کاوه قادری
نقد و بررسی فیلم های دیدن این فیلم جرم است و مردن در آب مطهر
با فیلمی مواجهیم که هر کجا بخواهد احساسبرانگیز شود، صرفاً موسیقی سنگین روی تصویر سوار میکند، دوربین را وادار به زوم به جلو میکند و فضای اطراف را هم ناگزیر به تاریک شدن میکند
شاید نقصان بنیادی فیلم مردن در آب مطهر، در این نکته نهفته باشد که مؤلفان این فیلم، نمیتوانند از ویژگیهای روایی و نمایشیِ «محلی» و «بومی» اثرشان، به نفع به ثمر رسیدن اثرشان استفاده کنند و آن ویژگیها را بیشتر خنثی نگهمیدارند.
داستان خنثی! نیمنگاهی به فیلم دیدن این فیلم جرم است
خیلی تکراری شده بیان این جمله از گابریل گارسیا مارکز که هنرمند میتواند هر مهملی را به هم ببافد، به شرط آنکه از نظر حسی و ذهنی، آن مهمل را به مخاطباش بقبولاند. متولیان فیلم دیدن این فیلم جرم است اما فیلمی ساختهاند که با این اصل ساده و بدیهیِ بیان شده توسط مارکز کمترین قرابتی ندارد. در دیدن این فیلم جرم است، فیلمساز و فیلمنامهنویس، نمیتوانند آنچه روایت میکنند را به مخاطبانشان بباورانند؛ به گونهای که پیرمردی که در کلوزآپ کارگردان در نماهای ابتدایی، از فرط خستگی و بیحالی، نای سیگار کشیدن هم ندارد و شدت مستی و ضعف جسمانیاش به گونهای است که حتی نمیتواند دستاش را برای دنده عوض کردن تکان دهد، ناگهان زور و بازوی جوانی و نفوذ سیاسی و تابعیت انگلیسی مییابد و همینطور بیدلیل، یک زن جوان چادری را به زمختترین شکل ممکن، به باد کتک میگیرد! اینجا فقط بحث ناتوانی فیلم در باوراندن آنتاگونیستاش به مخاطباناش مطرح نیست! در واقع، از عدم توانایی مؤلف یک داستان برای واقعیسازی وقایع داستاناش نزد مخاطباناش حرف میزنیم؛ آن هنگامی که روایتگر ماجرا، حتی نمیتواند به مخاطباش توضیح قانعکننده (چه به لحاظ روایی و چه به لحاظ دراماتیک) دهد که چنین ضرب و شتمی به عنوان علتالعلل اصلی درام، اصلاً چرا رخ داد!
در ادامه، صرفنظر از اینکه شکل گرهافکنی داستان در تمام طول فیلم، متوقف و منحصر در ابتداییترین نوع دوگانهی «دستور-تمرد» باقی مانده (تحکم مافوق و تمرد «امیر» به عنوان شخصیت اصلی و سپس تحکم مافوق بالاتر و دوباره تمرد «امیر» و قس علی هذا!)، حیرتانگیز است که فیلم حتی به این سئوال هم پاسخ نمیدهد که پیرمرد مثلاً آنتاگونیستاش، چرا و چگونه تا آن میزان مهم میشود که زمین و زمان به آن شکل برای آزاد کردن او به سمت آن پایگاه بسیج لشکر میکشند؟! باز اینجا فقط بحث عدم «اصالت وقوع» روایی و نمایشیِ «فوقع ما وقع» داستان مطرح نیست! وقتی فیلم در قبال چرایی و چگونگی اهمیت آنتاگونیستاش و چرایی و چگونگی خطیر بودن موقعیت مرکزی داستاناش، تا این حد سهلانگاری و بیمبالاتی میکند، یعنی اصلاً علاقهای ندارد داستان و مسألهی اصلیاش را برای مخاطب، «مهم» و «حساس» و «دراماتیک» کند! همچنانکه در خود فیلم هم به وضوح میبینیم که تمرکز اصلی فیلمنامهنویس و فیلمساز، به جای اینکه روی عِلّیسازی و دراماتیزه کردن داستان و وقایعاش باشد، در خدمت کاریکاتوریزه کردن تیپ های داخل فیلم و مطرح کردن دوگانههای «آیتالله احتشام-آیتالله یثربی»، «قلم-اسلحه»، «قانون-انقلابیگری» و امثالهم نهفته است! همان دوگانههایی که فیلم مثلاً میخواهد از آنها تم بسازد اما عملاً فقط در حد کلام و دادهی خام روایی باقی ماندهاند و به جهت عدم «پرداخت داستانی» و دراماتیزه نشدن، فیلم را بسیار وابسته به فرامتن کردهاند؛ «وجهقصه»هایی که داخل درام، روی پردهی سینما و مستقل از واقعیت بیرونی، اصلاً قابل فهم نیستند و کل فیلم را هم دربرگرفتهاند.
در نتیجه، با فیلمی مواجهیم که هر کجا بخواهد احساسبرانگیز شود، صرفاً موسیقی سنگین روی تصویر سوار میکند، دوربین را وادار به زوم به جلو میکند و فضای اطراف را هم ناگزیر به تاریک شدن میکند (مبتذلترین نوع نمایش خلوت شخصیت اصلی)! این یعنی فیلم، توان ایجاد حس دراماتیک ندارد؛ درست به دلیل همان داستان خنثی فیلم و وقایعاش که در ساحت روایت، جذابیت و پیچ و خم موقعیتیِ لازم را نیافتهاند و لاجرم در ساحت نمایش هم برانگیزاننده نشدهاند.
ویژگیهای خنثی! نیمنگاهی به فیلم مردن در آب مطهر
نخستین پرسشی که به هنگام تماشای جدیدترین فیلم برادران محمودی (جمشید به عنوان تهیهکننده و نوید به عنوان کارگردان) در ذهن نقش میبندد این است که آیا با نوعی از رومئو و ژولیت بومی شده مواجهیم؟ یک رومئو و ژولیت بومی شده، دستکم به مفهوم صفآرایی کل جهان موقعیتیِ فیلم علیه زوج عاشق داستان ما؟ در واقع، مشیای روایی شبیه به نوع موقعیتنگاری فیلم تحسینشدهی قبلی یعنی چند متر مکعب عشق (فیلمی که به نظر میرسد همچنان مانیفست سینمای برادران محمودی است)؟ در پاسخ میتوان گفت تا حدودی! و البته فقط در نقاط آغازین و پایانی فیلم! اما از منظر بومی کردن رفتار و گفتار و لهجه و کنشها، به انضمام فضاسازی بومیِ دارای هویت بومی و ابژههای بومی، میتوان گفت همچنان در امتداد تألیفی آثار برادران محمودی هستیم؛ آثاری که جهان و کاراکترهایی خودانگیخته، خودساخته و Local دارند؛ و این کماکان از ویژگیهای مهم سینمای برادران محمودی است.
اما شاید نقصان بنیادی فیلم مردن در آب مطهر، در این نکته نهفته باشد که مؤلفان این فیلم، نمیتوانند از ویژگیهای روایی و نمایشیِ «محلی» و «بومی» اثرشان، به نفع به ثمر رسیدن اثرشان استفاده کنند و آن ویژگیها را بیشتر خنثی نگهمیدارند. لحن و بیان روایت و روابط میان کاراکترها، صمیمی و روان و دلنشین است، اما لزوماً هر مخاطبی را به داخل جهان این درام راه نمیدهد و خردهموقعیتهای داستان را برای او مهم نمیکند؛ مخصوصاً اگر این نوع داستانگویی، نوع داستانگوییِ همراه با مکث و تأنی و میانه موقعیتهای بسیار زیاد باشد. فیلم واجد لحظهنگاریهای به شدت متمرکز و مستمری است که صرفاً به رفتارنگاریهایی بسیار کلی و نامحسوس منجر میشوند؛ ویژگی روایی و نمایشی که چندان برای مخاطبِ دستکم عام، مجذوبکننده نیست! در فیلم، ما رفتارنگاریهای متعدد و متنوعی میبینیم؛ یعنی اصلاً میتوان گفت نوعی زیست عینی میبینیم؛ ولی شناسههای مهم و دارای کارکردی، چه در حوزهی شخصیتپردازی و چه در حوزهی موقعیتنگاریِ مرتبط با درام مرکزی، از آن ساطع نمیشود.
فیلم تازه بعد از سی دقیقه، اگرچه دیر اما بالاخره با شکل دادن تم مهاجرت، چرخدندههای داستان اصلی را کمی به حرکت میاندازد؛ اگرچه خردهموقعیتهای شکل گرفته بر اثر این تم، برانگیزانندهی داستان واقع نمیشوند و بیشتر در مقام معرفی کلی موقعیت اصلی هستند. فیلم حتی با وجود مسائل داستانی همچون لزوم مسیحی شدن «حامد» جهت محیا شدن امکان مهاجرت یا دزدی از خانهی «سهراب» نیز باز حرکت داستانیِ ملموسی ندارد و در این میان، حتی دزدیدن «رونا» هم پردهی سومِ فیلمنامهای ایجاد نمیکند و درام را وارد مرحلهی جدیدی از موقعیت داستانی نمیکند؛ که نشان میدهد خردهموقعیتهای موجود در درام تا چه اندازه خنثی و بلااستفاده ماندهاند؛ تا حدی که حتی مرگ «رونا» در پایان فیلم هم صرفاً به نوعی خدابیامرزیگویی برای یک رابطهی عاشقانهی بسط نیافته و گمشده در حاشیهی تم مهاجرت باقی مانده! آن هم در حالی که فیلمساز میتوانست با تبدیل داستان اصلی فیلم به داستان عاشقانهی میان «حامد» و «رونا» و تبدیل تم مهاجرت به گرهی اصلی این داستان، دستکم یک فیلم اینگونه هدررفته را رقم نزند.
کاوه قادری
بهمن ۱۳۹۹
انتشار مقالات سایت "پرده سینما" در سایر پایگاه های اینترنتی ممنوع است. |
|