پرده سینما

یادمان باشد چه نگین درخشانی داریم؛ به مناسبت ۲۱ شهریور روز ملی سینما

کاوه قادری







 

 

چرا لازم است هر سال در تقویم مان، یک روز مشخص به نام «روز ملی سینما» داشته باشیم؟ نخستین پاسخی که به ذهن می رسد، لزوم یادبود و گرامیداشت وجود این هنر در کشور عزیزمان است؛ هنری که با وجود مشکلات عدیده ی ساختاری بیرونی و درونی اش و انتقادات فراوان وارد بر آن، همواره در گذر پرتلاطم روزگار، حیاتی مداوم، سری افراشته و موفقیت هایی مهم و تاریخ ساز داشته و همین مهم، نفس وجود این سینما را ارزشمند، قابل تحسین و شایسته ی گرامیداشت می کند و برای برپایی چنین گرامیداشتی، چه مناسبتی شایسته تر از «روز ملی سینما»؟

یادمان باشد سینمایی داریم که در روزگار خوش انگاری، بزم اندیشی و عیش و نوش زائدالوصف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این مملکت، با گاوش به تلخی از وضع موجود ابراز ناخرسندی کرد، با قیصرش به تندی علیه وضع موجود طغیان کرد و با پستچی، رگبار، کندو، آرامش در حضور دیگران، تنگنا، درشکه چی، مسافر، داش آکل، دایره مینا، سازدهنی، غریبه ای در مه و... فرهیختگی و دانایی سینمایی اش را ارتقا داد، از خوش قریحه ترین نسل اش رونمایی کرد و «موج نو» پربارش را بنا نهاد.

یادمان نرود سینمایی داریم که در اساسی ترین تحولات نیم قرن اخیر این دیار (همچون انقلاب و جنگ) و آن هنگامی که بیم نابودی کامل آن می رفت، نه تنها نابود نشد، بلکه به پویایی رسید و با دونده، جاده های سرد، خانه دوست کجاست؟، باشو غریبه کوچک، هامون، دندان مار و... مرزهایش را گسترش داد و آوازه و گستره اش جهانی شد.

یادمان باشد سینمایی داریم که هر چه باشد اصیل است. تصاویر منحصر به فردی گاه همچون سینمای علی حاتمی، برگرفته از شعر و ادبیات ملی و گاه همچون سینمای امیر نادری و عباس کیارستمی، برگرفته از عکاسی و نقاشی زیست بومی دارد و اجراها و نمایش های یونیکی گاه همچون سینمای سهراب شهید ثالث، رئالیستی، برخوردار از عناصر طبیعی و زیستن وار و گاه همچون سینمای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی، تئاترگونه و بهره مند از طراحی و چیدمان دقیق دارد و به مدد آثار فیلمسازانی همچون سهراب شهید ثالث، امیر نادری، عباس کیارستمی، مسعود جعفری جوزانی و مجید مجیدی، از مایه های داستانی، تصویری، نمایشی، شخصیتی و موقعیتی برخوردار است که به ویژه در دهه های 60 و 70 اش، سینمای شرق و اروپای شرقی را آشکار تحت تأثیر خود قرار می دهد و به عنوان سینمایی مرجع و حتی به قول یکی از بازیگران، آلترناتیو سینمای غرب، حتی امروزه نیز آثار مستقل و بعضاً خوش قریحه ای همچون تیمبوکتو، وجده و ذیب که به ظاهر نمایندگان سینماهایی نوپا هستند را وادار به استقراض و وامداری از خود می کند.

یادمان نرود سینمایی داریم که هم با آثاری همچون کلوزآپ، زیر درختان زیتون و طعم گیلاس و در نهایت با تصاحب نخل طلای کن، قادر است مورد استقبال محافل نخبه پسند و سینمای هنری قرار گیرد و هم در یک گام به جلوتر، به مدد درباره الی و جدایی نادر از سیمین، می تواند صاحب آثاری مطابق استانداردهای جهانی فیلمسازی روز و جزو سینماهای فاتح اسکار باشد و در میان جریان اصلی سینمای جهان نیز جایگاه داشته باشد؛ و این موقعیت اش در سینمای جهان (چه بخش هنری و چه بخش جریان اصلی) را تا نقطه ای پیش ببرد که امروزه در یک نوآمده، علاوه بر فیلم و فیلمساز، در ساحت های بازیگری و فیلمنامه نیز مورد توجه و استقبال قرار بگیرد؛ مانند مطرح شدن پیمان معادی در سطح جهانی سینمای جریان اصلی، پس از جدایی نادر از سیمین و شهاب حسینی در سطح سینمای هنری، پس از فروشنده و کاندیداتوری فیلمنامه ی جدایی نادر از سیمین در میان پنج فیلمنامه ی برتر اسکار و تصاحب جایزه ی بهترین فیلمنامه ی کن  توسط فیلم فروشنده.

 

یادمان باشد سینمایی داریم که تازه ترین نسل اش را فیلمسازان نوپا و خوش قریحه ای همچون سعید روستایی، سهیل بیرقی، مصطفی کیایی، محمدحسین مهدویان، سیدجمال سیدحاتمی، مجید توکلی و هومن سیدی شکل می دهند که جشنواره ی سی و چهارم فیلم فجر را پس از سال ها، دوباره محل عینی کشف استعدادها و امیدواری به آینده ی سینمای ایران کردند و در رشد قابل توجه تعداد مخاطبان سینما نسبت به چند سال اخیر، به معنای افزایش اقبال مردم به سینما رفتن و تماشای فیلم در داخل سالن سینما (و نه از طریق مانیتور و به مدد دانلود نسخه ی فیلم در شبکه ی خانگی) و به تبع اش افزایش فروش فیلم ها و خوداتکایی اقتصادی سینما (به معنای درآمدزایی طبیعی سینما از طریق گیشه اش) نیز نقش داشتند.

و یادمان نرود سینمایی داریم که اگر در گذشته فقط به مدد حضور آثارش در فستیوال ها، محافل، مراسم ها و جشنواره های مختلف بین المللی در سطح جهان، خاصه میان اغلب منتقدان، فیلمسازان و مخاطبان تخصصی شان شناخته می شد، امروزه و در نوآمده ای دیگر، تدریجاً آثارش به لیست ها و نظرسنجی های گوناگون و متعدد برترین ها نیز راه یافته؛ به گونه ای که به عنوان نمونه، پنج سال پیش برای نخستین بار، نام فیلم جدایی نادر از سیمین، در اکثر لیست های ده فیلم برتر سال 2011 منتقدان و نویسندگان سینمای جریان اصلی مشاهده می شد و حتی اخیراً آثار تجربی سینمای ایران همچون ده عباس کیارستمی نیز به لیست ها و نظرسنجی های اینچنینی راه یافته؛ موهبتی که اهمیت اش از این نظر است که میان سینمای ایران و مخاطبان عام سینمای جهان (که معمولاً مرجع شان برای انتخاب فیلم، نه حضور در فستیوال ها، محافل، مراسم و جشنواره ها، بلکه حضور در چنین لیست ها و نظرسنجی های است) نیز ارتباط برقرار می کند تا سینمای ایران، علاوه بر شناخته شدن نزد مخاطبان تخصصی، منتقدان و فیلمسازان جهانی، نزد مخاطبان عام جهانی نیز معرفی و مطرح شود.

و این همه، قطعاً فقط بخشی از موهبت های بالفعل این سینمای پربار است؛ سینمایی که بارها و بارها از نقیصه هایش سخن گفته ایم، می گوییم و خواهیم گفت اما ولو به بهانه ی روز ملی سینما هم که شده، یادمان باشد که چه گوهر گرانبها و نگین درخشانی داریم.

 

 

 

کاوه قادری

 

۲۱ شهریور ۱۳۹۵



 تاريخ ارسال: 1395/6/21
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>thumb:

روز ملی سینما به کاوه قادری و بروبچه های پرده سینما هم مبارک باشد

5+0-

يكشنبه 21 شهريور 1395




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.