پرده سینما

دلم می‌خواهد از این به بعد فقط نقش رئیس‌جمهورها را بازی کنم! گفت‌وگو با کوین اسپیسی و سایر بازیگران فیلم «الویس و نیکسون»

پرده سینما


 

 

 

 

 

 

 

 

کوین اسپیسی: از این به بعد فقط دلم می‌خواهد که نقش رئیس‌جمهورها را در فیلم‌هایم بازی کنم... من همیشه به سیاست علاقه داشتم. هیچ انتخاباتی باعث نشده که من از سیاست دل‌زده شوم. مطمئناً بعضی مواقع انتخابات سرگرم‌کننده‌تر و هیجان‌انگیزتر از سایر موارد بوده و برای من جنبه سرگرمی انتخابات جالب است. بیشتر از همه از شمارش آرا خوشم می‌آید و به نظرم خیلی شغل فوق‌العاده‌ای است.

 

 

به نظرم همه ما بازیگران برای اینکه با استفاده از شهرتمان همیشه به دنبال رزرو بهترین جای رستوران‌ها هستیم، آدم‌های گناهکاری محسوب می‌شویم

 

 

اصلاً دلم بخواهد به رستوران بروم، چون خیلی برای رفتن به رستوران احساس راحتی نمی‌کنم. به نظرم این کار درست مثل کندن چسب‌زخم به‌صورت آهسته است که خیلی دردآور است!

 

 

 

کوین اسپیسی و مایکل شانون سر صحنه فیلم الویس و نیکسونالویس و نیکسون، فیلمی است درباره ملاقاتی که در سال ١٩٧٠ میان الویس پریسلی، سلطان راک‌اندرول با ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، اتفاق افتاد. تعجب کردم وقتی متوجه شدم که فیلم کمدی است، اما عناصر طنز خیلی ساده‌ای که در این ماجرای عجیب گنجانده‌اند، نهادینه شده‌ است.  در این فیلم کوین اسپیسی نقش نیکسون را بازی می‌کند و مایکل شانون نقش الویس را برعهده دارد. الکس پتی‌فایر، بازیگر بریتانیایی‌تبار، نقش دوست و مشاور الویس، جری شیلینگ، را برعهده دارد. در بخشی از ملاقات الویس با نیکسون، شیلینگ در دفتر بیضی ‌شکل کاخ سفید حضور دارد؛ در همین صحنه جانی ناکسویل در نقش سانی، یکی دیگر از دوستان الویس و کالین هنکس در نقش اگیل کراف، رئیس دفتر نیکسون که مسئول هماهنگ‌کردن برنامه ملاقات آنهاست؛ بازی می‌کند.

فیلم الویس و نیکسون را لیزا جانسون کارگردانی کرده است و جویی ساگال، هانالا ساگال و کری الوز (بله، درست است همان کری الوز عروس شاهزاده) به‌طور مشترک فیلم‌نامه را نوشته‌اند.

تعدادی از بازیگران فیلم در کنفرانسی مطبوعاتی که در جشنواره فیلم ترایبکا ترتیب داده شده بود، شرکت و درباره تجربیات و خاطراتشان از این فیلم صحبت کردند که در زیر به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم، ازجمله آنچه کوین و مایکل درباره سختی‌های ایفای نقش این دو چهره سرشناس جهانی گفته‌اند.

 

مایکل شانون:

 

مایکل شانون (پشت به دوربین) در نقش الویس پریسلی در کنار کوین اسپیسیبازی در این نقش برای من واقعاً دشوار بود، چون اطلاعات چندانی درباره الویس وجود نداشت. باید خودم یک‌سری کشفیات انجام می‌دادم. (می‌خندد) البته کشفیات که نه، فقط مجبور بودم تمام فیلم‌ها - چه مستند و چه داستانی- را که درباره الویس و زندگی او ساخته شده بود، ببینم؛ فیلم‌هایی مثل همین است که هست و الویس در تور سرتاسری.

علاوه‌براین فیلم‌های آرشیوی رسانه‌ای را هم با دقت می‌دیدم، که شباهت زیادی داشت با فیلمی که ما در حال ساخت آن بودیم؛ مخصوصاً فیلم مصاحبه‌ای که در هیوستن انجام شده بود و عملا با چند روز اختلاف همان اتفاقات دیده‌شده در فیلم را به تصویر می‌کشد. این مصاحبه برای شناخت شخصیت الویس بسیار کارآمد بود.

علاوه بر اینها یک هدیه بسیار ارزشمند از جری شیلینگ که در فیلم نقش الکس را بازی می‌کند، دریافت کردم. فیلم یک مصاحبه ٤٥دقیقه‌ای بود که الویس آن را برای فیلم تور سراسری ساخته بود که به نظر می‌آید کارگردان از این بخش خیلی خوش اش نیامده و آن را به‌طور کامل از فیلم حذف کرده است. به‌این‌ترتیب این مصاحبه را خیلی از مردم ندیده‌اند و درباره‌اش نشنیده‌اند. و من هم بارهاوبارها به این سی‌دی گوش داده‌ام. من اغلب اوقات یا در حال گوش‌کردن به این سی‌دی بودم یا آن را به دیگران هدیه می‌دادم و داستان هیجان‌انگیز من درباره چگونگی کشف شخصیت الویس همین بود.

 

کوین اسپیسی:

 

به طرز عجیبی، من قبلا هم تجربه‌ای برای ایفای نقش ریچارد نیکسون داشتم وقتی که برای بازی در فیلم فراست/نیکسون در تست‌های اولیه جلو دوربین رفتم. البته من برای بازی در این فیلم پذیرفته نشدم.

 

کوین اسپیسی پس درواقع بازی در نقش نیکسون در این فیلم به‌نوعی انتقام‌گرفتن از پذیرفته‌نشدن در فیلم «فراست/نیکسون» بود؟

بله، به‌نوعی حق با شماست این یک انتقام‌گیری است. چون در آن زمان، ران هوارد، کارگردان فیلم که درنهایت هم فرانک لانگلا را انتخاب کرد که قبلاً هم نقش نیکسون را روی صحنه تئاتر اجرا کرده بود، از عده‌ای از بازیگران خواسته بود تا برای بازی در نقش نیکسون تست بدهند. آن زمان که از من برای انجام تست‌های اولیه دعوت شد، در لاس‌وگاس سر صحنه فیلم‌برداری یک فیلم دیگر بودم. قرار شد که من در یکی از اتاق‌های هتلی که در آن اقامت داشتم، با آن‌همه گریم و کلاه‌گیس مربوط به آن فیلم، بخش‌هایی از فیلم نیکسون را هم به‌عنوان تست بازیگری بازی کنم. چهار صحنه از فیلم را بازی کردم که شامل صحنه خداحافظی نیکسون با کارکنان کاخ سفید هم می‌شد.

بعد که قرار نشد در فیلم بازی کنم، با خودم فکر کردم زحمات ام هدر رفت. حتی فکر می‌کردم دی‌وی‌دی را که در آن تست فیلم ضبط شده بوده گم کرده‌ام؛ اما به‌هرحال، دوباره وقتی قرار شد در این فیلم در نقش نیکسون بازی کنم، همه‌چیز مجدداً برایم زنده و تازه شد. فیلم را گذاشتم و بارها دیدم و متوجه اشتباهات بازیگری خودم در آن تست شدم. بعضی از مهم‌ترین دلایلی که آن نقش را در آن فیلم از دست دادم، حالا با دیدن این دی‌وی‌دی و سال‌ها بعد از انجام آن تست برایم مشخص شد و با خودم فکر کردم «دیگر این اشتباهات را انجام نمی‌دهم». اما درواقع باید اعتراف کنم آن تجربه قدیمی خیلی برایم کارساز بود و با‌این‌حال هنوز من و مایکل معتقدیم که در بین مردم، این دو چهره بیشتر به‌خاطر شیوه خاصی که خودشان را به دیگران شناسانده‌اند، معروف شده‌اند و به همین دلیل شخصیت آنها بیشتر جنبه عمومی دارد تا خصوصی. به‌تازگی فیلم مستندی به دستم رسیده است که پشت‌صحنه فیلم نیکسون، ساخته هالدمن، را نشان می‌دهد. اسم فیلم نیکسون ما بود.

علاوه‌براین تعدادی عکس از نیکسون پیدا کردم که او را روی صندلی به تصویر کشیده بود که نشان می‌داد نیکسون روی آن اصلاً احساس راحتی نمی‌کند؛ به نظر من این عکس‌ها خیلی کارآمد بود. البته، چندی بعد هم چندین ساعت نوار مصاحبه‌های مختلف نیکسون به دستم رسید... که برای شناختن هرچه بهتر شخصیت نیکسون خیلی کارساز و کمک‌کننده بود، چون اغلب این مصاحبه‌ها مربوط به قرار ملاقات‌های خصوصی بودند. اگرچه عکس‌هایی که گفتم، به نمایش عموم هم درآمده‌اند اما با این حال فرصت خوبی برای درک بهتر شخصیت نیکسون در اختیار من گذاشتند. کشف این موضوع که نیکسون در زندگی خصوصی خودش چه رفتار و شخصیتی داشته، برای من خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود. با دیدن این فیلم‌ها و عکس‌ها به این نتیجه رسیدم که نیکسون بیشتر از هر آدم دیگری در این دنیا که من عکس‌ها و فیلم‌هایش را دیده‌ام، کفر و بدوبیراه می‌گوید. انگار از روی عمد همیشه عصبانی است. من و مایکل هر دو به این نتیجه رسیدیم که دلمان نمی‌خواهد شخصیتی که از این دو چهره خلق می‌کنیم، کاملاً شبیه به شخصیت این آدم‌ها در دنیای واقعی باشد. فقط قصد داشتیم راهی پیدا کنیم تا این دو شخصیت رنگ و بوی چهره‌های واقعی را داشته باشند اما به آنها اجازه بدهیم که براساس غرایز خود و کاملاً طبیعی و براساس موقعیت به یکدیگر پاسخ بدهند. به نظر من نکته جالب توجه اینجاست که به نظر هیچ‌کس نمی‌رسد این دو چهره شناخته‌شده می‌توانند مشترکاتی داشته باشند، اما درنهایت در پایان این ملاقات می‌بینیم که نوعی فهم و درک متقابل بین آنها به وجود آمده است.

 

 چرا مردم به موضوع ملاقات الویس و نیکسون تا این اندازه علاقه نشان می‌دهند و در نتیجه فیلمی هم که بر این اساس ساخته شده برایشان مهم است؟

به نظر من، چون هر دوی این شخصیت‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده و برجسته بودند، اما هرکدام در زمینه فعالیت خودشان. متوجه منظورم که هستید؟ الویس بزرگ‌ترین و معروف‌ترین خواننده سبک «راک‌اندرول» است که نسل جوان او را خیلی دوست دارد و به نظرشان این آدم خیلی جالب و باحال است و نیکسون هم- به نظر من- یک رئیس‌جمهور فوق‌العاده تأثیرگذار است که محبوبیت فراوانی در بین مردم دارد. مردم به طرز باورنکردنی به او علاقه دارند. البته اصلاً شخصیت خوشایند و جالبی ندارد و به نظر من نه‌تنها ظاهر و رفتار شخصیت و شیوه زندگی این دو چهره معروف با هم بسیار متفاوت است؛ بلکه حتی همان‌طور که در عکس هم می‌بینید، شیوه لباس‌پوشیدن آنها هم زمین تا آسمان فرق دارد. هم‌نشینی این دو نفر، حتی در عکس چنان انتزاعی به نظر می‌رسد که این حالت به فیلم‌نامه هم سرایت کرده است و به خوبی خودش را نشان می‌دهد.

 

فیلم‌نامه تا چه حد مبتنی بر واقعیت است؟

 

جانی ناکسویل:

 

نیازی نبود که به داستان فیلم شاخ و برگ چندانی اضافه کنیم چون داستان خودش به اندازه کافی عجیب و جالب بود. واقعیت آنچه بین این دو نفر اتفاق افتاده بود، چنان احمقانه بود که در فیلم کاملاً به داستان وفادار ماندیم.

 

کوین اسپیسی:

 

کوین اسپیسیباید به آنچه جانی گفت، این را هم اضافه کنم که اگرچه این ملاقات خیلی معروف بود، اما هیچ فیلمی از ملاقات واقعی این دو نفر ضبط و ثبت نشده است. همین موضوع به ما و البته نویسنده فیلم‌نامه این اجازه را داد تا اغلب قسمت‌های این ملاقات را خودمان تصور کنیم و براساس تصورات و ساخته‌های ذهنی خودمان بازسازی کنیم. اگرچه شخصیت الکس که جری نقش او را بازی می‌کند خیلی محوری و کلیدی نیست و حضور دائمی در صحنه ندارد، همان‌طور شخصیتی که تو نقش‌اش را بازی می‌کنی (برمی‌گردد به سمت کالین هنکس که نقش باد کراف را در فیلم دارد). به نظرم این دو شخصیت اگرچه در فیلم حضور دارند، اما اطلاعات کمی درباره کل ملاقات در اختیار ما می‌گذارند و بیشتر حاشیه‌ای هستند و شاید برای بیشترکردن جنبه خنده‌دار و شوخی ماجرا در فیلم گنجانده شده‌اند.

از این به بعد فقط دلم می‌خواهد که نقش رئیس‌جمهورها را در فیلم‌هایم بازی کنم... (با صدای بلند می‌خندد)، من همیشه به سیاست علاقه داشتم. هیچ انتخاباتی باعث نشده که من از سیاست دل‌زده شوم. مطمئناً بعضی مواقع انتخابات سرگرم‌کننده‌تر و هیجان‌انگیزتر از سایر موارد بوده و برای من جنبه سرگرمی انتخابات جالب است. من عاشق این هستم که دل سیر بخندم. بیشتر از همه از شمارش آرا خوشم می‌آید و به نظرم خیلی شغل فوق‌العاده‌ای است.

باید بگویم که دوست ندارم نقش هیچ‌کدام از نامزدهای این دوره انتخابات ریاست‌جمهوری را بازی کنم، به نظرم حسابی خرابکاری می‌کنم اگر این کار را قبول کنم. اما هی (رو می‌کند به کالین هنکس) به خودت نگاهی بینداز؛ به نظرم تو برای این کار بد نیستی‌ها!

 

کالین:

 

همین‌جا صبر کن! ادامه نده. هیلاری! من نقش هیلاری‌رو بازی می‌کنم. نظرت چیه؟!

 

کوین:

 

نه، به نظرم نقش کروز را بازی کنی، بهتر است. با یک عالم مواد چهره‌پردازی نارنجی رنگ روی صورت.

 

کالین:

 

آره. کلی گریم نارنجی.

 

 

 از شهرت و محبوبیت‌تان برای دستیابی به آنچه مورد نظرتان بود، استفاده کرده‌اید؟

 

کوین:

 

منظورتان همان رزرو جا در رستوران است؟ به نظرم همه ما بازیگران برای اینکه با استفاده از شهرتمان همیشه به دنبال رزرو بهترین جای رستوران‌ها هستیم، آدم‌های گناهکاری محسوب می‌شویم؛ البته در مورد من این موضوع زمانی مصداق پیدا می‌کند که اصلاً دلم بخواهد به رستوران بروم، چون خیلی برای رفتن به رستوران احساس راحتی نمی‌کنم. به نظرم این کار درست مثل کندن چسب‌زخم به‌صورت آهسته است که خیلی دردآور است! «سلام. می‌خواستم بدونم می‌تونم دو تا جا برای امشب رزرو کنم. فقط تو بالکن جا دارین. بله. خیلی ممنون. عالیه».

وقتی حرفه‌ام را تازه شروع کرده بودم و پول چندانی نداشتم، برای دیدن تئاتر اغلب به برادوی می‌رفتم و از آنجا که «استندآپ کمدی» کار می‌کردم و کمی هم چهره‌ام شبیه جانی کارسون بود، در باجه بلیت‌فروشی خودم را کوین کارسون معرفی می‌کردم (به چهره جانی کارسون نگاه می‌اندازد) و می‌گفتم: «به این اسم دو تا بلیت رزرو شده است». و نکته جالب این بود که معمولاً هم این کلک کار می‌کرد و من می‌توانستم بلیت‌ها را بگیرم. یا می‌گفتم «مسئول هماهنگی‌های شوی تلویزیونی امشب شبکه NBC بلیت‌هارو رزرو کرده». و چون اغلب اوقات شب‌های اول نمایش به تئاتر می‌رفتم و مدیریت سالن هم می‌خواست که سالن را پر کند، بلیت‌ها را به راحتی به من می‌دادند. درواقع به نوعی باید اعتراف کنم من برای ورود به سالن تئاتر از شهرت و محبوبیت جانی کارسون استفاده می‌کردم.

 

 

مایکل:

 

چه ماتریس پیچیده‌ای، منظورم ترکیب اسم کارسون و پیش‌نمایش‌های اولیه است. خیلی شرورانه است.

 

 

کوین:

 

من این را نمی‌دانستم!

 

کوین اسپیسیهمکاری مایک و جری شیلینگ با این فیلم چگونه بود؟

 

 

کوین:

 

جری شیلینگ که الکس پتی‌فایر نقش او را در فیلم بازی کرده، به نوعی این پروژه را همراهی و هدایت کرده است. این پروژه برای او امری حساس بود. سال‌ها بود که به عناوین مختلف از او درخواست می‌شد تا با پروژه‌هایی درباره موضوع ملاقات رئیس‌جمهور وقت آمریکا با الویس، مشارکت کند و او همیشه از همکاری با این پروژه‌ها سرباز زده بود... . اما وقتی حاضر شد با ما همکاری کند و از ما حمایت کند و هر روز سر صحنه فیلم‌برداری حضور داشت، برای ما خیلی اهمیت داشت.

نمی‌دانم پریشیلا (پریسلی) موفق شده فیلم را ببیند یا نه. در ماشین جری بودم و داشتیم اطراف ممفیس با هم گشت می‌زدیم که تلفن همراهش زنگ خورد. پریشیلا بود که از لندن تماس می‌گرفت. گفت: «کنار مایک نشسته‌ام. دارد مي‌رود سر صحنه». یکی از سوررئال‌ترین تجربیات زندگی من بود. نمی‌دانم که او این فیلم را دیده یا اصلاً خواهد دید یا نه. مسلما دیدن فیلم برایش ناراحت‌کننده خواهد بود.

 

مایکل:

 

وقتی داشتیم صحنه مربوط به فرودگاه را فیلم‌برداری می‌کردیم، به مورد عجیب و جالبی برخورد کردیم. من صحنه‌ای را که گرفته بودیم، خیلی دوست داشتم، اما در آخر با شخصی روبه‌رو شدیم که واقعا صدایش چنان شبیه الویس بود که حس می‌کردی خود الویس است که حرف می‌زند. برای همه ما خیلی تکان‌دهنده بود، چون درست وسط فیلم‌برداری بودیم که این اتفاق افتاد.

 

 

الکس:

 

روز فوق‌العاده‌ای بود؛ چون جری سر صحنه حضور داشت و خیلی داغون و ناراحت بود؛ از تصویری که در تمام این سال‌ها از بهترین دوست اش ساخته شده بود و افتخار می‌کرد که مایکل در این پروژه حضور داشت (همه ما خوب می‌دانیم مایکل بازیگر فوق‌العاده‌ای است) و قرار بود که نقش الویس واقعی را بازی کند.

 

 کالین! دشوارترین و پرتنش‌ترین صحنه‌ای که در فیلم بازی کردی، کدام بود؟

کالین:

 

من واقعاً خیلی نگران ایفای نقش باد کراف نبودم، اما خاطره دو روز از بازی در این نقش هست که هرگز از ذهن ام پاک نمی‌شود. یک بار به من گفته شد «خود باد کراف قرار است بیاید سر صحنه و می‌خواهد با تو دیداری داشته باشد». من در جواب گفتم «اوه! باشه! چه عالی! امیدوارم از دیدن من در نقش خودش خوشش بیاید» از اینکه او را ببینم کمی دل‌نگران بودم اما باد، شخصیتی دوست‌داشتنی داشت و من واقعا از او خوشم آمد.

 

 

 

گفتگو از ملانی ووتاو

مترجم پریا لطیفی‌خواه

برگرفته از «شرق»


 تاريخ ارسال: 1395/2/8
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.