پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Trainspotting
كارگردان: دنی بویل
فيلمنامه: جان هاج [براساس رمان اروین ولش]
بازيگران: اوان مکگرگور، اون بریمنر، جانی لی میلر و...
محصول: انگلستان، ۱۹۹۶
زبان: انگلیسی
مدت: ۹۳ دقیقه
گونه: درام، جنایی
بودجه: ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار پوند
فروش: ۷۲ میلیون دلار
درجهبندی: R
جوایز مهم: کاندیدای ۱ اسکار
■ طعم سینما - شمارهی ۷۰: رگیابی (Trainspotting)
رگیابی ساختهی فیلمساز مطرح انگلیسی، دنی بویل است که از رمانی پرآوازه -بههمین نام- نوشتهی اروین ولش [۱] اقتباس شده. رگیابی -که در بین سینمادوستان ایرانی، سهواً به "قطاربازی" هم شهرت دارد- به زندگی فلاکتبار چند جوان اسکاتلندی در اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی میپردازد که همگی بهنوعی با مسئلهی اعتیاد به هروئین دستبهگریبان هستند. رگیابی از زبان رنتون (با بازی اوان مکگرگور)، یکی از همان جوانهای راهگُمکرده روایت میشود که در مقطعی از فیلم، تصمیم میگیرد اعتیادش را ترک کند...
یک شروع درگیرکننده با نریشنی جذاب، کافی است تا به تماشای رگیابی ترغیب شویم. رگیابی به موضوع تلخ اعتیاد میپردازد؛ اما بهواسطهی کاربرد دیالوگها و لحظات طنزآمیز، موسیقی سرزنده و ترانههایی شنیدنی -که خوشبختانه هنوز کهنه و از مُد افتاده نشدهاند- مقداری از زهر وقایع گرفته میشود تا دنبال کردن فیلم، شکنجهای عذابآور نباشد. آقای بویل در فیلم خوبِ قبلیاش گور کمعمق (Shallow Grave) [محصول ۱۹۹۴] نیز به ترکیبِ اینچنین مؤثری از موزیک و تصویر دست یافته بود.
نمونهی قابلِ اعتنای سکانسهای تکاندهندهی رگیابی که از فرط تلخی و تأثیرگذاری، میتوان بهدرستی "ویرانکننده" خطاباش کرد، سکانس مرگ نوزاد -بههمراه شیونهای دلخراش و مداوم مادر نگونبختاش- است. رگیابی، سکانسهای خلاقانه هم کم ندارد؛ اوج این خلاقیتهای سوررئالیستی را میتوان در لحظات نشئگی و خماری رنتون دید، بهخصوص آنجا که برای پیدا کردن شیافها با سر توی کاسهی توالت شیرجه میزند! رگیابی ساختار غیرمتعارفی دارد که صدالبته این کلمهی غیرمتعارف در سال ۱۹۹۶، معنی و جلوهی بیشتری داشت.
گوناگونی ژانرها و سابژانرهایی که بویل -پس از دو فیلمکالتِ گور کمعمق و رگیابی- در آنها کار کرده، در نوع خودش جالب توجه است! به اسامی فیلمها، نگاهی بیندازید: یک زندگی کمتر معمولی (A Life Less Ordinary) [کمدی]، ساحل (The Beach) [درام]، ۲۸ روز بعد (Twenty eight Days Later) [ترسناک]، میلیونها (Millions) [کمدی-درام]، سانشاین (Sunshine) [علمی-تخیلی]، میلیونر زاغهنشین (Slumdog Millionaire) [رمانس]، ۱۲۷ ساعت (One hundred and twenty-seven Hours) [ماجراجویانه] و بالاخره خلسه (Trance) [معمایی] [۲].
بهنظرم فیلم ساختنِ دنی بویل در ژانرهای مختلف -بهویژه از ۲۰۰۰ میلادی بهبعد- بیش از آنکه از او شمایلِ فیلمسازی کاربلد و همهفنحریف بسازد، تداعیکنندهی یک کارگردان بلاتکلیف بوده است که مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد! مُهر تأیید بر این طرز تلقی، با قبول کارگردانی افتتاحیهی المپیک ۲۰۱۲ لندن از سوی او زده شد. با این حساب، چندان بیرحمانه نمیتواند باشد اگر چنین اظهارنظر کنم که آقای بویل مدتهاست تا مرتبهی یک تکنسین سینما -گیرم از نوع اسموُرسمدار و اسکاربردهاش- تنزل پیدا کرده.
خلاقانه خواندنِ ساختههای بعدی دنی بویل، مثلاً فیلم آسانگیر و کلیشهایِ ۱۲۷ ساعت در مقایسه با رگیابی -و چنانکه اشاره شد: گور کمعمق- شوخی بیمزهای بیشتر نیست! رگیابی نقطهی اوج کارنامهی حرفهای آقای بویل در سینماست، اوجی که خیلی زود بهدست آمد (طی دومین فیلم بلند سینماییاش) و بههمان سرعت هم از کف رفت و دیگر نظیرش را از او ندیدیم؛ بادآورده را باد میبرد! حالا که دنی بویل با ساخت فیلمهای بیبووُخاصیت سالهاست آزارمان میدهد، لابد به نگارنده حق میدهید که رگیابیاش را "بادآورده" تلقی کند!
جان هاجِ فیلمنامهنویس، ۲۴ مارس سال ۱۹۹۷ طی شصتوُنهمین مراسم آکادمی، اسکار را به بیلی باب تورنتون باخت؛ گرچه او پیشتر در بفتای چهلوُنهم، جایزهی بهترین فیلمنامهی اقتباسی را برای رگیابی گرفته بود. فیلم، فروش قابلِ توجهی هم داشت؛ ۷۲ میلیون دلار [۳] در برابر تنها یک میلیون و ۵۵۰ هزار پوند بودجهی اولیه! رگیابی هماکنون [۴] بین ۲۵۰ فیلم برگزیدهی دیتابیس سینمایی معتبرِ IMDb، صاحب جایگاه ۱۵۵ است.
چنانچه زمانی قصد داشتید عزیزی [۵] را با چهرهی کثیف اعتیاد رودررو کنید و در عین حال، خیالتان از بابت شعاری و سانتیمانتالیسم نبودنِ فیلم و عمقِ اثرگذاریاش هم راحت باشد، رگیابی گزینهی بسیار شایستهای خواهد بود. رگیابی، روایتگر روزمرگیهای جوانهایی است که تا خرخره در کثافت، خلاف و مواد مخدر فرو رفتهاند؛ با این وجود، هنوز هم دیوانهوار در جادههای تباهی و خودویرانگری پیش میروند... با تمام این تفاسیر، نمیشود رگیابی را فیلمی صرفاً در باب عواقب وحشتناک اعتیاد بهشمار آورد؛ نه! تکبُعدی دانستناش انصاف نیست! رگیابی فیلم مهمِ دههی ۱۹۹۰ بریتانیاست با نقدهای اجتماعی جدی بر شرایط حاکم بر زمانهی خودش.
فیلمکالتِ رگیابی فرزندِ خلفِ سینمای استخواندار انگلستان است که تلفیق غریبی از رئالیسم سینک آشپزخانه با سوررئالیسم بهدست میدهد. رگیابی همچنین نمونهای عالی برای تبعیتِ فرم از محتواست؛ این رفتوُبرگشتهای میان جهانهای واقعگرایانه و فراواقعگرایانه را جز در لابیرنتهای ذهن جوانکی معتاد، کجا میتوان سراغ گرفت؟ رگیابی پس از گذشت ۱۹ سال از زمان ساختاش، دیدنی و تأثیرگذار است و تا به امروز، بهترین فیلم دنی بویل.
پیمان عباسینیا
پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۳
[۱]: اروین ولش در رگیابی بازی هم کرده است؛ در نقش کاراکتری بهنام میکی فورستر.
[۲]: فیلمها بهترتیب، محصولِ سالهای ۱۹۹۷، ۲۰۰۰، ۲۰۰۲، ۲۰۰۴، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ هستند.
[۳]: آمار فروش رگیابی مربوط به ویکیپدیای انگلیسی، مدخل فیلم Trainspotting است.
[۴]: تاریخ آخرین بازبینی صفحهی ۲۵۰ فیلم برتر IMDb؛ ۵ فوریهی ۲۰۱۵.
[۵]: البته بهتر است که ۱۷ سال را رد کرده باشد!
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|