفی بزند و یا از ترس او باید پشت دری فرار کرده و او از آن طرف مرتباً عربده کشیده و همسرش را شماتت کند. در واقع تصویری که درخشنده از یک مرد بازاری دارد درست مانند تصویری است که فیلمسازان فیلمفارسی های دهه 40 و 50 از خودشان به یادگار گذاشته اند.

تعبیرات درخشنده از عناصر مهمی چون عشق نیز در این فیلم بسیار باسمه ای از آب درآمده است و بی نهایت این مسئله را لوث کرده است. گل فرستادن های پی در پی امیرعلی به منزل شیرین، گذاشتن حلقه ازدواج در وسط سیب و آن را به شیرین رساندن و امثال آن آنچنان پیش پا افتاده است که به هیچ وجه نمی توان کوچکترین تعبیری از عشق در آن دید. در واقع درخشنده دم دستی ترین و بی منطق ترین کارها را به عنوان تصویری عینی از «عشق» در این فیلم نشان داده است.  

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندهمچنین قهرمان سازی از شخصیت امیرعلی که در یک لحظه با شنیدن حرف های وکیل شیرین از این رو به آن رو می شود نیز یکی از نقاط ضعف این فیلم محسوب می شود.

درخشنده تنها در این فیلم مرتباً طرح مسئله می کند و از پرداختن و پاسخ دادن به آن ها عاجز می ماند. گویی مسئله مهم تجاوز به کودکان خردسال برای این فیلمساز کافی نبوده که در سکانس های پایانی فیلم با نشان دادن مرد معتاد می خواهد یکی دیگر از مشکلاتی که گریبانگیر بسیاری از مردم جامعه است را به تصویر بکشد!

در این نکته هیچ شکی نیست که سینمای بدنه بخش اعظمی از سینمای ایران را در برگرفته است اما عدم توانمندی اغلب فیلمسازانی که از بیان عاری از لکنت داستان های خود عاجز هستند ورود و ماندگاری در این نوع سینما توصیه نمی شود چرا که فیلم های اینگونه فیلمسازان ناخودآگاهانه فرم و روایت خود را از دست می دهد و به راحتی می تواند با از دست دادن این دو اصل اساسی فیلم آن ها را به ورطه فیلم های سخیف و مبتذلی که امروزه به کرات در سینما و تلویزیون ایران تولید می شوند و اغلب هم کمدی های سطحی و بی رمق هستند سوق دهد. از این رو است که فیلم های اخیر فیلمسازانی همچون درخشنده، میلانی و یا جیرانی زنگ خطری را برای آن ها و کلیت سینمای ایران به صدا درآورده است که در آستانه سقوط قرار گرفته اند!

در مورد بازی بازیگران فیلم، قطعاً نمی توان بازی بی نظیر طناز طباطبایی و بابک حمیدیان را در این فیلم نادیده انگاشت. حمیدیان بی شک یکی از بهترین های دوران کاری خود را برای بازی در شخصیت پیچیده مراد به یادگار گذاشته است. بازی زیرپوستی و ایجاد تیک های عصبی و نوع حرکات، راه رفتن و یا حتی حرف زدن او کاملاً با کاراکتر فردی مثل مراد همخوانی دارد. بابک حمیدیان جدا از بازی درخشان خود رفتاری جسورانه برای ایفای چنین نقش منفی را نیز داشته است نقشی که مسلماً تا مدت ها ذهن مخاطب را با خود درگیر خواهد کرد و امکان دارد مخاطب عام را از این بازیگر منزجر سازد.

نمایی از فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنندطناز طباطبایی هم اگرچه پیش از این نقش هایی متفاوت را تجربه کرده و یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را در فیلم صداها و یا مرهم به جای گذاشته است اما با همه این تفاسیر در این فیلم توانسته با درک درستی از کاراکتر شیرین و دستیابی و لمس حالات و روحیات چنین شخصیتی یکی از بهترین های دوران کاری اش را تجربه کند.

استفاده از نمادپردازی های بسیار گل درشت در این فیلم نیز یکی از نقاط ضعف فیلم محسوب می شود. درخشنده در این فیلم تلاش کرده به نمادپردازی متوسل شود، اما این نماد پردازی ها اغلب دم دستی و پیش پا افتاده هستند.به عنوان نمونه لباس سفید عروسی که شیرین در کودکی بر تن دارد گویی برای این بر تن بازیگر پوشانده شده که معصومیت و پاکی دخترک را در آن سن نشان دهد و این یکی از دم دستی ترین عناصری است که یک فیلمساز می تواند از آن استفاده کند.

هیس، دخترها فریاد نمی زنند می توانست نوستالژی رنج اجتماعی بخشی از مردم که درگیر قید و بندهای عرفی هستند باشد. چرا که اصولاً طرح چنین مسائلی با توجه به شناخت واقعی مردم جامعه پتانسیل فراوانی برای جذب، درک و باورپذیری مخاطبان دارد اما متاسفانه به دلیل پرداخت بسیار بد درخشنده این امر محقق نشده است.

هیس، دخترها فریاد نمی زنند ثابت می کند که درخشنده هنوز در فیلمسازی به بلوغ نرسیده است و شاید دیگر هیچگاه نتواند خاطره درخشان پرنده کوچک خوشبختی را برای مخاطبان سینمایش زنده کند.

 

رضا منتظری

مرداد 1392

در همین رابطه نقدهای دیگر منقدان پرده سینما را بر فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند بخوانید

نوستالوژی ناکام، یا قصه گویی با روایت سردرگم؛ نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند-رضا منتظری

دفاع کردن، گریه کردن یا گریه نکردن؛ نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند- محمدمعین موسوی

هیس!سانتی مانتال ها فریاد می کشند. نقدی بر فیلم هیس! دخترها فریاد نمی زنند- ساسان دسی

 


 تاريخ ارسال: 1392/5/25
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>لیلا:

خانم وکیل هم احساساتی مرثیه میخوند😂

0+0-

چهارشنبه 15 آذر 1402



>>>لیلا:

زنه هم که رفت سر یارو رو شکست و کشت بدون داشتن هیچ مدرک و قوه ی جسمانی!

0+0-

چهارشنبه 15 آذر 1402



>>>ماهمنیر:

تمام نقدها رو خوندم .به هرنقدی یه نقد دیگه وارده.ایده ی فیلم خوب بود.بازی طناز و بابک فکر شده بود.اما اجرا،آن هم در پرداختن به جزئیات "مهم" ضعیف بود. باید منتقدان با زاویه وسیع تری فیلم رو ببینن. اما فراموش نکنیم که اینجا ایرانه و مای روشن فکر تو ایران شمقدری رو فاجعه محسوب میکنیم و جدایی نادر... رو محشر!! چرا؟؟ چون روزی که جدایی اسکار رو برد!!! شمقدری گفت: ما با امریکا رایزنی کردیم. تا اینکه دو سال بعد یک کارگردان امریکایی راز پشت پرده رو فاش کرد.

1+0-

يكشنبه 20 بهمن 1392



>>>امیر رضا:

آقایون و خانم هایی که نظر میدید یک سوال؟ شما تحت تاثیر این نقد قرار رفتید که اینجوری از فیلم بد میگید؟ من چند تا سایتو چک کردم هر سایتی که از فیلم تعریف میکنه، مردم هم نظر مثبت میدن. خواهش میکنم راحت دیدگاهتون رو تغییر ندید و فکر کنید که خودتون چه برداشتی از فیلم کردین.

12+3-

شنبه 14 دي 1392



>>>فرشيد:

سلام...خلاصه ومختصر: فيلم بسيار عالي وآموزنده وبدون هرگونه شلختگي ميباشد.براي کساني که نقد منفي دارند يا ايراد سطحي ميگيرند سخت متاسفم.مهم روند درست داستان وتاثيرگذاري آن بربيننده است.آخه چکار داري چراشهاب حسيني اينجوري گفت يافلاني اونجوري رفت..........مفاهيم را درک کنيد اگرقادر به درک آن هستيد!

7+4-

پنجشنبه 28 آذر 1392



>>>شیدا ص:

حقیقتن سینمای ایران در حال سقوطه...این به کنار...اما اینکه کلیت این سقوط از اثار بزرگان بقول دوستان به بلوغ نرسیده ی سینمای ایران چکیده بشه بسیار تاسف بار تره.

5+2-

چهارشنبه 27 شهريوž



>>>مهدی:

مهمترین چیزهایی که فیلمساز باید بداند روانشناسی و علوم اجتماعی و حتی علم فیزیک است ... که اینها کمک میکند تا عملی به صورت اتفاقی رخ ندهد ... چرا که در زندگی روزمره رخدادهای فیزیکی و واکنشهای روانی ما را به نتیجه میرساند یا ما را از رسیدن به نتیجه درست باز میدارد ... و هیچکدام بدون پیش نیاز به محرک اولیه یا قبلی امکان پذیر نیست ... و اشاره به این محرکها مخاطب را به باور قطعی میرساند حتی با دیدن چندین بار متوالی فیلم ... نمونه های این محرکها را میتوان در انیمیشنها به وضوح دید و در فیلمهای هالیوودی غیر محسوس ... البته برای تحقق بخشیدن به چنین شرایطی در سینمای ایران در مرحله پیش تولید نیازمند مطالعات تیمی وپژوهشهای میدانی است که برای فیلمسازان ما میسر نیست چرا که مستلزم خرج مالی بسیار است و در اخر بی مایه فطیر ایه حالا نانوا هر کی باشه ... با سپاس و درود

12+0-

سه‌شنبه 12 شهريور 1392



>>>سعید مهرپور:

هیس... دردی از سینما دوا نمیکند سلام بر همکاران عزیز سایت وزین پرده سینما دیروز نقدی فیلم درخشنده نوشتم امروز تکمله همان را با آرامش بیشتری نوشتم. این در صورت امکان این یادداشت را هم نگاهی بیاندازید. خواندن آن خالی از لطف نیست. یکشنبه شب در ارسباران آخرین فیلم درخشنده را دیدم. خیلی بدم آمد. حالم بهم خورد. یکجاهایی خنده ام گرفت. یک جاهایی عصبانی شدم. قبل از هر چیز بگوییم تکلیفم با سینما درخشنده مشخص است. به ایده های او احترام میگذارم. او همیشه تصویرگر دختران بی پناه است و در هر اثری ولو متوسط معضلات اجتماعی را واکاوی میکند. اما همیشه فیلمساز متوسطی بوده و هیچ فیلم او نمره عالی دریافت نمی کنند. اوج بلوغ درخشنده فیلمهای رابطه، شمعی در باد و پرنده کوچک خوشبختی هستند که من از میان این سه شمعی در باد را بیشتر به خاطر فیلمبرداری درخشان فرهاد صبا دوست دارم. رابطه یکجوریای شکیبایی را به سینما معرفی کرد نه معرفی کامل بلکه یک بازی کاملا متفاوت از حمید هامون بود و بس بگذریم. هیس... شروع خوبی داشت اما بعد کلا منطق اثر زیر سوال رفت، نمیدانم هزاران ایراد فیلم را چگونه بگوییم. کدام وکیل را شما دیدی که اول برای گرفتن پرونده ناز کند بعد سر از شمال درآورد آن هم شبی که طناز طباطبایی سرش بالای چوبه دار است. وسط فیلم میخواستم بزنم بیرون درخشنده بعد از ساخت فیلم های متفاوت از نمای درشت روی صورت بازیگران استفاده می کند که چه بشود این سبک فیلمبرداری قرار است چه کمکی به من مخاطب کند. فیلمبرداری فصل زندان بسیار سرد و بی روح بود. کرین نرم گرفتن اصلا فضای زندان را به مخاطب القا نمی کند. لحن فیلم یکدست نیست، چرا از زوج فرهاد آئیش و مائده طهماسبی استفاده نمی شود و حالا بعد از سالیان سال شاهد حضور هادی مرزبان هستیم اصلا به این زوج مرفح می خورد که فرزندی در این سن سال داشته باشند آن هم یکی. چگونه اینها به بابک حمیدیان برای سرایه داری خانه شان اعتماد می کنند. چرا مادر پای در دل فرزند نمی شیند. اینجا مقصر اصلی مادر است نه فرزند. جالب است که امیر آقایی که سنش از شیرین بینا کمتر است نقش یک حاجی بازاری را بازی می کند او هم یک فرزند دارد. معمولا حاجی بازاری هایی که من دیدم4، 5 فرزند دارند. کجا دیدم شهاب حسینی به عنوان بازپرس تا دو نصف شب با آئیش بیدار بمانند. کجا در سکانس های دادگاه آنقدر شعار دیدم. قاضی ما با بازی مریلا زارعی طبق عدله باید از موکل دفاع کند اما در کمال تعجب میرود درگوش طناز طباطبایی حرف میزند این خلاف است یا وسط صحبت امیر دژاکام می پرد .این اصلا با منطق جور در نمی اید همان اندازه که دژاکام وقت دفاع دارد زارعی هم وقت دارد.کجا دیدیم که هاشم پور در هیبت پلیس بگوید پوفیوز و حمیدیان را بگیرد زیر بار کتک خانم درخشنده مملکت قانون دارد. ولومون کن بازی با احساس تماشاگر هم حدی دارد اوج این بازی با احسایات را ایرج قادری در میخواهم زنده بمانم نشانمان داد. من که مخالفت سر سخت سینمای قادری بودم و همه آثارش را دیدم میخواهم زنده بمانم را در قیاس با هیس روی تخم چمشانم میگذارم. جالب است که دیروز در بانی فیلم آقایای مدعی شده بود که هیس... را به اسکار بفرستیم. هیچ اشکالی ندارد بفرستید تا جهانیان ببینند مملکت ما چقدر ولوشو است که طبق گفته هایی زارعی 35 زن مورد تجاوز مردان بی رحم قرار می گیرند. از این هم بگذریم فیلم از دقیقه 60 تا 70 اصلا دیگر کشش ندارد. موضوع حساس است اگر جیرانی این فیلم را می ساخت خاور و مادرش را یکی می کردند اما با اسم نقد اجتماعی کثیف ترین چیزی که در جامعه ما وجود دارد و انکارش هم نمی شود کرد مسئله تجاوز را به مخاطب نشان می دهیم. هاشم پور وارد خانه حمیدیان می شود و بعد یک راست می رود سراغ کانال کولر خانم درخشنده عزیز سینما گانگستری یا ژانر پلیسی سینمای شما همین است. حداقل دو دقیقه چهار تا اتاق و کمد را بهم برزیم تا قصه لو نرود تازه وقت فیلم شما که با فصل شمال تلف شد اما واقعا بعد از دیدن فیلم برای خودم متاسفم شدم این فیلم جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاچی را دریافت می کند. نظر تمام عشاق سینما محترم آیا در همین جشنواره فکستنی سال پیش که از تمام صنوف ناینده وجود داشت مثلا صنف لبو فروشان همه صاحب نظر هستند نه به خدا. هر جا جلسه نقد فیلم دارند چند تا میایند انوقت ما که در جشنواره کار اصلی مان اطلاع رسانی است و پوشش جایی برای نشستن نداریم. عزیزان من جان من این فیلم چه داشت که شما سیمرغ دادین. در کجا مملکتمان دیدم بعد از گرفتن عکس عروسی، عروس خانم به طبقه پایین برود و با یک چاقو سرایدار را بکشد آلت قطاله کجا بود آماده و محیا . آنجا که محل رفته و آمد هزاران آدم است جای خلوتی نیست که به راحتی به دختری تجاوز شود ان دختر جیغ میزند و ناجی عروس خانم ما است جان عزیزانتان کجای این حرکت منطقی است. کجا دید کسی دارد کشته میشود، حرف نزد و وکیل ما نازش را بخرد.کجا دید وکیل و بازپرس آنقدر مچ باشند. چند تا گاف دیگر بگم برخی ها اصلا در این فیلم زیادی هستند مثلا اگر محبوبه بیات تو زندان نباشه طوری میشه یا فرهاد آئیش چند سکانس نباشه طوری می شه اصلا چرا حمیدیان هم حرف نمی زند قرار بود دخترها فریاد نزنند خانم درخشنده مردها ولو اگر کثیف ترین کار ممکنه را کرده باشند هم تاز خود حق دفاع دارند. آخر خانم درخشنده قصه گویی هم اصولی دارد، منطقی دارد. کجای علم روانشانسی گفته جلوی پدر و مادر از دختر بپرستند آن شبی که به تو تجاوز شد برای ما بگو. روزی روزگاری تهمینه میلانی هم دم از این مسئله میزد مردان آثار میلانی همه سگ صفت بودند و زنان مظلوم تکلیفمان هم مشخص بود اما فیلم درخشنده، هاشم پور را هم خراب کرد. سکانس دادگاه راکورد صحنه ندارد چرا مادران و پدران مرفح به فکر فرزندانشان نیستند تا این اتفاق اصلا ریشه اش کنده شود. ما بد بخت و بیچاره ها دنبال یک قرون نونه حلالیم اینا یک حاجی بازار هستند و دیگری هم یک لباس عروس اجاره دهد، تمام است. بعد گذشت حدود 20 سال مائده طهماسبی عروسک کوچکی طناز طباطبایی را هنوز سالم دارد مادری که پای در دل فرزندنمیشیند و در اتاق کنار او نمیخوابد 20 سال عروسکش را نگه میدارد جالب نیست. جالبتر اینکه که این عروسک خراب نشده و جالب تر از همه اینکه او این عروسک را به زندان آورده و کسانی که نگهبان هستیند هیچ ایرادی نگرفتند بلکه اصلا مواد مخدر در آن جا سازی شده بود. خوب است شان سینمای حال به هم زن ایران در اسکار همین فیلم فاجعه انگیز درخشنده است روزی با جدایی نادر از سیمین به اسکار گرفتیم و جهانی را انگشت به دهن گذاشتیم تا ببنیم زنی برای شستن پیرمردی سالخورده استفداع میگیرد یا سکانی شستن پیرمرد توسط پیمان معادی باعث میشود کلاری پشت ویزیور اشک بریزد آنجا خبر از شعار و بیانیه و طرح موضوع نبود همه چیز نشان از گمشدن اخلاق در جامعه بود و بدبختی و انزوای نسل شهاب حسینی و همسرش است. آنجا صحبت از دروغ بود اما فیلم درخشنده چه میگوید دختری که در هشت سالگی مورد تعارض قرار گرفته و هیچ کس هم خبر ندارد آیا مملکت ما قانون ندارد. پدر و مادر بی توجه ، جامعه هم بی توجه. نه قانون اسلامی و شرع و عرف این را نمی گوید، خانم درخشنده. جامعه ما پر از آدمهایی است که متجاوزاند اما شما اینگونه که تصویر کردید درست نیست از قدیم گفتند سر بی گناه تا دم دار می رود اما بالای دار نمی رود. راستی در برنامه شهر عموم اعدام هایی که من نمی توانم ببینم صبح است اما در مدیوم سینما چرا اعدام ها آخر شب است. همان طور کف گفتم ایده کار درست است اما اجرا فوق العاده ضعیف است. هیس دردی از سینمای اجتماعی دوا نمی کند. من خوشبختانه فیلم را در جشنواره ندیدم. هزاران ایراد دیگر هم می توانم به درخشنده بگیرم اما بگذریم. راستی در تیتراژ پایانی نام همکاران رسانه ای را دیدم که مشاوران فیلمنامه بودم به عنوان یکی از کوچکترین افراد رسانه به همه رسانه ای و همکاران احترام می گذارم اما بد نیست کمی رک باشیم همین عزیزان فیلم درخشنده را خراب کردند. عزیزان می دانند هنگامی که مجرم را به دادگاه می برند آن فرد ممنوع تصویر است اما با کمال تعجب فیلمبرداری می خواهد از او مصاحبه کند. کجای این مملکت چگونه است جهان پهلوان تختی که نیست کسی که باید از خود دفاع کند تا عدام نشود. مثلا دیدن یک سکانسی که بابک برزویه عزیز عکاس چیره دست در آن است چه کمکی به فیلم کرد که این عزیزان رسانه ای کمک کنند مگر به جز این است که قرار است فردا اخبار این فیلم توسط همین افراد رسانه ای منتشر شود. ساپورت رسانه اینجوری درست نیست. در هر حال از درخشنده انتظار ساخت فیلم ضعیفی در حد هیس... را نداشتم. این فیلم حالم را بد کرد اما همیشه به درخشنده به عنوان یک سینماگر متعهد و با دغدغه احترام می گذارم. امیدوارم فیلم بعداش را زودتر بسازد تا خاطره فیلم بد هیس... از ذهنم کاملا پاک شود. انتظار من از سینمای درخشنده خیلی بیشتر از این است که هر کسی که ایراد فنی به فیلمش بگیرد در برنامه هفت بگویید منتقدنما. یک فیلم می تواند هزاران موافق یا مخالف داشته باشد همه نباید به به چه چه کنند. فعلا اگر خدا بخواهد و بشود بروم وگذشته فرهادی را با دوبله طنازان سینما ببینم تا کمی سرحال شوم. از اینکه لحنم تند است عذرخواهی میکنم. هیس محصول میرعلایی و شمقدری است. از این دو بیشتر از این نمی شود انتظار داشت.راستی با رفتن عمو شمق امیدوارم سینما نفسی تازه بکشد. یا علی

20+5-

سه‌شنبه 5 شهريور 1392



>>>عاشق سینما:

این فیلم مزخرف محض بود یک کلام کسایی هم که ازش حمایت میکنن واقعا احمق هستن

23+59-

دوشنبه 4 شهريور 1392



>>>سعید مهرپور:

سلام بر همکاران گرامی در سایت وزین پرده سینما، آقای رضای گل، علی نازنین، آقای فاضلی گرامی و سایرین خسته نباشید.دیشب در ارسباران کنار آقا رضا فیلم را برای اولین بار دیدم. با رضای عزیز موافقم که درخشنده به بلوغ نرسیده است و فقط طرح مسئله میکند و شعار میدهد اما به نظر من ایده کار خوب بوده که در اجرا دچار ضعفهای عدیده ای است. با تمام احترامی که برای خانم درخشنده قائلم اما شاهد یکی از احمقانه ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بودم. ایجاد هیجان کاذب برای مخاطب امروزی امری دست نیافتنی است. آنقدر فیلم آخر او اشکالات ریز و درشت دارد که گاهی باعث خنده مخاطب هم میشود . آخر قصه گویی در سینما قاعده و قانون دارد. آنقدر فیلم فیلمبرداری بدی دارد که ارتباط مخاطب با اثر را کلا به هم میریزد. آخر گرفتن نمای درشت از صورت بازیگران چه ضرورتی دارد. چرا دو وکیل توامان یک پرونده را قضاوت میکنند. خانم درخشنده عزیز در کدام کتاب روانشناسی آمده است که از دختری درمورد شبی که به او تجاوز شده آن هم جلوی پدر و مادرش سوال کنند. آخر حجب و حیایی در این جامعه وجود دارد. ما شهید دادیم . به جان خودم اگر جیرانی این فیلم را ساخته بود انصار نمودن کدام حزب اینبار به جای تجمع مقابل ارشاد خانه اش را آتش میزدند. اما با گفتن کلمه نقد اجتماعی خط بطلانی برای تمام آثار اجتماعی و نجیب سینمای میکشید و مخاطب را احمق فرض میکنید . مثلا اگر جمشید هاشم پور در فیلم بازی نمیکرد اتفاقی میافتاد. تا کدام در کدام فیلم دیدید که بازپرس به طرفی که متجاوز است بگوید پوفیوز مگر اینجا صف مترو است که درگیری ایجاد شود مملکت قانون دارد و طبق قانون هر خلافی انجام شود فرد مجازاتش را میکشد. برویم شمال که چی زمان فیلم را تلف کنیم. چند سکانس فرهاد آئیش بیاید تا بازگشت سرمایه کسب کنیم. به زوج مائده طهماسبی و هادی مرزبان با آن سن دختری مانند طناز طباطبایی اصلا میخورد . جامعه مرفه فیلم درخشنده تنها یک فرزند دارد. اخه اینا از چی ناشی میشه. مظلومیت زن و بحث تجاوز و ... بارها و بارها در هزاران اثر دیدم اما هیجان کاذب ایجاد نکردیم خانم درخشنده عزیز. فیلمسازی قائده و قانون دارد. فیلم باید بر یک منطق استوار باشد. این فیلمی که ما دیشب دیدم اصلا منطق نداشت. نا فیلمبرداری و نه بازیگران خوب کار کرده بودند. در مملکت ما کدام وکیل دو نصف شب بیدار است. که شهاب حسینی بیدار باشد.من که نمیدانم اینااز چی میاید. سکوت اولیه طناز طباطبایی به هیچ وجه درست نیست او پای چوبه دار است اما سکوت میکند وکیل عزیز ما هم نازش را میخرد. هزاران نکته دیگر میتوان گفت که اصلا منطق ندارد یک نکته کوچک هم بگویم که برای ایده درخشنده احترام قائلم اما ایشان در برنامه هفت گذشته برخی ها را که از فیلمش خوششان نیامده منتقد نما فرض کرد که این اصطلاح اصلا درست نیست. به اندازه ادمهای این کره خاکی در مورد یک اثر نظر وجود دارد. فیلم درخشنده ایده خوبی دارد اما اجرایش ضعیف است. اقای رضای عزیز در جشنواره به هیچ فیلم نمره نده چون دیدن 5 تا 7 فیلم قضاوت را سخت میکند تازه معلوم نیست بعد از جشنواره در اکران چه بلایی سر اثار میاید . فیلم درخشنده را اصلا دوست نداشتم. تیم تحقیق همکاران رسانه ای خودمان هستند که بیشترین ضربه را به فیلم زدند ;l;ld v; fhadl hwgh fn kdsj. تا اطلاع ثانوی لطفا مزاحم نشوید. یا علی

23+10-

دوشنبه 4 شهريور 1392



>>>بیننده:

من با کلیات نقد شما موافق هستم و بزرگترین نقطه قوت این فیلم رو درگیری کارگردان با ایده اصلی میدونم جدا از درگیری با بحث های فمینیستی اما چرا بفاصله شش ماه از جشنواه تا الان انقدر دیدگاه شما باید عوض بشه؟؟؟؟!!!!!

19+2-

يكشنبه 3 شهريور 1392



>>>شبنم:

َما موقع جشنواره فجر به این فیلم 4 ستاره داده بودین که!چی شد؟

7+21-

جمعه 1 شهريور 1392



>>>ارشادی:

یکی از بهترین نقدهایی بود که روی این فیلم خونده بودم اشارات بسیار خوبی داشتید همه چیز به کنار عاشق این جمله نقدتون شدم : تعبیرات درخشنده از عناصر مهمی چون عشق نیز در این فیلم بسیار باسمه ای از آب درآمده است و بی نهایت این مسئله را لوث کرده است... چون واقعا خودم حالم از این مسئله به هم خورد تو سینما

23+5-

جمعه 1 شهريور 1392



>>>محمد :

توهین برداشت نکنید ، اما از منتقدی که آن گونه از فیلم زندگی با چشمان بسته دفاع می کند نمی شود توقع داشت این فیلم را درک کندو باید بادی به هر جهت دیدگاه اش را تغییر دهد.

6+30-

جمعه 1 شهريور 1392



>>>مهدی زارعی:

این فیلم یک اشکال بزرگ دارد. بر اساس یکی از مواد قانون مجازات اسلامی کسی که عمدا کس دیگری را می کشد ( یا به قول این قانون "مرتکب قتل عمد می شود") اگر شاکی خصوصی نداشته باشد یا شاکی اش رضایت داده باشد، قصاص (اعدام) نمی شود و فقط به زندان محکوم می شود. به همین دلیل شیرین در فیلم "هیس ..." نباید قصاص (اعدام) شود.

8+32-

سه‌شنبه 29 مرداد 1392



>>>s:

aslan derakhshande ro be onvan ye filmsaz ghabol nadaram

36+4-

يكشنبه 27 مرداد 1392



>>>رها:

نقد فوق العاده ای بود واقعا با ظرافت هرچه بیشتر فیلم رو نقد کرده بودین از خودم تعجب کردم که چرا متوجه این مسائل نشدم به اتفاقات عجیبی که توی فیلم میفته به خوبی اشاره کرده بودین گویا این کارگردان مخاطب رو واقعا خر فرض کرده

35+5-

يكشنبه 27 مرداد 1392



>>>یه نفر:

دیگه کلا رویه این سایت برای همه شناخته شده است که فیلم هایی که واقعا شاهکارهای محض سینمای ایران حساب میشن رو اینجوری میکوبه و از طرف دیگه یک سری فیلم های سفارش شده رو تو بوق و کرنا میکنه قربون مسعود فراستی در مقابل شماها که اینجوری جلوی خواسته های برحق ملت ایستادین واقعا برای یکی یکی تون متاسفم امیدوارم خدا شما رو ببخشه و بیامرزه این فیلم یک شاهکار و یک نقطه اغاز در سینمای قرون وسطایی ایرانه درود بر درخشنده درود

47+40-

يكشنبه 27 مرداد 1392



>>>some one:

آی گل گفتی، متشکر که رای خیلی خوب به این فیلم رو تغییر دادین. فیلم نا امید کننده بود، در ضمن کاملا موافقم که فیلم علاوه بر شعارزدگی و ضعف فیلمنامه و کارگردانی ضعیف و بعضی مواقع اشتباه و بازی های ضعیف!، فمینیستی نیز بود!(مثلا در صحنه های بی مورد زندان و حالات روحی اشتباه وبی مورد همبندی ها) تنها دلخوشی های این فیلم برای من اول بازی خوب پنج ضلعی فیلم( طناز طباطبایی، شهاب حسینی، بابک حمیدیان{که حقیقتا بینظیر بود}، و دو دختر بچه فیلم بود و دوم انتهای بسته نشده فیلم حداقل در روی پرده سینما! در ضمن وجود شهاب حسینی بین اون همه زن که حامی دفاع از شیرین بودند( مخصوصا خانم مریلا زارعی که به واقع بد و شعاری بازی کرده بود که از ایشون چنین بازی ای دور از انتظار بود) نتوانسته بعد فمینیستی فیلم را لطیف تر کند در انتها لازم میدونم از بازی بد نامزد شیرین تشکر کنم، که به زعم من این بازی بد و غلوشده ناشی از کارگردانی بود نه بازیگری!

37+6-

شنبه 26 مرداد 1392



>>>naghme:

doostesh dashtam kheli ghashange aghaye moontazeri.merciiiii.

35+3-

شنبه 26 مرداد 1392



>>>سید تقی امامیان :

در پرونده کارگردان فیلم عشق بدون مرز که هیچ نشانی از یک فیلم خوب را ندارد دیده میشود با سرمایه زیاد و تهیه کنندگی آقای فرج الهی که از دوستان نزدیک خانم درخشنده بود و توفیقی نسبی در ایران بدست آورد بنابراین شما از هر فیلم ساز به اندازه شناختش از سینما توقع باید داشته باشید و از سوی دیگر پرنده کوچک خوشبختی یک حادثه بوده آنهم اقتباسی از فیلم دیگر و گذشته از این حرفها نگاه به گیشه هم در سینمای ایران نباید فراموش شود

38+10-

جمعه 25 مرداد 1392




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.