محمدمعین موسوی
نقد و بررسی فیلم ناهید ساخته آیدا پناهنده
ناهید، نخستین فیلم آیدا پناهنده، یک فیلم بد و کسل کننده است که بیش از هر چیز از نداشتن پیرنگ داستانی رنج می برد. قصه از این قرار است:
ناهید زنی است که به همراه پسر نوجوان اش در یک خانه کوچک اجاره ای زندگی می کند. وضع مالی خوبی ندارد در حدی که صاحب خانه، با وجود رابطه خوبی که با ناهید دارد، از فرط عقب افتادن اجاره خانه به او اجازه ورود نمی دهد. با این حال ناهید تمام تلاش اش را می کند که پسرش شرایط خوبی داشته باشد و اصرار دارد که امیرحسین در مدرسه غیرانتفاعی درس بخواند.
ناهید گاهی مخفیانه به دیدار مردی می رود که ظاهرا از وضعیت مالی خوبی برخوردار است. در رفتار این دو می بینیم که به هم علاقه دارند، پس همین جا سوال مطرح می شود که چرا ناهید با وجود علاقه به مسعود، با ازدواج کردن مخالفت می کند؟ 35 دقیقه طول می کشد که فیلم به این سوال پاسخ دهد و همین نکته، اولین علت ریتم کند فیلم و آغاز عدم همراهی تماشاگر است.
ناهید به منظور حفظ فرزندش، با عقد موقت به خانه مسعود می رود و این مسئله را از همسر سابق اش پنهان می کند.با این حال، در صحنه ای عجیب و غریب که معلوم نیست چرا فیلم های ضبط شده از دوربین را به کسی که خود متهم است نشان می دهند، احمد (نوید محمدزاده) از قضیه مطلع می شود و امیررضا را پیش خودش می برد.
همین جا این نکته را بگویم که فیلم، خیلی تلاش کرده که فمینیستی باشد و موفق هم نمی شود. به کاراکترها نگاه کنیم:
احمد که یک آدم معتاد و بد اخلاق است که بی دلیل به فرزند خودش پرخاش می کند و نمی دانیم ادعای ترک کردن اش صادقانه هست یا نه (احتمال می دهیم که صادقانه نباشد). ظاهراً شغل درست و حسابی هم ندارد. بدتر از احمد، برادر ناهید است. وقتی در اولین صحنه حضورش در فیلم به ناهید سیلی می زند، معلوم است که فیلمساز دوست دارد این آدم را چگونه معرفی کند. عجیب تر و بدتر اینکه از شوهر سابق ناهید که یک معتاد و علاف است دفاع می کند و طرف احمد است! درست جایی که باید پشت خواهرش باشد (در حالی که از نظر قانونی هم حق با ناهید است)، صرفاً با وحشی گری با او برخورد کرده و در خانه زندانی اش می کند. من در این نوشته ابداً قصد بحث اخلاقی ندارم و بحث ام کاملاً فرمی است. چرا که هیچ دلیل منطقی در فیلمنامه وجود ندارد که برادر ناهید طرف احمد را بگیرد. (شبیه این مشکل در فیلم قرمز جیرانی هم بود که عموی زن اصلی با وجود همه وحشی گری های شوهر برادرزاده اش، بدون هیچ دلیلی مدام از حفظ ازدواج صحبت می کرد)
خود ناهید هم کاراکتر بدی است. اولاً ساره بیات که هیچ وقت بازیگر درجه یکی نبوده، در این فیلم هم بازی بدی را ارائه می کند. (مثلاً ابتدایی ترین نکته که لهجه است و از پس آن هم برنیامده). ولی مشکل اصلی این کاراکتر در فیلمنامه است. معلوم نیست که در تمام فیلم به دنبال چیست؟ در رفتارش با مسعود علاقه می بینیم و از طرفی در اواخر فیلم بیان می کند که دلیل ارتباط اش با او، صرفاً پول بوده. معلوم نیست چرا آنقدر دروغ می گوید؟با پول هایی که مسعود به او داده واقعاً چه می کند؟
رابطه مادر و فرزند هم اصلاً خوب نیست. این رابطه را مقایسه کنید با رابطه پدرو دختر در جدایی نادر از سیمین فرهادی و میان ستاره ای نولان، که بدل به نقطه قوت آن فیلم ها شده اند. حتی رابطه مادر و پسر در فیلم بد میم مثل مادر هم از این فیلم بهتر است. پسر که کوچکترین محلی به مادر نمی گذارد (چه در نیمه اولی فیلم که پیش ناهید زندگی می کند و چه بعدتر که در خانه برادر ناهید است). از برخورد مادر با پسر هم اکثرا دعوا می بینیم و دشنام. باز هم بحث من این نیست که در زندگی چنین مادر و فرزندی، چنین دعواهایی اتفاق نمی افتد، ولی وقتی که اساس مسئله یک فیلم، حفط رابطه مادر و فرزندی است، لازم است که بیشتر بر جنبه علاقه این دو (اگر هم دو طرفه نیست، علاقه مادر به فرزند) تأکید شود، تا اینکه اکثراً دعواهایشان را ببینیم. اگر این مادر فرزندش را دوست دارد، حتماً در لحظات بسیاری از زندگی این محبت را ابراز می کند. ولی فیلم به ندرت این لحظات را به ما نشان می دهد.
تا به این جا، فمینیستی بودن فیلم با ارفاق قبول! دلیل آن که عرض کردم فیلم ناهید حتی موفق نمی شود که یک فیلم فمینیستی باشد، کاراکتر مسعود است. این فیلم یک پژمان بازغی خوب دارد (اگر چه به نظرم پژمان بازغی بازی بهتر از این هم دارد). مسعود صرفاً به خاطر بازی خوب بازغی بهترین کاراکتر فیلم است و دختر کوچک اش هم خوب است. مثالی از بازی خوب او، صحنه ای است که کنار دریا با تعجب و طلبکارانه از احمد می پرسد :«زن منو دوست داری؟». با اینکه بازغی با کاراکتر مسعود اختلاف سنی دارد، ولی این اختلاف به چشم تماشاگر نمی آید.
بنابراین وقتی که تنها کاراکتر قابل قبول فیلم مسعود است و ناهید نیست، این فیلم حتی موفق نمی شود شبیه فیلم های خانم میلانی باشد که از میان جماعتی مرد متوحش، زنی قهرمان بیرون بیاید.که اگر این طور می شد باز هم فیلم بدی بود، همان طور که اکثر فیلم های خانم میلانی هستند.
پایان فیلم دیگر شاهکار است! کم ترین لطفی که فیلم می توانست به تماشاگر بکند این بود که لااقل این قصه کوچک یکی دو خطی را تمام کند که این کار را هم نمی کند. ممکن است فیلمساز ادعا کند که نمای آخر یعنی که ناهید و مسعود به هم برگشتند. در این صورت تکلیف بچه چه شد؟ مسئله ای که کل فیلم روی آن سوار بود را به این راحتی باید رها کرد؟
فیلم از فرط بی قصه بودن، پر شده از صحنه های اضافی برای رساندن زمان اش به 100 دقیقه. مثلا 4 یا 5 بار نمای مشابهی از ساحل و دریا می بینیم که یک بار ناهید در کادر است، یک بار مسعود، بار دیگر همزمان هستند و یک بار هم سگی در کادر حضور دارد. حقیقتاً کارکرد آن سگ چیست؟ صحنه های مربوط به کتک خوردن احمد و حضور امیرحسین در قهوه خانه هم هیچ کارکردی در داستان ندارند.
در پایان باید گفت که مشکل فیلم ناهید حتی قبل از فیلمنامه، در طرح اولیه است. طرح فیلم را که بنویسیم (اگر به چهار صفحه استاندارد سید فیلد برسد که بعید می دانم)، واضح است که از شدت کم متریال بودن قصه، پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی را ندارد.
به عنوان نکته مثبت (به جز بازی پژمان بازغی): در اوایل فیلم یک تک نمای خوب وجود دارد. اولین سکانس و کادر بسته بخاری و دست مادر و پسر در مقابل آن که درخشان است و اول فیلم آدم را امیدوار می کند. ولی ظاهراً این تک نما هم اتفاقی بوده.
بیش از این به نکات منفی فیلم اشاره نمی کنم، ولی امیدوارم خانم پناهنده در فیلم بعدی با قصه پرملات تری اقدام به ساخت فیلم کند و از پایان باز هم پرهیز کند!
محمد معین موسوی
آذر ۹۴
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|