پرده سینما

به هر حال هر انسانی قصه ای دارد! نگاهی به فیلم «رود سرخ» ساخته هوارد هاوکس

آرشیا صحافی







 

 

 

 

هر پنج‌شنبه، طعم سینما را در پرده سینما بچشید!

 

با طعم سینما، سینما را از دریچه ای تازه ببینید!

 

نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما در طعم سینما

 

 

 

 

رود سرخ

Red River

کارگردان: هوارد هاوکس

فیلمنامه: بوردون چیس، و چالز شین بر اساس داستانی از بوردون چیس

بازیگران: جان وین، مونتگمری کلیفت، والتر برنان، جوان درو، و...

موسیقی متن: دیمیتری تیومکین

مدیر فیلمبرداری: راسل هارلان

تدوین: کریستیان نایبی

پخش از: یونایتد آرتیستز

تاریخ نخستین نمایش ۳۰ سپتامبر ۱۹۴۸

زمان فیلم: ۱۳۳ دقیقه (در نسخه های نخستین ۱۲۷ دقیقه)

محصول: ایالات متحده آمریکا

زبان فیلم: انگلیسی

 

بودجه فیلم: ۷.۲ میلیون دلار

 

فروش فیلم در اکران نخست: ۹ میلیون دلار

 

خلاصه داستان فیلم: ایالت تگزاس. «تام دانسن» (جان وين) قصد دارد گله‏اى را براى فروش به ايالت‏هاى شمالى ببرد. اما راه دشوارى را در پيش گرفته است و خيلى زود آدم‏هايش رهايش مى‏كنند و حتى ناپسرى او ، «ماتيو» ( مونتگمری كليفت ) نيز جلويش می ‏ايستد. او در ابتدای این سفر زنی را که قرار بوده با او ازدواج کند از دست می دهد و سالها بعد به زن دیگری برمی خورد که خاطره او را برایش تداعی می کند.

 

 

 

 

 

طعم سینما – شماره ۱۷۷ : رود سرخ (Red River)

 

 

پوستر فیلم رود سرخ ساخته هوارد هاوکسمعمولاً زمانی که  به تماشای آثار کلاسیک می نشینم، آرامش می گیرم و با خود می گویم: «چقدر این آثار عمیق و دقیق اند! به راستی چه میزان روی فیلمنامه و کارگردانی و عوامل متعدد این آثار کار شده است؟! چرا فیلم ها و آثار این دوره و زمانه اینطور شده اند؟ چرا اینقدر بد می باشند و با مخاطب غریبی می کنند و حس همذات پنداری را بر نمی انگیزند؟»

پاسخ این پرسش ها مفصّل است و منطقاً به جهانی که فیلمسازان امروزی در آن زندگی می کنند و در آن نفس می کشند برمی گردد. البته به اعتقاد من نابلدی این فیلمسازان را هم در ساخت این آثار نباید دست کم گرفت.

با دقت در آثار کلاسیک می توان فهمید که این آثار از درون فیلمساز راه می گیرد و با الهام از دغدغه ی شخصی فیلمساز ساخته شده است. فیلمساز خودش را با مسئله مأنوس و عجین کرده است که توانسته اثری خوب و کم ادعا تحویلمان دهد؛ اثری که «فرم» در آن حرف اول را می زند و با «فرم» درست، به سایر مقاصد خود، از جمله «محتوا» و فحوا می رسد.

رود سرخ از اولین وسترن های هاوارد هاوکس است و در کلیت اثر هیچ شباهتی با ریوبراوو، الدورادو، و ریولوبو  ندارد.

رود سرخ اثری خوش ساخت و تأثیر گذار است.اثری بسیار عمیق و  جذاب که می تواند تا سه ساعت هم ادامه پیدا کند و مخاطب را سرگرم سازد. این فیلم از نگاه من با طمأنینه و آرامش ساخته شده است.حکایت فیلم، مبیّن نگاه سپید و روشن فیلمساز به اثرش است. نگاهی ساده و روان که هرگز کهنه نمی شود. در این نوع از نگاه و نگرش، سینما از زندگی می آید و زمانی که مخاطب به فیلم نگاه می کند، در آن غوطه ور می شود و می تواند زندگی را از نزدیک لمس و رویت کند. می خواهم کمی به جزئیات رود سرخ بپردازم.

 

شخصیت:

 

اگر به غالب آثار هاوکس دقت کنیم  می بینیم که او شاکله وسترن خود را بر روی چند شخصیت اساسی پایه گذاری می کند و به آنها شکل می دهد و فضا را با توجه به پرداخت شخصیت ها به وجود می آورد.

در رود سرخ سه شخصیت مرکزی وجود دارد بقیه اغلب تیپ هستند و گذرا.

 

دانسون: دانسون (جان وین)  هفت تیر کشی زبَردست و قهّار است؛ مغرور و یک دنده، مدیر، به معنای واقعی نترس و قوی است.

 

متیو: متیو (مونتگمری کلیفت)  بسیار آرام و موقر، با ادب، هفت تیر کشی ماهر، پر دل و جرأت و بی سر و صدا است.

 

گروت: گروت (والتر برنان) اما هم م یتواند تیپ قرار بگیرد و هم شخصیت. اساساً شخصیت دارای ویژگی های خاصی است که فرد را از سایرین تفکیک می کند.گروت در این اثر شخصیت است. جزئیاتی دارد که او را به شدت از سایرین جدا می کند  ولی به سبب تکرار در این نوع از بازی _در سایر آثار هاوکس مثل داشتن و نداشتن _ تیپ هم محسوب می شود. بسیار غُر غُرو، همپای همیشگی دانسون، و پر حرف و ماجراجو است.

 

پوستر فیلم رود سرخ ساخته هوارد هاوکسهاوکس در بدو امر با توجه به ویژگی هایی که در متیو و دانسون قرار می دهد، نوعی رقابت پدر و پسری را هم در درون آنها شکل میدهد. این رقابت از سکانس های متعددی مشخص است. همچون زمانی که دانسون می گوید: «حرف، حرف من است!» ولی متیو مخالف است. یا زمانی که بر سر سرعت در هفت تیرکشی با یکدیگر کل کل و رقابت می کنند. در صورتی که این رقابت هرگز بین گروت و دانسون نبوده است.

در این بین اما هاوکس فرد دیگری را هم وارد ماجرا میکند. چری  به معنای واقعی یک هفت تیر کش است و به درستی هم شخصیت پردازی نشده ولی هاوکس رقابتی را بین او و متیو قرار می دهد تا مخاطب منتظر یه جنگ نافرجام  بین چری و متیو باشد _جنگی که اتفاق نمی افتد_ و البته چری کنایه هایی هم به دانسون می زند.

 

رقابت ایجاد شده بین متیو و دانسون و همینطور چری و متیو بسیار خوب است از نظر من، فیلمساز  با قرار دادن این دو در مقابل هم، کمک بزرگی به شکل گیری درام میکند.

در رود سرخ، صحنه های بسیار زیبا و مهیجی از تیراندازی میان بازیگران را می بینیم. این نوع از تیر اندازی به اعتقاد من شناسنامه دارد و از تمامی آثاری که با عنوان وسترن اسپاگتی ساخته شده اند بهتر است. شناسنامه آن ها در شخصیت پردازی درست و مناسب آن ها می باشد. شخصیت پردازی و خاص کردن افراد، و دور کردن افراد از عام بودن در سینما کمک بسیار شایانی به شکل گیری یک درام قدرتمند میکند.

 

فضا سازی:

 

با توجه به حال و هوای موجود در فیلم هاوکس، اعتقاد دارم  فضاسازی هم می تواند  متأثر از پرداخت شخصیت ها باشد و صد البته قصه مناسب و دیدنی اثر. هاوکس در همان ابتدا بیابان و برهوتی را به ما نشان می دهد که هیچ چیز در آن وجود ندارد. حتی گل و گیاه  هم در آن رشد نمی کند و یک درخت درست و حسابی در آن وجود ندارد. اما بعد از چهارده سال بیش از ده هزار رأس گاو و گوسفند در آن می بینیم و آن برهوت تبدیل به بهشتی می شود که از یاد آدمی نم یرود. به راستی هاوکس فضا سازی را صرفاً در لوکیشن و جغرافیای صحنه نمی بیند، بلکه اتمسفر و فضای موجود را برای مخاطب باور پذیر می سازد.آن هم به گونه ای که صرفا گذر زمان و رشد و نمو انسان ها درون آن حس شود.

این فضا سازی تا پایان قصه نیز ادامه پیدا می کند. حتی به اعتقاد من خلق موقعیت های نیمه کمیک متعدد در اثر، سهم قابل توجه و تأملی در فضا سازی دارد. صحنه ای را به یاد بیاورید که گروه در حال استراحت است و گله آرام و قرار ندارد و هر آن ممکن است که رَم کند و کسی با ایجاد سرو صدا و برای دزدین شهد شیرین باعث رَم کردن گله می شود. اگر این صحنه فرار و رَم کردن گله در سینمای این روزها ساخته می شد، هزینه ای چند برابر بیشتر داشت و ممکن بود صد بار این سکانس را تکرار کنند تا یکی به دلخواه کارگردان انتخاب شود. اما باید با صراحت اعلام کرد که این صحنه بی نظیر است و متاثر از همان فضاسازی و باور پذیری فضا، و شخصیت ها است. از آنجایی که شخصیت ها را باور داریم و می توانیم با آنها همذات پنداری کنیم، می توانیم فضا را هم از درون شخصیت ها و قصه بپذیریم و این امر بیشتر برایمان ملموس می شود. هاوکس به درستی از درون قصه، حادثه سازی و فضا سازی می کند. او خوب می داند که شخصیت، فضا و حادثه از دل یک قصه خوب بیرون می آید.

 

 

ارتباطات:

 

در میانه راه یکی از ویژگی های دانسون، یعنی مغرور و یک دنده بودن اش بیشتر جلوه می کند. هاوکس از همین ویژگی شخصیتی طرفی میبندد و سیر و تطوری  کلی  در اثرش ایجاد میکند. همین امر بیانگر استاد بودن هاوکس در پرداخت درست نسبت به فیلمنامه و روایت است.

به هر حال همان رقابت پدر و پسری که هاوکس در اوایل داستان ایجاد کرد سبب شد تا تعقیب و گریز شروع شود و همگان سعی در مشاهده رقابت آن دو دارند.

با تمام این اوصاف ورود یک دختر معادلات را به هم می زند و هاوکس دوباره قصه را دگرگون می کند. در رود سرخ یک عشق واقعی و با شکوه می بینیم. عشقی که کمتر در این روزگار بتوان مانند آن را پیدا کرد. عشقی که حتی یک پدر و پسر را بهم می رساند. عشقی ساده و زلال.

 

پایان بندی:

 

قصه هاوکس سرانجام و پایان بندی بسیار درستی دارد و به لحاظ زیبایی شناسی استادانه اثر خود را به پایان می رساند.

بالاخره متیو گله را به مقصد می رساند و پول اش را هم می گیرد اما در پایان قصه ترس کوچکی به مخاطب منتقل می شود که واقعاً اگر دانسون سر برسد چه می شود؟ فکر می کنم این می تواند تعلیق کوچکی باشد که همه از آن اطلاع دارند، ولی نمی دانند که چگونه اتفاق می افتد.

هیچ اتفاقی رخ نداد، جز اینکه چری کشته شد. البته متیو به چری هشدار داده بود و گفته بود که: «دانسون به تنهایی حریف تو می شود.» و واقعا هم اینگونه شد.

پایان بندی اثر هم با خود رگه هایی از کمدی را به همراه دارد. زمانی که دختر مورد علاقه متیو، به هر دو آنها _متیو و دانسون_ پرخاش می کند. در نهایت هم همه ی کینه ها، ناراحتی ها و تلخی ها، جای خود را به شیرینی ها، آرامش و خوشبختی داد.

تمام عوامل ذکر شده باعث می شود تا رود سرخ تبدیل به سینما شود. سینمایی که در آن قصه با خود همه چیز را به همراه می آورد و همه چیز را تکمیل می کند. به اعتقاد من سینمای قصه محور _مخصوصا از نوع کلاسیک _ بسیار به زندگی انسان ها نزدیک است. شاید علت اصلی این امر قرابت و نزدیکی همه انسان ها با قصه های مختلف و روایات متفاوت باشد; به هر حال هر انسانی قصه ای دارد; والبته مصیبت.

از نگاه من دیدن رود سرخ برای هر وسترن دوست و هاوکس دوستی غنیمت است.

 

 

 

آرشیا صحافی

 

شهریور ۱۳۹۵

 

 

برای مطالعه دیگر فیلم هایی که در «طعم سینما» معرفی و بررسی شده اند اینجا را کلیک کنید

 



 تاريخ ارسال: 1395/6/11
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>.....:

یکی از بهترین نوشته ها و یکی از بهترین وسترن ها.ممنون

5+0-

جمعه 10 دي 1395



>>>شکوفه:

البته بازی دیدنی مونتی کلیفت در اولین نقش افرینی سینمایی اش را نباید فراموش کنیم.

5+0-

يكشنبه 25 مهر 1395



>>>ebram- ژانرهای فرعی وسترن:

وسترن کلاسیک: از دزدی بزرگ از قطار (۱۹۰۳)، فیلمی از ادوین پورتر با بازی برانکو بیلی اندرسون، عموماً به عنوان اولین وسترن یاد می‌شود. با این حال جورج فنین و ویلیام اورسون اشاره می‌کنند که کمپانی ادیسون سال‌ها پیش از دزدی قطار بزرگ با متریال‌های وسترن کار کرده بودند. با این حال موافق هستند که فیلم پورتر الگویی از جنایت، تعقیب و مجازات را به عنوان ژانر وسترن داراست. وسترن اسیدی: منتقد فیلم جاناتان روزنبام، به ژانری موقتی در دهه‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ به نام وسترن اسیدی اشاره می‌کند که با بازیگرانی نظیر دنیس هوپر، جیم مک براید و رودی وورلیتزر در ارتباط است و همچنین با فیلم‌هایی مانند تیرانداز(۱۹۶۶) از مونت هلمنت، فیلم تجربی عجیب جودوروسکی به نام ال توپو (موش کور) (۱۹۷۰)، و قصر کارگر (۱۹۷۲) از رابرت داونی. وسترن معاصر: این نوع همچنین با نام وسترن نو شناخته می‌شود. این فیلم‌ها دارای وضع ظاهری آمریکایی معاصر هستند و از تم‌ها و موتیف‌های قدیمی غربی (سرکشان ضد قهرمان، دشت‌های باز و چشم‌اندازهای صحرا و جنگ با اسلحه) استفاده می‌کند. بیشتر قسمت‌ها در آمریکای غربی اتفاق می‌افتد و پیشرفت ذهنیت غرب قدیمی به سمت صده‌های ۲۰ و اوایل ۲۱ را آشکار می‌سازد. این ژانر فرعی اغلب شخصیت‌های تیپ غرب قدیمی را در نزاع با وسترن اروپایی: وسترن اروپایی فیلم‌های ژانر وسترنی هستند که در اروپای غربی ساخته شده‌اند. ... وسترن فانتزی: وسترن‌های فانتزی دارای زمینه‌ها و تم‌های فانتزی هستند و ممکن است اساطیر فانتزی را در پشت صحنه داشته باشند. وسترن فلوریدا: وسترن فلوریدا که همچنین با نام وسترن کلوچه‌ای شناخته می‌شود، در فلوریدا و در طول جنگ سمینول دوم ساخته شده‌اند. وسترن ترسناک: یک ژانر فرعی در حال پیشرفت است که ریشه در فیلم‌هایی مانند بیلی بچه در مقابل دراکولا (۱۹۶۶) دارد که بیلی بچه یاغی و افسانه‌ای را در حال جنگ در مقابل خون‌آشام به تصویر می‌کشد. وسترن هندی: فیلم‌های وسترن غربی اولیه که در هند ساخته شدند، بر اساس وسترن کلاسیک بودند. وسترن هنرهای رزمی: دراماهایی جدی مانند سریال تلویزیونی کونگ فو که در سال‌های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ به نمایش درآمد. وسترن آبگوشتی: وسترن آبگوشتی، فیلمی با سبک وسترن آمریکایی است که در استرالیا ساخته شده است. وسترن شمالی: ژانر شمالی، ژانری فرعی است از وسترن است که در آلاسکا یا کانادای غربی اتفاق می‌افتد. اوسترن: اوسترن که با نام وسترن سرخ نیز شناخته می‌شود، در اروپایی شرقی تولید می‌شود. این ژانر در اروپای شرقی کمونیست محبوب بودند و به طور خاص مورد علاقهٔ جوزف استالین بودند. وسترن ...گرافی: نادرترین ژانر فرعی وسترن، از غرب قدیمی به عنوان پس زمینهٔ داستان‌هایی که عمدتاً متمرکز بر جنسیت هستند استفاده می‌کند. وسترن مدرن: پس از اوایل دههٔ ۱۹۶۰، بسیاری از فیلم سازان آمریکایی شروع به زیر سؤال بردن و تغییر مؤلفه‌های سنتی وسترن کردند؛ و مخاطب را تشویق به زیر سؤال بردن دوگانهٔ قهرمان در برابر تبهکار و اخلاقی بودن استفاده از خشونت برای آزمون شخصیت کسی یا اثبات برحق بودن خود کرد. وسترن علمی تخیلی: وسترن علمی تخیلی، مؤلفه‌های علمی تخیلی را در زمینهٔ وسترن سنتی قرار می‌دهد. وسترن فضایی: وسترن فضایی یا وسترن مرزی، ژانری فرعی از علمی تخیلی است که تم‌ها و استعاره‌های وسترن را در خلال داستان‌های علمی تخیلی استفاده می‌کند. وسترن اسپاگتی: در طول دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، نوعی جدید از وسترن در ایتالیا با نام وسترن اسپاگتی ظهور کرد که همچنین با نام ایتالو-وسترن شناخته می‌شود. معروف‌ترین آن‌ها خوب، بد، زشت (۱۹۶۶) است. وسترن غریب: این ژانر فرعی مؤلفه‌های وسترن کلاسیک را با مؤلفه‌هایی دیگر ترکیب می‌کند. وسترن هجو: این ژانر فرعی، دارای سبکی تقلیدکننده است و هدف آن سخره گرفتن، بی‌اهمیت جلوه دادن و نظر دادن دربارهٔ ویژگی‌ها، موضوعات و سبک کارگردانی تثبیت شدهٔ ژانر وسترن است.

26+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>ebram:

چرا نویسنده مقاله وقتی از فیلم رودخانه سرخ نوشته درباره ژانر وسترن اصلا ننوشته؟ توی دو تا کامنت قبلیم چیزایی درباره ژانر وسترن آورم و حالا دو تا نکته خیلی مهم رو میخوام رفرنس بدم از ویکی پدیا: هفت پلات برای ژانر وسترن: ۱. داستان صلح جویانه. پلات دربارهٔ ساختارهایی است نظیر خط آهن، خط تلگراف، یا گونهٔ دیگری از تکنولوژی یا وسیلهٔ حمل و نقل. داستان‌های دارای واگن‌های قطار احتمالاً در این طبقه‌بندی جای می‌گیرند. ۲. داستان‌های مزرعه و دامداری. پلات دربارهٔ تهدیدهایی است از جانب ویرانگران یا زمینداران بزرگ که در تلاش برای بیرون انداختن صاحبان شایستهٔ زمین‌ها هستند. ۳. داستان امپراطوری. پلات ممکن است شامل ساخت امپراطوری دامداری یا امپراطوری نفت از هیچ باشد، پلاتی کلاسیک در باب از فرش به عرش رسیدن. ۴. داستان انتقام. پلات اغلب شامل تعقیب و گریزی گسترده است. اما همچنین ممکن است شامل مؤلفه‌های داستان کلاسیک اسرارآمیز باشد. ۵. داستان سواره نظام و هندی‌ها. پلات حول رام سازی بیابان برای مهاجران سفیدپوست می‌گردد. ۶. داستان یاغی‌ها. گانگسترهای یاغی در اکشن غالب هستند. ۷. داستان مارشال. کلانتر و چالش‌های وی پلات را پیش می‌برند. گرابر گفته است نویسندگان خوب از این پلات‌های پایه استفاده کرده‌اند تا داستان‌های قابل باور بسازند. دیگر ژانرهای فرعی شامل وسترن اسپاگتی، وسترن حماسی، وسترن‌های گاوچران آوازه خوان، و برخی وسترن‌های کمدی؛ مانند جونز آمد (۱۹۴۵) که در آن گری کوپر شخصیت وسترن خود را به سخره گرفت، مرد گوسفندی (۱۹۵۸) که درآن گلن فورد خود را به شوخی گرفت، و کت بالو (۱۹۶۵)، که در آن لی ماروین مست بر روی اسب می‌راند. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، با ظهور وسترن مدرن از نو نوشته شد.

28+11-

شنبه 13 شهريور 1395



>>> آشنایی با ژانر وسترن:

همشهری آنلاین- مهدی تهرانی سینمای وسترن قدیمی‌ترین گونه سینمای داستانی است. اقبال تاریخی تماشاگران به سینمای وسترن در مقاطع مختلف زمانی تقریبا سرآمد بر تمامی دیگر ژانر‌های سینما بوده است. اولين فيلم داستاني تاريخ سينما به نوعي وسترن "سرقت از قطار" محصول 1903 سينماي آمريكا است. آنچه كه از ژانر وسترن يادگار مانده؛ يك خيابان خاكي، چند مغازه؛ دفتر كلانتر شهر و كليساي كوچك آن، دليجان‌ها و اسب‌ها هستند. داستان‌هاي ژانر وسترن نيز در قواعد اين گونه‌ي سينمايي اصيل؛ ثابت بوده‌اند. درگيري و انتقام؛ داستانك‌هاي عاطفي و عشقي و همچنين ايثار و فداكاري از زمره اصلي‌ترين ماجراهاي ژانر وسترن به حساب مي‌آيد.در ژانر وسترن مهمترين مسئله رونمايي از كاراكترهاي اصلي و دسته بندي كردن آنهااست. چه كسي طرف خيراست و شيطان صفت كيست؟ اگرچه 30 سال است که سینمای تركيبي به معنای خاص گوی سبقت را از دیگر ژانر‌ها ربوده و تماشاگر گیج صحنه‌هایی شده که شاخصه‌های این نوع سینما است؛ ولی هنوز مانند سیلاب بهاری اگرچه کوتاه‌مدت است، با اکران یک فیلم وسترن نظرها هر چقدر کوتاه هم که باشد از سینمای اکشن روی برمی‌گرداند و اینکه این زمان کم تبدیل به هفته و ماه شوند از عهده کسی علی‌الظاهر خارج بوده، کسی مثل جان فورد و یا سام پکین‌پا اگر به سینما هدیه شوند شاید آن وقت این روند یا این رویا شکل گیرد. سینمای وسترن قواعد ژانر در فیلم‌های وسترن مشخص‌اند. این قواعد از لوکیشن گرفته تا طرز بیان دیالوگ نهادینه شده‌اند. صحنه‌های تیراندازی، نماهای تعقیب‌وگریز و تمام اینها در آثار وسترن دارای شناسنامه هستند؛ از این‌رو است که وقتی با چیزی به نام وسترن و عملا خالی از قواعد آن روبه‌رو می‌شویم می‌توانیم مچ سازنده را بگیریم. قواعد ژانر در اين گونه‌ي پرطرفدار و اصيل سينمايي ساده عنوان شده است. با افراد خوب و شهروندان ديندار بايد به لطافت برخورد كرد و با افراد بي‌خدا و ياغي و ستمگر بايد ستيزه جويي پيشه ساخت. اينگونه است كه عناصر مهر و محبت در مقابل انتقام و زدو خورد در ژانر وسترن اجزايي جداناشدني به حساب مي‌آيند. در فیلم وسترن اگر کشتار الزامی نیست اما حداقل تاخت یک اسب در مرتع کمترین انتظار است؛ فقدان‌هایی که در مقابل الفت‌هایی از جنس دیگر پوشانیده می‌شود. د رواقع اگرچه حداقل لوكيشن در يك فيلم وسترن يك شهر كوچك؛ چند سوار؛ يكي دوتا دليجان و چندين ششلول بند و يك كلانتر مي توانند باشند اما قصه ها به كرامات انساني بازمي‌گردند. از سويي در دهه چهل ساخته‌هاي وسترن جنگ يانكي‌ها و سرخ پوست‌هاي بومي بود. اما در سالهاي بعدي سينماي وسترن كمتر به سمت سرخپوست ها رفته است. در دهه 60 نيز وسترن اسپاگتي با جادوي سرجولئونه متولد شد. سه گانه مشهور و جاودانی او به خاطر یک مشت دلار 1964، به خاطر چند دلار بیشتر 1965 و خوب، بد، زشت محصول 1967 در تاريخ سينماي وسترن کاملا شناخته شده است. در وسترن اسپاگتی رافت تگزاسی جایی ندارد. در وسترن کلاسیک گاهی و شاید هم برای بزرگنمایی قهرمان اصلی از وی حرکت‌های اخلاقی نیز نظیر صرف نظر کردن از انتقام نیز سر می‌زند اما در وسترن اسپاگتی از این حرف‌ها خبری نیست. به قول سرجیو لئونه در وسترن اسپاگتی اگر کسی یک تیر به شما بزند شما با یک گلوله نه، با دوتا نه، با سه گلوله هم نه، باید با صد گلوله جوابش را بدهید و این کار ردخور هم ندارد و تعطیل بردار هم نیست. بکش جینگو ؛ یاد خوش وسترن اسپاگتی! براي نسل جوان‌تر که سینمای وسترن برایشان با «رقصنده با گرگ‌ها»ی کوین کاستنر محصول 1991معنا پیدا کرده، ژانر وسترن همان‌قدر جذاب و دست‌نیافتنی جلوه‌گری کرده که برای قدیمی‌ترها که «۱۲ مرد خشمگین» و یا «بوچ کسیدی و ساندنس کید» را در دهه هفتاد ‌ دیدند. حساب آنهایی که با سینمای جان فورد و دهه 40 راز و رمز سینمای وسترن را شناختند که اصلاً جداست. با این همه، حتی این جوان‌ترها؛ که دشت بازکوین کاستنر محصول 2002 نیز برایشان رویایی محسوب می‌شد، کمبود این نوع سینما نزد آنها سؤال است چه برسد به دهه هفتادی‌ها. در سالهاي اخير چندين وسترن خوب و معدود ساخته شده‌اند كه اين ژانر را نجات داده‌اند. با نابخشوده اولين فيلم مهم و اسكاري كلينت ايست وود سينماي وسترن جاني تازه گرفت. همشهری آنلاین- مهدی تهرانی:

24+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>Top ten Western:

اسب آهنین. «جان فورد» 1924- دهه 20 در دوران سینمای صامت، فیلم‌های وسترن از محبوبیت زیادی برخوردار بودند. «جان فورد» یكی از كارگردان‌های بزرگی بود كه در این زمینه فعالیت داشت. «اسب آهنین» از معدود وسترن‌های تاثیرگذار این دهه به شمار می‌آید. داستان اصلی فیلم درباره احداث بزرگ‌ترین خط آهن آمریكاست و در این حال رابطه عاشقانه «دیوی براندون» با دختر یكی از روسای راه آهن در پس زمینه روایت می‌شود. این اولین اثر مهم فورد است. دلیجان. «جان فورد» 1939- «دلیجان» یكی از آثار كلیدی ژانر وسترن است. فیلمی كه سینمای وسترن را به پختگی رساند. مهمترین ویژگی «دلیجان» تحلیل شخصیت‌ها و ظرایف روانكاوانه است، نكاتی كه تا پیش از این مغفول مانده بود. فیلم روایتگر مسافرانی است كه با یك «دلیجان» راهی سفر می‌شوند و در طول مسیر با خطراتی از جمله حمله سرخپوست‌ها مواجه می‌شوند. اهل غرب. «ویلیام وایلر» 1940- از وسترن‌های جذاب و تماشایی تاریخ سینما و دهه 40 سینمای آمریكاست. كارگردانی سنجیده و ظریف «وایلر»، حضور دو شخصیت اصلی «گری كوپر» و «والتربرنان»، فیلمبرداری زیبای «گرگ تولند» و موسیقی شنیدنی «آلفرد نیومن»، اهل غرب را به وسترنی تاثیرگذار و قابل توجه تبدیل كرده است. دوئل در آفتاب. «كینگ ویدور» 1946- وسترن حماسی و پرهزینه «دوئل در آفتاب» به تهیه كنندگی «دیوید ا سلزنیك» از فیلم‌های معروف دهه 40 و سینمای وسترن است. فیلم با بهره گیری از بهترین بازیگران زمانه خود «جوزف كاتن»، «گریگوری پك»، «جنیفرجونز»، «لیلیان گیش» فروش خوبی را نصیب خود كرد. «پك» در فیلم در نقش یك ضدقهرمان، تصویری خشن از خود به نمایش می‌گذارد و «جونز» در نقش یك قهرمان زن (دچا ربحران هویت) حضوری متفاوت دارد. كلمنتاین عزیزم. «جان فورد» 1946- اثری شاعرانه از استاد و از بهترین‌های ژانر وسترن. طرح انتقام جویانه فیلم در داستانی از وایات ارپ «از اسطوره‌های دوران وسترن» بازی هنری فاندا در نقش «ارپ» كه به عنوان بهترین وایات ارپ تاریخ سینما شناخته شد، عشقش به كلمنتاین (زن معصوم تاریخ سینمای وسترن) و كارگردانی استادانه «فورد» فیلم را به اثری شاخص مبدل می‌كند. رود سرخ. «هاوارد هاكس» 1947- از مهمترین وسترن‌های تاریخ سینما و از بهترین‌های «هاكس». فیلم تضاد موجود در رابطه یك پدر و پسرخوانده‌اش را به بهترین شكل ممكن منعكس می‌كند. «جان وین» در حضوری متفاوت در مقابل پسرخوانده‌اش با بازی «مونتگمری كلیفت» یكی از به یادماندنی ترین بازی‌هایش را به نمایش می‌گذارد. تیر شكسته. «دلمر دیوز» 1950- وسترنی عاشقانه و خوش ساخت از «دلمر دیوز» كه براساس رمان (برادر خونی) نوشته الیوت آرنولد ساخته شد. «تیر شكسته» از اولین وسترن‌هایی است كه نگاهی مثبت به سرخ پوستان دارد. حضور «جیمزاستوارت» در نقش یك مصالحه گر بین سفید پوستان و سرخ پوستان، از نقاط قوت فیلم به شمار می‌آید. وینچستر73. «آنتونی مان» 1950- «آنتونی مان» از فیلمسازانی بود كه با ساخت چندین وسترن خوب از جمله «مردی از لارامی» و «مردی از غرب» نقش به‌سزایی در رونق این ژانر داشت. وینچستر 73 یكی از بهترین وسترن‌های اوست. وسترنی روان‌شناسانه كه به تحلیل شخصیت در قالب قهرمانی پیچیده می‌پردازد. این فیلم نخستین همكاری «استوارت» با «مان» است كه در چند فیلم بعدی «مان» نیز ادامه یافت. ماجرای نیمروز. «فردزینه مان» 1952- وسترن معروف و حماسی «ماجرای نیمروز»، از بهترین آثار تاریخ سینماست. كارگردانی «زینه مان» و تسلطش بر صحنه ها، بی‌نظیرند. «زینه مان» در به تصویركشیدن ماجرایی كه در یك نیمروز اتفاق می‌افتد و همینطور توجه‌اش به روابط و بررسی و مطالعه كاراكترها استادانه عمل می‌كند. قهرمان فیلم با نقش آفرینی بسیار تاثیرگذار «گری كوپر» به تنهایی در برابر نیروی شر می‌ایستد. شین. «جورج استیونس» 1953- «شین» وسترنی اصیل و رمانتیك در حد یك شاهكار است. ورود شین به خانواده استارت، عشقش به ماریون و دوستی دیوانه وارش به جوی كوچك، گرم‌ترین و رمانتیك‌ترین لحظات را به تصویر می‌كشد. شین، با پس زمینه مقابله با شر، داستان یك قهرمان پاك و مقتدر و رمانتیك است. جانی گیتار «نیكلاس ری» 1954- «جانی گیتار» از آثار شاخص سینمای وسترن است. محور اصلی فیلم، رویارویی مرگبار دو زن است و همین موضوع از «جانی گیتار» وسترنی متفاوت به‌وجود آورده. اگر در سینمای وسترن، زن به عنوان یكی از عناصر فرعی ژانر به حساب می‌آید، در اینجا، زن نقش كلیدی دارد و به اصلی‌ترین موضوع اثر تبدیل می‌شود. اهمیت فیلم به حدی است كه «فرانسوا تروفو» نیكلاس ری را به خاطر مهارت بارزش در پرداخت صحنه‌های شبانه، «شاعر شبانگاهی» نامید. «جانی گیتار» نمونه‌ای بارز از فیلم كوچكی است كه بالید و به مقام یك اثر كلاسیك رسید. جویندگان. «جان فورد» 1956 شاهكاری از «جان فورد» كبیر و از بهترین آثار تاریخ سینما. فورد در «جویندگان»، موفق می‌شود بهتر از هر وسترن دیگری تضاد میان تمدن و بدویت را به تصویر بكشد. از طرفی به اوج زیبایی سبك بصری باشكوه دست می‌یابد كه نظیرش را در كمتر فیلمی می‌توان یافت. این وسترن شاعرانه یكی از پیچیده‌ترین و متناقض ترین شخصیت‌های تاریخ سینما را با بازی «جان وین» به نمایش می‌گذارد. «جویندگان» بهترین اثر فورد است. ریوبراوو. «هاوارد هاكس» 1959- «ریوبراوو» از آثار بلامنازع سینمای وسترن، فیلمی است جذاب و تماشایی با كارگردانی خوب و توام با طنز همیشگی «هاكس». بازی‌های به یادماندنی (جان وین، دین مارتین، والتر برنان) و موسیقی شنیدنی و محبوب (دیمیتری تیومكین) این وسترن را به یكی از دوست داشتنی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما بدل كرده است. گفتنی ست كه این وسترن، پاسخی سینمایی است به «ماجرای نیمروز» فرد زینه مان. آخرین غروب. «رابرت آلدریچ» 1961- وسترن اصیل، جذاب و غیرمتعارف «رابرت آلدریچ»، شعری عاشقانه است كه اكنون با گذشت چند دهه از زمان ساخت آن هنوز تازه و تماشایی است. دالتون ترومبو فیلمنامه این فیلم را بر اساس رمان «غروب در كریزهورس» نوشته «هاوارد رگلیز» به نگارش در آورد. فیلمنامه قوی آخرین غروب در ساختار فیلم نقش به سزایی را ایفا می‌كند. به خاطر یك مشت دلار1964- به خاطر چند دلار بیشتر 1965- خوب بد زشت 1966 - سه گانه «سرجولئونه» سه گانه وسترن «لئونه» آثار معروفی هستند كه وسترن اسپاگتی ایتالیایی لقب گرفتند. این سه فیلم جذاب‌ترین و عامه پسندترین وسترن‌های تاریخ سینما هستند كه شاید بیش از هر وسترن دیگری دیده شده‌اند. «لئونه» بر خلاف وسترن‌های قدیمی، قهرمان مثبت تازه‌ای را به شیوه خود به سینما عرضه كرد؛ قهرمانی كم حرف، خشن،صریح، غیرمتعارف و بی‌اعتنا به قانون! كه تاثیرپذیری آن را می‌توان در فیلم‌های غیروسترن سال‌های بعد نیز مشاهده كرد. داستان‌ها و شخصیت‌های جذاب این سه اثر، موفقیت عظیمی را برای «سرجولئونه» رقم زدند. روزی روزگاری در غرب. «سرجولئونه» 1968- «سرجولئونه» پس از ساخت سه‌گانه معروفش و در اوج دوران فیلمسازی، كامل‌ترین اثر خود «روزی روزگاری در غرب» را ارائه می‌دهد. وسترنی (هنری) حماسی و باشكوه كه از هر نظر فیلمی موفق ارزیابی می‌شود. «روزی روزگاری در غرب» یادگاری زیبا، به یادماندنی و پرابهت برای پایان دنیای وسترن سنتی است. «لئونه» با ساخت چند وسترن قابل توجه جان تازه‌ای به این ژانر رو به احتضار بخشید. بوچ كسیدی و ساندس كید. «جرج روی هیل» - 1969 از آثار خاص و معروف سینمای وسترن و از پرفروش‌ترین‌های این ژانر. جدای از كارگردانی استادانه «جرج روی هیل» حضور دو بازیگر بزرگ سینما، «پل نیومن» و «رابرت ردفورد» كه شخصیت و دوستی ماندگاری را از خود بر جای نهادند. نقش آفرینی این دو بازیگر شكوه و جلای خاصی به فیلم بخشیده است. این گروه خشن. «سام پكین پا» 1969- حماسه‌ای باشكوه و شاهكاری از «سام پكین پا» و از كاملترین وسترن‌های تاریخ سینما. «پكین پا» پس از ساخت چند وسترن خوب، در «این گروه خشن» به اوج كمال و پختگی خود می‌رسد و فیلم او آشكارا، اعتماد به‌نفس و تسلطش را در ساخت این اثر به رخ می‌كشد. فیلم شروع و پایانی استثنایی و سكانس‌هایی بی‌همتا دارد. شخصیت پردازی‌ها در فیلم فوق العاده و بسیار دقیق هستند. «این گروه خشن» وسترنی اصیل و پایان بخش یك عصر باشكوه و طلایی است. تیرانداز. «دان سیگل» 1976- «تیرانداز» وسترنی است نوستالژیك و می‌توان آن را ادای‌دین «دان سیگل» به سینمای وسترن دانست. حضور «جان وین» در سال‌های پایانی عمرش و «جیمز استوارت» كهنه كار، از شخصیت‌های ماندگار سینمای وسترن، بار دیگر پس از «مردی كه لیبرتی والانس را كشت» وسترن دیگری از «جان فورد»، در كنار هم قرار می‌گیرند تا بار دیگر تداعی بخش آن دوران باشكوه باشند. «تیرانداز» از بهترین وسترن‌های دهه 70 است. با گرگ‌ها می‌رقصد. «كوین كاستنر» 1990- «با گرگ‌ها می‌رقصد» زمانی ساخته شد كه دیگر بیم آن می‌رفت، وسترن رو به فراموشی است؛ این اثرحماسی، همانند وسترن‌های بزرگ قدیمی، سرشار از زندگی است؛ زندگی و تاریخ. فیلمی درباره همبستگی انسان و طبیعت و زندگی سرخپوستان. «با گرگ‌ها می‌رقصد» اسكار بهترین فیلم سال را تصاحب كرد و «كوین كاستنر» نیز اسكار بهترین كارگردانی را به‌دست آورد. نابخشوده. «كلینت ایست وود» 1993- «نابخشوده» موفقیت بزرگی برای سینمای وسترن بود؛ فیلم نامزد 9 جایزه اسكار شد كه برای بهترین فیلم سال اسكار را ربود. نابخشوده فیلمی است درباره اندیشه‌های غرب، اسطوره وسترن و قهرمانان آن. این فیلم را می‌توان ادای دینی به سینمای وسترن دانست، كما اینكه «ایست وود» فیلمش را به «سرجولئونه» و «دان سیگل» تقدیم نمود. مرد مرده. «جیم جارموش» 1996- «مرد مرده» یكی از غریب ترین و متفاوت ترین وسترن‌های تاریخ سینماست. وسترنی خاص از یك فیلم ساز خاص، كه در آن غرب سرزمینی تاریك و خطرناك است. این‌بار قهرمان یا ضد قهرمان در حالی وارد سرزمین غرب می‌شود كه هیچ پیشینه‌ای از غرب ندارد. منبع: منبع: tehrooz.com/ حسن نیازی

32+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>شقایق:

الان این شماره رو دیدم. بعد از دو هفته غیبت خیلی چسبید. مرسی

32+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>فیلم بین:

اگر قرار اسن درباره وسترن بنویسید "نابخشوده" کلینت ایستود. فقط.

28+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>sanaz:

!like

24+0-

شنبه 13 شهريور 1395



>>>ابتکار:

تکون دهنده بود.با دوستان موافقم...جای وسترن خالی بود. متشکر از نویسنده

31+0-

جمعه 12 شهريور 1395



>>>فرید.م:

لطفا بازم وسترن بزارید تو این صفحه. جویندگان جان فورد را حتما دربارش بنویسید و حادثه آکس بو

41+2-

جمعه 12 شهريور 1395



>>>velver:

با نظر آرشیا در مورد صحنه رم کردن گاوها موافقم. یعنی لنگه نداره تو ۱۲۰ سال تاریخ سینما.

54+1-

جمعه 12 شهريور 1395



>>>حامد:

جای یک وسترن در صفحه طعم سینما خالی بود. مرسیییییییییییییی

61+5-

جمعه 12 شهريور 1395



>>>غلامعباس فاضلی:

"رود سرخ" را نخستین بار روی پرده سالن نمایش دانشکده ای دیدم که که حالا ساختمان آن به یک بانک تبدیل شده! نسخه ای بود با کیفیتی درخشان که از کانال 4 شبکه بی بی سی ضبط و به تهران ارسال شده بود. در آن سالها هیچ بدیلی در ایران نداشت. دومین نسخه را روی پرده سینما سپیده تهران دیدم. دوبله به فارسی بود و به قول فیلم بازها "تَبَری" شده بود. این فیلم در کارنامه هاوکس همیشه برایم متمایز بوده چون عاشقانه ترین فیلم هاوکس است است. «جان فورد»ی ترین فیلم اوست! شاید تنها فیلمی است که جان وین در آن عاشق به نظر می رسد. داستان بوردون چیس به متن انگلیسی در سالهای آخر دانشکده به دستم رسید و مثل گنجی نزد من محفوظ است. موسیقی دیمیتری تیومکین از این فیلم آلبومی فوق العاده است که به طور کاملی در 37 تراک در سال 2003 و 2005 روانه بازار شده است. از شاهکارهای تیومکین است. حدود 8 سال پیش روی دی وی دی نسخه خوبی از "رود سرخ" به دستم رسید و شکر خدا امروز نسخه «بلو-ری» آن ضیافت هر دوستدار وسترن و هوارد هاوکس را کامل می کند. جوان درو در این فیلم بی همتاست... بی همتا. شاید اگر "رود سرخ" با آن جان وین تلخ اش ساخته نمی شد، چند سال بعد جان فورد "جویندگان" را با آن جان وین تیره و تار نمی ساخت.

71+1-

جمعه 12 شهريور 1395



>>>یونس:

درود بر قلم این منتقد.هاوارد هاوکس بهترین وسترن ساز بود. خاطرات تازه شد.طعم سینما با وسترن.

84+0-

جمعه 12 شهريور 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.