موحد منتقم
گشت۲ از اساس تشکیل شده از شوخی های مجزا. شوخی هایی که متعلق به فیلم های دیگر یا کانال های جوک تلگرامی اند و ربطی به خود فیلم ندارد. در این فیلم چیزی به اسم فیلمنامه وجود خارجی ندارد.
در اینگونه فیلم های چندپاره، تدوین می تواند به کمک اثر می آید، ولی اینجا تدوین فیلم «میخ آخر» را به تابوت گشت۲ می زند. تدوین این فیلم چند پاره را کاملاً پاره پاره کرده و هرگونه تلاش برای یافتن سرخط داستان را بی نتیجه می گذارد.
این فیلم ملغمه ای از موضعات به شدت سطحی و نامرتبط با هم است، به علاوه فحش های رکیک جنسی که نازل ترین سطح سلیقه مخاطبان را مورد هدف قرار داده است. موضوعاتی همچون رمّالی، فسادمالی، جن گیری، مداحی، بوکس! و هزاران موضوع بی ربط در فیلم عنوان می شود. خلاصه گشت۲ یک دیگ درهم جوش است. یک آش شله قلمکار بسیار بی نمک!
نوروز سال ۱۳۹۱ بود که به یکباره اکران فیلم گشت ارشاد ساخته سعید سهیلی محدود، و ناگهان از پرده پایین کشیده شد. موضوع به روز و ملتهب فیلم جنجال زیادی به پا کرده بود و حتی نسخه خانگی آن هم با وجود اصلاحیه های فراوان آخر خوشی پیدا نکرد. حالا پس از پنج سال قسمت دوم این فیلم از راه رسیده و اکران اش به صورت گسترده آغاز شده است.
گشت ارشاد با توجه به این که اصلاً فیلم خوبی نبود و به واسطه ی جذابیت سه کاراکتر اصلی و شوخی های گاه و بیگاه اش که درمی گرفت، و همچنین سوژه جنجالی اش به فیلم محبوبی تبدیل شد. اما قسمت دوم این فیلم کیلومترها از قسمت اول اش عقب تر است.
فیلم گشت۲ فقط به این خاطر ساخته شده که سودی که تهیه کننده قسمت اول بابت پایین کشیده شدن از پرده از دست داد، جبران شود. این فیلم ملغمه ای از موضعات به شدت سطحی و نامرتبط با هم است، به علاوه فحش های رکیک جنسی که نازل ترین سطح سلیقه مخاطبان را مورد هدف قرار داده است. موضوعاتی همچون رمّالی، فسادمالی، جن گیری، مداحی، بوکس! و هزاران موضوع بی ربط در فیلم عنوان می شود. خلاصه گشت۲ یک دیگ درهم جوش است. یک آش شله قلمکار بسیار بی نمک!
حاج عباس (حمید فرخ نژاد) و حسن (ساعد سهیلی)، آزادی مشروط خورده اند. در مراسمی که زندان برای آزادی زندانیان با گلریزان خَیّرین، گرفته است، حاج عباس پشت تریبون ایستاده و سخنان آخرش را با زندانیان میگوید و حسن هم در سلول، بارشان را میبندد و بند کفش اش را برای زدن به دل خیابانهای شلوغ تهران محکم میکند. حاجی و حسن از زندان بیرون میزنند و یک راست میروند سراغ ماشین «ون» شان. عطا (پولاد کیمیایی) نفر سوم مثلث هرچند از کما بیرون آمده اما حافظهاش را ازدستداده و بهجای آن توانایی عجیبوغریبی پیداکرده و میتواند آینده و گذشته افراد را با تمرکز کردن و دقت در چهرهشان بخواند. عباس و حسن با «ون» گشت ارشاد به سراغ عطا میروند تا باند خلافکار و مثلاً دوستداشتنی بار دیگر شکل بگیرد.
گشت۲ مانند قسمت اول اش نان عبور از خط قرمز ها را می خورد و به یمن جابجا شدن خطوط قرمز، مخاطب کلی فحش های بی ادبانه را به صورت مستقیم و غیر مستقیم از دهان بازیگران فیلم می شنود! جذابیت فیلم به این است که مخاطب برای اولین بار است چنین الفاظی را در سینمای ایران می شنود! و برای من جالب است بدانم چگونه افرادی از تماشای مسخره بازی های این به اصطلاح کمدین ها لذت می برند و در سالن سینما می خندند! راست اش نمی توانم قبول کنم یک انسان معقول و معمولی قادر به لذت بردن از چنین فیلمی باشد!
گشت۲ از اساس تشکیل شده از شوخی های مجزا. شوخی هایی که متعلق به فیلم های دیگر یا کانال های جوک تلگرامی اند و ربطی به خود فیلم ندارد. در این فیلم چیزی به اسم فیلمنامه وجود خارجی ندارد و فیلمساز به این نتیجه رسیده که با خواندن جوک های بامزه و موضوعات سیاسی تاریخ مصرف گذشته یک موقعیت کمدی در فیلم ایجاد کند، از آنها در فیلم استفاده کند و برود سراغ جوک بعدی.
طرح اصلی قصه دارای امکانات و توانایی های کمیک بالقوه است اما فیلمساز به بدترین شکل ممکن از ان استفاده کرده. شوخی های فیلم به دلیل زمانبندی نادرست صحنه های کمدی به بار ننشسته است؛ دقیقاً برعکس کمدی خوب بد جلف پیمان قاسم خانی که اکثر صحنه های کمدی زمانبندی درستی دارد. این نقیصه صرفاً به سبب عدم مهارت و توانایی فیلمساز است.
در اینگونه فیلم های چندپاره، تدوین می تواند به کمک اثر می آید، ولی اینجا تدوین فیلم «میخ آخر» را به تابوت گشت۲ می زند. تدوین این فیلم چند پاره را کاملاً پاره پاره کرده و هرگونه تلاش برای یافتن سرخط داستان را بی نتیجه می گذارد.
در بین بازیگران فیلم حمید فرخ نژاد همچنان خوب است. نگاه ها و عکس العمل های او چندین موقعیت کمیک می سازد. او کار خودش را خوب انجام می دهد. اما دیگر بازیگران مخصوصاً هنرپیشه های زن فیلم در حد یک شی ویترینی باقی می مانند.
گشت۲ هیچ ابایی از هرزه گویی ندارد. کاراکترها هم هیچ نسبتی با واقعیت ندارند. احساسات آن ها همگی تصنعی و قالبی است. تنها امید باقیمانده فیلم، پایان آن بود که گمان می رفت حداقل این یک مورد درست باشد، ولی پایان بندی سرهم بندی شده فیلم، جایگاه آن را به یک صفر مطلق تنزل می دهد. بدتر از همه این ها این است که کارگردان برای مجوز گرفتن این همه فحش های مشکل دار، یک سکانس از مزار شهدای گمنام را در فیلم جا داده است و به خیال خود فیلم اش را تطهیر می کند. در انتهای فیلم هم با دستگیری این چند نفر حمید فرخ نژاد چند بیانیه سیاسی سر می دهد که در این ملغمه بیشتر از خود فیلم مضحک شده است. البته نباید این بیانیه و شعار های سیاسی را به پای جسارت فیلمساز بگذاریم چون هدف از ساخت همچین فیلمی تنها مسائل اقتصادی است و بیان همچین مسائلی همچون شوخی به نظر می رسد.
موحد منتقم
فروردین ۱۳۹۶
در همین رابطه بخوانید
یک فیلم «پیک نیک»ی و باری به هر جهتی! نقد و بررسی فیلم «گشت۲» ساخته سعید سهیلی/ کاوه قادری
در همین رابطه دیگر نقدهای موحد منتقم را بر فیلمهای مهم سینمای ایران، در سایت پرده سینما بخوانید
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|