پرده سینما

كیمیایی: اولین قاب من، قاب پرده سینما بود

پرده سینما

 

 

 

 

 

 

 

مسعود کیمیایی: فیلم نساختن، فضیلت نیست، كار نكردن، فضیلت نیست، من معتقدم اگر فیلم نمی‌سازم، باید دلیل كار نكردنم را فیلم كنم.

مسعود کیمیاییبرنامه «هفت» به مناسبت روز ملی سینما، در بخشی ویژه با حضور مسعود كیمیایی، به انعكاس خاطرات و نقطه‌نظرات وی درباره سینما پرداخت. به گزارش فارس در ابتدای این مصاحبه مسعود كیمیایی در خصوص اولین تجربه خود در آشنایی با تصویر متحرك گفت: زمانی كه هفت سالم بود در فیلمی، عده‌ای را دیدم كه سوار بر اسب از پلی‌ چوبی عبور می‌كردند و هم‌زمان موسیقی پخش می‌شد و من مدام دنبال اركستر روی صندلی‌های سینما می‌گشتم و حتی تا مدت‌ها فكر می‌كردم نوری كه بر پدیده سینما می‌افتد نور خورشید است.
وی در ادامه افزود: از 13 سالگی تصاویر برایم جدی شدند از بهمن 1332 مجله «ستاره سینما» را نمی‌خواندم بلكه می‌بلعیدم، این جریان در من خیلی تاثیر‌گذار بود و صد البته دیدن سریال. این كارگردان درباره زمان آشنایی با كتاب خاطرنشان كرد: از 7_ 8 سالگی با یك ریال می‌رفتم و از كتاب‌فروشی آقای كوشش كتاب می‌گرفتم، آن زمان‌ها كه كلاس سوم بودم آگاتاكریستی می‌خواندم.
در ادامه كیمیایی با اشاره به آغاز داستان نویسی در ایران از سال‌های 1250 تا 1300 تصریح كرد: داستان‌نویسی ما با ژورنالیسم آغاز شد، بیشتر كارها در اوایل ترجمه بود و كم‌كم به فارسی نوشتن سوق پیدا كرد. وی ضمن اشاره به نوشته تكان‌دهنده تهران مخوف بیان داشت: قبل از آن كه اجتماعی نویسی شروع شود نوشتن ما از كلانتری و مكان‌های پلیسی آغاز شده بود.
كارگردان فیلم محاكمه در خیابان در ادامه خاطرنشان كرد: من خیلی پاورقی می‌خواندم، از همین پاورقی‌ها بود كه قیصر و رضا موتوری و ... در‌آمد. در ادامه برنامه كیمیایی با محیطی خواندن سینمای آن دوران اظهار داشت: وقتی با جریانی بزرگ می‌شوی، مجبوری در سینما هم به آن فكر كنی، جریان نفت، جریان شاه و تیراندازی به او و ماجرای انقلاب، بنابراین ما نمی‌توانیم سینما را از گدار یاد بگیریم، سینما تاریخ ماست. این فیلمساز در مورد بومی‌سازی سینما در ایران گفت: من معتقدم كار گزارشگر، هنرمند، سینماگر، فیلمساز قالب‌بندی ندارد و شرایط زندگی است كه سیر جریان را مشق می‌كند.
كیمیایی در ادامه درباره آغاز مفهوم قاب‌بندی تصریح كرد: تمام زندگی، از صبح كه از خواب بر می‌خیزی، تمام زندگی عادی قاب توست، اما اولین قاب من، قاب پرده سینما بود. آن زمان روی نزدیك ترین صندلی سالن سینما به پرده نمایش می‌نشستم. قاب پرده سینما، كاملا اندازه من بود، چرا كه من با قلب آن جا می‌نشستم. وی با بیان خاطره‌ای از زمان‌های كودكی خود گفت: آن زمان‌ها، خیلی وقت‌ها از پول سلمانی و حمام می‌زدیم تا به سینما برسیم و من تمام مدت چون قدم به گیشه بلیط نمی‌رسید، تابستان و زمستان دستان زنی را می‌دیدم كه مدام بافتنی می‌بافت و این پیام را برای من داشت كه او برای پول می‌بافد. پس به بیرون سینما تعلق دارد و از جنس ماست نه برای درون سینما! گاهی اوقات هم فقط زل می‌زدیم به پوستر‌های فیلم و با موسیقی كه از سالن سینما بیرون می‌آمد، فیلم را یك بار دیگر در ذهن‌مان بازسازی می‌كردیم.
او در ادامه با تأكید بر اهمیت موسیقی در فیلم اظهار داشت: از همان ابتدا ساز می‌زدم. در محله‌ای كه با سینما مشكل داشتند، سنتور و گیتار آوردن و ساز زدن بسیار مشكل بود ولی پیشینه ذهنی من برای موسیقی فیلم‌ها به این سازها و صفحه‌های موسیقی كه پیرمردی در كنار خیابان منوچهری می‌فروخت، مدیون است.
این كارگردان در خصوص پیشگام بودن در استفاده از نشانه‌های تصویری در آثارش بیان داشت: من در محله‌مان نواب صفوی را با اسلحه‌اش می‌دیدم، حمله دولت به مجلس را هرگز فراموش نمی‌كنم. در درگیری‌های 30 تیر، فردی غرق در خون نوشت یا مرگ یا مصدق. آن هم با خون خود در كف خیابان، اینها همه عكس بود در خاطر من. در ادامه برنامه‌ فریدون جیرانی گفت: در حقیقت تو از تاریخ، جامعه و مردم درس گرفتی برای سینما، حال فكر می‌كنی جامعه امروز و نسل كنونی نیاز به آموزش دارند؟ كیمیایی در پاسخ با اظهار تأسف از ضعف مطالعه و ترس جوانان از نزدیك شدن به سیاست خاطرنشان كرد: این بچه‌ها، متاسفانه روزنامه نمی‌خوانند، كمی از واقعه روزگارشان دور هستند و گویی از آشنایی و نزدیك شدن به سیاست می‌ترسند. این در حالی است كه یك فیلمساز باید با سیاست روز جامعه‌اش آشنا باشد.

کیمیایی افزود: اگر جوانان امروز چیز‌هایی را از زندگی‌شان منها كنند، سینما را منهای روابط خصوصی‌شان از محیط اطراف بگیرند، بی‌شك موفق خواهند شد. او درباره كم‌كار بودن برخی افراد و افتخار دانستن این مسئله، تصریح كرد: فیلم نساختن، فضیلت نیست، كار نكردن، فضیلت نیست، من معتقدم اگر فیلم نمی‌سازم، باید دلیل كار نكردنم را فیلم كنم. وی در ادامه افزود: اگر بنده در خانه‌ام نشسته‌ام، باید كاری انجام بدهم، مثلا من الان در حال نوشتن رمان آخرم با نام «اسلحه عقیق» هستم. در كل نباید بیكار نشست. مسعود كیمیایی در پایان به تمركز در شعر و رمان‌های هر زمان، به عنوان منابع فرهنگی هر جامعه تاكید كرد.

 


 تاريخ ارسال: 1389/6/27
کلید واژه‌ها:

نظرات خوانندگان
>>>رضا:

کاش صدا وتصویر استاد برای دانلود موجود بود

0+0-

شنبه 27 شهريور 1389




فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.