پرده سینما

خط باریک قرمز؛ نگاهی به فیلم «طبقه حساس» ساخته کمال تبریزی

خشایار سنجری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پوستر فیلم طبقه حساسطبقه حساس ، کمدی نوگرایی ست که علی رغم ضعف های ساختاری در فیلمنامه، پیشنهادات بدیعی را برای سینمای کمدی اجتماعی ایران به ارمغان آورده و برخلاف قالب آثار امروز ، علاوه بر طرح مشکل، به ارائه ی راه حل نیز می پردازد. راه حلی  که بیننده را دعوت به ترک عادت های غلط ، خشک و سنتی کرده و   سنت و مدرنسیم را در جنگی تمام عیار مقابل هم قرار می دهد. جدالی نفس گیر که برنده ی قاطعی نداشته و در هر مقطعی، کفه ی ترازو به سمت یکی سنگینی می کند.

تبریزی قصد دارد تناقض هایی که در فرهنگ ما ریشه دوانده است را به نمایش گذاشته و مقررات حاکم بر اجتماع را به چالشی تأمل برانگیز بکشد. او به هیچ وجه به دنبال سرزنش سنت گرایی و ستایش مدرنیسم نیست.بلکه انسان ها را به بازنگری در گذشته شان دعوت می کند تا با نگاهی دقیق تر ، متوجه اشتباهات شان شده و به دنبال جبران آن باشند.

 

موتیف درخشان

 

کمال تبریزی در آخرین ساخته اش ، سراغ داستانی جذاب و پرکشش رفته و سعی کرده سیر تحول شخصیتی تک بعدی را که اسیر مسائل سطحی زندگی ست، به مخاطب ارائه کند. او برای دستیابی به این نتیجه، بین پیرنگ های داستانی اش، اینسرت هایی از سنگ قبر در نظر گرفته که جان مایه ی سکانس بعدی را با بیانی طنز گونه در اختیار بیننده قرار می دهد و بدین وسیله پاساژهای فیلم نامه را آذین بندی می کند. استفاده از اشعار کهن فارسی در قالبی متفاوت بر روی سنگ قبری که باید سرمنشا غم و اندوه باشد، با زیرکی و با بهره گیری از تناقضی غریب، به عاملی بدل شده که مخاطب را به خنده وا می دارد. این نوع طنز را باید طنز میزانسنی از نوع موتیفی دانست که پدیده ای بکر در سینمای ایران محسوب می شود.این کنتراست مفهومی ، به خودی خود بار کمیک فیلم را فراهم کرده و سبب شده موضوعی با التهاب و حساسیت بالا ، به راحتی به بیننده ارائه و قابل هضم شود.

 

شوخی با خط قرمز

 

سبک کمال تبریزی در شوخی با مسائل حساس و تنش آفرین اجتماعی – که در عرف ما درست یا غلط جا افتاده اند – یادآور آثار پیترو جرمی ست. این کارگردان ایتالیایی موضوعات و مباحثی عقیدتی خاصی را در فیلم هایش مطرح و به چالش می کشید که در جامعه ی آن روز ایتالیا ( دهه ی 50 و 60 ) تابوها و خط قر مزهایی بودند که مردم برای رهایی از سلطه ی دست و پاگیر آنها، نیاز به تلنگری از قشر روشنفکر جامعه – خصوصا سینماگران پیشرو و دارای بینش فراخ از مفاهیم اجتماعی – داشتند.

انتخاب نگاه طنز برای نمایش فراز و نشیب ها و نقصان های این گونه مضامین عرفی -که در طول دوره های تاریخی و به مرور زمان در ذهن و روح انسان ها رسوخ کرده است– دست سینماگران را برای انتقاد و بیان مشکلات باز کرده و با توجه به دایره ی گسترده ی تاثیرگذاری طنز بر اقشار مختلف جامعه با سطوح مختلفی از درک اجتماعی ، می تواند به انتقال مفهوم مورد نظر فیلمساز کمک شایانی کند.در عنوان فیلم شاهد بازیگوشی منحصر بفرد فیلمساز هستیم که کنجکاوی مخاطب را برانگیخته و با طرح غلط املایی برای واژه ی حساس ، خبر از رویارویی بیننده با اثری متفاوت و خط شکن را می دهد که حتی در نامش حساسیت را به بازی گرفته و برای ساختارشکنی مرزی قائل نیست.

طنز سورئال

 

طبقه حساس: طنز سورئالطنز سورئالیستی، ابتکار دیگری ست که کمال تبریزی از آن بهره برده و با فلش بک های رویاگون، مرز بین خیال و واقعیت را شکسته و مخاطب را با فضایی خیالی مواجه می کند که فضاسازی اش با پرداختی واقع نما صورت گرفته تا برای بیننده ملموس شود. این باورپذیری، موضوعی ست که در بسیاری از آثار کمدی، به علت عدم برقراری توازن بین دنیای رویا و حقیقت پروتاگونیست قصه، به آن بی توجهی شده و بیننده با نماهایی مواجه می شود که از قاب فیلم بیرون زده و لحن فیلم را به سوی دو پارگی می برد.

زمینه سازی این فضای سورئال تا حدی ست که وقتی در قبرستان، کمالی با جسم بی جان محتشم مکالمه می کند، مخاطب فضا را درک کرده و با او همراه می شود،  زیرا محتشم در طول رویاها برای تماشاگر شخصیت پردازی شده و همچون کاراکتری زنده ، بر روح کمالی و آرامش فکری اش سایه افکنده است.

 

فاصله گرفتن از طنز ولنگاری

 

عطاران در طبقه ی حساس، نقشی متفاوت با تمام آثار پیشینش ارائه کرده و تبریزی کاملا بازی او را تحت کنترل خود قرار داده است. آقای کمالی، فردی متعصب، کاملاً جدی و تندخوست و موقعیت های فیلم نیز بسیار جدی اند و دیگر مجالی برای نمایش طنز به سبک خود عطاران با آن لا ابالی گری و شلختگی خاص خودش در نوع بازی  نیست. شمایل عطاران در طبقه حساس با توجه به سن و گریم، به پرویز پرستویی قرابت خاصی دارد که این موضوع نشانگر تمایل تبریزی به طنزی دارد که حاضر نیست به هر قیمتی مخاطب را بخنداند.

 

سادگی، زیبایی ست!

 

طبقه حساس:مرگ بستری برای شوخی است!تبریزی در طبقه حساس، از تکلف و پیچیدگی پرهیز و با انتخاب میزانسن های ساده و قاب های استاندارد و تیپیک ، تمرکز بیننده را به جای زیبایی های بصری و تکنیکی ، به سوی موضوع مورد نظرش جلب کرده است. نکته ای که حتی در انتخاب بازیگران نقش های فرعی به چشم می خورد و تبریزی عامدانه از بازیگران تئاتری استفاده کرده تا مخاطب محو تماشای سوپر استارهای سینما بر پرده نشود. این سادگی در داستان سرراست و خطی فیلم هم جاری ست بطوری که به واسطه ی نوع تدوین، لکنتی در پیشرفت قصه ایجاد نشده است.

پایان طبقه حساس، خالی از هرگونه شلوغی و پریشانی، با قطعیتی ستودنی، همراه شده و به جای قرار دادن مخاطب در جایگاه قاضی، حس و حال آقای کمالی را ساده و بی آلایش به قاب تصویر می کشد. نمایی که با ریزش دانه های ریز برف و موسیقی روایتگر و در عین حال  مینی مال پیمان یزدانیان تزیین شده ، خطوط اصلی داستان را به سرانجام و چالش های موضوعی اثر را به نتیجه رسانده است.

 

مرگ، بستری برای شوخی

 

شوخی با مرگ و عالم برزخ را می توان در تعدادی از آثار اخیر سینمای ایران یافت. دموکراسی تو روز روشن به عنوان نمونه ی نا موفق و شعاری، از یک سو و از سوی دیگر ، پله آخر به عنوان الگویی کمال یافته و موشکافانه، دو سر طیف این مبحث حیاتی در سینمای ایران اند.

دست گذاشتن روی ضعف ها و نقاط منفی در  آیین سوگواری به سبک ایرانی و همچنین اشاره به فراموش کار بودن انسان و ادامه ی جریان عادی زندگی پس از مرگ ، مقولاتی ست که پرداختن به آنها در طبقه ی حساس ، حکایت از بدیع بودن فیلمنامه ی قاسم خانی در این بستر است.

 


 تاريخ ارسال: 1393/3/18
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>Ramin:

سلام رضا عطاران خوب بود مثل همیشه اما بهاره رهنما... همان تیپ نقش های تکراری که مدتی ست مدام پشت سر هم بازی میکنن...

1+0-

دوشنبه 9 تير 1393




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.