پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
The Hangover
كارگردان: تاد فیلیپس
فيلمنامه: جان لوکاس و اسکات مور
بازيگران: برادلی کوپر، اد هلمز، زک گالیفیاناکیس و...
محصول: آمریکا، ۲۰۰۹
زبان: انگلیسی
مدت: ۱۰۰ دقیقه
گونه: کمدی
بودجه: ۳۵ میلیون دلار
فروش: ۴۶۷ و نیم میلیون دلار
درجهبندی: R
جوایز مهم: برندهی جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلم کمدی یا موزیکال
■ طعم سینما - شمارهی ۸۰: خماری (The Hangover)
خماری فیلمی کمدی به کارگردانی و تهیهکنندگی تاد فیلیپس است. داگ (با بازی جاستین بارتا)، دو روز مانده به برگزاری مراسم عروسیاش بههمراه دو دوست صمیمی و برادر غیرعادی همسر آیندهی خود، عازم سفری مجردی به لاسوگاس میشود. فیل (با بازی برادلی کوپر)، استو (با بازی اد هلمز) و آلن (با بازی زک گالیفیاناکیس) صبح روز بعد در حالی از خواب بیدار میشوند که ببری در حمام هتل محل اقامتشان جولان میدهد، یکی از دندانهای جلویی استو سر جایش نیست، نوزادی چندماهه را داخل کمد پیدا میکنند و بدتر از همهی اینها، داماد غیباش زده و اثری از آثارش پیدا نیست!...
فیلم، افتتاحیهی جذابی دارد؛ علاوه بر اینکه برای ماجراهای بعدی آمادهمان میکند، کمی سر به سرمان میگذارد تا دربارهی احوالات آلن فکرهای ناجوری کنیم! آشنایی اولیه با چهار کاراکتری که بناست تا وگاس همسفرشان شویم در خماری بهشیوهای موجز و صددرصد سینمایی، طی ۱۲ دقیقهی آغازین صورت میگیرد. در تایم مذکور، تاد فیلیپس اولاً در جریان داستان قرارمان میدهد و همچنین قطعهی اول پازل شخصیتیِ آدمهای فیلماش را در جایی که باید، میچیند.
خلاصه اینکه کموُکیفِ وارد شدنِ فیلمساز به قصهی آدمهایی که قرار است شاهد دو روز پرماجرا و جنونآمیز از زندگیشان باشیم، عالی است و بسیار کنجکاویبرانگیز. فیلیپس، استاد کارگردانی کمدیهای جادهای است که بهنظرم دوتا از درخشانترینهایشان در این سالها را یکی پس از دیگری، خودِ او ساخته؛ منظورم همین خماری [محصول ۲۰۰۹] و موعد مقرر (Due Date) [محصول ۲۰۱۰] است.
فیلمنامهی خماری را جان لوکاس و همکارش اسکات مور بهطور مشترک نوشتهاند. ایدهی خلاقانهای که خماری براساساش شکل گرفته است، توسط غافلگیریهایی هوشمندانه و بهموقع، تقویت میشود. فیلمنامهی خماری لبریز از اتفاق و فاقد حفره است، هرچقدر فکر میکنم موردی بهخاطر نمیآورم که در فیلم به حال خود رها شده یا برای مخاطب، گنگ و لاینحل باقی مانده باشد. خماری تمام معماهای طرحشدهاش را با دلیل و منطق، پاسخ میدهد.
بهدلیلی و برضد رویهی همیشگیام -با فاصلهی زمانیِ دقیقاً یکساله- خماری را بار دیگر دیدم؛ با وجود اطلاع کامل از چندوُچون ماجراها، فیلم هنوز برایم تازگی داشت و تماشای دوبارهاش تجربهای عذابآور نبود. از آنجا که توفیق سینمای کمدی -درست مثل فیلمهای ترسناک- مبتنی بر اصل غافلگیری است، اهمیتِ ملالتبار بهنظر نرسیدن فیلم آقای فیلیپس در دیدار دوم، بیشتر مشخص میشود.
خماری کمدیای سرِپا و یک دیوانهبازی تمامعیار از تاد فیلیپس است که پس از تماشای چند فیلمِ او، بهآسانی درخواهید یافت زیروُبمهای ژانر را خیلی خوب میشناسد و کمدیساز کاربلدی است. تکلیف آقای فیلیپس با خودش روشن است! تاکنون -بیهوده- از این شاخه به آن شاخه نپریده و بهغیر از کمدی، در ژانری دیگر فیلم نساخته است [۱]. کمدیهای بیادعا، دلنشین و بدون گندهگوییِ فیلیپس -از جمله خماری- را میشود "کمدیهای مردانه" نیز لقب داد چرا که کاراکترهای محوری، اغلب مرد هستند و طبیعتاً عناصر ذکور با این فیلمها ارتباط بهتری برقرار میکنند!
بازی سه بازیگر اصلی فوقالعاده است، اگر اشتباه نکنم خماری بود که باعث شد هم خیلی بهتر دیده شوند و هم بهشدت بر محبوبیت و صدالبته قیمتشان افزوده شود! به این نکته از مقایسهی بودجهی صرفشده برای فیلمهای دوم و سوم با همین فیلم موردِ بحثمان، بهراحتی میتوان پی برد [۲]. برادلی کوپر، اد هلمز و زک گالیفیاناکیس سه ضلع مثلث جذابیت خماری هستند که نه امکان دارد هیچکدام را حذف کرد و نه سهم کمتری برایش قائل شد.
فیل/کوپر همیشه سعی میکند ریلکستر از بقیه باشد و کنترل اوضاع را در دست بگیرد. استو/هلمز بااصولترین آدم این جمع است که اتفاقاً بیشترین بلاها بر سر او نازل میشود! اما آلن/گالیفیاناکیس یک روانی تماموُکمال است که اکثر اوقات انگار در هپروت سیر میکند و هر کار ابلهانهای ممکن است ازش سر بزند! خماری نقش اول بهمعنای متداولاش ندارد؛ هر سه بازیگری که نام بردم، نقش اصلیاند.
فیلیپس چند اثر سینمایی کمهزینه ولی پرفروش را در کارنامهی حرفهای خود دارد و از این لحاظ، فیلمساز موفقی بهشمار میرود. خماری هم توانست نزدیک به ۱۴ برابر بودجهی اولیهاش فروش کند؛ یک موفقیت تجاری همهجانبه! همین سود قابل توجه، مقدمات ساخت قسمتهای دوم و سوم خماری را فراهم آورد که البته هیچیک نتوانستند بهاندازهی فیلم اول، با اقبال منتقدان و عموم تماشاگران روبهرو شوند. خماری علاوه بر فروش بالا، در شصتوُهفتمین مراسم گلدن گلوب نیز توانست جایزهی "بهترین فیلم کمدی یا موزیکال" را کسب کند.
آن دسته از تماشاگرانی که از خماری ۲ (The Hangover Part II) [محصول ۲۰۱۱] و خماری ۳ (The Hangover Part III) [محصول ۲۰۱۳] توقع سورپرایزهایی نظیر فیلم نخست را داشته باشند، مطمئناً سرخورده خواهند شد. با این حال، بیانصافی است اگر قسمت دوم و سوم را یکسره فاقد جاذبه و خلاقیت خطاب کنیم. به این دلیلِ ساده که تمام دنیا قسمت اول را ندیدهاند(!)، خماریهای ۲ و ۳ هم میتوانند برای خیلیها جالب و خوشایند باشند.
ساخت کمدی برجستهی خماری انتظارها را از کارگرداناش بالا برد، بهنظرم آقای فیلیپس به فیلمهای جمعوُجورتری مثل موعد مقرر نیاز دارد تا برای یک بازگشت غیرمنتظرهی دیگر تجدید قوا کند. خماری ۳ گرچه به جاده خاکی میزند و وارد مسیر انحرافی میشود اما باز هم از خیل کمدیهای بیمایهای که هر سال به خورد خلایق داده میشوند، بهتر است. مثلاً بهیاد بیاورید ماجرای ازدواج زک گالیفیاناکیس با ملیسا مککارتی در قسمت سوم را که چقدر معرکه بود! عجب زوج رؤیاییای! با اینهمه، خماری ۳ را میتوان زنگ خطری جدی در راستای زیر سؤال بردن اعتبار چندسالهی فیلمساز بهحساب آورد؛ آقای فیلیپس عزیز! دنبالهسازی کافی است دیگر!
خماری پر از موقعیتهای خندهدار و بهشدت خندهدار است؛ بهعنوان مثال، توجهتان را جلب میکنم به کلّ ماجراهای مربوط به دستگیری فیل، استو و آلن بهوسیلهی پلیس وگاس و اینکه در مقابل قبول چه کاری، آزاد میشوند! این خصیصهی آلن که دوست ندارد مرکز توجه باشد، اینجا بدجور کار دستاش میدهد و یک بچهمدرسهایِ تخس، حسابی خدمتاش میرسد! نمونههای کمیکی از این قبیل، فراواناند و چنتهی فیلم هرگز ازشان خالی نمیشود.
تماشای خماری میتواند از جنبهای دیگر نیز توجه سینمادوستان ایرانی را جلب کند زیرا تا حدّ زیادی روشن میسازد که جناب آقای فیلمنامهنویس خلاقِ مارمولک [۳] ایدههای ناب و بسیاربسیار دستِ اولاش را -بهعنوان مشتی نمونهی خروار- از کجاها بلند میکند! حقارتآمیز است که حتی ایدهای بهسادگیِ پافشاری همیشگی اطرافیان نیما افشار بر دکتر نبودناش در سریال ساختمان پزشکان [ساختهی سروش صحت/ ۱۳۹۰] هم از خماری گرفته شده!
در خماری افزودن رنگوُبوی معمایی به کمدی، جواب داده است بهطوریکه فیلم، هم تماشاگر را بهتناوب میخنداند و هم بهواسطهی گشوده شدن رازها، پیوسته شگفتزدهاش میکند. امتیاز بزرگ خماری را -که هموارکنندهی مسیر دلچسب پیشگفته است- بایستی رو نبودن دستاش برای بیننده برشمرد. خماری یک کمدی تجاری موفق و سرگرمکننده است که تلاشاش برای متفاوت بودن، بهخوبی ثمر میدهد.
پیمان عباسینیا
پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳
[۱]: آثار مستندی همچون Bittersweet Motel [محصول ۲۰۰۰] ساخته؛ ولی در سینمای داستانی، تا به حال -مارس ۲۰۱۵- از او فقط فیلمهای کمدی اکران شدهاند.
[۲]: خماری ۲ با ۸۰ میلیون بودجه، نزدیک به ۵۸۷ میلیون دلار فروخت و برای خماری ۳ که فروشی ۳۶۲ میلیونی داشت، ۱۰۳ میلیون دلار هزینه شده بود.
[۳]: حتماً میدانید که خود مارمولک [ساختهی کمال تبریزی/ ۱۳۸۲] هم کپیِ نعلبهنعلِ ما فرشته نیستیم (We're No Angels) [ساختهی نیل جردن/ ۱۹۸۹] است!
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|