از لحاظ روشنفکری پیروز و از لحاظ اخلاقی صادق؛ نقدی بر فیلم «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری |
موحد منتقم
نقد و بررسی فیلم خانه پدری ساخته کیانوش عیاری
چه کسی فکرش را می کرد خانه پدری که محیطی امن برای بچه ها و اعضای خانواده است ناگهان به خاطر تعصبات و قضاوت های اشتباه تبدیل به «قبرستان پدری» شود؟ خانه پدری از زمان می گوید. از گذشت زمانی که نه تنها یک جنایت خانوادگی را پاک نمی کند بلکه تا سالیان سال شومی آن گریبانگیر اعضای خانواده می شود. این درام ارزشمند کیانوش عیاری که مایه اعتبار ژانر درام در سینمای ایران است، داستان یک خانواده را در پنج دوره تاریخی بازگو می کند. کیانوش عیاری با ظرافت و هوشمندی مضامین جهان شمولی چون تعصبات، پنهان کاری، عواقب اعمال انسان در زندگی، سرکوب های جامعه و... را در فیلم خود مطرح می کند. این فیلم از لحاظ روشنفکری پیروز و از لحاظ اخلاقی به شدت صادق است. کمتر فیلمی را دیده ام که اینگونه در نمایان ساختن عمق زندگی و بحران موفق باشد. کمتر فیلمی را دیده ام که چنین دیالوگ های زیبا هوشمندانه و غیر تصنعی داشته باشد.
خانه پدری فیلم استادانه است درباره پیچ و خم های ماهیت انسان، انتخاب های تعصب آلود، و طبیعت خشن و بدوی انسان ها. هیچکدام از شخصیت های این فیلم آرامش بخش نیستند. هرکدام از آن ها به نحوی تماشاگر را دستخوش نگرانی و اظطراب می کنند.
این فیلمِ یگانه، از پنج اپیزود تشکیل شده است. پنج اپیزودی که عیاری، گویی به تأسی از «صد سال تنهایی مارکز»، حد و مرزِ آنها را در هم میشکند و روایتی از ۷۰-۸۰ سال زندگی یک خانواده درونِ یک خانه را به تصویر می کشد. تمامِ فیلم ماهیتی خاطرهوار دارد. گویی، شخصی، انسانی، ساکنی از آن خانه، در حالِ به یاد آوردنِ خاطرههاست. اپیزودها، آدمها، ساکنین، وسایلِ خانه، میآیند و میروند و آن تاب و در پابرجا هستند. تاب و دری که جزئی از خانهی پدری اند و تمامِ محتوای فیلم قائم به آنهاست. خانهی پدری چنان از این ویژگی بهره میبرد که هیچ فرقی نمیکند که کدام اپیزود اول باشد و کدام یک آخر. به راحتی میتوان فیلم را از آخر به اول روایت کرد؛ چونان که خاطرهای به ذهن میآید
فیلم دقیقا انگشت روی خصلت پنهان کاری ایرانی ها در طول تاریخ می گذارد و عواقب آن را در دهه های بعد نشان می دهد. همانند جدایی نادر از سیمین که دروغ گویی و عواقب آن را نشان می داد. عیاری در خانه پدری، روی فرهنگی زوم کرده است که در بطن خود پنهان کاری را پرورش می دهد و همه جنایت ها و خشونت ها و گره های بعدی نیز از دل آن زاده می شود. شخصیت های فیلم خانه پدری عامدانه در تلاش هستند تا دیگران متوجه کار آنها نشوند. عیاری برای نشان دادن این مضمون از عناصر زیادی استفاده کرده است و مدام آن ها را در تاریخ های مختلف زمانی در فیلم تکرار می کند. ماجرای پنهان کاری از دفن ملوک شروع می شود و همانطور ادامه دارد. قفل کردن در انباری. تیغه کشیدن روی آن. در مراسم ختم کربلایی حسن، محتشم بر سر دخترش فریاد می زند «مگر الان وقت آوردن این ها است؟» (دار قالی و فرش- پنهان کردن شغل دختر از چشم دیگران). پنهان شدن همسر در زیر زمین از دست شوهرش. پنهان کردن خواهر در انباری برای حفظ آبرو. زیر زمین خانه پدری به تمام معنا نماد پنهان کاری در جامعه است.
فرش در فیلم عیاری نماد زن سنتی است و عمر آن نسل از زن ها! و این رفو کردن فرش عجب نماد خوبی از پنهان کاری بر جنایت صورت گرفته در فیلم است و انعامی که مشتری به خاطر خوب رفرو کردن به محتشم می دهد. در ابتدای فیلم پدر اصرار دارد که ملوک فرش را تمام کند و با تمام شدن فرش او را می کشد و دفن می کند.
زن علیرضا وقتی برای رفو کاری به زیر زمین می آید همسرش او را کتک می زند و فرش نیمه کاره را پاره می کند. در قسمت های بعد که دختر محشتم در مراسم ختم پدربزرگ اش قاب دار قالی و فرش به زیر زمین می آورد، وقتی می فهمد در آنجا جنایتی صورت گرفته دار قالی را جمع می کند و پس می دهد! در اینجا نقطه تغییر زن سنتی نسبت به زن مدرن است. که دیگر نمی خواهند فرش ببافند. و در انتها هم می بینیم عروس محتشم زنی تحصیل کرده و دکتر است. این فیلم سیر تحولی زن ها از 80 سال پیش تا امروز را نشان می دهد. در طول سالیان مردان خشن خانواده به کاریکاتوری بدل میشوند و مدام درجا می زنند، ولی زنان در طول این سالها کم کم قدرت میگیرند و در نهایت موازنه قدرت در این خانواده به یک تعادل میرسد.
کیانوش عیاری با این فیلم نشان می دهد یک مهندس سینمایی است. روابط زمانی و مکانی هندسه وار اثر و انواع و اقسام موتیف های تکرار شونده دیداری و شنیداری و موقعیتی، در اثر حضور دارند تا قطعات این پازل را قرینه وار کنار هم قرار دهند. این نوع تکرار با تم اصلی فیلم که از تاریخی به تاریخ دیگر می رود تناسب عجیبی دارد. فیلم در ظاهر خیلی ساده و سرراست است، ولی پشت داستان ساده و روان فیلم آشوبی برپاست. برای کشف خانه پدری باید عناصر کلیدی، صحنه های تکرارشونده، تناقض ها، خلاء ها، نابسامانی ها را در زیر پندار منسجم متن پیدا کنید. فیلمساز نقطه پویا و مرکز تحرک فیلم را روی وقایع عادی زندگی بنا کرده و ریتمی یک دست به آن داده است. در اپیوزد 4 فیلم اصابت میل پرده روی سر که به جراحت و خونین شدن سرش می انجامد و نیز بی اختیاری اش در دفع ادرار در اثر فشار ناشی از عصبیت پدر، یادآور خون و ادراری است که در اپیزود اول از دختر حسن دیده بودیم. یا مثلا قوطی تریاکی که با حوصله آوردن اش توسط پسرک تأکید می شود و آرامش برادر در فصل اول فیلم و در صحنه قتل، تشت اشتباهی که پسرک برای آب آوردن در اوایل فیلم با لگنی که به اشتباه وقتی دختر می خواهد استفراغ کند و پارچ می آورند، درفصل سوم تأکید بر در خانه که هر بار آن را میبینیم متوجه گذر زمان میشویم و تابی که از پشت کنگره پنجره میبینیم دو موتیف بصری خانه پدری هستند که با اولی وارد زندگی خاندان پدر محتشم میشویم و با هر بار دیدن تاب در حال تکان خوردن از سوی مردان خانواده وارد فصل دیگری از آن می شویم. آن تاب که هر بار آن را از زاویه دید مردان متعصب و خشن خاندان پدری می بینم دختر روی آن در حال بازی است نمادی از زندگی تکراری و در رفت و برگشت زنان در این سبک سنتی است. در پایان فیلم ولی دیگرکسی روی این تاب بازی نمی کند و شکسته و بی تحرک است.
از همان ابتدای فیلم که ملوک در می زند و وارد خانه می شود و دیگر هرگز پایش به بیرون آن نمی رسد و برای همیشه در آن زیرزمین مدفون می شود، ما و افراد خانه پدری قدم در مکان بسته و محدودی می گذاریم که گویی نفرین ملوک تمام ما را در آن خانه حبس کرده است که تنها راه نجات خراب کردن آنجا و احداث یک ساختمان دیگر است. که این نیز امکان پذیر نیست چون در انتهای فیلم همسر پسر محتشم می گوید «من نمی خوام خونه ام جایی ساخته بشه که قبلاً یکی رو توش کشته ان». او زودتر میخواهد از آن خانه برود. حتی نمیتواند لحظهای در آن خانه تعلل کند. دخترِ میانی محتشم و فرخنده هم میرسند. آمبولانس هم رسیده است و در حالِ انتقالِ محتشم است. پسر به آنها میگوید: «بروید و من پشتِ سرتان میآیم.» به زیر زمین میرود. از آنجا، به حیاط نگاه میکند و تابِ فرسوده و خالیای را میبیند که دیگر کسی روی آن بازی نمی کند!
خانه پدری یکی از بهترینهای سینمای ایران در چند سال اخیر است که از هر نظر یاداور جدایی نادر از سیمین است که نشان دهنده بحران های اخلاقی و اجتماعی است که از پس یک صفت نکوهیده اجتماعی می آیند. «عالی» صفت ناقصی برای توصیف خانه پدری کیانوش عیاری است.
در همین رابطه بخوانید
او در سکوت فرهنگ می سازد؛ نوشته ای بر فیلم «خانه پدری»- نغمه رضایی
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|
| تاريخ ارسال: 1392/11/27 |
کلید واژهها: |
نظرات خوانندگان |
>>>مژگان:
آیادوباره فیلم توقیف شده!!!؟؟ متاسفم برای خودسانسوری خودمان!!
شنبه 6 دي 1393
|
>>>soli:
اين فيلم تنفربرانگيز ترين فيلمي بود كه تا به حال ديده بودم.يك انتلكت بازيه تهوع آور ضد انساني.فيلمي كه به زور با نبش قبر مي خواد مزخرفات خودش و احساس گناه رو به مخاطب حقنه كنه.
جمعه 5 دي 1393
|
>>>محدثه:
فیلم آزاردهنده ایه.القائات بسیار تیره ای داره
جمعه 5 دي 1393
|
>>>مهمود:
من این فیلم را دیشب دیدم.نقدتون فوق العاده بود.ممنونم به خاطر این دید خوب
جمعه 5 دي 1393
|
>>>mina:
خیلی از جدایی نادر از سیمین قوی تره. شک نکنید که اگر به اسکار معرفی شود برنده اسکار خواهد شد
پنجشنبه 27 آذر 1393
|
>>>مازوخیست:
افتخار اینو داشتم که همراه با کیانوش عیاری،جز اولین بیننده های خانه پدری باشم!نقطه عطفی تو فیلمای ایرانیه،
چهارشنبه 25 تير 1393
|
>>>شیدا هاشمی :
tarifesho shenidaam ..daghighaan kalameye mikhkub shodaan o dustamam ghoft ,,, makhsusan sekansii ke mehran rajabi dokhataresho ba zado khorde shadido be un nahv mikoshee ...
جمعه 29 فروردين 1393
|
>>>مجتبی حیدری:
این فیلم هولناکه. خیره کنندست. دردناکه! بهترین فیلم ایرانی که در دو سال اخیر دیدم.
جمعه 29 فروردين 1393
|
>>>علی ابرقویی :
نوشته تون خیلی خوب بود ولی آیا درسته که بگید به خوبی جدایی نادر از سیمین. چرا؟ چون در سالی که فیلم آقای فرهادی رفت اسکار خانه پدری توقیف بود وگرنه بدون شک این فیلم به اسکار می رفت و الان شما نمی گفتید مثل جدایی. عیاری قابل قیاس نیست با هیچ گارگردانی در سینمای ایران. و اونهایی که می گن فیلم خوب بوده که فرهادی اومده و فیلم رو دیده باید بدونند که فرهادی این افتخار رو داشته که بیاد و فیلم استاد رو ببینه. عیاری استاد سینماست. لطفا با کسی مقایسه نکنید
پنجشنبه 21 فروردي
|
>>>آبكار:
باسلام وتبريك سال نو كيانوش عياري رابا تنوره ديو - روزگارقريب - بودن يا نبودن و.... مي شناسم مهندس سينمايي بهترين لقب براي اين كارگردان خوب سينماي ايران است كاش اومي توانست بيشتر فيلم وسريال بسازد
يكشنبه 10 فروردين 1393
|
>>>آرمان:
خانه پدری هیچ ربطی به جدایی نادر از سیمین نداره و اصلا نگاه این دو با هم متفاوته.فرهادی در بهترین حالت یک تکنسین هست اما عیاری سینماگر و فیلمساز بزرگ و اندیشمندی است و فرهادی در حد و اندازه کیانوش عیاری نیست اصلا.....سبک روایت فیلم به مثابه یک رمان می ماند که وقایع زمانی مختلف را در طول سالیان کنار هم می گذارد تا نتیجه نهایی را در آخر فیلم بگیریم و این اپیزودها در کنار هم معنا می دهد و نباید مجزا دیده شود....نکته جالب پوزخند فیلمساز است در آخر فیلم که در هنگام سکته مهدی هاشمی از دیدن استخوانهای پوسیده و بیهوش شدن وی تنها کسی که وی را معاینه می کند یک خانم دکتر است یعنی کسی که همجنس جسدی است که پیرمرد در کشتن و دفن کردن و پنهان کردن جنایت آن نقش داشته!!
شنبه 2 فروردين 1393
|
>>>محمود :
فیلم «خانهی پدری» بیش از انتظار من زیبا بود
جمعه 16 اسفند 1392
|
>>>marzieh:
merc naghd o tosife khoobi baraye in filme khoob bood va eshare an be sad sal tanhaee markez ke kheili por rang too zehnam in negah neshaste bood bad az didanesh
دوشنبه 5 اسفند 1392
|
>>>فریادی زیر آب:
اگه کسی درخواست زخم شدن داره بره خانه پدری رو ببینه.از اول فیلم و صحنه کشته شدن دختر به دست پدرش گریه ام بند نیومد تا اخر فیلم.الان که دوباره نقد شما را خوندم یاد فیلم افتادم و گربه ام گرفت..
دوشنبه 5 اسفند 1392
|
>>>عباس آقا:
دمت گرم پرده سینما با این نقد عالی.
يكشنبه 4 اسفند 1392
|
>>>موسوی:
به نظر بیشتر منتقدا, بهترین فیلم امسال جشنواره خانه پدری بوده. عالی بود این فیلم.
جمعه 2 اسفند 1392
|
>>>saman k:
خانه ی پدری از کیانوش عیاری، روایت دقیق ِ خشونت ذاتی جامعه ی ماست.همه ی عکس های بزرگ های خانواده های ما که بر سر طاقچه خانه مان، بار احترام دارند، شاید مشمول این روایت شوند.
سهشنبه 29 بهمن 1392
|
>>>نسترن متین:
مهران رجبی بانمک و مهربان در این فیلم تبدیل به هیولایی شده بود که تا اخر عمر فراموش نمیکنم
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>sarvenaz- 1398:
من از دیدن صحنه دفن ملوک شوکه شدم و تمام بدنم می لرزید.واقعا واجب بود این صحنه را با ریزترین جزئیات نشان دهند؟؟
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>azimi:
یکی دو سال پیش یادمه سعید عقیقی توی یکی از مجلات مقاله ای نوشته بود یه جمله ش تو ذهنم موند. یه جوری نوشته بود این فیلم و جدایی ... فرهادی بهترین های دهه 80 بود. از همون وقت کنجکاو بودم فیلم ببینم که الاالحساب دست ما کوتاه و خرما برنخیل. حالا فک می کنید اکران بشه؟
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>سید محمدرضا اصنافی:
كارگردان بي غيرت همه ظلم هاي ٢٠٠٠٠ساله به زنان رو تو ٩٠ دقيقه بسته به يك خانواده مذهبي و اصيل ايراني
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>بهرام:
چقدر کامنت!!!!!!!!!!!!!!!! واقعا مردم جالبی هستیم.اگر این فیلم را یک امریکایی ساخته بود همه میریختن اینجا که بگن چرا فیلم ضد ایرانی ساخته و آبروی ایرانی ها رو برده است و تمدن 100000000000ساله ایران را زیر سوال برده است و ما از نسل کوروش و داریوش هیچوقت به زنها خیانت نمیکنیم و در هیچکدام از سنگ نگاره های تخت جمشید نمیبینیم کسی دخترشرو زیر خاک چال بکنه و با شمشیر بزنه بهش و..! ولی حالا که یه ایرانی این فیلم رو ساخته ورق برگشته و همه دارن از این فیلم حمایت میکنند.کلا دور هم خوشیم ما!
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>kam kam:
این فیلم میگوید جنازه را هرچند بکنی زیرخاک، هرچند روش انگور بکاری که کسی بویی نبرد، جنازه انتقامش را میگیرد. تقاص را پس میدهی. لال میشوی، یکوری میشوی و این جنازه تا زیر آن خاک است نسل اندر نسل تو که سکوت میکنند مقصرند و خواب راحت ندارند.
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>مرتضی ندایی:
عياري هيچوقت به حقش نرسيد. اون از آبادانيها كه شاهكار بود و بايكوت شد، بعدش بودن يا نبودن كه قبل از جشنواره نمايش داده شد، بيدار شدن آرزو كه در زلزله بم ساخته شد و تكاندهنده بود اما براي اينكه مردم از زلزله نترسند نمايش داده نشد، حالا هم كه اين شاهكار سه سال در محاق بود. به اين ليست سفره ايراني رو هم اضافه كنيد.
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>sofia nasr:
هدف این فیلم که واقعا دیگر وقتش بود تقدس زدایی از سنت ها و گذشتگان بود.
دوشنبه 28 بهمن 1392
|
>>>مریم:
من اصلن این فیلم رو دوست نداشتم و به عنوان یه خانوم دلم به درد آمد.ولی نمیدونم چرا آقای عیاری اومده و یه همچین موضوعی رو دست میزاره روش اونم در حالی که سال گذشته چیزی مثل هیس! دخترها ساخته میشود.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>پاسخ به...:
در جواب بعضی از دوستان که از جشنواره فجر این فیلم را به خاطر اعراب عصر جاهلیت تخطئه می کنند باید بگم: توجه کنید! اشتباه نکنید! در عصر جاهلیت دخترها را "به صرف دختر بودن" زنده به گور می کردند. اما در این فیلم به خانواده ای اشاره می شود که با دخترانش مشکل ندارد، بلکه این یکی را که از کودکی بزرگ کرده "به خاطر فاسد بودن" می کشد... لطفاً مغلطه نکنید که میان ماه من و ماه معشوق فاصله از زمین تا آسمان است.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>pey man:
---هیچکدام از شخصیت های این فیلم آرامش بخش نیستند هرکدام از آن ها به نحوی تماشاگر را دستخوش نگرانی و اظطراب می کنند-- عالی بود این جمله.مخصوصا مهران رجبی
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>فواد:
من 4ساعت وایسادم سر صف آخرش هم بلیط گیرم نیومد :|
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>نويد رضايي:
خانه پدري سهمناك ترين فيلم تاريخ سينماي ايران و كيانوش عياري قدر ناديده ترين كارگردان تاريخ سينماي ايران
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>فاضل:
گاهی ارشاد به فیلمهایی مجوز میدهد که آدم مات میماند و به فیلمهایی مثل این فیلم مجوز نمیدهد که آدم باز هم میماند! من فیلم را دوست داشتم، اما نه دیگه تا این حد که شما گفتید! ایراد هم کم نداشت.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>hamid taha :
فیلم رویت شد... پارت اول:عالی، پارت دوم،سوم،چهارم:متوسط ، پارت پنجم : خوب
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>عاطفه /ک:
خیلی جسورانه به موضوع خشونت علیه زنان پرداخته بود.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>پیام:
بدون قصه
بدون پرداخت
بدون شخصیت
بد بد بد
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>میلاد :
فیلمی که اصغر فرهادی عزیز به خاطرش بلند بشه بیاد سینما دیگه معلومه چه شاهکاریه.درود به شرف کیانوش عیاری عزیز
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>یک دوست 16 ساله:
موحد بهترین نقدی بود که توی این چندسال نوشته بودی.قشنگ تونسته بودی مطلب رو باز کنی هرچند خیلی از نکات را هم ناگفتی ولی در اینکه بهترین فیلمچندسال اخیر است باهات موافقم
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>بهاره:
10 دقیقه ی اول فیلم شده کابوس من! نشون دادن چنین صحنه های فجیعی فقط از یک بیمار روانی برمیاد!
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>یکی از اعراب اهواز:
یکی از افتخارات ایرانی ها این است که بگن عرب ها ملخ خور و دختراشون رو زنده به گور میکردند.این فیلم چی میگه پس؟
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>ریحان:
فیلم بسیار عالی بود و با دقت بسیاری درخصوص تقارن زمانی ساخته شده بود نسل ها بصورت حرفه ای و البته باور پذیر تغییر میکرد و انتخاب بازیگران از نظر شباهت در کودکی، نوجوانی، میانسالی و پیری عالی بود واقعا خسته نباشید میگم به عوامل فیلم
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>ramin:
خانه پدری یک سکانس افتتاحیه فوقالعاده ولی پرداخت بد.,ولی انصافا نقد خیلی خوبی نوشته بودید
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>سعید :
سکانس اول خانه پدری اعصابم را به هم ریخت.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>yasher baza:
این که همایون اسعدیان میگه که فیلم خانه پدری برای من کلاس درس کارگردانی بود فقط حسرت آدم رو از ندیدن این فیلم بیشتر میکنه.نقد شما هم بیشتر:(((
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>ب م م :
خیلییییییییییییییییییی عالی بود.بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران.برای من که از جدایی نادر از سیمین هم بهتر بود
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>pouya:
نمایش یک نمونه از رفتار غلط به معنای تعمیم رفتار به کل طبقه یا اجتماع نیست.با این طرز تلقی سینما به رپرتاژ آگهی های بی ارزش تقلیل پیدا می کند.
اگر از منطق شما پیروی کنیم ؛من هم باید بعد از دیدن اخراجی ها بسیار متاسفم باشم که می فهمم افرادی که عمری برای من فراتر از قهرمان های ملی الگوهای مذهبی بودند حتی این قدر شعور نداشته اند که بفهمند با قمه نمی توان جلوی تانک را گرفت!!
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>محمد معماریان:
مضمون فمينيستى اى كه منتقل ميكنه خيلى خوب منتقل ميشه. و البته در مقايسه با بقيه خزعبلات جشنواره فيلم خوبى حساب ميشه. از بين اينهايى كه ديدم فقط اين و چ و چند متر مكعب عشق رو حاضرم دوباره ببينم.
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>faramarz 785:
خيلي تلخ و تاثير گذار.اول فيلم سنگي چيزي دم دستم بود پرت ميکردم سمت پرده سینما بخوره تو سر مهران رجبي، تا ته فيلمم بغض داشتم، اعصابم ريخته بود به هم
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>دانیال ا:
یک نقد عالی بر فیلم عالی تر
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>ندا:
نخوندمش. چون دوست دارم ببینمش و تا امروز همه ی دوستام ازش تعریف کردن...
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>ali:
صحنه ی فرو کردن قمه تو خاک برای اطمینان از قتل دختر به دست پدرش ...انگار می خواست تماشاچی رو یقه کنه!
ای کاش فیلم اون ضعف های کوچیک رو هم نداشت. ولی در مجموع فیلم رو خیلی دوست داشتم. فیلم در جهتی که خودش می خواد تاثیرگذاره و همین یه نقطه ی قوت بزرگه!
يكشنبه 27 بهمن 1392
|
>>>سینا برزکوهی:
بهترین فیلم چند سال اخیر سینمای ایران بود.عالی از هر جهت
يكشنبه 27 بهمن 1392
|