پیمان عباسینیا
هر پنجشنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!
با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!
نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما
Paths of Glory
كارگردان: استنلی کوبریک
فيلمنامه: استنلی کوبریک، کالدر ویلینگهام و جیم تامپسون [براساس رمان هامفری کاب]
بازيگران: کرک داگلاس، آدولف منژو، جرج مکریدی و...
محصول: آمریکا، ۱۹۵۷
زبان: انگلیسی
مدت: ۸۸ دقیقه
گونه: درام، جنگی
بودجه: ۹۰۰ هزار دلار
درجهبندی: PG
جوایز مهم: کاندیدای دریافت ۱ جایزهی بفتا
■ طعم سینما - شمارهی ۱۳۶: راههای افتخار (Paths of Glory)
شاید دستهای از مخاطبین ارجمند و دائمیِ این صفحه که تا حدودی به علایق سینمایی نگارنده وقوف پیدا کردهاند، انتظار داشتند در شمارهی ویژهی استنلی کوبریک به فیلمترسناک معروفاش، درخشش (The Shining) [محصول ۱۹۸۰] بپردازم؛ علیرغم اینکه راههای افتخار ۲۳ سال پیشتر از درخشش ساخته شده است ولی در راههای افتخار تازگی و طراوتی موج میزند که درخشش [با همهی محاسناش] بهرهی کمتری از آن دارد.
«جنگ اول جهانی است و نبرد مابین نیروهای فرانسوی و آلمانی به رکود رسیده؛ ژنرال سیاس و پابهسنگذاشتهی ارتش فرانسه بهنام برولار (با بازی آدولف منژو)، ژنرالی متکبر بهنام میرو (با بازی جرج مکریدی) را تشویق به سازماندهیِ عملیاتی میکند که از توان سربازان تحت فرمان او خارج است. حمله به تپهی آنت شکست میخورد و دو ژنرال فاسد با هدف پاسخگویی به رسانهها، آرام ساختن افکار عمومی و تبرئهی خودشان، تصمیم میگیرند سه تن از سربازهای زیردستِ سرهنگ داکس (با بازی کرک داگلاس) را قربانی کنند. داکس که از ابتدا بر غیرعملی بودن عملیات تأکید کرده بود، مصمم است تا هرطور شده جان افرادش را نجات بدهد...»
اگر تپهی آنت و اصرار بر تسخیرش را فقط نقطهی [قابلِ اتکایی جهتِ] عزیمتِ داستانِ فیلم راههای افتخار بهحساب بیاوریم، بعید میدانم چندان راه به خطا برده باشیم؛ بهجای قضیهی تپهی آنت هر پیشامد ظالمانهی دیگری میتوانست منجر به اتهامِ واهی بستن به سه سرباز بیگناه شود. البته مقصودم بیهوده تلقی کردنِ جاسازیِ صحنههای جنگی در فیلم نیست بلکه میخواهم به طرح این گمانهزنی برسم که بهنظرم آنچه در راههای افتخار برای کوبریک اولویت بیشتری دارد، ملموس به تصویر کشیدن جنایاتی است که [اضافه بر میادین نبرد] در حاشیه و پشت پردهی جنگها با انواع و اقسام بهانهها [و توجیهات استراتژیکِ بهظاهر قانعکننده و دهانپرکن] جریان دارند.
درست است که راههای افتخار را بهعنوان چهارمین ساختهی بلند استنلی کوبریک میشناسیم اما درواقع کوبریک اولینبار با همین فیلم بود که پرآوازه شد. طراحی صحنه و لباس از نقاط قوت راههای افتخار و اِلمانی مؤثر در تزریق حالوُهوای سالیان جنگ جهانی اول به فیلم است. پلانهای جنگی راههای افتخار پهلو به پهلوی تصاویر سیاهوُسفیدِ آرشیوی میزنند؛ بهراحتی میتوان نماهای مذکور را در لابهلای فیلمهای خبریِ آن دوره مونتاژ کرد و آب هم از آب تکان نخورد!
نبوغ و کاربلدی آقای کوبریک [وقتی هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود] از قابهایی که برای ثبتِ پرحسوُحالِ اتمسفر جنگ بسته است، بیرون میزند. دوربین سیال کوبریک در راههای افتخار الگوی هنوز مناسبی برای بازسازی صحنههای جنگی در سینماست. در برههای هم که برولار [با وعدهی ترفیع] سعی دارد به میرو بقبولاند حملهی احمقانهی کذایی به مواضع آلمانیها را فرماندهی کند، حرکت سرگیجهآور دوربین تأکیدی است بر اغتشاش و بیثباتیِ ذهنیِ کاراکترها؛ میرو ابتدا از ناممکن بودن حمله و ارزش جان سربازها دم میزند ولی بهسرعت تغییرِعقیده میدهد!
کرک داگلاس در ایفای نقش افسری شستهرفته که ضمن پایبندی به دیسیپلین نظامی و اطاعت از فرادستان، دلسوز فرودستان هم هست؛ عملکردی موفقیتآمیز دارد. بهجز آقای داگلاس، بازیگران مکمل و فرعی نیز همگی بهیادماندنی نقشآفرینی کردهاند. راههای افتخار در کارنامهی کوبریک نمونهی درخورِ اعتنایی بهشمار میرود برای اثبات اینکه او علاوه بر تسلط در کارگردانی، بازیگیر قابلی بوده است.
حشو و زوائد به راههای افتخار راه پیدا نکرده است؛ بهعبارت دیگر، استنلی کوبریک و دو همکار فیلمنامهنویساش (کالدر ویلینگهام و جیم تامپسون) از رمان هامفری کاب فقط آن بخشهایی را برای برگرداندن به زبان سینما برگزیدهاند که به کارِ پیشبرد داستان میآمده است. البته بهرهبرداریِ آقای کوبریک از عالم ادبیات تنها به راههای افتخار محدود نشد؛ احتمالاً دانستن اینکه فیلمهای بعدی او بدون استثنا اقتباسی بودند، برایتان جالب توجه باشد [۱].
هرچند استنلی کوبریک دقیقاً سه دههی بعد با غلاف تمامفلزی (Full Metal Jacket) [محصول ۱۹۸۷] با تمام قوا به آسیبشناسیِ تصویریِ یکی دیگر از جنگهای بحثبرانگیز سدهی اخیر پرداخت اما معتقدم راههای افتخار واجد ترکیبی هارمونیک از سادگی و پختگی است که آن را از فیلم مورد اشاره و سایر آثار سینمایی کوبریک [علیالخصوص ساختههایی که خطوُربطی به جنگ دارند] متمایز میسازد. مورد دیگری که راههای افتخار را از میان خیل فیلمهای جنگی برجسته میکند، بهکلی سپری شدناش در جبههی خودی [فرانسویها] و پرهیز از نزدیک شدن به جبههی دشمن است.
شیوهی گزندهای که آقای کوبریک برای روایت داستان حساسیتبرانگیز فیلم انتخاب کرده بود، کفایت میکرد تا اعضای آکادمی از روی مصلحتاندیشی یا حماقت [و یا بهاحتمالِ قریب به یقین، هر دو!] راههای افتخار را نادیده بگیرند و درنهایت سر کوبریک و فیلماش در سیامین مراسم اسکار بیکلاه بماند. راههای افتخار قصهی تلخ عواقب یک حملهی کور است که با شهوت کسب مدال و حفظ مقام، بدون کمترین پشتوانهای ترتیب داده میشود. افسران عالیرتبه زیردستها را جلو میفرستند تا جادهصافکنِ آقایان در طیطریق از راههای افتخار شوند! «افتخار بهتر است یا شرافت؟» فیلم تماماً حول محور این سؤال میچرخد. گرچه راههای افتخار موضعگیری بیطرفانهای ندارد و جوابِ کارگردان [و فیلمنامهنویس] مشخص است.
پایانبندی راههای افتخار بیش از پیش بر پوچی جنگ صحه میگذارد طوریکه انگار نومیدانه میخواهد بگوید این دور باطل هرگز تمام نخواهد شد؛ این جنگ، این بیهودگی قرار نیست به آخر برسد... بعضی فیلمها تاریخمصرف دارند بهطوریکه تماشایشان پس از سالها، مایهی عذاب است! ساختههای مذبور گویی فاقد آنی هستند که میشود اسماش را "جادوی سینما" گذاشت. قابهای راههای افتخار از گزند زمان در امان ماندهاند؛ این فیلم زنده است و جادوی آقای کوبریک بعد از ۶ دهه همچنان جواب میدهد.
پیمان عباسینیا
دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴
[۱]: فیلم قبلیِ استنلی کوبریک، قتل (The Killing) [محصول ۱۹۵۶] هم اقتباسی بود.
برای مطالعهی شمارههای دیگر، میتوانید لینک زیر را کلیک کنید:
■ نگاهی به فیلمهای برتر تاریخ سینما در صفحهی "طعم سینما"
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|