پرده سینما

نشست نقد و بررسی فیلم «من مادر هستم» در فرهنگسرای رسانه برگزار شد

پرده سینما







 

 

 

مخالفان و موافقان فیلم من  مادر هستم در نشست نقد و بررسی فیلم به جای طرح موضوع در مورد فیلم به جبهه گیری علیه یکدیگر برخاستند و به همین دلیل نشست این فیلم به حاشیه کشیده شد و در بسیاری از مواقع تنش ها موجب درگیری های شدید لفظی میان موافقان و موافقان فیلم انجامید که گاهاً تا مرز درگیری فیزیکی نیز پیش رفت. کثرت جمعیت و استقبال از این نشست به حدی بود که دو سالن اصلی فرهنگسرای رسانه مملو از جمعیت شده بود و تعداد کثیری از افراد در لابی و راه پله ها و خیابان سرگردان بودند.

 

حجت الاسلام علیزاده: در این فیلم ملت ایران ملتی گیج و مست و دائم الخمر فرض شده است.

 

سیدغلامرضا موسوی: ما اگر قرار بود در خدمت بیگانگان باشیم چه در زمانی که روزنامه نگار بودیم و چه در زمان تهیه کننده می توانستیم برویم و در کشور دیگری زندگی کنیم.

 

فراستی: سیب و سلما، شور شیرین، سفر سنگ عقب افتاده ترین و مبتذل ترین فیلم های سینمای ایران هستند و کسانی که مرعوب چنین فیلم‌هایی می‌شوند بدانند که این فیلم‌ها به شدت عقب‌افتاده‌اند و من می‌گویم فریب چنین فیلم‌هایی را نخوریم.

 

علوی: من برای اکران چنین فیلم هایی خصوصاً در این ایام خاص که ایام عزاداری سیدالشهدا است در سینمای کشور ما که سیصدهزار شهید تقدیم اسلام کرده تسلیت عرض می کنم.

اگر الآن محمدرضای پهلوی در کشورمان جکومت می کرد این فیلم مجوز اکران می گرفت.

 

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهعصر امروز نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی من مادر هستم به کارگردانی فریدون جیرانی در فرهنگسرای رسانه با حضور امیر قادری به عنوان مجری و کارشناس، مسعود فراستی به عنوان منتقد موافق، محمدتقی فهیم به عنوان منتقد مخالف، سیدغلامرضا موسوی تهیه کننده فیلم، حجت الاسلام والمسلمین سلمان علیزاده نماینده انصار حزب الله و سیدحسین علوی به عنوان مخالف فیلم برگزار شد.

قادری در ابتدای این جلسه گفت: در این روزهای اخیر بحث های بسیاری پیرامون فیلم من مادر هستم می شد که بعضی می گفتند در فیلم شرابخواری است، آیا کاراکتر اصلی باید اعدام می شد یا نه؟ دوستان بسیاری بودند که می گفتند این فیلم نباید اکران شود و از معاونت سینمایی اعلام جرم کردند و معونت هم از دوستان انصار. این مسائل سوابقی دارد که از عید تا امروز خیلی بیشتر شده است و معمولاً وقتی فیلمی اکران می شود گروهی موافق و گروهی نیز مخالف اند. این جلسه ای است که قرار شده همه دوستان موافق و مخالف در آن حضور داشته باشند، فقط من نمی دانم چرا آقای جیرانی در این جا حضور ندارند؟

غلامرضا موسوی در پاسخ گفت: این را باید از دوستان فرهنگسرا پرسید که چرا ایشان را دعوت نکرده اند.

قادری ادامه داد: به هر حال بهتر است بحث مان را شروع کنیم و بحث را از مخالفان شروع می کنیم چون همیشه حق با مخالفان است. آقای علیزاده بفرمایید.

حجت الاسلام علیزاده در جملاتی گفت: بنده کار دیگری دارم و باید هر چه زودتر بروم و تنها چند نکته را بیان می کنم و تشریف خواهم برد. مجلسی که ما در آن حضور داریم مطمئناً برای شوخی و سرگرمی نیست. امیدوارم که این مجلس برای رضای خدا و در راستای فهم بیشتر و بهتر آیات قرآن باشد که انشاالله نیز همینطور است وگرنه ما اعتقاد داریم مجلسی که در مقابل خدا باشد مجلس شیطانی است و ما چنین جلسه ای را تأیید نخواهیم کرد. مطمئناً شئونات اسلامی در این مجلس باید رعایت شود.

علیزاده از بانوان داخل جلسه خواست تا حجاب اسلامی را رعایت فرمایند و اظهار داشت که یکی از دلایل ترک کردن جلسه همین مسئله است و گفت: منتظر می مانم و اگر شئونات رعایت شد در این جلسه می مانم و اگر نه جلسه را ترک خواهم کرد.

این اولین فیلم آقای جیرانی نیست و ما کارنامه ایشان را می شناسیم و آخر حرف این دوستان وقتی با آن ها حرف می زنیم این است که بسیار غلط و اشتباه فهمیده شده و بسیار خطرناک است. ادب از که آموختی از بی ادبان. در واقع وقتی سعدی می پرسد ادب از که آموختی مخاطبش لقمان حکیم است که از طرف خدا حکمت به او داده شده و او با دیدن بی ادبی آن را می شناسد و بی ادبی از نظرش آنقدر شنیع دیده می شود که از آن ادب می آموزد.

اما متأسفانه باید بگویم که بنده و امثال بنده که جکیم نیستیم و بسیاری از مردم ما حکمت الهی را ندارند که با دیدن بی ادبی با ادب بشوند. بلکه با دیدن بی ادبی بی ادب می شوند. این نکته در این فیلم و امثال این فیلم مصداق آیه شیوع فاحشه است یعنی بی ادبی را می آموزد. کسی که فیلم را می بیند کودک نیست. فکر نکنید مؤمنان این فیلم ها را نمی فهمند. این جزو ادبیات سینما و بزرگان سینما می دانند که زن نماد ملت و امت است. وقتی شما ملت و امتی را شرابخوار، دائم الخمر، گیج و بی هدف نشان می دهید شک نکنید که این فیلم و امثال این فیلم به شیاطین سیگنال می فرستد و این ملت یک ملت گیج و سردرگم برعکس آن چیزی که حضرت آقا می فرمایند.

علیزاده در ادامه اظهاراتش افزود: این فیلم و امثال این فیلم کم نیستند و ما به طور خاص راجع به این فیلم صحبت نمی کنیم. رویکرد صحبت ما نیز با کسانی است که به قول خود آقای جیرانی که می گویند بروید با آن هایی صحبت کنید که شما به آن ها اعتقاد دارید. بله، رویکرد صحبت ما با آن هایی است که اجازه می دهند همچین فیلم هایی پخش شوند که این معضل یکی دو سالی بیشتر نیست. رویکرد ما با آقای جیرانی نیست چراکه انتظار دیگری از ایشان و امثال او نداریم.

بحثی که ما مطرح می کنیم این است که شما فکر نکنید خیلی راحت توانسته اید از ما مخفی کنید آن حقایقی را که در این فیلم به صورت سیگنال برای شبکه داخلی یا خارجی می فرستید و می گویید که من این فیلم را برای قشری از جامعه می سازم که این سبک زندگی را دارند و می خواهم این سبک زندگی را به چالش بکشم. شما فیلم را در سال 89 ساختید و اصلاً بحثی از سبک زندگی به این گستردگی مطرح نبود.

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهاین فیلم غیر از اینکه توهینی است به ملت ایران و این ملت را ملتی گیج، بی هدف و سرمست، دائم الخمر و متمایل به غرب نشان می دهد کار دیگری نیز می کند و آن این که عده ای هستند که شما به آن ها اعتقاد دارید، ما که جز امام، آقا و شهدا به کسان دیگری اعتقاد نداریم. ما می خواهیم این حرف را بزنیم که ایشان با این فیلم یکی دیگر از کارهایی که غیر از تشییع فاحشه و فرستادن سیگنال هایی که عرض کردم این است که می خواهد بگوید زیر دست ولی خدا سیستمی است و ما توانستیم فیلمی بسازیم که ما شما مخالف است و به راحتی به جوامع خارجی بفرستیم بدون اینکه شما بفهمید و شما می بینید که بعضی از مؤمنین این فیلم را می بینند و گاهی اوقات متوجه پشت پرده فیلم نمی شوند. ما داریم این جا این را می گوییم که این توهین و طعنه به کل نظام جمهوری اسلامی است و از این بابت نه تنها به ملت توهین می کند بلکه به نظام جمهوری اسلامی نیز توهین می کند. این جور فیلم ها خیلی راحت توهین می کنند و خیلی راحت می گویند ببینید که ما چقدر راحت همه نظام شما را مسخره می کنیم در حالیکه شما متوجه نیستید و بنده حرف هایی که می زنم را متوجه هستم که چه پیامدهایی خواهد داشت اما باید این ها را می گفتم و از حضورتان مرخص می شدم که این حرف ها نگفته باقی نماند و انشاالله وقت گفتنش نیز همین الآن بوده است.

حجت الاسلام و المسلمین سلمان علیزاده پس از بیان حرف هایش بلافاصله جلسه را ترک کرده و از سالن رفت که این کار وی اعتراض حضار را به همراه داشت. به جای ایشان علوی جایگزین شد و در جواب اعتراضات حضار گفت:

دو مهمان همزمان دعوت شده بودند و آقای علیزاده واقعاً قصد رفتن داشتند. من پاسخگوی عرایض خود هستم. ممکن است که بخشی از صحبت های ایشان را قبول داشته باشم. ایشان نیز بنایشان بر این بود که این نکات را بگویند و بروند.

مسعود فراستی منتقد موافق فیلم من مادر هستم نیز در جملاتی اعتراضی نسبت به حرکت علیزاده گفت: بالاخره بعد از کلی رفتن به کف خیابان ها جلسه ای فرهنگی گذاشته ایم و نظرات مختلف را می شنویم. من برای دوستانی که از اول مونولوگ می گویند و می روند و اهل دیالوگ نیستند متأسفم. راجع به خدا و شیطان این دل شما است که خدایی است یا شیطانی. اگر دل اهل خدا باشد در مسیر خدا حرکت می کند و اگر بین خدا و شیطان تردید داشته باشید وای به حالتان. کسانی که از اول نمی دانند با چه نیتی آمده اند و نمی دانند خدایی آمده اند یا شیطانی مشکل خودشان است. نکته سوم، سال 61 یا 62 تلویزیون یک سریال به اسم پاییز صحرا نشان داد که مشکل حجاب داشت از امام پرسیدند که با این چکار باید کرد و امام نیز فرمودند: «چشمتان را بشویید و نگاهتان را درست کنید». نکته بعدی قبل از اینکه بحث کنیم اعلام موضع اینکه شیاطین هستید یا نیستید در واقع مونولوگ گفتن و بستن بحث است. من معتقدم که حرف های این طلبه عزیز کاملاً شیطانی بود. اینچنین انگ زدن خیلی ساده است. بهتر است بحث کنید تا جمع بندی شود که آیا این فیلم غربی است، در جهت منافع غرب است و توهین به ملت است. دوست عزیز ما کوچکترین چیزی از سینما نمی داند. حرف های شعاری بیرون از سینما است و هیچ کس نماینده خدا و رقیب شیطان نیست. اگر فکر ما اینطور باشد باید در مملکت را بست و به سراغ کار دیگری رفت.

در ادامه این نشست قادری در جملاتی گفت: در این وضعیت اقتصادی تلاش ما این است که ایرانی یکپارچه بسازیم و نمی خواهم بگویم گروهی این طرف و گروهی طرف دیگر اما در این بحث مخالف و موافق از شما خواهش می کنم در هیچ شرایطی کسی جلسه را ترک نکند چراکه ممکن است هر حرفی زده شود که مزاق طرف مقابلش خوش نیاید. ما با حسن نیت این جا نشسته ایم و بقیه چیزها را تنها خدا می داند. آقای موسوی (تهیه کننده فیلم من مادر هستم) حرفتان شروع کنید.

سیدغلامرضا موسوی در نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهغلامرضا موسوی در ابتدای سخنانش گفت: از فرهنگسرای رسانه برای تشکیل این جلسه تشکر می کنم چراکه فکر می کنم مباحث فرهنگی را باید مورد بحث و گفتگو قرار داد. طبیعتاً درست این است که در مقابل هم بنشینیم و صحبت کنیم و برخلاف برخی از دوستان مردم را بسیار فهیم، عاقل و آگاه بدانیم و بدانیم که انتخابمان انتخابی بسیار درست است. ما وقتی نگاهی به سی ساله گذشته می کنیم می بینیم مردم ما در بزنگاه های مختلف بهترین تصمیم ها را داشته اند. ما اگر قیم مآبانه با مردم برخورد کنیم به نظر من اتفاق فرهنگی خوبی را در کشورمان نمی توانیم رخ دهیم. سؤالی برای من پیش آمده بود که چطور برای یک فیلم این همه عصبانی می شوند ولی یک ارز دو برابر و سه برابر شد و زندگی همه مردم را به هم ریخت هیچ یک از دوستان کاری نکردند.

موسوی ادامه داد: کل یک فیلم را مگر چند نفر می بینند. نهایت تماشاچی ما پانصدهزار نفر است در حالی که تمام کسانی که به سینما می روند انتخاب می کنند. یعنی با انتخاب می روند، پول می دهند و بلیط می خرند. این آدم ها معمولاً آدم هایی هستند که براساس چیزی که یونسکو تعریف می کند از یک سطح ویژه تری برخوردار است. به همین جهت مقداری برای تماشاچی مان، مقداری برای مردم کشورمان و برای مردم آگاهمان مقداری باید این اجازه را بدهیم که خودشان تصمیم بگیرند. دوستان موافق و مخالف باید با هم صحبت کنند و تصمیم نهایی را باید مردم بگیرند. قرار نیست که در کف خیابان جمع شد. ضمن اینکه فکر نمی کنم فرهنگ و مسائل مردم با باید و نباید درست نمی شود. طبیعتاً به زور و ضرب نمی شود فرهنگ را درست کرد. فرهنگ چیزی است که در دراز مدت باید درست شود و نتیجه بدهد. ضمن اینکه اولین اطلاعیه زمانی صادر شد که هنوز فیلم را کسی ندیده بود. نمونه این امر نیز همین بود که در شب افتتاحیه برخی از دوستان معترض تشریف آورده بودند و من را بسیار خوشحال کردند به گفته خودشان نیز فیلم را ندیده بودند. ما به حرف معتمدمان عمل کرده ایم در حالی که ممکن است سلیقه معتمدتان با سلیقه آحاد ملت متفاوت باشد برای اینکه ما به سمتی می رویم که دلیل حضور من این بود که احترام بگذارم به این رفتار بدنی بسیار خوبی که پیش آمده و فرهنگسرای رسانه باعث و بانی آن بوده است. امیدوارم به جای اینکه ما مسائل فرهنگی را در کف خیابان ها حل کنیم به همین نشست ها فکر کنیم.

سپس محمد تقی فهیم منتقد مخالف فیلم در جملاتی اظهار داشت: من نکته ای را در ابتدا بگویم که خیلی با مقاومت به این جلسه آمده ام. چون طبعاً فضا برای یک گفتگوی علمی و دقیق پیرامون سینما و به خصوص فیلم آقای جیرانی مساعد نیست و همین الآن در ابتدای جلسه دیدیم و همین الآن با دوستان بحث کردم که اگر قرار است درباره فیلم صحبت شود و نقد فیلم صورت گیرد من می آیم اما اگر قرار است که ما فرامتن حرکت کنیم من مخالفم. ما باید ببینیم که سینمای ما در کدام قسمت مشکل دارد که با چنین اتفاقی دچار التهاب می شود. این ساختار ناقص و فرم یک اثر است که در انتقال مضمون خیرخواهانه تهیه کننده آن که در این جلسه حضور دارد و می گوید در واقع مشکل دارد و نمی تواند حتی این پیام خود را منتقل کند. شرایط سوء تفاهم برانگیز است و اصلاً دلم نمی خواهد در مقابل آقای موسوی قرار بگیرم به عنوان پنج آدمی که در سینما من دوست دارم اما طبعاً باید بگویم که خیلی تهیه کننده خوش شانسی است چراکه اگر این اتفاقات نمی افتاد فیلم آقای جیرانی به اعتقاد من پنجاه میلیون هم فروش نمی کرد اما حالا این شانس برای ایشان پیش آمده و با این التهابات ایجاد شده فیلم فروش می کند. اما چرا فیلم در شرایط عادی فروش نمی کرد؟

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهفهیم ادامه داد: من می خواهم ببینم که آیا فیلم توانسته مضمون مورد نظر خود را بیان کند یا خیر؟ اولین مسئله من با فیلم این است که در ما هنوز در ساختار عقب مانده فیلم فارسی های دهه چهل هستیم. نظام فاطمی در آن زمان فیلمی با عنوان قصاص ساخت که گوگوش، پوری بنایی و ناصر ملک مطیعی در آن بازی می کنند. اگر فیلم قصاص را با فیلم آقای جیرانی مقایسه کنیم می بینیم که به لحاظ ساختاری کدام یک از دو فیلم موفق تر است تا پیام خود را اگر پیامی مد نظرش است منتقل کند و چقدر فیلم آقای نظام فاطمی واجد معرفی شرایط اجتماعی خودش است و فیلم آقای جیرانی به غیر از بخش کوچکی از طبقه متوسط بخش دیگری را در جامعه در بر نمی گیرد. به نظر من فیلم قصاص بهتر از من مادر هستم است. به نظر من فیلم من مادر هستم فیلمی کاملاً فارسی به لحاظ فرم و ساختار است. یعنی نتوانسته شخصیت های خود را به خوبی معرفی کند و نه فضاسازی درستی ایجاد کرده است. عواملی که برای ساخت فیلم جمع شده است لنگ می زند، راکوردهای فیلم مشکل دارد و از همه مهم تر فیلم به لحاظ تصویرسازی نمی تواند پیام خود را ارائه دهد و برای همین آقای جیرانی در پایان فیلم متوصل به خطابه می شود و به دلیل داشتن ایرادات بسیار در فیلم آقای جیرانی میزانسنی طراحی می کند که توسط یک سکانس طولانی آقای فرهاد اصلانی با بازی خوب اش روبروی دوربین ایستاده و خطابه ای ایراد می کند. مقدمه چینی فیلم به قدری کوتاه است که نمی تواند شخصیت های خود را معرفی کند و در اواسط فیلم کسانی که به دیدن فیلم نشسته اند منتظرند که فیلم تمام شود. از نظر روایی نیز سیمین راوی اثر است اما سیمین صحنه هایی را برای ما روایت می کند که در آن ها حضور ندارد. هرچند که این شیوه روایت در سینمای مدرن در هم شکسته است اما از آن جا که ما در مورد یک ملودرام کلاسیک صحبت می کنیم و این فیلم همه قواعد درام را رعایت می کند آیا می توانیم این قاعده را پایمال کنیم و در هم بشکنیم؟ کینه شخصیت منفی فیلم نیز بروز ندارد و چرا رفاقت و دوستی دیده می شود. آیا آن چیزی که در تئوری و نظریه پردازی دوستان سال ها گفته اند در عمل توانسته اند آن را منتقل کنند؟دسته بندی منتقدان به مخالف و موافق نیز معضلی است و من فکر می کنم که یک اثر سینمایی قطعاً در غالب هنر، صنعت و رسانه است و در گرایش اصلی اش هنر است و هنر مؤلف دارد که حتماً می تواند ضعف و قوت هایی داشته باشد و من با بخش هایی از فیلم موافقم. مثلاً بازی های خوبی دارد. اینکه منتقدان دسته بندی شوند مسئله ای است که در دو سال اخیر در سینمای ما رواج یافته است.

قادری با بیان اینکه تذکر آخر فهیم را پذیرفته و با قطب بندی منتقدان مخالف است علوی را با این پرسش دعوت به صحبت کرد:

آقای علوی آیا با نظر آقای فهیم موافقید که این اتفاقات باعث بالا رفتن فروش فیلم شده است و چرا این مسائل باید باعث فروش فیلم شود؟

علوی گفت: برای پاسخ به این سؤال جواب آقای فهیم را کافی می دانم. من برای اکران چنین فیلم هایی خصوصاً در این ایام خاص که ایام عزاداری سیدالشهدا است در سینمای کشور ما که سیصدهزار شهید تقدیم اسلام کرده تسلیت عرض می کنم. مخاطب من سازندگان فیلم نیستند. من اگر در اینجا حاضر شده ام فقط به خاطر رساندن یک صدای حق به گوش بخشی از سینماگران و خصوصاً به گوش مسئولین بعضاً بدون گوش نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. شعار و فحش نمی خواهیم بدهیم. بنده عضو انصار حزب الله نیستم، هیچ نسبتی نیز با آن تحرک انجام شده در مقابل سینما ندارم اما حرف هایی راجع به فیلم وجود دارد که من به بخشی از آن اشاره می کنم. داستان فیلم داستان دو زنا است، یعنی نویسنده، تهیه کننده، سرمایه گذاران، کارگردان و بازیگران می خواهند داستان دو زنا را به تصویر بکشند. دو زنایی که هیچ نتیجه گیری اخلاقی نیز در پشت آن وجود ندارد که آن ها را زشت نشان داده باشد. اصلاً در این فیلم نشان داده نمی شود که آیا زناکاری عملی درست است و یا عملی غلط. نسبت این فعل با خدای تبارک و تعالی چیست؟ آیا خدا آن را حلال کرده و یا حرامش کرده؟

ما با سینما داریم به مردم یاد می دهیم که چگونه زندگی کنند. مهر وزارت ارشاد را نیز پای این فیلم می زنیم و فیلم اکران می شود.

علوی در ادامه آیه ای از کلام الله مجید خواند و در معنی آن گفت:

آن کسانی که دوست دارند اشاعه فحشا کنند برای آن ها عذابی دردناک است در دنیا و آخرت.

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهدر میان قشر انتلکتوئل صحبت کردن از اسلام و آیات قرآن بعضاً با پوزخندهایی نیز مواجه می شود. می دانم! طبیعی است. فضای شما این است که می خندید. بخندید! هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ما که از مواضع خود عقب نشینی نخواهیم کرد، ما از قصور این ها در مقابل خون شهدا کنار نخواهیم آمد. ما در مقابلشان می ایستیم. ما موظفیم هم از وزارت ارشاد، هم از دستگاه قضایی که به عنوان مدعی العموم در مقابل اشاعه فحشا سکوت کرده است شکایت کنیم و پیگیری کنیم و این کار را خواهیم کرد. بنده به عنوان یک شهروند حق دارم که از این ها شکایت کنم. من تکنسین سینما نیستم و فلسفه غربی خوانده ام. سؤال من این است که چه کسی نظام و حکومتی در قبال شکم مردم مسئول است اما در قبال فکر مردم مسئول نیست. چه کسی گفته است که اگر یک رب گوجه فرنگی کوچکترین میکروبی در آن برود باید صد نهاد نظارتی بیایند بر آن نظارت کنند و جلوی انتشارش را بگیرند اما یک فیلمی در آن صحنه عرق خوری هم نشان دهیم، آقایی به خانمی در ساعت 2 نیمه شب بگوید الآن دیگر وقت حال است باید بچه دار شویم بر آن مهر تأیید بزنند. کدام آدم لامذهبی بر این مهر تأیید زده است؟ چرا چشمانمان را بر این ها بسته ایم؟ حیا کجا رفته است؟ حیا کجا رفته که من نشان دهم زن نامحرم با مرد نامحرم نیمه شب با هم آهنگ شش و هشت بخوانند. جیرانی اصلاً در قد و قواره ای نیست که به این سؤالات من پاسخ دهد. جیرانی فقط تکنسین سینما است. این را من سؤال می کنم اگر الآن محمدرضای پهلوی در کشورمان جکومت می کرد این فیلم مجوز اکران می گرفت یا نه؟ قطعاً فیلم مجوز اکران می گرفت.

علوی ادامه داد: چرا باید نظام جمهوری اسلامی فیلمی را مجوز اکران بدهد که برای نظام شاهنشاهی نیز مشکلی ندارد. سؤال ما این است. چرا حکم الهی قصاص که مخالفین با آن مرتد قطعی حساب می شوند باید تخطئه شود. مخاطب من اصلاً دوستان نیستند و من آمده ام عرضم را به دوستان برسانم. مخاطب من وزارت ارشاد و دستگاهی است که یک جریان انحرافی پشت سرش نشسته است. کسانی هستند که امروز به اسم دین، خدا و پیغمبر با ریش و یقه بسته و ادعای ولایت و امام زمان دارند فرهنگ این ملت را به یغما می برند و کاری را می کنند که مهاجرانی می کرد. مهاجرانی امروز کارشناس بی بی سی فارسی است که تلویزیون سلطنتی بریتانیا است. این آدم روزی فرهنگ برای ما درست می کرد، متولی فرهنگی ما بود. در این فیلم کاراکتر مظلوم، توسری خورده فیلم دختری است زناکار، شرابخوار، فاسد که این آدم به چوبه دار سپرده می شود و مخاطب با او همذات پنداری می کند، او را مظلوم می پندارد و شخصی که قصاص می کند نیز یک زناکار است. در واقع کسی که قصاص می کند و کسی که قصاص می شود هر دو آدم های کثیفی هستند که منتها شخص قصاص شونده مظلوم نمایش داده شده است. در این میان از قصاص که حیات و ممات انسان ها در آن است چه تصویری داده شده است.

علوی ادامه داد: آقای فراستی گفتند که امام فرموده اند که چشمتان را بشویید، من از قول امام نقل می کنم به شما. امام در آخر وصیت نامه شان نوشتند هرگونه نقل قولی از من بخواهد بشود یا باید مکتوب باشد که سندش را خط شناسان تشخیص بدهند و یا باید تصویر و صدای من وجود داشته باشد. این حرفی که ایشان می زنند هیچ جایی سندش نیست. بنده حداقل یکبار کل وصیت نامه امام را خوانده ام و هیچ جایی سندش وجود ندارد. استدلال های امام را درباره سینما بروید و ببینید. چشمتان را بشویید یعنی چه؟ مردم حق دارند سؤال بکنند که آیا حاکمیت نسبت به فعل اخلاقی من، نسبت به هویت شرعی من مسئولیتی دارد یا نه؟ چرا امیرالمؤمنین با تازیانه با کسانیکه خلاف شرع انجام می دادند برخورد می کردند؟ البته من نمی خواهم برخی از اشکال اشتباه این رفتار را تأیید کنم. من دارم امیرالمؤمنین را عرض می کنم. این رفتار برای شما و ائمه اطهار اسوه و الگوی حسنه وجود دارد. ما چرا در مقابل این ها سکوت کرده ایم که نظام جمهوری اسلامی گویا هیچ مسئولیتی در قبال اخلاق مردم ندارد. حجاب در این فیلم به لجن کشیده شده است. زن ها هیچ یک چادری نیستند الا در قوه قهریه نظام جمهوری اسلامی.

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهعلوی در ادامه سخنانش افزود: اسلام یک سری حدود و احکام دارد. اگر قشر انتلکتوئل ما نمی توانند خود را با ملت ما تطبیق بدهند تکلیف خود را با ملتمان مشخص کنند و اگر نمی توانند خود را تطبیق دهند از این کشور خارج شوند. ما در این فیلم تماس بدنی زن و مرد را می بینیم. در این فیلم زن و مرد دست هایشان به هم برخورد می کند و در فیلم هیچ امر اتفاقی حادث نمی شود. در واقع چه من این را قبول داشته باشم و چه قبول نداشته باشم این حرام است. من کاری به آقای جیرانی ندارم. آقای جیرانی یک فیلم مالیخولیایی به اسم پارک وی دارند که ادای فیلم های هالیوودی است و وحشیگری محض را در این فیلم ترویج می کند. من اصلاً با آقای جیرانی کاری ندارم. ضمن اینکه به شخصیت تکنیکال ایشان ممکن است احترام بگذارم اما به شخصیت فکری ایشان هیچ وقت احترام نمی گذارم. من اصلاً ایشان را متفکر نمی دانم. طرف خطاب ما آن کسانی هستند که آمده اند مهر تأیید بر این صحنه ها زده اند. ما اصلاً علیه سازندگان فیلم اعلام دعوا نداریم. حرفی هم با سازندگان فیلم نداریم. سازندگان فیلم عقیده شان را گفته اند. سازندگان فیلم اسلام را به لجن کشیده اند، اگر در غرب نظام سرمایه گذاری نظام صهیونیستی را در دولت ایالت متحده آمریکا کسی به چالش بکشد با او چه رفتاری می کند؟ آن آزادی بیانی را که شما از مدینه فاضله اش آمده اید این جا با او با اشد مجازات برخورد می کند. اگر کسی علیه صهیونیست ها در آمریکا و اروپا فیلم بسازد با او شدیدترین برخوردها صورت می گیرد. ما که ادعای آزادی بیان آن ها را نداریم و برای آزادی حد قائلیم و این را با صدای بلند اعلام می کنیم. آزادی محدود است، حدش را نیز انسان ها نمی گذارند و حد آزادی را خدای انسان ها می گذارد. انسان ها در حد محدود کردن آزادی یکدیگر نیستند. انسان ها حق ندارند برای دیگران آزادی محدود کنند. جد محدودیت آزادی را خدا معین کرده است. این یعنی اسلام. ما اصلاً ادعای آزادی بیان آن ها را قبول نداریم. آن ها که ادعای آزادی بیان دارند اگر علیه صهیونیسم جهان حرفی زده شود پدر طرف را در می آورند. چرا ما این همه وا داده شده ایم که اگر کسی احکام اسلام علیه ضروری اسلام که چادر و بحث قصاص همینجوری مثل ماست بمانیم. پس غیرت و دینمان کجا رفته است؟

سپس سیدغلامرضا موسوی در پاسخ گفت: واقعیت قضیه این است که موضوع قصاص اصلاً در فیلم مطرح نیست. در حقیقت یک انتقام شخصی است که یک زن به وکالت از برادر مقتول به سمت انتقام گرفتن می رود و متأسفانه انتقام هم شخصی است و دلیل عذاب وجدانش نیز خیلی به گمان من روشن و واضح است که به خاطر سوء استفاده ای است که از وکالت کرده است. یعنی ایشان از برادر مقتول در خارج از کشور وکالت دارد و بر مبنای آن وکالت اش در حقیقت از پدر باران انتقام می گیرد. ضمن اینکه من باید توضیحی بدهم. البته هر کسی می تواند به هر شکلی به یک اثر هنری نگاه کند و طبیعتاً به گمان من این حق هر کسی است. اما چیزی که اکثر شماها می گویید به گمان من نقد یک زندگی فرنگی است و فیلم این مدل زندگی را که با سنت ما نیز همخوانی ندارد نقد می کند که شاید بیشتر از چند درصد نیز در مملکت ما نباشند. این نقد نقدی است که به گمان من اگر این فیلم از مدل فیلم هایی بود که خارج از کشور آن را می شد ارائه کرد می شد این را به عنوان یک گفتمان انقلابی اسلامی از آن نام برد. چراکه یک زندگی را نقد می کند. ما در فرایند توسعه هستیم، در این فرایند یک جماعت بیش از حد پولدار می شود و مدل هایی از زندگی را انتخاب می کنند که مدل سنتی ما نیست. به هر حال این مسئله باید نقد شود یا نه؟ و بعد هم اگر بعضی از این چیزها نمایش داده نشود بی بند و باری این خانواده و اشتباهات آن چگونه باید نمایش داد. در واقع چون خودم فیلمنامه را خواندم و فکر می کنم خودم آنقدر آدم معتقدی هستم، به نظرم کسی در مورد این مسئله فساد نمی تواند منکر شود. این یک مسئله بسیار درست در دین ما است. مسئله ای در فیلم مطرح می شود که همه آن هایی که فیلم را دیده اند می توانند روی آن نظر بدهند و دقیقاً بحث انتقام شخصی است و کاملاً نیز مشخص است و آن زن از وکالت برادرش سوء استفاده می کند. یعنی اگر خودش انتقام شخصی می گرفت خیلی مؤثر نبود.

موسوی ادامه داد: ما اگر قرار بود در خدمت بیگانگان باشیم چه در زمانی که روزنامه نگار بودیم و چه در زمان تهیه کننده می توانستیم برویم و در کشور دیگری زندگی کنیم. من بهتر می دانم که ما در مورد یکدیگر واژه ها را با ملاحظه بکار ببریم. من نیز خیلی راحت می توانم تهمت بزنم. من اگر بخواهم حرف بزنم در مورد کسانی که به داخل سفارت انگلیس ریختند واقعاً سؤال های عجیبی می شود مطرح کرد که این ها از کجا هستند؟ از خود انگلیس هستند؟ می شود این ها را گفت و در آن حتماً یک سری آدم های موجهی بودند دلایلی داشتند و می شود آن ها را توجیه کرد ولی بیایید با هم مهربان تر باشیم، به هم تهمت نزنیم. به هر حال بعداً جواب خدا را باید داد و انشاالله که همه ما به این مسئله معتقدیم که بالاخره یک جایی باید جواب پس دهیم.

مسعود فراستی در نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهمسعود فراستی در ادامه این نشست گفت: به نظر می رسد که دوستان به غیر از آقای فهیم مسئله شان سینما نیست. اما اشکالی ندارد و ما بحث می کنیم تا این مسائل حل نشده باقی مانده که آن ها را می خواهند به این سمت برانند که امیدوارم این مسائل حل شود چرا که نگاه این دوستان به دین نگاهی بسیار متحجرانه و بسیار اقلیت است. یعنی اگر دوستان را به حال خود رها کنیم به غیر از خودشان کسی دیندار نیست. این بحث دین است که اجازه دهید ما این دعوا را به جلسه ای دیگر بسپاریم. این طرز برخورد به نوعی است که اصلاً بحث فرهنگی را به صفر می رساند. من جمله ای از یکی از بزرگان فلسف عرض می کنم. او می گوید که هدف وسیله را توجیه می کند. دوستان ما این جمله را اینگونه می فهمند؛ ما هدف خیر داریم و وسیله مان هر چیز می تواند باشد. کسی که فلسفه خوانده حداقل این را می داند که بحث هدف و وسیله دو روی یک سکه است. آنچنان که هدف باید وسیله متناسب خود را تعیین کند وسیله می تواند هدف را از بین ببرد. اگر می گوید هدف وسیله را توجیه می کند درست می گوید. هدف مقدس وسیله مقدس می خواهد، هدف شر نیز حتماً وسیله اش باید شر باشد. اگر وسیله ای شر و شرور باشد علیه هدف مقدس است و این وسیله سنگ خود را به هدف می زند و هدف را متلاشی می کند. ما خیلی زمینه های بحث داریم. بحث سیاست، دین، اخلاقیات و غیره داریم و حالا بحث سینما و فرهنگ داریم. این ها را با هم قاطی کردن مساوی آن چیزی است که من و شهید آوینی در سوره مخالف بودیم. این دعوایی بود که من و سید مرتضی آوینی با دوستان کیهان داشتیم. این دعوا همچنان ادامه دارد، حال کیهان آن کیهان نیست اما دوستان دیگر جای آن را دارند می گیرند. دعوا بر سر این بود که شهید آوینی در یک پاورقی نوشت که فرهنگ دنبالچه سیاست نیست. کسانی که فرهنگ را اینگونه نگاه می کنند این ها اشتباه می کنند و مبارزه فرهنگی را با مبارزه سیاسی یکی می دانند. این مربوط به بحث هدف و وسیله نیز بود.

فراستی افزود: فرهنگ می تواند سیاسی باشد اما نه دنبالچه سیاست. دوستانی که این دو را با هم قاطی می کنند و ابزارشان، روش هایشان را تفکیک نمی کنند متأسفانه در زمینه فرهنگ کلاه سرشان می رود. از فیلم فارسی های بسیار مبتذل مثل سیب و سلما، شور شیرین و سفر سنگ مجبورند دفاع کنند. این ها اتفاقاً مجذوب فیلم هایی می شوند که به شدت عقب افتاده هستند. ببینید چقدر راحت به دام می افتیم؟ فیلمی را که ساواک توصیه می کند چند شعار مذهبی در آن بگذارند را دینی می دانند. متأسفم برای این تفکر که ابداً مسئله دین در هنر را نمی فهمد. مهم نیست که من بدانم ساواک این کار را کرده یا نه. مهم این است که ساختار اثر باید این شعور را به من بدهد که بفهمم این شعارهای دینی ابداً دینی نیست. دوست عزیزم شعار دینی در فیلم، دینی نیست. در سینما فریب فیلمنامه، موضوع و شعار را نخوریم. یک موضوع دینی می تواند با یک پرداخت غیر دینی غیر دینی بشود و یک موضوع ظاهراً غیر دینی با نگاهی درست و بلدی سینما می تواند دینی باشد. به نظر من فیلم یوسف پیامبر که از قرآن گرفته شده است ابداً دینی نیست. من می توانم نما به نما فیلم را برای شما بگذارم و بگویم اسلومشن ها چگونه علیه تفکر شما است و بگویم پرداخت شخصیت چرا اینقدر غیر دینی است. بحثی که آقای فهیم آن را باز کردند بحث فرم و محتوا است. ما در سینما با شعار اثرمان رنگ آن موضوع و شعار را نمی گیرد. بلدی ما از سینما و نگاه ما نسبت به اثر است که یک اثر را می تواند دینی و یا غیر دینی کند. پس فریب موضوع سیب و سلما که دوست من آقای هاشم زاده آن را نوشته و موضوع شور شیرین که موضوع یک شهید است که به شدت به ایشان ارادت دارم و یا فیلم بسیار مبتذل سفر سنگ را نخوریم. این ها یک اثر را دینی نمی کند. این مسئله به ما کمک می کند که به سینما به عنوان سینما نگاه کنیم. از فرم باید به محتوا رسید. این دعوایی بود که من در جلسه فیلم شور شیرین نیز داشتم که فرم فیلم زندگی یک شهید را نشان نمی دهد. الآن مستندی در تلویزیون راجع به شهید باقری پخش می شود جمله ای که تقدیم به آقای آوینی شده ابداً توضیح، تفسیر و ارائه شهید باقری نیست. دوستان راه، احتمالاً شما و احتمالاً خیلی های دیگه پشت این مستند هستند که اشتباه می کنید چون پدیده را نمی شناسید و نشناختن پدیده شما را فریب می دهد. چه آن موقع که رگ گردنمان بیرون می زند و چه آن موقع که تأیید کنیم هیچ فرقی نمی کند. هر دو عمل انفعالی است و آگاهی نسبت به مدیوم و بحث ارائه شده است که انفعالی نیست و پیامبران خدا برای آگاهی آمده اند و از بین بردن جهل.عقب راندن جهل سنگر به سنگر فتح کردن آن جبهه است. تا زمانیکه ما با جهل نسبت به مسئله ای حرف می زنیم چه داد بزنیم و چه ساکت باشیم هر دو انفعالی است. آگاهی این است در سینما. چه بگوییم که این اثر اثری است که من همه آیات قرآنی را در آن آورده باشم اثر می تواند شیطانی باشد. این سطح اصلاً سطح سینمایی نیست. سینما با شعار سر و کله نمی زند و سر و کار ندارد. شعار با ذهن و سینما و هنر با دل و ناخودآگاه ما کار دارد. از طریق دل ما است که به شیوه تفکر تبدیل می شود و از طریق شیوه تفکر به سر می رسد. کسانی که جای این ها را قاطی کنند اشتباه کرده اند، پدیده را نشناخته اند و فریب خورده اند. فریب یک اثر مبتذل، ضد دین، انتلکت و فیلم فارسی را می خورند. سه فیلمی که عرض کردم هر سه فیلم فارسی بودند. فیلم فارسی قبل از انقلاب بوده، الآن نیز وجود دارد و متأسفانه بسیاری از دوستان دیندار ما طرفدار سینه چاک آن هستند و سلیقه شان فیلم فارسی است. فیلم فارسی چیست؟ فیلم فارسی در یک تفکر است و یک ساختار دارد. اگر شما زوم های تندی در فیلم فارسی می بینید، شما شعارهایی که به شدت دینی نیز می تواند باشد می بینید که شما بیهوش آن می شوید اما بیهوش نشوید. وقتی شما با زیبایی شناسی فیلم فارسی مواجهید فیلم چه نعره به نفع دین و چه علیه دین بزند هر دو یکی می باشد. به نظر من ساخت فیلم فارسی در بعد از انقلاب تشدید شد. اکثر فیلم های جنگی ما که من مدافع ژانر جنگ هستم، اولین نفری هستم که هم کتاب در موردش نوشتم و معتقدم مهمترین ژانر سینمای ما است و در واقع اکثر فیلم های جنگی ما فیلم فارسی اند و نمی شود از آن ها دفاع کرد. اگر از آن ها دفاع کنیم از جنگ ما دفاع نکرده ایم.فیلم فارسی یک دنیا دارد و یک فرم. دنیای آن تثبیت وضع موجود زمان شاه است. ما فیلم فارسی کودک داریم، فیلم فارسی جنگ، روشنفکرانه و ظاهراً دیندارانه داریم. فریب این فیلم فارسی ها را که فقط جیب ما را نشانه گرفته، شعار اخلاقی و دینی می دهد و علیه این شعار اخلاقی و دینی تصویر ارائه می دهد را نخوریم. نوع ارائه تصویرشان اینقدر مبتذل و سطحی است که متأسفانه دوستان از این سطحی بودن خوششان می آید. اگر نوشته شده که فیلمی درباره شهید باقری است دلیل نمی شود که فیلم درباره شهید باقری باشد. این یک فیلم فارسی عقب افتاده و مبتذل است. اگر گفت فیلم درباره شهید کاوه است و دوستان بیهوش می شوند، بیهوش نشوید لطفاً. این یک فیلم فارسی است که ابداً شهید کاوه را به من ارائه نمی دهد. چه چیز شهید کاوه و شهید باقری را به من نشان می دهد؟ اینکه این شهید شخصیت پردازی بشود.من در سینما با دیدن طرفم و کاری به شعار ندارم. من در سینما چیزی را که می بینم باور می کنم، این اساس فرم است و دیدن باور کردن است. اگر شما چیزی را در سینما نبینید و دیالوگ ها و شعارهایی بشنوید باور نمی کنید. چون باور از دل در سینما و هنر بر خلاف مدیوم های دیگر می آید. من باید ببینم چه چیز بد است و چه چیز خوب. سیستم اخلاقی هنر نیز تشخیص دادن بد و خوب اش اینقدر راحت نیست که برای آن نعره بزنیم. چه نعره هایی که من علیه فیلم فارسی زدم و می زنم و چه سینمای روشن فکری که آن را قبول ندارم. باید اثبات کنیم. از فرم شروع کنیم و ببینیم که شخصیت پردازی فیلم جیرانی درست است یا غلط. من معتقدم که درست است. فیلم سبکی از زندگی را با اینکه خیلی ها ممکن است در شعار علیه این سبک زندگی باشند اما ته دلشان علیه اش نیستند. چرا یک بار دیگر بخشی از روشن فکر ها و بخشی از رادیکال های به اصطلاح حزب الله با هم متحد شده اند. این اتفاق به شدت در سینمای ایران از زمان هامون تا به امروز رخ داده است.من مرتب دارم می بینم که موضع رادیکال و به اصطلاح حزب اللهی و موضع روشن فکری چه در تأیید یک چیز و چه در تکذیب آن یکی است. اگر فرصت بود المان های این بحث را می گفتم. چون در جهت و آسیب شناسی یک تیپ شمال شهری تهران است که دوستان طرفدار عدالت آن را ساخته اند. دوستانی که ادعای عدالت داشتند با برنامه ریزی غلط اقتصادی این قشر را به وجود آوردند و به آن دامن زدند. اگر مرد هستید بیایید و این را بحث کنید و بگویید که این اقشار از کجا در آمدند. این را بگویید که یک ماشین فرنگی یک میلیارد پول نمره اش است و این در جامعه ما چکار می کند؟ چرا این ها را نقد نمی کنید؟ چرا فقط به یک ذره روسری بالا و پایین رفتن گیر می دهید؟ چرا به این همه بی عدالتی حرف نمی زنید؟ و چرا انعکاس این بی عدالتی را در جامعه نمی بینید؟ این را وقتی کسی می خواهد در فیلمش نقد کند آنجا یقه اش را می گیرید. اصلاً این طور نیست که این چیزی که ما در فیلم جیرانی دیدیم یک درصد تهران است. از میدان ونک به بالا بسیاری از اقشار ما در جمهوری اسلامی که سی سال است که انقلاب شده و دوستان به جای مبارزه درست فرهنگی و برنامه ریزی درست اقتصادی داشته باشند این ها را رشد دادند و الآن به چیزی تبدیل شده اند که از مردم طلبکارند. یعنی این اقشار بی هویتی که با پول نفت زندگی می کنند و چه دلار بالا برود و چه پایین بیاید آن ها زنده اند و ما مدام پایین می آییم، این اقشار از کجا در آمده اند؟ این ها را نقد کنید. وقتی قادر نیستیم ریشه مشکلات را ببینیم و یک بحث سطحی روبنایی راجع به فرهنگ می کنیم و قادر نیستیم پشت این ها را ببینیم و حرفمان چه آن جایی که حمله می کنیم و چه آنجایی که دفاع اصلاً اثری نمی گذارد.فیلم جیرانی به نظر من یکی از مهمترین فیلم های بعد از انقلاب در آسیب شناسی این اقشار تازه به دوران رسیده نفتی به اصطلاح مدرن است و تصویری درست از این ها ارائه می دهد. این ها زندگی شان یک زندگی است که بی بند و بار است، مشروب در آن است، تماس های مختلف جنسی است و این در این جامعه زندگی می کند و کسی با او کاری ندارد. من که این ها را نقد می کنم نمی گویم که این ها را باید گرفت و بست برخلاف نظر دوستان. من می گویم باید شرایط اقتصادی را فراهم کرد که اقشار بی هویت و نفتی که از پول نفت ما می خورند این ها امکان این رشد را نداشته باشند. در فرهنگ نیز با این ها مبارزه فرهنگی می کنم و جای این دو را با هم قاطی نمی کنم. مبارزه فرهنگی این است که بگوییم این فرهنگ از این ریشه اقتصادی به طور مثال در آمده و دو اینکه به موی سر بسنده نکنیم. این رفتار را شما در تهران می بینید و متأسفانه بسیاری از دختران جنوب شهری ما کپی شمال شهری آن طبقه است. چرا این ها را مورد بررسی قرار نمی دهید؟ آن چیز که در فیلم آقای جیرانی است این می باشد که فیلم ابداً در مورد قصاص نیست. فیلم اشاعه فحشا نیست، فیلم فحشا، شرور و مشروب خواری را نشان می دهد و به شدت آن را نقد می کند. نشان می دهد این دو آدمی که مست کرده اند این ها است که قصه شان به رختخواب و قتل می رسد. فیلم مجموعاً فیلمی اخلاقی است و علت برآشفته شدن دوستان علت های دیگری دارد.

نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در فرهنگسرای رسانهمحمدتقی فهیم نیز در ادامه گفت: فیلم از نظر فرم قادر نیست انحرافات را بیان کند و چون نمی‌تواند این کار را درست انجام دهد در ورطه‌ی بدآموزی می‌افتد. من معتقدم می‌توان خوردن مشروب و فاحشه را در سینما نمایش دهیم، در فیلمی مانند زیر نور ماه و یا حتی در سریال جیرانی این عوامل نشان داده شده بودند.

در بخش دیگری از این نشست، امیر قادری که به عنوان منتقد اجرای جلسه را برعهده داشت، گفت: آقای علوی نماینده‌ی یک تفکر است و من به ایشان و تفکرشان احترام می‌گذارم اما خطر اصلی شعارزدگی است و ما شاهد بودیم کسانی بودند که بر شعار تاکید داشتند، مانند آقای مهاجرانی از ایران رفتند.

پس از این سخنان، علوی اظهار کرد: من در این فیلم به دنبال انسانی مثبت گشتم که متاسفانه کسی را پیدا نکردم و حتی برخورد هنگامه قاضیانی به عنوان شخصیت مثبت فیلم با دخترش مدلی درست نیست.ادبیات سینما، نمادسازی است، ما خوب مطلق را در واقعیت نداریم ولی می‌توانیم آن را در فیلم به وجود بیاوریم.اگر یونسکو افرادی را که سینما می‌روند را از نظر فرهنگی بالا می‌داند، ما افرادی را که اهل علم، تقوا و مجاهدت هستند را بافرهنگ‌ترین انسان‌ها می‌دانیم.ما با یونسکو کاری نداریم، اصلا یونسکو چه کسی است که بخواهد برای ما تعیین تکلیف کند؟

علوی در این هنگام رو به فراستی کرد و گفت: شهید مرتضی آوینی یکی از 300 هزار شهید ماست و شما به هیچ عنوان بویی از او نبرده‌اید.

پس از این سخنان، فراستی در پاسخ به علوی گفت: قمه‌کشی در بحث فرهنگی معنایی ندارد و شما غیر از قمه‌کشی چیزی بلد نیستید و مفهوم آدم بودن در اسلام آن است که با حفظ اصول، بقیه را از خود آدم‌تر بدانیم.

در اینجا نشست نقد و بررسی فیلم به تشنج کشیده شده و هرگاه که فراستی سخن می گفت موافقان فیلم با دست زدن های مکرر او را مورد تشویق قرار می دادند و هر گاه علوی سخن به میان می آورد مخالفان فیلم به او احسنت و آفرین می گفتند.

در این هنگام علوی با بیان این‌که جمهوری اسلامی فضایی را به وجود آورده است که چنین بحث‌هایی مطرح شود، اظهار کرد: کسانی که نگاه ما به دین را متحجرانه می‌دانند به ما توهین کرده‌اند.ما اقلیت نیستیم. مردم در ایران اسلام را می‌خواهند. حرف من و دیگران را نمی‌خواهند. ما شاهد هستیم در این فیلم، قصاص تصویر مشمئزکننده‌ای دارد.این چه تصویری است که فیلم از یک طلبه نشان می‌دهد؟ و ما شاهد بودیم در لحظات پیش از اعدام وقتی طلبه آیات قرآنی را می‌خواند همه به آن آخوند می‌خندیدند.ما نوکران این دولت و آن دولت نیستیم، تصریح کرد: این ملت انقلاب کرده است و خواهان اسلام و احکام شریعت است.چه کسانی به این فیلم مجوز اکران داده‌اند؟ طرف ما کسی است که برای آن‌که منویات خود را مطرح کند، جمهوری اسلامی را به قهقرا می‌کشد.این فیلم، فیلمی است که در آن شخصیت خوب، شراب‌خوار و زناکار است و حتی کسی که می‌خواهد قصاص کند نیز خود انسانی زناکار است که خود تحت درمان روانکاو است.

سپس بنا به درخواست مدیران فرهنگسرای رسانه که جو را بسیار متشنج می دیدند نشست نقد و بررسی فیلم من مادر هستم در میان بهت حاضران بدون هیچ نتیجه گیری مشترکی به پایان رسید.


 تاريخ ارسال: 1391/9/14
کلید واژه‌ها:

فرم ارسال نظرات خوانندگان

نام (ضروري):
نظر شما (ضروري):
كد امنيتي (ضروري) :
كد امنيتي تركيبي از حروف كوچك انگليسي است. توجه داشته باشيد كه كد امنيتي به كوچك و بزرگ بودن حروف حساس است.